آداب تربیت (توبه)
تربیت از مقوله آداب است، یعنی باید بعنوان راه ورسم معمول زندگی در آید و انسان مدام با آن درگیر باشد تا آرام آرام در نفس او ملکه شود. یعنی پی و بنیان در درون نفس پیدا کند. ائمه معصومین علیهم السلام آنچه را بعنوان مسائل اخلاقی و تربیتی بیان فرمودند تماماً از مقوله آداب و رسوم زندگی است، زمانی که شاکله و شخصیت انسان با این آداب شکل گرفت تبدیل به خُلق می شوند که جمع آن اخلاق است. پس اخلاق مولود آراسته شدن انسان به آداب تربیت است.
ما در این نوشتار به آداب مهم تربیت در مدرسه قرآن ولایت می پردازیم تا هم ما را راهنما باشد و هم بسازد، یعنی هم خود را پیدا کنیم و هم تربیت نماییم. مخصوصاً برای مربیان عزیز قبل از تربیت دیگران، فراگیری آداب تربیت ضروری است.
توبه
اولین قدم در مدرسه ولایت توبه است. توبه یعنی بازگشت به سوی خدای متعال، که دو نوع است. بازگشت از گناه و معصیت، دوم بازگشت فکر و خیال از گناه.
الف- بازگشت از گناه و معصیت:
بازگشت از گناه توبه عوام است، تازه عوامی که از روی جهالت مرتکب گناه می شود. والا برای کسی که از روی آگاهی گناه می کند، یعنی می داند که این فعل حرام است ولی مرتکب می شود توبه معنی ندارد چنانکه قرآن کریم می فرماید:
«إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ یعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ یتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَأُولئِک یتُوبُ اللَّهُ عَلَیهِمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکیماً»[1]
توبه صرفاً برای کسانی است که عمل زشتی را ازروی جهالت انجام داده اند و بلافاصله هم توبه نمودند. بازگشت چنین کسانی به سوی خدای متعال قبول است و همانا خداوند علیم و حکیم است.
در ضمن، این توبه و بازگشت باید با پشیمانی و ندامت همراه باشد. چنانکه مولای متقیان علی علیه السلام اولین شرط برای استغفار را ندامت از گناهان گذشته دانسته اند:
«اوّلها النّدم علی ما مضی.»[2]
گناه علاوه بر عتاب و مجازات در آخرت اثر وضعی فراوانی دارد که اولًا- انسان را از خدا دور می کند. ثانیاً- باعث پستی و خواری انسان می شود. ثالثاً- قلب را می میراند.چنان که امام سجاد علیه السلام در مناجات خمسه عشر بر هر سه مورد اشاره دارد:
«الهی البست الخطایا ثوب مذلّتی و جللنی التّباعد منک لباس مسکنتی و أمات قلبی عظیم جنایتی، فاحیه بتوبة منک»[3]
خدایا! گناهانم جامه خواری برمن پوشانده و دوری از تو لباس مسکنت و درماندگی من شده است و جنایت و گناهم قلبم را کشته است، پس مرا با توبه زنده گردان.
همچنین گناه و تکرار در انجام آن باعث نزول عذاب می شودچنانکه امام کاظم علیه السلام فرمود:
«إنّ لله عزوجل فی کلّ یوم و لیلةٍ منادیاً ینادی مهلًا مهلًا عبادالله عن معاصی الله فلولا بهائم رتعٌ و صبیة رضّعٌ و شیوخٌ رکعٌ لصبّ علیکم العذاب صباً و ترضون به رضاً.»[4]
همانا برای خدای عزوجل در هر روز و هر شب ندا دهنده ای است که ندا می دهد ای بندگان خدا شتاب نکنید در معصیت خدا، اگر حیوانات بیابان و کودکان شیرخوار و پیران درحال عبادت نبودند هرآینه عذاب شما را محاصره می کرد تا وجود شما در هم کوبیده شود.
ای عزیزی که قصد توبه داری و یا توبه کردی، بدان که بازگشت از معصیت دو نوع است، یکبار است که خدا را معصیت کردی، مثلًا نماز نخواندی، روزه نگرفتی، یک وقت است که به دیگران ظلم کردی. در صورت دوم باید حقوق آن کسی را که به او ظلم کردی اعاده کنی یا از او طلب حلالیت نمایی. چنانکه مولای متقیان فرمود:
«أن تؤدی الی المخلوقین حقوقهم حتی تلقی الله املس لیس علیک تبعة.»[5]
آنچنان حقوق بندگان خدا را ادا کن تا وقتی که خدا را ملاقات می کنی حق آنان دامن گیرت نشود.
نقل است که پیامبر عزیز، محمد مصطفی صلی الله علیه آله در بستر بیماری به بلال دستور می دهد که مردم را در مسجد جمع کند. پس از اجتماع مردم پیامبر خدا به فراز منبر رفت و فرمود:
«ای مردم چگونه پیغمبری برای شما بودم؟ آیا شخصاً همراه شما جهاد نکردم؟ آیا دندان پیشین مرا نشکستید؟ پیشانی و جبین مرا خاک آلود نکردید؟ آیا بر اثر ضربه، خون بر صورتم جاری نگشت؟ آیا سنگ بر شکم خود نبستم؟
حالا شما را قسم می دهم اگر کسی را از شما در نزد من حقی است و یا به کسی ستم روا داشته ام حرکت کند و قصاص نماید.
سوادة بن قیس برخاست و گفت: یا رسول الله پدر و مادرم فدایت باد، روزی که از طائف می آمدی به استقبال شما آمدم، در ازدحام جمعیت شما عصا را بجای شتر به من زدی، شکم خود را بگشا تا قصاص کنم.
پیامبر خدا در برابر چشمان خیره جمعیت که از کار سواده حیران شده بودند، پیراهن خود را بالا زد وسواده هم خود را به پیامبر رساند و عاشقانه محل قصاص را بوسه زد.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: خدایا از سوادة درگذر همانطور که او مرا بخشید.»[6]
ای عزیز! وقتی پیامبر عزیز ما که حبیب الله است و ساکنان ملک و ملکوت به وجودش افتخار می کنند این گونه از حق الناس هراسان است ما چه خاکی به سر پاشیم که گرفتار حقوق آحاد مردم هستیم؟ و حق هم تنها مادی نیست بلکه دیون اخلاقی و رفتاری مهم تر است، چه بسا کسانی با حرف ناصواب من رنجیده اند یا با رفتار ناهنجار من به آنها ظلم شده است. خدایا از حقوق مردم به تو پناه می بریم، تو خود از خزانه رحمت سرشارت آنقدر به آنان عطا فرما تا فردای قیامت از ما راضی شوند.
در هرحال ای عزیز پشیمان از گذشته های تاریک برخیز تا دیر نشده به درگاه خدای متعال از جهالت های بی شمار توبه کن و دست ندامت بر سینه و سر فرود آور و صادقانه از ساحت کبریایی او درخواست آمرزش و طلب مغفرت نما که او (توّاب الرّحیم) است. گناهانت را می بخشد و نامت را در نامه پاکان درگاهش می نویسد به شرط آنکه تا جان در بدن داری توبه را نشکنی و به عهد خود با خدای متعال وفادار بمانی.
بقول مولوی:
نام من در نامه پاکان نوشت
دوزخی بودم ببخشیدم بهشت
عفو کرد آن جمله جرم و گناه
شد سفیدآن نامه و روی سیاه
توبه ای کردم حقیقت یا خدا
نشکنم تا جان شود از تن جد[7]
پی نوشت ها:
[1] نساء- 17
[2] نهج البلاغه حکمت 417
[3] مفاتیح الجنان مناجات خمسه عشر
[4] بحار ج 73- 344
[5] نهج البلاغه حکمت 417
[6] امالى صدوق ص 634
[7] منصورى لاریجانى، اسماعیل، تربیت در مدرسه قرآن و ولایت، 1جلد، سازمان تبلیغات اسلامى، شرکت چاپ و نشر بین الملل - تهران - ایران، چاپ: 1، 1390 ه.ش.