خضوع و خشوع در برابر خداوند در سیره امام سجاد علیه السلام
پروردگارا، گناهانم مرا ساکت ساخته و سخنم را بریده است، پس من هیچ دلیلی ندارم و از این رو من اسیر گرفتاریهایم هستم و در گرو اعمال خویشم و در گناهانم متحیرم و در نیتم سرگردانم و در راه وامانده ام.
خود را در جایگاه فرومایگان گناهکار قرار داده ام، جایگاه شقاوت پیشگانی که بر تو جسارت ورزیدند و وعده های تو را سبک پنداشتند.
خدایا پاک و پیراسته ای! چه جرأتی بود که به حریم تو جسارت کردم و چه فریبی بود که با آن خود را گول زدم؟!
ای سرور من، بر با صورت به زمین خوردنم و بر لغزش گامهایم رحم کن و بر جهلم با بردباریت و بر سوء کردارم با احسانت رفتار نما. چرا که من به گناهم اقرار دارم و به خطای خویش معترفم و اینک این دست من و این موی پیشای من است که در کف توست، تسلیمم که مرا قصاص کنی. رحم کن بر سالخوردگیم و بر افول روزهای عمرم و بر نزدیک شدن مرگم و بر ناتوانی و نیازمندی و بیچارگیم.
ای آقای من، بر من رحم کن آن هنگام که اثری از من در دنیا باقی نماند و یاد من از میان مخلوقین تو برود و من از فراموش شدگان باشم، گویی به کلی فراموش شده ام.
و ای مولای من، بر من رحم کن آن هنگام که صورتم دگرگون شود و حالم عوض شود، وقتی که بدنم متلاشی شود و اعضایم از هم جدا گردند و مفاصلم پاره شوند! ای و ای بر غفلت و بی خبری من از آنچه قرار است برایم پیش آید!
ای سرور من، به هنگام برانگیخته شدن و زنده شدنم در قیامت بر من رحم کن، و جایگاه مرا در آن روز در کنار اولیاء خودت و محل مرا در میان دوستانت و مسکن مرا در جوار خودت قرار ده، ای پروردگار جهانیان.[1]
پی نوشت:
[1] على بن حسین (ع)، امام چهارم، الصحیفة السجادیة، 1جلد، نشر الهادى - قم (ایران)، چاپ: 1، 1376 ه.ش.