چهره منافقین در قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین و اصلی و اسلم علی خاتم انبیائه و صلی الله علی اهل بیته المعصومین الهداه المهدیین واللعنه علی اعدائهم اجمعین. در دو سوره جمعه و منافقون برنامه ای که وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم برای هدایت عالم دارند و نقشهها و طرحها و خصوصیات دشمنان توضیح داده شده است. آغاز سوره منافقون با معرفی منافقین با یک صفات خاص است. خصوصیاتی که در آغاز سوره برای آنها بیان شده این موارد است «إِذا جاءَکَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ یَشْهَدُ آن الْمُنافِقینَ لَکاذِبُون» اول اینکه اینها مدعی شهود مقام رسالت حضرت هستند. این شهادت مقام خیلی بالایی است و کسی که شاهد است هم شفیع و هم واسطه است. این ادعای شهادت ادعای اشراف به حقایقی است که در نزد حضرت است و این مقام امیرالمومنین و مقام انبیاء است. براساس قرآن این ادعای بزرگی است و خدای متعال هم با قاطعیت این ادعا را نفی میکند و میفرماید که اینها صاحب این موقعیت نیستند و گرچه حرف درستی است ولی اینها دروغ میگویند و اهل شهادت نسبت به مقام رسالت شما نیستند. خدای متعال میداند تو رسولی هستی؛ ولی شهادت میدهد که اینها دروغ میگویند و شاهد نیستند؛ زیرا اینها در موقعیتی نیستند که رسالت شما را بفهمند و درک بکنند و شهادت بدهند.
صفت دوم منافقین این است که «اتَّخَذُوا أَیْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ ساءَ ما کانُوا یَعْمَلُون» اینها کسانی هستند که برای اثبات مدعای خودشان عهدها ویمینها و قسمهایی دارند و میخواهند ادعای خودشان را اثبات کنند؛ ولی تمام این وسیلهها براین این است که سپری درست کنند تا راه خدا را که راه شما است و ادامه راه شما که در اهل بیت تان است ببندند زیرا شما و ائمه هدات معصومین و اهل بیت شما سبیل الله هستید و آنها میخواهند سد سبیل کنند. مدعی هستند که مقامات را دیده و میخواهند مردم را ببرند. خدای متعال میفرماید همه چیز به ظاهر درست است زیرا «وَ إِذا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسامُهُمْ وَ آن یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ» ظواهر آنها که شاید مقصود، بدنشان نباشد؛ بلکه یعنی شخصیت شان یک ظاهر و یک باطن دارد و این اجسام و شخصیت ظاهری شان تو را به شگفتی وا میدارد؛ زیرا خیلی ظواهرشان را خوب درست کردند؛ مثلاً به میدان جنگ میآیند و به حسب ظاهر ممکن است زهد داشته باشند و از عدالت طرفداری کنند و علاوه بر این خیلی هم زیبا حرف میزنند و چهره انقلابی به خودشان میگیرند و یک خط در میان مواضع به اصطلاح انقلابی تر از وجود مقدس نبی اکرم میگیرند. چنانچه در کنار حضرت یک خط در میان معترض به حضرت هستند که مثلاً چرا صلح حدیبیه انجام شد و اینجا جای صلح نیست؛ چرا با فلان افراد سازش میکنید؛ چرا نماز میخوانید اینجا جای نماز خواندن نیست؛ و خودشان را انقلابی تر هم نشان میدهند و گاهی مواضع جدیتری میگیرند؛ ولی این درخت و این حرفها ریشه ندارد. اینها یک شجره طیبه دارای اصل و اساس نیستند و حرفهایشان هیچ اصل و اساسی ندارد و خودشان هم باید به جای دیگر تکیه بدهند؛ لذا نه تنها ریشهدار نیستند، بلکه نمیتوانند دیگران را به جایی برسانند. آنها چون اهل صدق نیستند خیلی نگران هستند و هر سر و صدایی را توطئهای بر علیه خودشان تلقی میکنند.
«هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکُون» خدای متعال میفرماید دشمن حقیقی اینها هستند؛ یعنی دشمن اصلی در درون دنیای اسلام برای وجود مقدس نبی اکرم که مانع پیشرفت حضرت هستند، همین جریانی است که به ظاهر کنار حضرت قرار گرفته است. مقایسه ای بین این دو سوره هم در پایان عرض میکنم که ببینید همان جریان در سوره جمعه است که فرمودند «حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها»(جمعه/۵) همه چیز برای این که اینها عالم به کتاب بشوند فراهم بود؛ ولی بار کتاب را برنداشتند؛ اما مدعی هستند که از اولیاء خدا هستند در حالیکه مرگ گریز بوده و با لقاء الهی سنخیتی ندارند و مشغول به دنیا و حریص به دنیا هستند.
اینها هم همینطور هستند و میگویند قالُوا «نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّه» ما مقامات رسالت شما را میبینیم. در حالیکه خیلی مقام بلندی است که کسی بتواند شاهد رسالت حضرت باشد. قسمهای موکد اَیمان و عهد و پیمان و ظواهر و حرف زدنها درست است و پیکره کارشان یک پیکره ای است که به فرموده قرآن «تُعْجِبُکَ أَجْسامُهُم» و دقیقا مثل جریان یهودسازی در امت حضرت موسی است که خودشان را اولیاء خدا میدانند و میگویند: مسیر هدایت باید از وادی ما بگذرد و نبوت باید به ما برسد. اینها هم میگویند: مسیر ادامه امت باید با ما باشد؛ اما همه اینها هم یک پیکره ظاهری است و هیچ باطنی هم پشت آن نیست و غرض این است که راه خدا را ببندند.
خدای متعال میفرماید «هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُم» از اینها حذر کن زیرا دشمن حقیقی اینها هستند. در نامه ای که امیرالمومنین به محمد بن ابی بکر نوشته حضرت فرمودند که من از پیغمبر خدا شنیدم که فرمودند: من برای امت خودم نسبت به مشرکین و کفار نگران نیستم، همه نگرانی من نسبت به این جریان نفاق داخلی است. در ظاهر خیلی مسلمان تر و مقدس تر و انقلابی تر حرفها را میزنند ولی هیچ حقیقتی پشتوانه اش نیست. همه این قسمها و عهدها و تأکیدها برای این است که «صد عن سبیل الله» کنند. دشمن حقیقی اینها هستند و باید از اینها حذر بکنید. این هشدار نسبت به جامعه مومنین است که همیشه در مسیر حق باید نگران اینها باشید.