تغییر قبیله مسلمانان و اسرار آن
خداوند می فرماید: «و ما کان الله لیضیع ایمانکم...» وقتی خداوند قبله پیامبرش را به طرف کعبه تغییر جهت داد، اصحاب رسول خدا(ص) گفتند: (وای برما) نمازهایی که به سوی بیت المقدس اقامه کردیم باطل گشت! خداوند در پاسخ، آیه فوق را نازل کرد وفرمود: «خداوند ایمان (نمازهای) شما را تباه نخواهدساخت.» (بقره ایه 143)
وَ مَا کانَ اللَّهُ لِیضِیعَ إِیمنَکمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِیمٌ
و بدین گونه شما را گروهی میانه قرار دادیم، تا بر مردم گواه باشید؛ و فرستاده [خدا] بر شما گواه باشد. و قبله [بیت المقدس ] را که (چندی) بر آن بودی، قرار ندادیم جز برای آنکه کسی که از فرستاده [خدا] پیروی می کند، از کسی که [از عقیده خود] بر می گردد، معلوم داریم. و مسلماً این [حکم ] دشوار بود، جز بر کسانی که خدا [آنها را] راهنمایی کرده است. و خدا هرگز ایمان شما را تباه نمی گرداند؛ [چرا] که قطعاً خدا، [نسبت ] به مردم، مهربانی مهرورز است.
نکته ها و اشاره ها:
- ۱. در ابتدای پیدایش اسلام، خانه ی کعبه کانون بت های مشرکان بود؛ از این رو دستور داده شد که مسلمانان موقتاً به سوی بیت المقدس نماز بخوانند و بدین ترتیب صفوف خود را از مشرکان جدا کنند اما هنگامی که مسلمانان به مدینه مهاجرت کردند و تشکیل حکومت و ملت دادند، دیگر صفوف آنها کاملًا از دیگران جدا شد و ضرورتی نداشت اقامه ی نماز به طرف بیت المقدس ادامه یابد و دستور داده شد که به سوی کعبه که قدیمی ترین مرکز توحید بود باز گردند.
- ۲. با تغییر قبله که آزمایشی بزرگ برای مسلمانان بود، روشن شد که چه کسانی تسلیم خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله هستند و چه کسانی متزلزل اند و با اندک بهانه ای به کفر بازمی گردند.
- ۳. توجه خاص مسلمانان به تعیین قبله و سمت کعبه سبب شد که علم هیئت و جغرافیا در بین مسلمانان به سرعت رشد کند؛ چرا که محاسبه ی سمت قبله در نقاط مختلف زمین بدون آشنایی با این علوم امکان نداشت و این یکی از برکات تعیین قبله برای مسلمانان بود.
- ۴. واژه ی «وَسَط» در لغت به معنای «حد متوسط میان دو چیز» و نیز به معنای «زیبا، جالب، عالی و شریف» آمده است؛ و ظاهراً هر دو به یک حقیقت باز می گردد؛ زیرا معمولًا شرافت و زیبایی در آن است که چیزی از افراط و تفریط به دور باشد و در حد اعتدال قرار گیرد.
- ۵. واژه ی «شُهداء» به معنای گواه بودن امت اسلامی بر مردم جهان است، همان طور که پیامبر صلی الله علیه و آله گواه بر مسلمانان است. این تعبیر ممکن است به معنای اسوه و الگو به کار رفته باشد؛ چرا که گواهان و شاهدان همیشه از بین افراد نمونه انتخاب می شوند.
- ۶. برای الگو بودن دو شرط عدالت و آگاهی لازم است و این دو شرط در همه ی انسان ها وجود ندارد؛ بنابراین همه شاهد نیستند. در روایات آمده است که مقصود از گواهان، امامان معصوم علیهم السلام هستند. «3» البته این گونه احادیث به مصداق های کامل گواهان اشاره دارند.
- ۷. مسلمانان از هر نظر ملتی معتدل و میانه هستند. آنان در عقیده ی خود معتدل اند، نه راه غُلو می پویند و نه راه تقصیر و شرک، نه طرف دار جبر هستند نه آزادی مطلق؛ از نظر اخلاقی، نه دنیا زده اند و نه تارک دنیا؛ از نظر اجتماعی، نه مردمی بسته و جدای از ملت های دیگرند و نه اصالت و استقلال خود را از دست می دهند؛ از نظر علمی نیز، نه راه دانش دیگران را به سوی خود بسته اند و نه خودباخته ی هر ندایی می شوند.
البته این اعتدال، براساس مقتضای اسلام است و ممکن است برخی از مسلمانان از آموزه های اسلامی پیروی نکنند و این گونه نباشند.
اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیب که هست از مسلمانی ماست
- ۱. دستورات خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله هم چون نسخه های پزشک است که هر کدام در جای خود نیکو و ضامن سعادت و تکامل انسان است؛ بنابراین، تغییر قبله موجب ضایع شدن ایمان نمی شود و مشکلی در عبادات گذشته و آینده ایجاد نمی کند.
- ۲. در این جا این پرسش مطرح می شود که اگر خدای متعال از گذشته و آینده ی همه چیز باخبر است، پس جمله ی «تا بدانیم» در مورد او چه معنایی دارد؟
پاسخ آن است که خدا عالم است اما علم او دو گونه است: «آگاهی از امور» و «تحقق یافتن عینی آن» که در این جا مقصود گونه ی دوم علم است؛ یعنی می خواهد آنچه را می داند معلوم دارد و در خارج محقق سازد.
همان طور که مهندس ساختمان پس از طرح نقشه آن را اجرا می کند، تا نتیجه ی کار خود را ببیند و بداند.
- ۱. از این آیه استفاده می شود که افراد سست ایمان که هدایت کامل نیافته اند تعبد کم تری دارند و پذیرش تغییرات برای آنان مشکل است.
آموزه ها و پیام ها:
- ۱. مسلمانان ملتی معتدل باشند تا برای جهانیان الگو شوند، همان طور که پیامبر صلی الله علیه و آله الگوی مسلمانان است.
- ۲. تغییر قوانین الهی نوعی آزمایش تکاملی برای ماست.
- ۳. هر کس هدایت بیش تری داشته باشد، در برابر خدا و پیامبر تسلیم تر است.
- ۴. خدا مهربان تر از آن است که با تغییرات قوانین به ما زیان برساند.
- ۵. تغییرات قوانین را عطف به ما سبق نکنید تا موجب زیان زدن به کارهای قبلی افراد نشود.