برخی رخدادهای پس از ظهور با یادکرد مبانی اسلامی آن
مقدمه
خداوند باری تعالی برای بشر روندی تکاملی در نظر گرفته که با ظهور آخرین منجی الهی و غلبه دین او بر سایر ادیان، نیز گرویدن فوج فوج مردم به آن، تکمیل و نهایی خواهد شد.
اساساً تمامی رخدادهای پس از ظهور، برای به صلاح و کمال رساندن انسان هاست، از این رو حتی انجام آبادانی دنیا هم به جهت ارتباطی است که دنیا با آخرت دارد، زیرا در دین اسلام همیشه جنبه مقدمی دنیا برای آخرت مورد توجه است. (ورام، 1410، ج 1: 183)
از سوی دیگر روحیه انسان به گونه ای است که اگر خوبی های چیزی را بشناسد، بدان باور داشته، آن را خواهد پذیرفت، همچنین هر شخصی خواهان رشد، ارتقاء و طالب کمال خود است، اما این کمال تنها در سایه دین و آموزه های آن تحصیل خواهد شد چراکه هیچ کس قادر به آوردن برنامه جامعی برای انسان نیست که سعادت دنیا و آخرت وی را به صورت توام و کامل تامین نماید و تنها خدای باری تعالی است که در قالب دین، این برنامه سعادتبخش را به بشر ارزانی داشته است. (رک به نحل -56) (برای توضیح بیشتر نک: فضل الله، 1419، ج13: 240)
افزون برموارد یادشده، برای راهنمایی بشر، نیازمند هادی هستیم و این هادی کسی جز معصوم نیست، همچنانکه قرآن کریم از راهبری معصوم با عبارت "اهدنا الصراط المستقیم" (فاتحه-6) یاد کرده، چراکه نبوت یعنی نشان دادن راه و امامت یعنی راهبری و رساندن به مطلوب و مقصد (جمعی از نویسندگان، 1382، ج1: 536) که حضرت، این رسالت را به خوبی و تمام و کمال انجام می دهند، به عبارت دیگر همچنانکه قرآن کریم نقشه راه همه امامان معصوم و پیامبر اکرم(ص) بوده ولی این مسئله درباره حضرت، با ویژگی های خاصی همراه است چراکه شرایط زمانی و محیطی عصر ظهور، یاورانشان، پذیرش مردم و دانش آ ن ها، آمادگی ایشان برای ظهور، نیز شرایط سختی که در زمان پیش از ظهور و نزدیک ظهور بروز می کند؛ از جمله ویژگی ها و تفاوت های عصر حضرت، با سایر ائمه هدی(ع) به شمار می رود که موارد یادشده باعث تغییر در رفتار امام، نسبت به سائر ائمه(ع) بوده، باعث خواهد شد تا شرایط متفاوتی از جهت رخدادها به وقوع بپیوندد که مهمترین و اصلی ترین آنها، ایجاد حکومت اسلامی با ویژگی های خاص خود و ایجاد تمدن اسلامی خواهد بود.
جایگاه و اهمیت بحث
این بحث از چند جهت حائز اهمیت است:
اول؛ اینکه مطابق برخی روایات، این عصر، عصر حکومت عدالت در جامعه انسانی است، اهمیت این مسئله تا بدانجاست که قرآن کریم هم، هدف از ارسال رُسُل را برقراری عدالت در جوامع انسانی دانسته، زیرا ـ همچنانکه پیشتر ذکر آن گذشت ـ به صلاح و کمال رساندن انسان تنها از راه برقراری و پیاده سازی آموزه های اسلامی خواهد بود که آن هم نیازمند ابزارهایی است که مهم ترین آنها حکومت عدالت محورِ اسلامی است. (برای توضیح بیشتر نک: مکارم شیرازی، 1371، ج 23: 372)
دوم؛ مسئله امید به آینده ای نیکوست که برای بشر همیشه به صورت یک خواسته و آرزوی دیرین بوده، زیرا تمایل انسان این است که هر روز او بهتر از روز گذشته اش باشد و بر همین اساس است که مهم ترین اقدام حضرت، بعد از پیروزی و تسلط بر همه جهان، تشکیل دولت اسلامی و به دست گیری حکومت و حکمرانی به عدالت، بر سراسر دنیاست، بدیهیست شیرین ترین زندگی، زمانی خواهد بود که عدالت اجتماعی بر جامعه انسانی حاکم باشد، چیزی که هیچگاه در طول تاریخ با این حدود و ثغور محقق نشده، همچنانکه مردم اعصار مختلف، همیشه شاهد نابسامانی، فساد، تباهی، جنگ ها، بی عدالتی و مواردی از این دست در جهان بوده اند؛ دولت ها، احزاب و سازمان های بسیاری را نیز مشاهده کرده اند که ادعای خدمت به مردم، ایجاد صلح، آرامش، امنیت و بهبود وضع اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در دنیا را داشته اند ـ غیر از معصومین ـ اما در عمل چیزی جز تباهی، ستم و جنگ از آنها مشاهده نکرده اند، در همین راستاست فرمایش نبی مکرم اسلام(ص) که فرمود: "خوشا به حال کسانی که آن زمان را درک کنند"، (حویزی، 1415، ج 2: 505) زیرا جامعه پر از ظلم و ستم، زندانی بیش نخواهد بود، شاهد آن هم روایت دیگری از نبی مکرم اسلام(ص) است که ایشان هنگام ظهور منجی را زمان فراگیری ظلم و ستم در دنیا معرفی فرمودند، (طبرسی، 1417، ج 2: 226) یعنی زمانی که مردم، همگی منجی را فرا خوانده، از سایر حکومت ها برای برقراری عدالت نا امید شوند.
اهمیت سوم؛ فراگیر بودن حکومتِ عدالت محور حضرت است؛ چرا که اگر تنها در گوشه ای از دنیا حکومت عدل برقرار بوده، در بقیه جاها ظالمان حاکم باشند باز هم دنیا روی خوشی را نخواهد دید، همچنانکه نبی مکرم اسلام(ص) بر فراگیر بودن حکومت عدل حضرتش تاکید فرموده و امام صادق(ع) نیز آن را تاویل آیه 55 سوره مبارکه نور دانستند. (طبرسی، 1373، ج 7: 240)
اهمیت چهارم؛ آماده سازی خود است، زیرا اگر انسان از وقوع چیزی در آینده خبر داشته باشد، طبیعتا برای آن کسب آمادگی خواهد کرد، بدیهیست حضرت در زمان ظهور برای اجرای برنامه های الهی خود، نیازمند یاورانی هستند و خوشا به حال کسانی که برای آن روز خود را آماده کرده اند.
اهمیت پنجم؛ تحقق وعده های الهی برای حاکم کردن مستضعفان، برچیده شدن بساط کافران (قصص -5) و تحقق پیروزی کامل حق بر باطل (اسراء -81) خواهد بود، به عبارت دیگر کافران و مستکبران تصور نکنند که قدرت ظاهری و دنیایی آنها همیشگی است و مستضعفان هم امید خود را از دست نداده، دست از تلاش بر نداشته، تسلیم قدرت های مادی زورگو نگردند.
مبانی و چار چوب نظری بحث
به طور کلی می توان گفت هدف اصلی تلاش ها و حرکت های حضرت، به سعادت رساندن مردم است، ایشان از ابزارهای لازم برای تحصیل این مهم استفاده می کنند و تمامی مبانی ای که در ادمه می آید نیز همگی بر پایه همین مسئله و در راستای آن خواهند بود، هر چند نگارنده گاه ناچار شده به همراه بیان مبانی، برخی مصادیق آن را نیز برای تبیین بهتر مطلب، ذکر کند که در واقع همان بیان رخدادهاست اما در قسمت رخدادها، وقایع به صورت مبسوطتر ذکر خواهند شد، به هرحال برخی از مبانی یادشده عبارتند از:
یکم: سعادت اخروی در گروی هدایت دنیوی
همه انبیاء و فرستادگان الهی به دنبال یک هدف، یعنی رساندن بشر به سعادت دو دنیا بوده اند حتی هدایت دنیوی پیامبران و امامان نیز برای دستیابی مردم به سعادت دو دنیاست، حضرت نیز چنین کرده، در تلاشند تا با هدایت مردم در دنیا، ایشان را به رستگاری توامان دنیوی و اخروی نائل سازند، ناگفته نماند که اعتقاد به آخرت در صورتی در کردار آدمی تأثیر می گذارد که بین زندگی دنیا و زندگی آخرت رابطه ای وجود داشته باشد، زیرا در غیر این صورت، تأثیری بر کردار او در زندگی دنیا نخواهد داشت، همچنانکه قرآن و روایات، بر پیوستگی و رابطه تنگاتنگ دنیا و آخرت تاکید کرده اند، یعنی رابطه بین اعمال اختیاری آدمیان در دنیا و سعادت یا شقاوت ایشان در آخرت. (نک: مدرسی، 1419، ج 9: 372 به بعد)
دوم: هدایت دنیوی در سایه برخوردای از حکومت عدل اسلامی
تامین این مسئله، نیازمند بستر لازم است و آن، تنها با حکومت دینی، تامین خواهد شد، زیرا حکومت زر و زور و ظلم و ستم هیچگاه به سعادت مردم نمی اندیشد بلکه حکومت را وسیله ای برای نیل به اهداف شیطانی خود می داند، همچنانکه رفتارهای حکومت های غیر الهیِ موردِ اشاره قرآن، چنین اند، مانند حکومت فرعون، (نازعات – 24 و اعراف – 127 و جز آن) نمرود (بقره – 258 و انبیاء – 59 به بعد و جز آن) و جز آن ها، همچنانکه تلاش ایشان در راستای تحقیر و تحمیق مردم بود، تا از این رهگذر بر گرده ایشان سوار شده، به مقاصد نامشروع و شوم خود دست یابند، در برابر، این حکومت پیامبران است که ایجاد امنیت و عدالت اجتماعی در راس همه تلاش های ایشان بوده، در همین راستا می توان به حکومت پیامبرانی چون سلیمان (نمل – 15 به بعد)، یوسف، (یوسف -56 به بعد) پیامبر اکرم (ص)، نیز امیر مومنان(ع) و امام حسن(ع) اشاره کرد.
با عنایت به مقدمه یادشده و تبیین این نکته که همه معصومان از پیامبران گرفته تا امامان معصوم، همگی در یک نقطه ـ یعنی پیاده سازی احکام الهی در جامعه برای به سعادت رساندن مردم با استفاده از حکومت الهی ـ مشترکند، آشکار می شود که این امر در سیره حضرت نیز همچنان سریان و جریان خواهد داشت، به عبارت دیگر این مساله امر جدیدی نبوده، بلکه از ابتدای حیات بشر که به صورت جمعی بوده، وجود داشته و تا امروز نیز همچنان ادامه دارد، البته حکومت حضرت با سایر حکومت های دینی معصومان تفاوت هایی نیز دارد که در ادامه مقاله به برخی از آنها اشاره خواهد شد. یادکرد این نکته نیز خالی از فایده نیست که در زمان غیبت امام معصوم، دکترین جانشینی فقیه از امام معصوم به عنوان نزدیکترین حکومت به حکومت ایشان، در همین راستا بوده، آبشخور آن نیز مسئله یادشده است، زیرا بدیهی است در زمان عدم دسترسی به معصوم، عقل، خود حکم می کند که باید کسی که نزدیکترین ویژگی ها را به امام معصوم دارد در راس امور و حکومت قرار گیرد.
سوم: نیازمندی حکومت اسلامی به رهبری شایسته
اساسا هر حرکت بزرگ و عظیمی نیازمند راهبری رهبری قدرتمند و توانمند است که در عصر ظهور این رهبری از آنِ حضرت، خواهد بود، همچنانکه پیامبر اکرم(ص) نیز بر این مطلب تاکید کردند. (صدوق، 1395، ج1: 19 به بعد) زیرا راهبری این رهبر بایستی به گونه ای باشد که از اهداف اسلامی خارج نگردد، براین اساس، باید گفت که رهبری قیام جهانی آن عصر هرگز از مفهوم صحیح اسلامی اش منحرف نمی شود؛ والا نقض غرض خواهد شد.
چهارم: نیازمندی حکومت مهدوی به کارگزاران شایسته
ایجاد حکومت اسلامی بدون داشتن کارگزاران شایسته برای اداره امور آن، امری غیر ممکن است، از اینرو حضرت برای تحقق حکومت اسلامی، به گزینش کارگزاران شایسته پرداخته و این افراد را به کار می گمارد. (نعمانی، 1397،ص 244)
پنجم: سمت و سوی خدایی همه رفتارها در حکومت مهدوی
انسان های خدایی همه کارهایشان را بر مدار حق و رضای او تنظیم می کنند از اینرو می توان گفت بسیاری از وقایعی که در آن زمان رخ می دهد بر همین پایه استوار ست، به عنوان مثال هم مومن و هم کافر داد و ستد می کنند اما هدف مومن کسب روزی حلال، رضای خدا و دستیابی به آخرت است (مانند نور -37) در حالی که کافر فقط امورات دنیوی خود را مد نظر دارد، شاهد آن، امیرالمومنین(ع) است که زراعت می کرد، چاه حفر می کرد و... و کافران هم همین امورات را انجام می دهند اما حضرت این کارها را برای دستیابی به رضای خدا و برای دستگیری از فقرا و بی نیازی مادی خود انجام می داد ولی کافران تنها امورات دنیایی خود را از این موارد مد نظر دارند و این مصداق این آیه شریفه است که: "سَابِقُوا إِلَی ' مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا کعَرْضِ السَّمَآءِ وَ الارْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ ءَامَنُوا بِاللَهِ وَ رُسُلِهِ." که این مساله در زمان حضرت، به صورت کامل خود محقق می گردد.
ششم: مبارزه با ظلم، ستم و بی عدالتی
به طور کلی همیشه و در همه زمان ها گروه خداجویان با گروه مطیعان شیطان، در تقابل با یکدیگر بوده و خواهند بود، حکومت حضرت نیز از مسئله مبرا نخواهد بود، شاهد این مساله عباراتی است نظیر: "مُبیر الظالمین" (ابن طاوس، 1409، ج 1: 59) که در دعای ندبه و مانند آن آمده که حکایت از مبارزه حضرت با ظالمین و از بین رفتن آنها توسط ایشان دارد، از سوی دیگر بیانگر این نکته نیز هست که "ظالمین" نیز با حضرت پیکار کرده برای ادامه حیات ظالمانه خویش و براندازی حکومت صالحانه حضرت تلاش می کنند.
افزون بر موارد یادشده در دعای فرج می خوانیم "تُمتعه فیها طویلا" (طوسی، 1411، ج 2: 631) یعنی زندگی آنقدر شیرین می شود که خواسته ما زندگی کردن و زنده ماندن است، اما چرا این چنین دعا می کنیم؟ این به دلیل عدالت و مواردی از این دست است زیرا زندگی با عدالت برای همگان شیرین است.
هفتم: تصرف در تکوین و خروج ماده از حالت کنونی
بر اثر تصرف ولایی حضرت در عالم ماده، ماهیت برخی چیزها که اکنون موجود است، نیز رفتارها و کارکردهای آنها، متفاوت می شود به گونه ای که ضررها از بین رفته، در برخی موارد حتی تبدیل به فائده می شوند همچنانکه در روایتی آمده که گزند هر جنبنده ای گرفته می شود به گونه ای که طفلی دست خود را در دهان افعی می کند ولی به وی آسیبی نمی رسد (ابن طاوس، 1416، ص: 173) که همه این موارد بر اثر ظهور حضرت و تصرف ایشان در موجودات آن زمان خواهد بود.
البته در این مطلب نباید استبعاد کرد زیرا چنین امری در دنیای کنونی نیز رخ داده، مثلا انسان توانسته با ارسال سیگنال هایی به مغز یک گاو وحشی، وی را رام کند. ( اربابی، 1372، ص: 58 به بعد، نیز رک: ابن طاووس، 1416، ص 203)
هشتم: تفاوت حکومت مهدوی با سایر حکومت های دینی ائمه (ع)
شاید این سوال مطرح شود که این مبانی در مورد همه ائمه هدی(ع) و نیز نبی مکرم اسلام(ص) هم وجود داشته، پس تفاوت این مساله در زمان ظهور با زمان ائمه(ع) چگونه خواهد بود؟
در پاسخ باید گفت حکومتی که اهل بیت پیامبر و شخص ایشان به دنبال آن بودند با حکومت مورد پیگیری حضرت، در ماهیت و اهداف تفاوتی ندارند بلکه تفاوت در شرایط، مقتضیات مردم آن روز، دانش آن ها و مواردی از این دست است؛ به عنوان مثال، دانش در زمان حضرت، پیشرفت قابل ملاحظه ای خواهد داشت به گونه ای که مردم به واسطه دانش خود، درک جامعی از آموزه های دین یافته، آمادگی پذیرش در ایشان بالا می رود، افزون بر اینکه شرایط در آن دوره به گونه ای خواهد بود که مردم از دست حکومت های خودساخته و جائر به تنگ آمده، خود مصلح جهانی را طلب خواهند کرد که در این حالت با ظهور حضرت، مردم در زیر پرچم ایشان جمع خواهد شد، البته این به معنای عدم مواجهه حضرت با هیچ مشکلی در این راه نیست، یا این تصور که همه مردم بدون هیچ مقاومتی به ایشان می پیوندند! بلکه این مقاومت وجود خواهد داشت اما اجماعی به نفع حضرت شکل خواهد گرفت که راه را برای رسیدن حضرت به هدف تسریع و تسهیل خواهد نمود.
اتفاقات پس از ظهور
پس از بیان برخی مبانی نظری بحث، اینک به برخی از مصادیق رخدادهای پس از ظهور به ترتیب وقوع آن ها پرداخته می شود.
1.اعلام ظهور و قیام حضرت
امام زمان(عج) مانند پیامبر اکرم(ص) برای هدایت و راهنمایی مردم، نخست اعلان دعوت عمومی کرده، در آغاز ظهورش، با آگاهی دادن به مردم از پیام انقلاب خود، با ایشان اتمام حجت می کند، در این میان عده ای با پذیرفتن دعوتش راه سعادت را در پیش گرفته، عده ای نیز به مخالفت بر می خیزند که حضرت در برابر اینان قیام مسلحانه می کند، همچنانکه امام جواد(ع) نیز به این مسئله اشاره فرمودند. (مجلسی، 1403، ج 52: 283)
2.رجعت
رجعت به معنای بازگشت برخی مردگان به دنیا و حیات مجدد آنها همزمان با ظهور حضرتست (اشکوری، 1373، مقدمه، ص: 76 و طبرسی، 1372، ج 7: 367) که این معنا در فرهنگ دینی ما جایگاه ویژه ای دارد برخی آیات در این باره عبارتند از: بقره - 243، نور -55، کهف – 47، نحل – 38 -39، نمل -83، قیامت – 40 و جز آن، مرحوم طبرسی نیز ذیل آیه 105 سوره انبیاء، صالحان را یاران حضرت دانسته که برخی از ایشان در زمان حضرت زندگی دوباره یافته، در رکاب ایشان قرار می گیرند (طبرسی، 1372، ج 7: 106 و مفید، 1413، ص 346) و برخی روایات (مانند صدوق، 1378، ج 2: 201) نیز به این مساله اشاره دارند، (برای توضیح بیشتردر این باره رک به: نجفی، 1371، ج14: 57) این مسئله، در دعای عهد نیز مورد تاکید قرار گرفته، آنجا که از خدا می خواهیم در صورت مرگمان زودتر از زمان ظهور حضرت، مجددا زنده شده، به یاری او برخیزیم. (مجلسی، 1423، ص: 303) (برای توضیح بیشتر درباره مسئله رجعت و زوایای مختلف آن رک به: "الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة" نگاشته شیخ حر عاملی)
2.1.رجعت کنندگان
ائمه هدی(ع) نیز رجعت خواهند کرد که در زیارت جامعه بدان اشاره شده (طوسی، 1407، ج6: 98) که اولین ایشان امام حسین(ع) (کلینی، 1429، ج 15: 476) و سپس سایر ائمه هدی(ع) هستند. (برای توضیح بیشتر در این باره نک: قزوینی، 1378،ص 792)
درباره سایر مردمان هم در روایتی از امام صادق(ع) آمده که از اصحاب کهف هفت نفر (مجلسی، 1403، ج52: 346) و از پشت کعبه هفده نفر زنده می شوند: پنج تن از قوم موسی(ع) مانند یوشع وصی موسی، مؤمن آل فرعون، نیز سلمان فارسی، ابودجانه انصاری و مالک اشتر". (عیاشی، 1380، ج2: 32 و عاملی، 1425، ج3: 550) آیه 159 سوره نساء هم به افرادی از اهل کتاب اشاره دارد که در زمان فرود آمدن حضرت عیسی (ع) به زمین حیات مجدد می یایند، ناگفته نماند که رجعت کنندگان محدود به موارد یادشده نیست و حتی برخی انسانها ظالم نیز رجعت خواهند کرد. (ر ک به: نمل - 83)
3.ایمان آوردن اهل کتاب در پرتوی اقتدای حضرت مسیح به امام زمان (عج)
حضرت مسیح، در آخر الزمان از آسمان فرود آمده، پشت سر حضرت، نماز می گزارد که در پی آن همه مسیحیان به حضرت ایمان خواهند آورد. (طبرسی، 1412، ج 1: 302)
4.کشتار سفیانی و تعیین جایزه از سوی او برای قتل شیعه
در برخی روایات، به نبرد سفیانی با حضرت اشاره شده، حتی این نکته بیان شده که وی برای کسانی که سر یک نفر شیعه را بیاورند جایزه تعیین می کند، (فیض کاشانی، 1371، ص: 258) اما عاقبت، سفیانی دستگیر می شود، در حالی که منادی حضرت ندا سر می دهد: زخمی ها را نکشید و فراری ها را دنبال نکنید! پس حضرت با آنها همانند سیره امیرمومنان(ع) رفتار می کند. (نیلی، 1426، ص100 به بعد)
5.استفاده از نیروهای فراماده برای نبرد
5.1. یاری رسانی موجودات فراماده مثل جن و ملک
امام علی(ع) بر یاری رسانی فرشتگان و جنیان به حضرت مهدی(ع) تاکید کردند، (دیلمی، 1412، ص286) امام صادق(ع) نیز به همراهی سیزده هزار فرشته که با نوح پیامبر در کشتی، با ابراهیم خلیل در آتش و با عیسی هنگام عروج به آسمان همراه بودند، همچنین چهار هزار فرشته که بر سرزمین کربلا فرود آمده بودند تا در رکاب امام حسین(ع) بجنگند ولی اذن این کار را نیافتند، اشاره کردند، (ابن قولویه، 1356، ص120) در کلام امام باقر(ع) نیز از فرشتگان یاری رسان پیامبر در جنگ بدر یاد شده که تعدادشان پنج هزار فرشته بوده و به کمک حضرت خواهند شتافت. (نوری، 1408، ج2: 448)
5.2.استفاده از دانش و تسخیر نیروهای فراماده
رشد دانش در زمان حضرت به گونه ایست که از نیروهای فراماده، هم برای جنگ و هم در غیر آن، استفاده می شود البته این مسئله پیش از حضرت نیز در مواردی وجود داشته، همچنانکه قرآن کریم به آوردن تخت بلقیس توسط شخصی که به بخشی از "علم الکتاب" برخوردار است، اشاره دارد، (نمل – 40) این در حالیست که حضرت دارای "علم الکتاب" بوده، این کار برای ایشان و برای افراد زیر مجموعه ایشان بسیار ساده تر است که این به برکت ظهور حضرت، نیز افزایش دانش ایشان خواهد بود، بنابراین در آن روز همه چیز بر مدار مادی نخواهد گردید، بیان این نکته نیز خالی از فایده نیست که در روایتی نیز آمده که حضرت در هر اقلیمی از زمین مردی را گماشته، به او می فرماید عهد تو در کف دستت است به آن نگاه کرده، سپس بدان عمل کن! که این روایت نیز بر عبور حضرت از امور مادی و استفاده از فراماده تاکید دارد. (طبری، 1413، ص: 467) ناگفته نماند که در عصر کنونی نیز انسان هایی به قدرت های شگفت آوری از عملکرد مغز دست یافته اند که برای بشر عادی رسیدن به چنین جایگاهی دور از فهم انسان می نماید. (برای توضیح بیشتر در این باره رک به: پکلیس، 1373، ص 53 به بعد) در همین زمینه است رشد آگاهی شیعیان، به گونه ای که چیزی برای ایشان پنهان نخواهد ماند و در صورت قصد کسی برای خبرگیری از خانواده اش، وی بدون دخالت وسیله ای از ایشان آگاه می شود. (حلی، 1421، ص 141)شایان گفتن است که فهم ما از دوران ظهور امری نسبی است همچنانکه برای انسان مثلاً قرن دو میلادی سخن از ماهواره، اینترنت، تلفن همراه و موشک، امری بس مشکل و درکش برای مردم آن زمان امری صعب است، عصر ظهور نیز چنین خواهد بود و این به جهت درک کم ما از دوران ظهور است، همچنانکه در روایتی نیز بر این مسئله تاکید شده است. (نعمانی، 1397، ص 321 )
6.تحقق حکومت اسلامی فراگیر با ویژگی های خاص
اصل تحقّق حکومت جهانی مبتنی بر عدالت و خدا محوری، بخشی از این نوید قرآن است که: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکمُ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فی الْأَرْض» [نور-55] افزون بر آن، روایاتی منظور از موعودِ استخلاف، (وعده داده شده به جانشینی و حکومت در روی زمین) را حضرت مهدی(عج) دانسته اند، (صدوق، 1395، ج1: 595) در روایتی از رسول اکرم(ص) نیز بر فتح شرق و غرب و حکومت فراگیر حضرت در سراسر کره خاکی تاکید شده، (صدوق، 1404، ص1) نیز استقرار کامل دین اسلام و غلبه اسلام بر سایر دین ها، (توبه- 32 و33) از جمله آثار این حکومت فراگیر به شمار می رود، اما این حکومت ویژگی های دیگری نیز دارد که به صورت مختصر بدان ها اشاره می شود:
6.1. از بین رفتن فقر، ظلم و اندوه در پرتوی عمل به سنت پیامبر
پس از قیام جهانی حضرت، در روزگار حاکمیت آن عدالت گستر راستین، فقر و نیاز از جامعه بشری رخت بربسته، آفت و محرومیت از بین می رود؛ عقده های روانی مردم حل و زدوده شده، حزن و اندوه به سرور و شادمانی مبدل می گردد، دیگر نه ظالمی وجود دارد و نه مظلوم و ستمدیده ای! آرمان ها و آرزوهای مسلمانان متقی، محقق شده، زمین مهد صلح و آزادی گردیده، (قزوینی، 1387، ص 795) در پرتوی پیاده سازی دین اسلام به صورت کامل، به سنت پیامبر نیز به صورت کامل عمل می شود. (فتال نیشابوری، 1375، ج 2: 265) این مسئله در زیارت حضرت در سرداب مقدس نیز مورد تاکید قرار گرفته است. (مجلسی، 1403، ج 99: 85)
6.2.گزینش افراد لایق
گزینش استانداران لایق برای تمام بلاد و استان ها با برنامه کار و دستورات لازم، در حکومت حضرت، آثار مثبت زیادی را به همراه دارد که آباد شدن تمام زمین به واسطه کوشش و جدیت آنان، فراگیری عدل و دانش، مهربان شدن مردم با هم، فراگیر شدن امنیت عمومی و بروز عبادت صحیح و خالصانه (نور - 55)، بهبود وضع اقتصادی مردم به طوری که مستحق زکات پیدا نمی شود، (امینی، 1379، ص 319) از جمله کارکردهای این گزینش به شمار می رود.
6.3.ایجاد حکومت مقتدر
حضرت برای حکمرانی خود نیازمند اقتدار است، اساساً یکی از دلایل رفتار ظالمانه حکومت های جائر با مردم، برای به کرسی نشاندن منویات خود، نداشتن اقتدار است. (ابن مشهدی، 1419، ص: 477) در روایتی نیز بر یاری شدن حضرت بوسیله رعب و ترسی که خدا در دل دشمنان حضرت می اندازد تاکید شده (نوری، 1408، ج12: 335) که این مسئله نیز می تواند برای حضرت ایجاد اقتدار نماید.
6.3.1.مولفه های ایجاد حکومت مقتدر
اما حکومت مقتدر، نیازمند مولفه هایی است که به صورت مختصر و با رویکرد حکومت مهدوی بدان ها پرداخته می شود:
یکم. قانون جامع
یک انقلاب برای در هم شکستن وضع موجود و برقراری وضع مطلوب، به دو برنامه نیاز دارد: 1. برنامه برای از بین بردن ناهنجاری های موجود؛ 2. قانون مناسب برای حرکت جامعه به طرف وضعیت مطلوب و رسیدن به حالت آرمانی. در قسمت اول، حضرت هنگام ظهور ابتدا مردم را دعوت به دین و امامت می کند و اگر کسی مخالفت کرد با وی مقابله می کند که این روش بر گرفته از قرآن است، (بقره- 193) برنامه حضرت در بخش دوم نیز، عمل به کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) است، همچنانکه پیامبر اکرم(ص) بر همسانی سیره و سنت خود با حضرت، تاکید کردند. (صدوق، 1395، ج 2: 411)
دوم. رهبری
شرط دیگر برای پیدایش و استمرار یک انقلاب، وجود رهبر و پیشوایی آگاه، توان مند و دلسوز است تا با آشنایی کامل از اهداف، برنامه ها، زمینه ها و موانع، با مدیریتی صحیح و قاطع، حرکت انقلاب را راهبری کرده، تا آخرین نفس آن را ادامه دهد که حضرت خود این رهبری را عهده دار می شوند. (صدوق، 1395، ج 1: 264)
سوم. یاوران
شرط دیگر یک انقلاب، وجود یارانی فداکار است که در کلام امام جواد (ع) بر وجود چنین افرادی در کنار حضرت تاکید شده است. (صدوق، 1395، ج 2: 382)
چهارم. آمادگی و پذیرش عمومی در پرتوی تکامل عقل
از دیگر شرایط یک انقلاب و تحقق آن، پذیرش مردم است که در پرتو تکمیل عقول ایشان محقق می گردد، بدیهی است که اگر مردم آن را نپذیرند، حتماً به سرانجام مطلوب خود نخواهد رسید؛ نمونه ی آن، قیام خونین کربلاست که مردم نخواستند و به شهادت امام حسین(ع) منتهی شد. البته وظیفه امام حسین(ع) بر اساس دستور خدا، حرکت و قیام بود ولی چنانچه با پذیرش عمومی مردم همراه می شد برکات بسیار بیشتری را در بر می داشت. (عده ای از علماء، 1363، ص 6)پذیرش و اقبال مردم نیز در سایه معجزات حضرت (مفید، 1413، ج 2: 383) و محاجه ایشان با اهل تورات بر پایه تورات و با اهل انجیل بر مبنای انجیل، به گونه ای که جای هیچ گونه شک و تردیدی برای ایشان باقی نمی ماند، (نعمانی، 1397، ص237) و نیز تکامل عقول است که به معنای جمع و کامل شدن سپاهیان عقل است همچنانکه در حدیثی از امام صادق(ع) بر زدوده شدن جهل از بشر و به تکامل رسیدن فهم و درک انسان تاکید شده، چراکه دیگر در گرداب هوس نادانی و.... که جزو جنود جهل هستند گرفتار نشده، ضمن آزادی از بند آن ها، به فطرت سالم و اصلی باز می گردد. (صدوق، 1362، ج 2: 589)
6.4.ویژگیهای یاوران حضرت در حکومتش
6.4.1.افزایش بصیرت و چشم و گوش شیعیان
در عصر ظهور افزایش قدرت حواس مانند چشم و گوش، برای شیعیان رخ می دهد، تا آنجا که امام صادق(ع) بر دیدن شیعیان و شنیدن سخنان حضرت از سوی شیعیان، بدون تغییر مکان و هیچ واسطه ای تاکید کردند. (کلینی، 1407، ج 8: 241)
6.4.2.زدوده شدن ضعف و سستی از یاوران حضرت و افزایش قدرت ایشان
امام سجاد(ع) در توصیف یاوران حضرت بر دور شدن ضعف و سستی از آنان (مجلسی، ج52: 326) و محکم شدن دل های ایشان همچون پاره های آهن، نیز افزایش قدرت جسمی آن ها در حد چهل مرد، تاکید فرمودند. (مجلسی، 1403، ج52: 317)
6.5.برقراری عدالت اجتماعی
امام کاظم(ع) مقصود آیه شریفه: "اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یحْی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها"(حدید- 17) را زنده شدن زمین به وسیله باران ندانستند بلکه آن را عدالت پس از ستم ـ یعنی زمان ظهور حضرت ـ عنوان فرمودند. (فیض کاشانی، 1415، ج5: 135)
6.6.رواج اصلاح و از بین رفتن فساد
قرآن کریم می فرماید: "لَقَدْ کتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ" (انبیاء - 105) در آن زمان، شرایط به گونه ای است که انسان ها حتی به ملکوت هم دسترسی می یابند که این در پرتو عمل صالح (مجلسی، 1403، ج92: 465) و نبود مانع، یعنی شیطان و هوای نفس خواهد بود. (حویزی، 1415، ج1: 735)
7.رشد شگفت انگیز دانش و عقول
دانش و عقول مردم در زمان حضرت، با انسان های دیگر زمان ها بسیار متفاوت است، امام کاظم(ع) بر این مسئله تاکیدکرده فرمودند: "یا بُنَی عُقُولُکمْ تَضْعُفُ عَنْ ذَلِک وَ أَحْلَامُکمْ تَضِیقُ عَنْ حَمْلِهِ وَ لَکنْ إِنْ تَعِیشُوا فَسَوْفَ تُدْرِکونَه" (عریضی، 1409؛ ص325) که مراد از «عقول» در روایت، همان است که آن را سطح فکری و فرهنگی می نامیم، منظور از «احلام» نیز همان اخلاص، نیروی اراده و مسئولیت پذیری است، همچنین سطح بالای دانش را نیز می توان در کلام امام باقر(ع) یافت که فرمودند: به حضرت، علم و کتاب به ارث داده می شود، (نعمانی، 1397، ص323) تکمیل علوم در زمان حضرت از دو حرف به 27 حرف را نیز به مطلب یادشده اضافه نمایید. (راوندی، 1409، ج 2: 841)
8.از بین رفتن بدعت ها
امام صادق(ع) یکی از رخدادهای پس از ظهور را از بین رفتن بدعت ها از دین و آشکار شدن دین کامل دانستند (استرآبادی، 1406، ص: 339) که در پرتوی حکومت مهدوی رخ داده و از اهداف این حکومت است.
9.رشد توامان معنویت و علم (تک بُعدی نبودن رشد علم)
در حکومت مهدوی، علم در خدمت رشد معنوی و کمال انسان هاست، اما در جهان مادی کنونی، علم، دست آویزی برای تسلط و به زنجیر کشیدن دیگر ملت هاست، زیرا در حکومت مهدوی رضایت الهی مدنظر است اما در بسیاری از حکومت های دنیای امروز بویژه غرب، هوای نفس حاکم است که این نکته از دیگر تفاوت های ماهوی حکومت مهدوی با حکومت های جائر کنونی است.
10.تغییر در کیفیت قضاوت
نکته دیگری که بر زندگی و هدایت مردم تاثیر بسزایی دارد قضاوت عادلانه قاضیان است به گونه ای که ایشان هیچگاه بر خلاف حق حکم نخواهد کرد و این به دلیل آن است که قضات آن زمان، از دو ویژگیِ خودسازی و امدادهای غیبی بهره مندند، بنابراین به ناحق حکم نمی کنند، البته در برخی روایات به علم ائمه(ع) به واقع، در زمان قضاوت اشاره شده، ولی ایشان هیچگاه از این علم برای قضاوت استفاده نمی کردند، ولی حضرت اینچنین نبوده، از این علم خود استفاده می کنند، شاهد قرآنی آن، یادکرد این کتاب از علمی است که خدا به حضرت داود و سلیمان داده، (ص- 26 و نمل- 15 و انبیا- 79)، نیز در روایتی آمده که حضرت دل ها و بین کتف های قضات را مسح می کنند که باعث می شود تا ایشان به درستی قضاوت کنند، ( عیاشی، 1380، ج 2: 60) همچنین درباره قضات حضرت آمده که آنان با نگاه کردن به کف دست خود حقیقت امر را در می یابند. (نعمانی، 1397، ص: 319)
11.جلوگیری از طغیان مردم
بر اثر سایه افکندن نیروی ولایت بر همه مردمان تمامی نیروها و امکانات تحت پوشش حضرت قرار گرفته، توسط ایشان کنترل می شود تا مردمان از طغیان دور بمانند، (رک به: عیاشی، 1380، ج 2: 61) همچنین غنا و سیری دل مردم، (اربلی، 1381، ج 2: 483) از دیگر عواملی است که ایشان را از طغیان دور می دارد.
12.پذیرش بدون اجبار دین خدا از سوی عموم مردم، در سایه پیشرفت علوم
این مسئله در کمال اختیار و بدون اجبار و اکراه، صورت می پذیرد، به عبارت دیگر آن عصر، زمان تحقق این آیه شریفه است که:"وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَی اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یکونَ لَهُمُ الْخِیرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ (احزاب - 36)" زیرا مردم، دینی که خدا برای ایشان پسندیده (آل عمران - 19) را پذیرا خواهند شد که این مسئله بر اثر فزونی دانش مردم و پی بردن ایشان به محسنات این حکومت و دین، بیش از هر زمان دیگری خواهد بود، امیرالمومنین(ع) می فرمایند مردم نسبت به چیزی که آگاهی لازم را از آن ندارند دشمنند، (سید رضی، 1414، ص: 15) بنابراین اگر کسی خوبی چیزی را بداند مشروط به مغرض و هواپرست نبودن، ضمن تایید آن خوبی، پیرو آن نیز خواهد شد، البته علوم کنونی در مقایسه با علوم زمان حضرت بسیار کم است (اسراء - 85) چراکه در زمان حضرت، علم، 27 حرف خواهد شد، یعنی 25 حرف به این دو حرف کنونی، اضافه خواهد شد، (حلی، 1421، ص: 320) بنابراین مردم با افزایش دانش خود، دین را بهتر درک کرده، این مسئله باعث خواهد شد پذیرش آنها درباره دین نیز تقویت شده، در نتیجه آنها به سمت دین سرازیر شوند. (نصر -2)همچنین بشر به عجز خود پی برده و بر اثر آن، تسلیم خدا می شود، اساسا و به طور کلی بشر همه چیز را از طبیعت فرامی گیرد، از همین روست که هر کشفی، او را با خدای متعال آشناتر و نزدیک تر می گرداند، مشروط برآنکه به این مساله توجه لازم را داشته باشد، قرآن کریم نیز در قالب یک مثال به این نکته اشاره کرده و آن داستان قتل هابیل توسط قابیل است چراکه قابیل بعد از قتل، نمی دانست با جنازه برادر چه کند؟ تا اینکه کلاغی وی را راهنمایی کرد، (مائده - 31) پس در این داستان، به جهل انسان و فراگیری وی از طبیعت و منشا دانش او یعنی طبیعت اشاره شده، همچنانکه قابیل نیز پس از دریافت دانش، به جهل و ناتوانی خود اعتراف کرد، (مائده -31) بشر در زمان حضرت نیز چنین شرایطی خواهد داشت و بر پایه همین اعتراف و علمی که به دست می آورد تسلیم دین خدا شده و ایمان می آورد.
13.فراهم شدن بیشتر بسترهای تکامل انسان نسبت به سایر زمان ها
در زمان حضرت، زمینه ها برای تکامل انسان فراهم تر است اما این مساله نیازمند مقدماتی است چراکه انسان موجودی چند بُعدی بوده، در صورت اقناع درست این ابعاد، تکامل انسان نیز در پرتوی آنها اتفاق خواهد افتاد، به عنوان مثال می توان به مواردی چون: شکوفایی دانش و صنعت (مجلسی، 1403، ج52: 326) گسترش فرهنگ اسلامی، آموزش قرآن و معارف اسلامی (مجلسی، 1403، ج52: 352)، ساختن مساجد و در سایه آن، رشد معنویت و اخلاق، (همان، ج52، ص330)، گسترش امنیت در قضاوت ها و راه ها (همان، ج52، ص345)، شکوفایی اقتصاد و رفاه اجتماعی (همان، ج52، ص390) بویژه مسئله عمران، آبادانی و پیشرفت در کشاورزی و دامپروری (صدوق، 1395، ج1: 331، و مجلسی، 1403، ج52: 316)، بهداشت و درمان [همان، ج53: 62] و مانند آن اشاره کرد که همگی در راستای همین مساله هستند، چراکه برخورداری افراد جامعه از سلامت روحی و جسمی، عامل بسیار مهمی برای رشد و ارتقای معنوی انسان و نیز یاری خدا خواهد بود، شاهد بر نکته اخیر اینکه در برخی آیات و روایات ـ که بحث نعمت ها یا نقمت ها مطرح شده ـ خطابات آن متوجه جمع است نه فرد و این خطاب جمعی، نیز کاربرد واژه "قوم" در برخی آیات، نشان دهنده آن است که تصمیمات جمعی افراد، بر روند تغییرات در جامعه و ایجاد یا از بین رفت نعمت ها تاثیر مستقیم دارد، (مانند: مائده-65 و اعراف- 96 و شوری - 30 و روم - 41 و رعد - 11 و جز آن، نیز رک به: شریف رضی، 1414، ص: 257) از همین روست که حضرت؛ کمر به اصلاح جامعه می بندند تا در پرتو آن تکامل انسان نیز محقق گردد، بدیهی است تحصیل موارد یادشده در کنار هم، راه را برای تکامل انسان هموارتر و آسان تر خواهد کرد.
14.رضایت عمومی
رضایت زمانی حاصل می شود که ظلم و ستم برچیده شود و این نیز مبتنی بر عدالت خواهی دولت مردان و داشتن نیت خدایی ایشان همراه با پیشرفت و ترقی مادی و پیاده سازی دین اسلام است که در روایتی از رسول اکرم(ص) مورد تاکید قرار گرفته، (ابن حیون، 1409، ج 3: 385) نیز در زیارت هایی که درباره حضرت رسیده به زندگی اصیل و درست انسان در پرتو فروغ جاودانه تعالیم ایشان اشاره شده (کفعمی، 1418، ص: 286) تا جایی که حتی افراد مریض و ضعیف به دلیل بازیابی توانایی و سلامت خود در آن روز در شادی چنین حکومتی سهیم اند. (راوندی، 1409، ج 2: 839)
15.وفور نعمت و برکت
مثلاً در آن زمان کشاورزی بر اثر فراوانی باران رونق می یابد همچنانکه در روایتی بر ارسال برکت از سوی خداوند برای حضرت از آسمان تاکید شده است. (نجم الدین، 1378، ص 204)
همچنین در روایاتی بر برخورداری حضرت از نعمت های بی نظیر در تاریخ، نیز تراکم و انباشت ثروت در آن زمان (طبری، 1413، ص: 477) و آمدن خلیفه ای که بدون شمارش اموال را توزیع می کند، (ابن بطریق، 1407، ص: 425) و یافت نشدن نیازمند برای دادن صدقه و زکات بدو، تاکید شده است. (مفید، 1413، ج 2: 381)
جمع بندی
هدف اصلی از این نگاشته بررسی و استقصای برخی رخدادهای پس از ظهور و نیز گفتگو پیرامون چرایی آنها در خلال بیان مبانی آن، با استفاده از منابع اصیل اسلامی یعنی قرآن و روایات بود.
یافته های این پژوهش نشان داد که رخداد اصلی پس از ظهور حضرت، تشکیل حکومت عدل اسلامی از سوی ایشان، با مولفه هایی است که قرآن، روایات و نیز سیره پیامبر اکرم(ص) و سایر امامان بر آنها تاکید دارند، با این تفاوت که چنین حکومتی، هیچگاه در کره خاکی با این حدود و ثغور به وقوع نپیوسته است، در همین رابطه اما رخدادهای دیگری نیز به وقوع می پیوندند که رتبه آنها متاخر از رخداد تشکیل حکومت مهدوی است ولی در عین حال از مسئله حاکمیت و حکومت حضرت نیز جدا نبوده و بعضی از آنها جنبه مقدمی، تمهیدی، شکل دهندگی، تکمیلی و گاه معارض دارد، به عنوان مثال می توان به رجعت برخی مردگان اشاره کرد که ایشان به دنیا بازگشته، با قرار گرفتن در رکاب حضرت، ایشان را در رسیدن به اهداف اسلامی خود یاری می رسانند، در برابر، برخی نیز در صف معارضین حضرت قرار گرفته، با ایشان نبرد مسلحانه انجام می دهند، همچنین تغییر در سبک زندگی افراد، تغییر در نوع نگرش آنها به دنیا بر اثر دگرگونی اندیشه و رشد شگرف علم و حواس مادی، استفاده از نیروهای فراماده به صورت گسترده و گاه فراگیر و مواردی از این دست، از دیگر رخدادهایی است که با ویژگی های خاص خود، تنها به زمان ظهور حضرت اختصاص دارد.
درست است که این نگاشته به برخی از رخدادهای ظهور اشاره کرده ولی این بدان معنا نیست که استقصای نگارنده در این باره تام بوده، بلکه به احتمال زیاد، مواردی از دید نویسنده مخفی مانده است، همچنین تبیین مبانی ای که حضرت، عملکرد خود را بر پایه آنها قرار می دهد نیز همچنان جای گفتگو دارد زیرا آنچه ذکر شد تنها بخش کوچکی از این مسئله است، همچنین می توان روی برخی رخدادها به صورت ریز متمرکز شد به گونه ای که مثلا کیفیت و نیز چرایی آنها را بیشتر مورد بررسی و بحث قرار داد؛ این سوال که چگونه بشر بر نیروهای فراماده به صورت گسترده دست می یابد، چرا و چگونه حواس شیعیان به صورت معجزه آسایی تقویت می شوند به گونه ای که در هر جا امکان شنیدن صدای حضرت را دارند و مواردی از این دست، می توانند محملی برای بررسی بیشتر پیرامون رخدادهای پس از ظهور باشند.
منابع
1.قرآن کریم.
2.ابن بطریق، یحیی بن حسن، 1407، عمدة عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار، قم، جامعة مدرسین، اول.
3.ابن حیون، نعمان بن محمد، 1409، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار ع، قم، جامعه مدرسین، اول.
4.ابن طاووس، علی بن موسی، 1374، الطرائف، ترجمه داود إلهامی، قم، نوید اسلام، دوم.
5.ـــــــــــ، 1409، إقبال الأعمال، تهران، إسلامیه، اول.
6.ـــــــــــ، 1416، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن، قم، صاحب الأمر، اول.
7.ابن قولویه، جعفر بن محمد، 1356، کامل الزیارات، نجف اشرف، دار المرتضویة، اول.
8.ابن مشهدی، محمدبن جعفر، 1419، المزار الکبیر، قم، دفتر انتشارات اسلامی، اول.
9.اربابی غلامرضا، 1372، عجایب حس ششم، تهران، گروه فرهنگی اربابی، اول.
10.اربلی، علی بن عیسی، 1381، کشف الغمة فی معرفة الأئمة ع، تبریز، بنی هاشمی، اول.
11.استرآبادی، علی، 1409، تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، قم، نشر إسلامی، اول.
12.اشکوری، محمد بن علی، 1373، تفسیر شریف لاهیجی، تهران، دفتر نشر داد، اول.
13.امینی ابراهیم، 1379، دادگستر جهان، قم، شفق، نوزدهم.
14.پکلیس ویکتور، 1373، توانایی های خود را بشناسید، ترجمه فرامرزی، تهران، پارسا، اول.
15.حلی، حسن بن سلیمان بن محمد، 1421، مختصر البصائر، قم، نشر إسلامی، اول.
16.حویزی، عبدعلی بن جمعه، 1415، تفسیر نور الثقلین، قم، اسماعیلیان، چهارم.
17.دیلمی، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلی الصواب، 1412، قم، شریف رضی، اول.
18.راوندی قطب الدین، سعیدبن هبة الله، 1409، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدی عج، اول.
19.رجالی تهرانی، علیرضا، 1387، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان عج، تهران، نبوغ، سوم.
20.شریف رضی، محمد بن حسین، 1414، نهج البلاغة (صبحی صالح)، قم، هجرت، اول.
21.شهرستانی، محمدبن عبدالکریم، 1387، تفسیرالشهرستانی المسمی بمفاتیح الأسرار و مصابیح الأبرار، تهران، مرکز البحوث و الدراسات للتراث المخطوط، اول.
22.صدوق اول، ابن بابویه، علی بن حسین، 1404، الإمامةوالتبصرةمن الحیرة، قم، مدرسة إمام مهدی عج، اول.
23.صدوق، ابن بابویه، محمد بن علی، 1362، الخصال، قم، جامعه مدرسین، اول.
24.ــــــــــــــــ، 1395، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، اسلامیه، دوم.
25.ــــــــــــــــ، 1406، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم، شریف رضی، اول.
26.ــــــــــــــــ، 1378، عیون أخبار الرضا علیه السلام، تهران، نشر جهان، اول.
27.طبرسی، فضل بن حسن، 1372، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، سوم.
28.ــــــــــــــ، 1417، إعلام الوری بأعلام الهدی، قم، آل البیت ع، اول.
29.ــــــــــــــ، 1412، تفسیر جوامع الجامع، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، اول.
30.طبری آملی صغیر، محمد بن جریر بن رستم، 1413، دلائل الإمامة، قم، بعثت، اول.
31.طوسی، محمدبن حسن، 1411، مصباح المتهجّد وسلاح المتعبّد، بیروت، مؤسسة فقه شیعة، اول.
32.ـــــــــــــــــــ، 1407، تهذیب الأحکام، تهران، إسلامیه، چهارم.
33.عاملی شیخ حر، محمدبن حسن، 1425، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، بیروت، اعلمی، اول.
34.عده ای از علماء، 1363، الأصول الستة عشر، قم، دار الشبستری، اول.
35.عریضی، علی بن جعفر، 1409، مسائل علی بن جعفر و مستدرکات ها، قم، آل البیت ع، اول.
36.عیاشی، محمد بن مسعود، 1380، تفسیر عیاشی، تهران، علمیة، اول.
37.فتال نیشابوری، محمد بن احمد، 1375، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، قم، رضی، اول.
38.فضل الله، محمد حسین، 1419، من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک، اول.
39.فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، 1371، نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، اول.
40.ـــــــــــــ، 1415، تفسیر صافی، تهران، مکتبة الصدر، دوم.
41.قزوینی سیدمحمدکاظم، 1387، امام مهدی علیه السلام، از ولادت تا ظهور، ترجمه و تحقیق: علی کرمی و سید محمد حسینی، قم، الهادی، سوم.
42.کفعمی، ابراهیم بن علی عاملی، 1418، البلد الأمین و الدرع الحصین، بیروت، أعلمی، اول.
43.کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، 1429، کافی، قم، دار الحدیث، اول .
44.مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، 1403، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، دوم.
45.ــــــــــــــــــ، 1423، زاد المعاد- مفتاح الجنان، بیروت، أعلمی، اول.
46.مجلسی نجم الدین، 1378، چشم اندازی به حکومت مهدی(عج)، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، سوم.
- ۱. مدرسی، محمدتقی، 1419، من هدی القرآن، تهران، دار محبی الحسین ع، اول.
48.مرکز فرهنگ و معارف قرآن (جمعی از نویسندگان)، 1382، دایرة المعارف قرآن کریم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی قم، سوم.
49.مفید، محمدبن محمد، 1413، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، اول.
50.مکارم شیرازی، ناصر، 1371، تفسیر نمونه، تهران، إسلامیة، دهم.
51.نجفی محمدجواد، 1371، ستارگان درخشان، سرگذشت حضرت صاحب الزمان عج، تهران، اسلامیه، پنجم.
52.نعمانی، ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم، 1397، الغیبة، تهران، صدوق، اول.
53.نوری، حسین بن محمد تقی، 1408، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسة آل البیت ع، اول.
54.نیلی نجفی،بهاءالدین،علی بن عبدالکریم، 1426، سرورأهل الإیمان فی علامات ظهورصاحب الزمان عج،قم،دلیل ما،اول.
55.ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، 1410، مجموعة ورّام، قم، مکتبه فقیه، اول.