مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
چهارشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۱۲ ق.ظ

ازدواج عجیب ملاصالح

             

ازدواج عجیب ملاصالح

صالح فرزند احمد از اهالی مازندران در یک خانواده فقیر به وجود آمد. او پس از رشد، بر اثر فقر از خانه بیرون آمد و برای تحصیل کاری که به مخارج پدر کمک کند، مسافرت کرد، ولی سرانجام به اصفهان رفت و در یکی از مدارس علمیه اصفهان مشغول تحصیل شد.

این جوان نورس، که شهریه اش ناچیز بود و سخت در فقر بسر می برد، به تحصیل ادامه داد و حتی شبها از نور چراغ عمومی مدرسه ساعتها می ایستاد و به مطالعه می پرداخت. پشتکار و جدیت او در تحصیل موجب شد که او مقام خاصی نزد استادش ملا محمد تقی مجلسی پیدا کرد.

از آن پس به او ملا صالح می گفتند. او در فکر ازدواج بود. علامه مجلسی از این جریان اطلاع پیدا کرد. علامه دختری بسیار با کمال و فاضله بنام آمنه داشت. روزی بعد از درس، ملا صالح را به خلوت طلبید و به او گفت: اجازه می دهی همسری برایت انتخاب کنم. ملا صالح سر بزیر افکند و سپس اظهار موافقت نمود. مرحوم مجلسی از جا برخاست و به درون خانه رفت و به دختر دانشمندش آمنه بیگم گفت: «شوهری برایت پیدا کرده ام که در منتهای فقر، ولی بسیار فاضل و دانشمند است. فقط این موضوع به اجازه تو بستگی دارد.»

آمنه بیگم در پاسخ گفت: «پدر جان! فقر، عیب مردان نیست» و با این بیان، رضایت خود را اعلام نمود، پس از ساعتی با کمال سادگی عقد ازدواج جاری شد، و آمنه بیگم همسر ملاصالح مازندرانی گردید. شب زفاف، ملا صالح در گوشه اطاق مشغول مطالعه شد، و در یک مسأله ای درمانده بود که حل نمی گردید. آمنه بیگم از جریان مطلع شد. ملا صالح کتاب را بست و رفت. آمنه بیگم کتاب را گشود و مسأله را با شرح و بسط نوشت. شب بعد وقتی ملا صالح کتاب را باز کرد و آن نوشته را دید به اوج فضل و مقام علمی همسرش آمنه پی برد. سر به خاک نهاد و سجده شکر بجا آورد و تا صبح مشغول عبادت گردید. و بدینگونه مقدمه عروسی تا سه روز طول کشید. مرحوم مجلسی از جریان مطلع شد، ملا صالح را به حضور طلبید و به او گفت: «اگر این زن مناسب شأن و باب میل تو نیست بگو تا دیگری را برایت عقد کنم. »

ملا صالح گفت: نه، از این جهت نیست، بلکه فاصله گرفتن من به خاطر ادای شکر الهی است که چنین نعمتی به من عطا کرده است، که هر چه سعی می کنم از ادای این شکر عاجزم.

علامه گفت: این سخن (اقرار به ناتوانی از ادای شکر خداوند) نهایت شکر بندگان است.

ملا صالح از این بانو دارای شش پسر دانشمند و فقیه و یک دختر فاضله گردید. جالب اینکه آنها با کمال سادگی به زندگی ادامه دادند، با اینکه می توانستند بگونه اعیانی زندگی نمایند.

ملا صالح پس از عمری خدمت به اسلام و تألیف کتابهای اسلامی در ابعاد مختلف در سال 1081 یا 1080 از دنیا رفت. قبر شریفش در کنار قبر علامه مجلسی در کنار مسجد جامع اصفهان است.

آمنه بیگم نیز پس از یک دنیا خلوص و سرافرازی بعد از مدتی دارفانی را وداع کرد و قبرش در تخت فولاد اصفهان است.[1]

به این ترتیب این مرد و زن، درس صحیح همسری و خانه داری و تربیت صالح را به ما آموختند. امید آنکه زنان و مردان در شئون زندگی زناشوئی این گونه باشند تا روسفیدی و آرامش دو جهان را دریابند.

پی نوشت ها

[1] تلخیص از سفینة البحار ج 1 ص 325 و ج 2 ص 41 - ریحانة الادب ج 5 ص ‍ 146 - مقدمه شرح اصول کافى ملا صالح مازندرانى (از شعرانى) ص 5 - و کتاب مع علماء النجف الاشرف محمد جواد مغنیه ص 77.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۶/۰۸
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی