چرا به تعقیبات نماز بی تفاوتیم؟؟

اهمیت تعقیبات نماز
نماز، حضور در پیشگاه خداوند و شرکت در ضیافتى معنوى است که وى، بندگان را به آن فرا خوانده است.
همچنان که حضور در یک میهمانى، مقدّمات و آدابى دارد و نسبت به مهمان، استقبال و بدرقه به عمل مىآید و مهمان هر چه عزیزتر باشد، مراسم پیشواز و بدرقه، با شکوهتر صورت مىپذیرد، اداى فریضه الهى نیز چنین است.
پیشوایان معصوم ما علیهم السلام پیش از فرا رسیدن وقت نماز، خود را مهیّاى آن مىساختند و پس از نماز نیز، مدّتها به تعقیب نماز مىپرداختند و دل از یاد خدا نمىکندند و لب از ثناى او نمىبستند و چهره از قبله برنمىتافتند.
اذان و اقامه، نوعى استقبال از نماز است و تعقیبات، بدرقه آن.
به طور مسلم بى اعتنایى به تعقیبات و دعاهاى پس از نماز، نشان بى علاقگى به خود نماز است، آنگونه که در روایات، نسبت به زودتر رفتن به مسجد و انتظار شروع نماز را کشیدن، تشویق و سفارش شده و منتظر نماز را، «مهمان خدا» گفتهاند. (مستدرک الوسائل، ج 1، ص 336) و به انجام مستحبات و دعاهای پس از اتمام نماز نیز سفارش شده است.
اینک به ذکر برخى از مسائل مربوط به تعقیبات مىپردازیم:
امام صادق علیه السلام مىفرمایند: همین که از نماز واجب فارغ شدى، به دعا و تعقیب نماز مشغول باش. (مستدرک الوسائل، ج 1، ص 336)
و مىفرمایند: دعا پس از نماز صبح و ظهر و مغرب، مستجاب مىشود. (مستدرک الوسائل، ج 1، ص 336)
رسول خدا صلى الله علیه و آله مىفرمایند:
«التعقیبُ بَعْدَ صَلاةِ الفجرِ ابْلَغُ فىِ طَلَب الرِزّقِ» (مستدرک الوسائل، ج 1، ص 336)
دعاى پس از نماز صبح، براى زندگى و جلب رزقِ، مؤثّرتر است.
درود و نفرین
از جمله کارهاى تعقیباتى، درود و صلوات فرستادن بر نیکان و زبدههاى کمال بشَرى، و لعن و نفرین بر مظاهر شرک و پلیدى و سردمدارانِ کفر و ستم است.
در آنچه به عنوان دعاهاى تعقیب آمده، هم به موارد متعدّدى از «صلوات» برمىخوریم، همه به مواردى از لعن و این، گوشهاى از تولى و تبرى در یک مکتب زنده و جهت دار است.
صلواتها، که نقل شده به جاى خود، حتى در نمونههاى فراوانى، خود «اللّهم صلّ على محمّد و آل محمّد»، به عنوان یکى از تعقیبات نمازها بیان شده است.
امّا در مورد لعن:
امام باقر علیه السلام مىفرماید: «اذِا انْحَرَفْتَ عَنْ صَلاةٍ مَکتوبةٍ فلا تَنْحَرِفْ الا بِانْصرافِ لَعْنِ بَنى امیّةَ» (وافى، ج 2، ص 121)
هر گاه نماز واجب را تمام کردى، جز با لعن بنى امیّه، از جاى خود حرکت نکن.
چرا که آن دودمان ننگین و تبهکار، نمونه طاغوتها و از بارزترین چهرههاى مخالفت با خطّ رهبران معصوم و آل پیامبر علیهم السلام بودند و مستحقّ هر گونه نفرت و نفرین!
امام صادق علیه السلام در پى هر نماز، به چهار مرد و چهار زن (که از دشمنان سرسخت مقام امامت بودند) لعن و نفرین مىکرد. (وسائلالشیعه، ج 4، ص 1037)
چه زیباست اسلامى که در کنار برنامههاى عبادى و الهى خویش، بیزارى از ستمگران و مفسدان و طاغوتها را هم جزء برنامههاى خود، ساخته و نماز و عبادات و حجّ آن، همراه با برائت و اعلام تنفّر از کفّار و مشرکان و منافقان است. (در اینجا بجاست که یاد کنیم از 400 شهید مظلوم ایران که، در ایّام حج، در جمعهخونین مکّه، در حالى که فریاد برائت از کفار و طواغیت و مستکبران جهانى بر لب داشتند و «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» مىگفتند، آماج گلولههاى وهابیان حاکم بر حجاز قرار گرفته و مظلومانه به شهادت رسیدند (در سال 1366). زهى تأسف که اینگونه شعارها را که الهام گرفته از آیات قرآن است و دستور قرآن، به اعلام برائت و بیزارى از مشرکان در مناسک حج مىباشد. برخى کج فهمان، مخالف حال عبادت در حج مىدانستند و مخالفت مىکردند ...!)
پس تعقیبات نماز، برخوردار از نوعى فریاد لعنت بر دشمنان خدا و مخالفان خط رهبرى الهى است.

تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام
یکى دیگر از تعقیبات نماز، تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام است. (34 مرتبه الله اکبر، 33 مرتبه الحمدللّه و 33 مرتبه سبحان اللّه پس از هر نماز) این تسبیحات را رسول خدا صلى الله علیه و آله به دخترش فاطمه علیها السلام تعلیم داد و بر گفتن آن، بسیار سفارش شده است و پاداش بسیار دارد.
امام باقر علیه السلام مىفرمایند: در میان ستایشها، بهتر از تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام نیست، و اگر بود،
رسول خدا صلى الله علیه و آله به فاطمه علیها السلام تعلیم مىداد. (وسائلالشیعه، ج 4، ص 1024)
در روایات متعددى، تأکید شده به همراه داشتن تسبیِح 34 دانهاى از خاک مقدّس امام حسین علیه السلام و ذکر گفتن با آن، ثواب زیاد دارد و حتى گرداندن آن، بدون ذکر هم ارزشمند و خوب است. (جواهر، ج 10، ص 405)
و در حدیثى است که: خود آن دانهها ذکر مىگویند. (وسائلالشیعه، ج 4، ص 1033)
تربت حسین علیه السلام، یادآور حماسههاى کربلا و احیاگر «فرهنگ شهادت» است و انس انسان را با رهبرى الهى، جهاد، شهادت، ایثار، سیدالشهداء، مبارزه با ستم و انتقام از ظالمان را بیشتر مىکند.
تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام به ترتیبى که گفته شد، حتى در کتب حدیثى اهل سنت نیز آمده، (از جمله در: صحیح مسلم، ج 1، ص 418، صحیح بخارى، ج 1، ص 110، سنن ابنماجه، ج 1، ص 299)
ولى هیچکدام نگفتهاند که نام این تسبیحات، تسبیح حضرت زهرا علیها السلام است!!! ...
سجده شکر
سپاس نعمتهاى حقتعالى، نشان معرفت و ادب و بندگى است. در آیات و روایات، به مسئله شکرگزارى از نعمتها، بسیار سفارش شده و اینکه یاد نعمتها، محبت انسان را به خدا زیاد مىکند و نعمتهاى الهى را مستدام و افزون مىگرداند. («لئن شَکَرتُم لازیدنّکم» ابراهیم، آیه 7)
گرچه شکر نعمتها، از توان و طاقت بشر بیرون است، ولى انسان باید هر قدر که مىتواند، سپاسگزار احسان و نعمت و نیکى پروردگار باشد. یکى از شکلهاى شکر، سجده بر خاک کردن و پیشانى بر خاک نهادن در برابر خداوند و شکر گفتن اوست.
و «سجده شکر» یکى از تعقیبات نماز به حساب آمده است. (بحارالانوار، ج 83، ص 194)
مرحوم علامه مجلسى، تمام جلد 83 بحارالانوار را (جز چند صفحه آخر) به روایات تعقیبات نماز اختصاص داده و 63 حدیث، پیرامون سجده شکر، از ائمه اطهار علیهم السلام نقل کرده است.
سجده بعد از نماز، شکرانه توفیق انجام نماز است.(بحارالانوار، ج 83، ص 200)
در سجده شکر، سه مرتبه «شکراً لِلّهِ» کافى است، ولى در حدیث است: اگر انسان به طولِ یک نفس «یا ربّ، یا ربّ» بگوید، خداوند به او خطاب مىفرماید: «لبّیک! ماحاجتک؟» حاجت تو چیست تا انجام دهم؟ (وسائلالشیعه، ج 4، ص 1071)
امام صادق علیه السلام فرمود: سجده شکر بعد از نماز، دلیل کامل شدن نماز و رضاى خدا و اعجاب و خوش آمدن فرشتگان است. خداوند بارها از آنان مىپرسد، پاداش این بنده شاکر چیست؟ مىگویند: رحمت تو، بهشت تو، حلّ مشکل او، و هر خیرى را که فرشتگان مىگویند، جوابى نمىشنوند، به خدا عرضه مىدارند: ما نمىدانیم پاداش این سجده چیست؟ خداوند مىفرماید:
همچنانکه او از من تشکر کرد، من هم از او تشکر مىکنم، و با این جمله به فرشتگان مىفهماند که رضا و سپاس الهى از انسان، بالاتر از بهشت و رحمت و حلّ مشکلات است. (وسائلالشیعه، ج 4، ص 1071، وافى، ج 2، ص 123)
در حدیث است: خداوند به حضرت موسى فرمود: دلیل آنکه تو را به پیامبرى مبعوث کردم، سجدههایى بود که بعد از نماز داشتى. (بحارالانوار، ج 83، ص 200)
فرآوری: آمنه اسفندیاری
منابع:
1- پرتوی از اسرار نماز ـ محسن قرائتی
2- مستدرک الوسائل، ج 1
3- وافى، ج 2
4- وسائلالشیعه، ج 4
5- بحارالانوار، ج 83