مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
دوشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۶، ۰۸:۳۵ ق.ظ

شکرگزاری سبب زیادی نعمت

شکرگزاری سبب زیادی نعمت
یکی از نعمت هایی که خدا خیلی زیاد و حتماً سؤال می کند، نعمت صحت است. یعنی خود سلامتی و صحت و عافیت واقعاً نعمت بزرگی است که ما از آن غافل هستیم. حتماً از نعمت سؤال می شود. فرمود: یکی صحت است، یکی امنیت است، یکی نعمت توحید و نبوت و ولایت است.

شکرگزاری سبب زیادی نعمت

امام باقر(ع) فرمودند: «لَا ینْقَطِعُ الْمَزِیدُ مِنَ اللَّهِ حَتَّی ینْقَطِعَ الشُّکرُ مِنَ الْعِبَادِ» (بحارالانوار/ج68/ص51) خدای مهربان، برکت و خیر و زیادی نعمت را قطع نمی کند، مگر وقتی بنده ها شکرگزاری را قطع کنند. یعنی تا وقتی خمد خدا، شکر خدا، ستایش خدا را دارند، خدا هم می گوید: «لَأَزیدَنَّکم» (ابراهیم/7) هرچقدر قدردانی نعمت، شکرگزاری نعمت، زیاد باشد خیر و برکت و زیادی نعمت از طرف خدا قطع نمی شود. پس اگر قطع شد باید در خودمان بررسی کنیم که ما کجا مشکل پیدا کردیم. یک مورد کفران نعمت است، انشاءالله که همیشه شاکر نعمت های خدای متعال باشیم.

که یکی از راه های شکرگزاری از نعمت های خدای متعال، شکرگزاری از واسطه های نعمت است. چه واسطه های معنوی، چه واسطه های مادی، چه فرشته ها، چه انبیاء، چه امامان، پدر، مادر، همسر، افرادی که واقعاً یک عمر بر ما خدمت کرده اند. گفتیم: جواب یک سلام واجب است. کسی که مثل مادر، همسر، هفتاد سال به ما خدمت کرده است، آیا می توانیم بی تفاوت باشیم. روایت های تندی را عرض کردیم که اگر کسی شکر واسطه های نعمت را به جا نیاورد، خدا می فرماید: «یوجب الدخول النار» (بحارالانوار/ج34/ص158) ولو شکر مرا به جای آورده باشند. چون شکر بندگان من، از شکرگزاری من جدا نیست. «أَشْکرُکمْ لِلَّهِ أَشْکرُکمْ لِلنَّاسِ» (کافی/ج2/ص99) هرکس از مردم بیشتر شکرگزاری می کند، از خدا هم بیشتر شکرگزاری کرده است. کسی که شکر بندگان خدا را برجای آورد، شکر خدا را هم بر جای نیاورده است و قبول نمی شود.

در همین رابطه بکی از آیاتی که روی آن خیلی پافشاری و تأکید شده که خدای متعال از آن نعمت ها زیاد سؤال می کند، یعنی آن نعمت را به رخ ما کشیده، در جای جای قرآن زیاد روی آن مانور داده که من حتماً از این می پرسم. یک آیه ای داریم که «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ» (صافات/24) روز قیامت خدای مهربان می فرماید: همه اینها را نگه دارید، من حتماً از این ها سؤال می کنم. «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ» باید جواب بدهید. سؤال کردند: اینکه همه ی اهل قیامت را در یک جایی نگه می دارند و حتماً باید از این سؤال بکنند، چیست؟ فرمود: «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ» (تکاثر/8) با این تأکیدهایی که در این آیه آمده است. یعنی حتماً از نعیم سؤال می شود. «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ» روایت فراوان هم در ذیل این آیه ی مبارکه داریم. در بعضی از آیات هست که یکی از نعمت هایی که خدا خیلی زیاد و حتماً سؤال می کند، نعمت صحت است. یعنی خود سلامتی و صحت و عافیت واقعاً نعمت بزرگی است که ما از آن غافل هستیم.

بیانی را چندین بار از ملا عبدالله عرض کردیم که خدا کند وجود نعمت و وجود شی، پوشنده ی آن شی نشود. یعنی این اکسیژنی که ما در هوای سالم تنفس می کنیم، قدر نمی دانیم. وقتی بحران پیش می آید، می گوییم: اکسیژن و هوای سالم چه نعمت بزرگی است! به بحران بی آبی می رسیم، بعد می گوییم: نعمت آب چه نعمت بزرگی است. خوب وقتی هست قدر بدانیم و شکرگزار باشیم. تذکر نعمت ها و یادآوری آنها ایجاد شکر می کند و هم اینکه خدا هم فرموده: «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّک فَحَدِّثْ» (ضحی/11) من یک زمانی در جلسات گذشته اشاره کردم که حدود 15 عضو از اعضای بدن ما هست که دیه کامل دارد. یعنی اگر انسان یک کسی را خدای نکرده عمداً یا اتفاقی بکشد، باید دیه بدهد یا قصاص شود. دیه هم الآن غیر از ماه های حرام 150 میلیون تومان است. در ماه های حرام حدود 195 میلیون می شود. عجیب است که بعضی از اعضای بدن انسان حکم کل بدن ما را دارد. یعنی مثل اینکه یک انسان را کشته ایم. مثلاً نعمت مو، اگر کسی یک نفر را آتش بزند، مرتکب عملی شود که موهای طرف از بین برود. این دیه ی کامل دارد. این نعمت مو و زییبایی که خدای متعال به ما مرحمت کرده، نعمت خیلی بزرگی است. اگر موی سر و ابرو نبود، چه می شد؟ عزیزانی که شیمیایی می شوند، موهای ابرو و مژه و سر می ریزد، چقدر زشت می شوند. اگر خداوند متعال به خانم ها این گیسوان و موها را نداده بود، مردها باید سر به بیابان می گذاشتند. خوب هیچوقت ما بخاطر این نعمت مو از خدا تشکر کردیم که خدایا ممنون که به ما موهای سالم و گیسوان سالم دادی. خدایی که این نعمت را به من دادی، من این مو را در معرض نامحرم قرار نمی دهم. آسیب به خودم و دیگران نمی زنم و مردم را به فتنه نمی اندازم. بعضی از افراد می روند کاشت مو انجام می دهند. باز هم مثل طبیعی نمی شود.اگر کسی در حادثه ای موهای کسی را از بین ببرد، باید دیه کامل بدهد.

یکی از نعمت هایی که ما به آن توجه نداشتیم. نعمت مژه و پلک چشم است. خود مژه و خود پلک چشم دیه کامل دارد. یک بزرگواری به من زنگ زد و خیلی هم اصرار داشت که این را پیگیری کن و داستان مفصلی گفت. ایشان از علمای قم بود. می فرمودند: یکی از آشناهایشان عصب پلک چشم اش قطع شد، مشکل پیدا کرده بود، دکترهای متخصص در داخل و خارج از کشور رفته بود. میلیون یا میلیاردها خرج کرد، که یک مقداری این را برگرداند که عصب در اختیارش باشدو از پلک چشمش استفاده کند. ما هیچوقت نگفتیم خدایا ممنون تو هستم، این پلک سالم، مژه سالم داریم. چشم هم از اعضایی است که دیه ی کامل دارد. یعنی اگر کسی در حادثه ای چشم طرف را نابینا کند، دیه کامل دارد. اگر 24 ساعت، یا یک هفته خدای نکرده ما چشم مان را ببندیم، چه نعمت بزرگی است. ما واقعاً غرق نعمت هستیم، توجه نداریم.

من یک زمانی با یکی از این عزیزانی که نابینا هست در یک سفر تبلیغی همسفر شدم. واقعاً آنجا یک ذره به نعمت بزرگ چشم پی بردم. گاهی من در کارهای این بنده خدا کمکش می کردم، او را جلوی دستشویی می گذاشتم. اما دیگر در دستشویی این بنده خدا چه می کرد، من بی خبر بودم. سر سفره غذا با هم می نشستیم، او نمی دید آب کدام است، پلو کدام است. دستش را به کدام طرف دراز کند. واقعاً ما قدردان نعمت ها نیستیم. این چشم چه زیبایی به انسان می دهد. اگر این چشم نباشد، چقدر انسان زشت می شود. دو شبکه در میان میلیاردها انسان مثل هم نیست. الآن در خارج یکی انگشت نگاری می کند، یکی چشم نگاری می کند. چون شبکه دو چشم مثل هم نیست. آب چشمی که شور است و خدا برای محفوظ ماندن پی چشم قرار داده است. واقعاً ما چقدر باید سجده کنیم و بگوییم: خدایا ممنون تو هستیم که چشم سالم دادی.

باز یکی از نعمت های دیگر که دیه کامل دارد، این است که کسی مغز و اعصاب کسی را از بین ببرد. یعنی ناراحتی اعصاب ایجاد کند. طرف روانی شود و جنون پیدا کند، این دیه اش کامل است. تا کسی گرفتار نشود، نمی فهمد. الآن می گوییم: دندان درد یک درد خیلی سختی است. بعضی از پزشکان می گویند: بیمارانی هستند که درد کلیه دارند و از شدت درد به خودشان می پیچند. تا کسی گرفتار نشده، نمی داند چقدر دردسر سختی است. این انواع و اقسام دردهایی که خدا به ما نداده است. ما چقدر باید خدا را شکر کنیم. شکر کنیم که درد سر نداریم. درد دندان نداریم، درد کلیه نداریم.

مرحوم آیت الله بهاءالدینی را خدا رحمت کند. فرمودند: من شاید حدود بیست، سی سال درد سر داشتم. مکه مشرف شدم و خدا لطف کرد این درد سر را از ما برداشت. درد و مریضی دلیل بر بدی طرف نیست. یعنی ممکن است امتحان باشد. کفاره گناهان باشد. خیر و برکت باشد. ایشان می فرمودند: من می ترسیدم که نفسم یاغی گری کند، خدا با این فشارهایی که به من می آورد، مرا حفظ می کرد، مرا کنترل می کرد.

خیلی از معلول ها و مریض ها به ما پیام دادند، و در پیامک هایشان این نکته زیبا بود که من هرچند معلول و مریض هستم و زمین خورده خدا هستم ولی بسیار، بسیار خدا را شکر می کنم که از دیدن من هزارها هزار نفر خدا را شکر می کنند. وضعیت ما را که می بینند، خدا را شکر می کنند. حدیث داریم که وقتی گرفتاری را دیدید، خودتان بگویید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی عَافَانِی مِمَّا ابْتَلَاک» (کافی/ج2/ص97) خدای من تو را شکر می کنم، به گونه ای نباشد که طرف بگوید: توهین و تحقیر کردند. بگوید: خدایا تو را شکر می کنم که به من عافیت دادی و مثل او گرفتار نیستم. البته او هم باید خدا را شکر کند، نعمت های دیگر به او داده است. او هم بداند که خدا قطعاً جبران می کند.

مرحوم آیت الله بهاءالدینی(ره) می فرمودند: یک موقع حضرت امام به من رسیدند، گفتند: من هرچه یادم می آید، شما مریض بودی. فرمودند: این مریضی ها برای من چقدر مفید بوده و اگر یک جایی عیب داشته، هزارها هزار جای دیگر سالم بوده است. خدا را شکر کنیم و قدردان باشیم.

نعمت مغز و اعصاب و اینکه اعصاب ما واقعاً آرامش داشته باشد. آنهایی که دچار افسردگی روحی هستند. پژمرده هستند، حرف نمی زنند، نمی توانند ارتباط برقرار کنند، چقدر سختی می کشند. انشاءالله خدا به حق امام باقر(ع) همه مریض های روحی و جسمی را شفا بدهد. ما با این حرف ها می خواهیم یکی یکی اینها را یادآوری و شکر کنیم.

یکی از نعمت های بزرگی که دیه کامل دارد، نعمت شنوایی است. یعنی کسی آسیب برساند، باید 150 میلیون دیه بدهد. حالا چه قسمت بیرونی گوش را از بین ببرد، یا اینکه شنوایی را آسیب برساند. این نعمت شنوایی که آدم صداهای زییا را می شنود، صدای مردم را بشنود، خلی نعمت بزرگی است. آدم های کر و لال خیلی پژمرده هستند. مگر اینکه خدا یک در دیگری را روی آنها باز کرده است. پیامک های زیادی آمده که کر و لال های بسیاری خواسته اند که برای ما برنامه سمت خدا را معنی کنید. کسی با اشاره برای ما بیان کند. ما خدا را به خاطر چنین نعمتی شکر کردیم.

نعمت بینی، زیبایی که بینی ما در صورت ما دارد. اگر این بینی فرو رفتگی داشت، به طرف بالا بود، یا آسیبی می دید، یا بیش از اندازه بزرگ بود، چه می شد؟ خیلی ها به خاطر زیبایی عمل می کنند. البته کار پسندیده ای نیست، هرطور خدا درست کرده است، زیباست. این تنفسی که ما از طریق بینی می کنیم. اگر کسی بینی طرف یا وسیله ی بویایی طرف را از بین ببرد، دیه کامل دارد. بوهای خوبی که ما استشمام می کنیم، این نعمت بزرگی است.

یکی دیگر از نعمت هایی که ما از آن غافل می شویم، نعمت لب است. لبی که خداوند جلوی دندان های ما گذاشته است. می بندیم و باز می کنیم. یک زمانی کتاب آیت الله دستغیب را می خواندم. ایشان فرمودند: یک خانمی را برای معالجه دکتر آورده بودند، خمیازه کشیده بود، در حالت خمیازه سکته کرده بود. همینطور دهانش باز مانده بود. یعنی یک قیافه ی ناهنجاری پیدا کرده بود که هرکس می دید، وحشت می کرد. این نعمتی که ما لب داریم، دهان ما در وقتش باز و بسته می شود، تکلم ما از دهان است. این نعمت لب یک نعمتی است که ما هیچوقت توجه نکردیم و شکرش را به جای نیاوردیم. ولی آن کسی که به او آسیب می رسد، بعد می فهمد چه نعمت بزرگی است. نعمت دندان، دیه اش کامل است. تمام دندان سازهای عالم جمع شوند، باز باید همین دندان هایی را که خدا درست کرده است، از روی آن الگو برداری کنند. باز هم مثل دندان طبیعی نمی شود. یعنی دندانی که خدا در وجود ما کاشته و رویانده است، هر کدام یک شکل و کارآیی خاصی دارد. واقعاً ما برای این نعمت چقدر باید شکر کنیم.

نعمت زبان هم دیه کامل دارد. این زبان چقدر کارهای متنوع و مختلفی دارد. یکی برای صحبت کردن است. یکی گرداندن غذا و لقمه ها و بلعیدن است. ما فامیلی داشتیم که چند سال مشکل بلعیدن داشت. باید مایعات می خورد. نمی توانست غذا را ببلعد. آرزو داشت ای کاش من می توانستم غذا را ببلعم. نعمت بلعیدن و زبان چه نعمت بزرگی است. ما هیچوقت شکر نکردیم و قدر دان نبودیم که زبان را در مسیر درست و صحیح به کار ببریم. چطور خدا به مغز فرمان می دهد و زبان ما حرکت می کند. آب دهان، بزاق دهان چشمه ای است که چندین سال خداوند این را کنترل می کند و همینطور به اندازه می جوشد و آبش تمام نمی شود.

یک بزرگواری می فرمود: در حرم علی بن موسی الرضا(ع) دیدیم یک آقای 50 ساله به زیارت آمده، پستانک بزرگی در دهانش هست و می مکد. این آدم بزرگی است، چرا پستانک می مکد؟! نماز و دعا می خواند، دوباره این را می مکید. اخر یک نفر از او پرسید: آقا شما مشکلی دارید؟ چرا در این سن و سال پستانک می خورید؟ گفت: من بزاق دهانم کم است. ده درصد عصب زبانم مشکل پیدا کرده، آب دهان تولید نمی شود. دهانم خشک می شود. کشورهای خارجی رفتم، پزشک های مختلف مراجعه کردم، درست نشده است. یک پزشکی گفته این پستانک را چند دقیقه یکبار باید بمکید، که آن ده درصد کمبود را جبران کند. ما هیچوقت خدا را شکر کردیم که این چشمه مدام در دهان ما می جوشد. این چه نعمت بزرگی است. چرا ما اینقدر ناشکری می کنیم؟ تک تک اینها به اندازه ی یک انسان کامل ارزشمند است.

یکی دیگر از نعمت ها که دیه ی کامل دارد، دست های ما است. این دست هایی که توانایی ما با دستان ما است. یک روز، دو روز دست کسی آسیب ببیند، بعد می فهمد عجب نعمتی است. حتماً خدای نکرده باید آسیب ببیند خدا را شکر کنیم؟ الآن که داریم نباید بگوییم: خدایا شکر!

روایت زیبایی است که امام صادق(ع) بعد از اینکه نعمت ها را شرح دادند، فرمودند: «فِی کلِّ نَفَسٍ مِنْ أَنْفَاسِک شُکرٌ لَازِمٌ لَک بَلْ أَلْف» (بحارالانوار/ج68/ص52) فرمودند: در هر نفسی که می کشی، شکر گزاری بر تو واجب است. بلکه هار بار شکر گزاری کنی. واقعاً با نکاتی که گفتید و با این ملاحظات، ما همه غرق نعمت هستیم. اگر کسی اینور شد، چقدر خداوند به او لطف و عنایت می کند. خدا به او خوشی و راحتی می دهد. بهشت دنیا و آخرتش را تأمین می کند. یعنی اگر کسی واقعاً در این وادی بیاید و قشنگ درک کند، خدا به او می گوید: تو بنده شکور من هستی. قدردان من هستی. من همینطور بر سر تو می ریزم. بلاها را هم دفع می کند و تبدیل به زیبایی می کند.

نعمت انگشت ها که جدا از دست است. اگر کسی انگشتان کسی را قطع کند، دیه کامل دارد. این انگشت ها اگر در دست نباشد، انسان نمی تواند کار کند. یعنی مهم ترین عضو دست همین انگشت ها است که قابل انعطاف است. هر انگشتی برای خودش کارآیی دارد. این خطوطی که روی انگشت ها است، میلیاردها انسان که در طول تاریخ آمدند، هیچ کدام اثر انگشت مشابه ندارند. یعنی در این دو سانت سر انگشت، خدا نقش آفرینی کرده است، که بسیار عجیب است. حافظ در شعری می گوید:

خیز تا بر کلک آن نقاش، جان افشان کنیم *** کین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت

واقعاً به این نقاشی که نقش آفرینی کرده است، کدام نقاش می تواند در مساحت یک سانتی متری، میلیارد، میلیارد، به عدد کل انسان ها از بدو خلقت نقش آفرینی کند و خطوط مختلف بگذارد. من امروز در کتابی خواندم که یکی از دانشمندان آلمانی که خیلی تخصص بالایی داشته است، بر اثر رسیدن به یک آیه ی قرآن مسلمان شده است. در مطالعاتش به آیه ای برخورد کرده است که در سوره ی مبارکه ی قیامت است. «أَیحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ، بَلی قَادِرِینَ عَلی أَن نُّسَوِّی بَنَانَهُ» (قیامت/3 و 4) یعنی انسان فکر می کند ما نمی توانیم استخوان هایش را جمع کنیم و دوباره در قیامت زنده اش کنیم؟ ما که اول او را درست کردیم، دوباره نمی توانیم درست کنیم؟ بلکه ما روز قیامت او را برمی گردانیم، «نُّسَوِّی بَنَانَهُ» یعنی سر انگشتانش را هم درست می کنیم. یعنی نقش و نگاری که بوده را برمی گردانیم. لذا الآن که از افراد برای شناسایی انگشت نگاری می کنند، دو تا سر انگشت مثل هم نیست. دو تا صورت مثل هم نیست. این خیلی عجیب است. دو صدا مثل هم نیست. الآن کسی از آمریکا و اروپا و کشورهای دور زنگ می زند. ما او را با صدا می شناسیم. چون تصویرش را نداریم.

در یک راهپیمایی، صدها هزار نفر شعار می دهند. هیچ کدام از صداها شبیه هم نیست. این چه نعمت بزرگی است. ما اصلاً به ذهنمان هم خطور نکرده است. صدای خانم ها لطافت دارد. صدای آقایان یک مقدار کلفت تر است. لذا فرمودند: با نامحرم طوری صحبت نکنند که آنها را جذب کنند و دلهایشان را بربایند. این صدای خوب برای دیگران وسیله فتنه نشود.

نعمت دیگر داشتن پا است. اگر کسی به پای کسی آسیب بزند دیه کامل دارد. آنهایی که مرض قند می گیرند و پایشان را قطع می کنند، می گویند: ای خدا! چه نعمت بزرگی است. یعنی آدمی که مرض لاعلاج گرفته، می خواهند یک عضوی را عمل کنند یا بردارند. حاضر است همه مادیات را فدا کند ولی آن نعمت به او برگردد. ولی خدا به ما بدون اینکه هزینه کنیم این نعمت بزرگ را مرحمت کرده است.

آقایی به من می گفت: حاج آقا من مشکلی در دهان و حلقم و مسیر بلعیدن و شرب دارم. آّب سرد نمی توانم بخورم. اینقدر آرزو دارم یک آب خنک بخورم. اگر آب خنک بخورم، مشکل پیدا می کنم و تا چند وقت گرفتار هستم. چندین سال است که آرزوی خوردن یک لیوان آب سرد بر دل من مانده است. ما هیچوقت این نعمت خدا را شکر کردیم که می توانیم آب گرم و سرد بخوریم.

ما افراد مختلفی را داریم که نمی توانند انواع غذاها را بخورند و محروم هستند. یک بزرگواری نقل می کرد. یک آقایی مهمانش شد. هرچه به او میوه تعارف کردیم، نخورد. گفت: من چندین سال است نمی توانم میوه بخورم. گفت: ما فکر کردیم دروغ می گوید. با اصرار اهل مجلس به زور یک سیب به او دادیم. گفت: شب تا صبح دل درد کرد و همینطور قدم می زد. اینکه ما راحت غذا می خوریم. هر نوع میوه ای می خوریم. می توانیم هضم کنیم و بدن ما دفع کند، مجاری ادرار ما سالم است. اینها واقعاً نعمت های بزرگی است. آنهایی که پای گیرنده ها هستند و به چنین دردهایی گرفتار هستند، خوب متوجه می شوند.

یک نفر گریه می کرد. گفتند: چرا گریه می کنی؟ گفت: من نمی توانم دستشویی بروم. یا مجاری ادرارشان بسته است. حبس بول دارند.

یک آشنایی داریم که پزشک بود، می گفت: من مدتی بیمارستان بودم. گفتم: برای چه؟ گفت: یکی از موهای پشت کمر من به طرف داخل رشد میکرده است. به طرفر عصب نخاع رفته بود و می گفت: به قدری در فشار و زحمت بودم، مدتی در بیمارستان بستری بودم که ریشه ی این مو را دربیاورند و من سالم شوم. اینکه خداوند هر چیزی را راحت در سر جای خودش رشد می دهد و می رویاند، نعمت بزرگی است و ما باید قدردان خدا باشیم. «لَتُسْئَلُنَّ یوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ» حتماً از این نعمت سؤال می شود. فرمود: یکی صحت است، یکی امنیت است، یکی نعمت توحید و نبوت و ولایت است.

خیلی نکات خوبی را شنیدیم. به تعبیر مرحوم حاج آقای دولابی، جلسات شکر داشته باشیم و برای هم نعمت ها را بگوییم. واقعاً قدردان باشیم. «شکر نعمت، نعمتت افزون کند». اگر توجه به این نعمت ها باشد، دیگر به خاطر یک ذره ضعف دلار و مشکلات اقتصادی اینقدر ناله و فریاد نمی کنیم. هزارها برابر آن خدا به ما سرمایه داده است.

ذکر صلوات هم خودش یک شکری از پیغمبر و اهلبیت پیغمبر(ع) است. کفران نعمت است که کسی موقع ذکر پیغمبر صلوات را نگوید. لذا در روایتی پیغمبر خدا فرمودند: «مَنْ ذَکرَنِی فَلَمْ یصَلِّ عَلَی فَقَدْ شَقِی» (بحارالانوار/ج91/ص63) اگر کسی مرا یاد کند یا اسم من برده شود، بر محمد و آل محمد صلوات نفرستد، این شقاوتمند و شقی است. در بعضی روایات داریم که به آتش جهنم وارد می شود. انشاءالله که ذکر صلوات هم یکی از موارد شکرگزاری هم از خدا و هم از پیغمبر و هم آل پیغمبر است.

یکی از آیاتی که در این سوره مبارکه است و چهار نکته مهم را خدای متعال بیان فرموده است، «کلُ نَفْسٍ ذَائقَةُ المْوْتِ» هر انسانی و هر نفسی، یک روزی مرگ را خواهد چشید. خود موت هم یک امر حیاتی است. اینکه آدم می چشد، معلوم می شود که موت یک واقعیتی است که ما طعم این را می چشیم. نیستی نیست و جابجا شدن است. روح ما زنده است ولی بدن ما روزی از بین خواهد رفت. «کلُ نَفْسٍ ذَائقَةُ المْوْتِ وَ إِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَکمْ یوْمَ الْقِیمَةِ» بعد از مردن به ما آن اجر و پاداش ها را در روز قیامت مرحمت خواهد کرد. خدای متعال حد اعلای پاداش را خواهد داد. بعد می فرماید: «فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ» اگر کسی بتواند خودش را از آتش رها کند، آتش به معنی اختلاف، ظلم و فساد، مال حرام و غیبت است. کسی که بتواند در این دنیا از حرام و آتش افروزی های دنیا فاصله بگیرد و جدا شود، این رستگار شده است. اهل بهشت است و داخل بهشت خواهد شد. کسی که از آتش فاصله بگیرد، «وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ» رستگار است.

نکته چهارم این است که خدای متعال می فرماید: «وَ مَا الْحَیوةُ الدُّنْیا إِلَّا مَتَعُ الْغُرُور» زندگی دنیا زندگی گول زنی هست. یعنی موقت و گذرا است. گول این زندگی را نخورید. دائمیت و ابدیت برای آخرت است. یعنی بدانیم اینجا رهگذری است که می رویم. صد سال دیگر هیچ کدام از ما نیستیم. یک عالم دیگری است که آنجا انشاءالله در جوار اهل بیت جمع شویم.

یک پیامک خوبی هفته های گذشته فرستاده بودند که من یادم رفت عرض کنم. خانمی متخصص سونوگرافی نوشته بود که من هر روز تعدادی مریض را سونوگرافی می کنم. بعضی از خانم های باردار که برای سونوگرافی می آیند، فرزندانشان معلولیت جسمی دارند. اکثر خانم های باردار به محض اینکه سونوگرافی می شوند، می پرسند: دختر است یا پسر؟ هیچکدام نمی پرسند: سالم است یا نه؟ خدا را شکر که بچه من سالم است. یعنی ما توجه به نعمت نداریم. به این نکته توجه داریم که دختر است یا پسر است؟ هردو لطف خداست. دختر رحمت است، پسر نعمت است. در روایت داریم دختر بالاتر است. ایشان گفته بود: از 50 مریضی که در روز مراجعه می کنند، 2 نفر شکر خدا را می کنند. چرا 48 درصد باید حواسشان جای دیگری باشد؟

روایت داریم وقتی به امام سجاد(ع) می گفتند: خدا به ایشان فرزندی مرحمت کرده است، نمی پرسیدند: دختر است یا پسر؟ می فرمودند: سالم است؟ بعد خدا را شکر می کردند. این شکرگزاری خیلی مهم است.

یکی از نعمت هایی که ما از آن غافل هستیم، نعمت اشتها است. یک روایت زیبایی دیدم که شخصی می گوید: من مهمان امام صادق(ع) شدم، مکرر دیدم که حضرت لقمه ای که میل می فرمایند، می گویند: «الحمدلله الذی اشتهی» خدا را شکر می کنم که به من اشتها داده است. بعضی از افرادی که اشتها ندادند، به زور سوپ و غذا را می خورند. باز هم می خواهند این را بالا بیاورند. این نعمتی که ما اشتهای به غذا داریم. یک بزرگواری می فرمودند: من مبتلا به بی اشتهایی هستم، شاید بیست سال است که دوا می خورم. نان و غذا و کباب و برنج اصلاً در دهان من مزه ندارد. ما هیچوقت به این نعمت توجه نداریم. نعمت سیر شدن چه نعمت مهمی است. اینکه پس می زنیم و سیر می شویم. و الا اگر میل گرسنگی در ما تمام نشود، چقدر دچار مشکل روحی و روانی می شویم.

ما افراد بسیاری داریم که مشت، مشت قرص می خورند. در طول روز بیست عدد قرص می خورند. انواع و اقسام آمپول ها را می زنند. داروهایی که هزینه سنگین دارد. آمپول های میلیونی می زنند. می روند التماس می کنند، تا دارو بگیرند. ما افرادی را داریم که خانه شان برای هزینه دارو فروختند. خدایا شکرت که سالم هستیم. گاهی خوب است که آدم به بیمارستان ها و بهزیستی ها برود و معلولان و مریض ها را ببیند. خدا را شاکر باشیم به خاطر همه ی نعمت هایی که به ما عطا کرده است.

یکی از اتفاقات خوبی که من در سایت ها و اخبارها دیدم، روح بخشش و عفو گذشت است. ما فراوان داشتیم و این نشانه ی بروز صفتات الله در بعضی افراد است. بسیاری از افراد بودند که تا پای اعدام رفتند، ولی اولیای مقتول به خاطر خدا و انسانیت و مسائل روحی و معنوی ودینی رضایت دادند. این واقعاً جای ستایش دارد. ما دو قشر داریم، افرادی هستند که پشیمان و منفعل هستند. می گویند: اشتباه کردیم، غلط کردیم. اراذل و اوباش نبوده است. مشکل اقتصادی داشته، معتاد بوده، اینها واقعاً جای بخشش دارد. البته طوری باشد که دیگر دست به این کارها نزند. این بخشندگی برای آنهایی که می بخشند، واقعاً شیرین است. «فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّه» (شوری/40) روز قیامت ندا می دهند که کجا هستند آنهایی که بر خدا حق دارند. بعضی ها فکر می کنند، انبیاء و شهدا هستند. ندا می رسد: نه! آنهایی که اهل بخشندگی و گذشت هستند. اما کسی که شمشیر را از رو بسته است و اوباش است، نباید عفو کرد. کسی هم عفو کند، حکومت حقد عفو ندارد. از قصاص نجات پیدا کرده اما باید از دادستان عمومی امنیت را تأمین کند. گذشت کار بسیار لذت بخشی است و انشاءالله خدا اجر و پاداش فراوان بدهد به کسانی که گذشت می کنند و می گویند: انشاءالله اهل شوند که دست به کار خلاف نزنند.

آیه ای که اول صحبتم عرض کردم. «لَتُسْئَلُنَّ یوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ» حتماً از نعمت سؤال می شود. فرمود: یکی صحت است. یکی امنیت است. اینکه ما واقعاً در امنیت هستیم. اگر کسی می خواهد ناامنی را ببیند، کشور سوریه را در نظر بگیرد. افغانستان را در نظر بگیرد. کسی می گفت: اگر به غسالخانه بغداد بروید، هر روز شهید و کشته می آورند. بیمارستان ها مملوء از مجروح هستند. این نعمت امنیت نعمت بزرگی است. خدا را بسیار شکر کنیم. خداوند این نعمت امنیت را از ما نگیرد. بعد از صحت و امنیت فرمود: سه نعمت است که بسیار مهم است. نعمت توحید، نبوت و ولایت اهل بیت(ع) است.

نعمت توحید که پیغمبر ما، ما را موحد کرده است. مردم ایران سابق آتش پرست بودند. مردم حجاز بت پرست بودند. همین الآن در کشورهای مختلف بودایی و گاو پرست هستند، آتش پرست هستند. انواع و اقسام بت هایی که در دنیا پرستش می شود. چقدر ما باید خدا را از بت پرستی شکر کنیم. پیغمبر عظیم الشأن ما را رهانید و نجات داد. خدایی که خالق همه است را می پرستیم. این نعمت توحید بسیار نعمت بزرگی است که ما از آن غافل هستیم. «لا اله الا الله» می گوییم. روایتی که فرمود: کلمه «لا اله الا الله» قلعه ی محکم من است. هرکس در قلعه ی توحید «لا اله الا الله» بیاید، حتماً از عذاب خدا در امان خواهد بود. این نعمت توحیدف نعمت بزرگی است که به برکت پیغمبر به ما رسیده است.

روایتی را دیدم که ذیل این آیه مبارکه بود، «وَ لَسَوْفَ یعْطیک رَبُّک فَتَرْضی» (ضحی/5) حضرت موقع احتضار نگران بودند. جبرئیل آمد عرض کرد: درهای آسمان باز شده است. بهشت آذین بندی شده است. آماده ی این است که جناب عزرائیل روح بلند شما را قبض روح کند. آمادگی دارید؟ جبرئیل اینها مرا خوشحال نمی کند. برای گنهکاران امت من چه پیامی داری؟ عرض کرد که خدا این آیه را به من عرض کرده که بشارت به شما بدهم. «وَ لَسَوْفَ یعْطیک رَبُّک فَتَرْضی» ای پیغمبر اینقدر به تو می بخشم، که راضی شوی. آن روایت زیبایی که دیدم این بود، که امام صادق(ع) فرمودند: «لا یرضی رسول الله یبقی فی النار موحدا» هرکس که در دایره توحید آمده است، پیغمبر راضی نمی شود که او در آتش جهنم بسوزد. البته به شرطی که پیغمبر و اهل بیت را هم قبول کند. ما روایت داریم هرکس در قلعه یی «لا اله الا الله» بیاید، نجات پیدا می کند، ولی فرمود: «لا اله الا الله» سلب می شود، مگر اینکه قائل به اهل بیت باشد. اگر اهل بیت را قبول نکرد، لا اله الا الله هم از او گرفته می شود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۲۲
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی