تجلی روح بلند زینب (س) در مناجات شب یازدهم
نزدیک غروب شده بود که کاروان آزادگان به سوی کوفه حرکت کردند روز عاشورا و شام عاشورا و شب گذشته را تلخ و سنگین گذرانده بودند. علی بن الحسین (ع) که همواره به رغم التهاب و تبی که داشت نگران زینب بود می گوید شب یازدهم زینب نماز شب را نشسته می خواند از دعایی که از زینب به یادگار مانده است می توان دریافت که دریای دل او چه مصیبتی را تحمل کرده است و کوهسار اراده پولادین او در برا بر چه توفانهای کوبنده ای ایستاده است و با خدای خود می گوید:
«یا عِمادَ مَن لا عَمادَ لَهُ وَ یا سَنَدَ مَن لاسَنَدَ لَهُ یا مَن سَجَدَ لَک سَوادُ اللَّیلِ وَ بَیاضُ النّهار و شُعاعُ الشَمسِ وَ خفیفُ الشَّجَرِ وَدَوی الماءِ یا اللهُ یا اللهُ یا اللهُ»
ای پناهگاه آن که جز تو پناهی ندارد، ای تکیه گاه آن که جز تو پشتوانه ای نمی شناسد ای خدایی که سیاهی شب و سپیدی روز و روشنایی خورشید و صدای آرام درخت و آب بر تو سجده می کنند، ای خداوند، ای خداوند، ای خداوند
محال است که بتوان این همه لطف و عمق معنویت سرشار را درک کرد و جرعه ای از آن را ننوشید این کلمات، تصویری است از زینب که در اوج زیبایی طلعت و روح بود به قول جاحظ زینب (س) در صفا و لطف مانند مادرش زهرا (س) و در دانش و سخن همچون پدرش علی (ع) بود.