مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی

بررسی سندی

در مورد ابراهیم بن هاشم توثیق خاصی در کتب رجال وارد نشده است و اثبات وثاقت وی بدین صورت ممکن است که گفته شود ایشان از رجال مشهور بوده و قدحی در مورد وی وارد نشده است (همتی، همان: ٧٩). از بین راویان این روایت، کلیب صیداوی نیز نیاز به بررسی دارد. کشی در دو مورد از رجال خویش روایاتی را در مورد کلیب بن معاویه صیداوی نقل میکند که دال بر مدح ایشان است (کشی، ١٣۴٨: ٣٣٩ و ٣۴٠). علامه حلی در خلاصه در مورد وی توقف کرده است (حلی، بیتا: ١٣٥). اگر به دلیل توقف علامه، تردیدی در اثبات وثاقت کلیب حاصل شود نقل صفوان بن یحیی از وی رافع این تردید خواهد بود و وثاقتش ثابت میشود (کلینی، ١۴٢٩: ٦/ ٢٩٣ و ۴٠٨؛ حر عاملی، همان: ١/ ٣٨١).

بررسی دلالی

علامه مجلسی در بحار الانوار ذیل روایت کلیب مینویسد: «إیاکم و الناس أی احذروا دعوتهم فی زمن شد تالتقیة؛ در زمان شدید شدن تقیه از دعوت مردم به امامت پرهیز کنید». طبق این برداشت، موثقۀ کلیب صیداوی همانند روایت قبلی از دعوت کردن مردم به امامت و اصول تشیع نهی میکند. احتمال دیگر این است که امام (ع) با بیان عبارت «إیاکم و الناس... و یطلبه» از شیعیان میخواهند تا با مردم مخاصمه و مجادله نکنند. پیشنهاد شیؤه خاص در گفت وگو با مخالفان احتمال دیگری است که از عبارت «لو أنکم إذا کلمتم الناس... و اخترنا آل محمد(ص)» مؤید آن است.

بر اساس احتمال اول، این روایت اختصاص به شرایط تقیه پیدا میکند و در نتیجه نمیتوان برای نفی وظیفۀ صیانتی والدین به آن استناد کرد. با ترجیح احتمال دوم روایت کلیب صیداوی با تقریری که در ادامه میآید میتواند جزء ادلۀ نافی وظیفۀ صیانتی والدین باشد. طبق احتمال دوم، مخاصمه و مجادله با مخالفان مورد کراهت امام (ع) بوده و در مقابل برخورد نرم و ملایم با آنان مطلوب و مورد پسند ایشان است. این حکم اختصاص به مورد خاصی ندارد و والدین نیز مشمول آن هستند.

امتثال وظیفۀ صیانتی توسط والدین در بیشتر موارد نیازمند درگیر شدن و مخاصمه با فرزندان است و با رفتارهای نرم و ملایم نمیتوان به هدف صیانت فرزندان از گناه دست یافت. بنابراین، میتوان گفت منع از مخاصمه و مجادله با منع از صیانت فرزندان از گناه ملازمه دارد. به عبارت دیگر روی دیگر، سکۀ نهی از مخاصمه و مجادله، ممانعت از حفظ و صیانت فرزندان است.

استدلال بالا با دو اشکال مواجه است که عبارت اند از: ١) با وجود احتمال اول (اختصاص روایت به شرایط تقیه) دیگر جایی برای استدلال به روایت در مورد منع از صیانت باقی نمیماند. ٢) حتی به فرض تقویت احتمال دوم (نهی از مخاصمه و مجادله با مردم و مطلوبیت نرمش و ملایمت در رفتار) قابلیت استدلال به روایت برای منع صیانت و حفظ فرزندان از گناه وجود ندارد. بدیهی است که به دلیل اعم بودن روش های صیانت نسبت به مصادیق و موارد مخاصمه، بین نهی از مخاصمه و مجادله و منع از صیانت هیچ گونه ملازمه ای وجود ندارد. نتیجه اینکه موثقۀ کلیب از نفی یا منع وظیفۀ صیانتی والدین عاجز است. این روایت تنها میتواند روش های صیانت فرزندان از گناه را محدود و مقید کند. طبق موثقۀ کلیب بر والدین لازم است تا در طریق صیانت فرزندان از گناه، رویۀ نرم و ملایم را در پیش گیرند و از مخاصمه و مجادله بپرهیزند.

جمع بندی ادلة نقلی نفی یا منع وظیفۀ صیانتی والدین

استدلال به همۀ آیات و روایات مورد بررسی جهت نفی یا منع وظیفۀ صیانتی والدین نسبت به فرزندان با اشکالاتی مواجه بود و پاسخ قانع کننده ای برای رفع آن ها وجود نداشت. نتیجه اینکه دلیلی بر نفی یا منع وظیفۀ صیانتی والدین وجود ندارد.

فروعات حکم وجوب صیانت فرزندان از گناه

برای اینکه زوایا و ابعاد گوناگون حکم وجوب حفظ فرزندان از عذاب آتش (قاعدۀ صیانت) روشن شود، دربارۀ این حکم سؤالاتی وجود دارد که هر سؤال به عنوان فرعی از حکم مذکور بررسی میشود.

١. دایرۀ شمول قاعده، به لحاظ سن فرزندان

با توجه به آنچه در مورد مفهوم شناسی اهل، ذیل بحث از آیۀ وقایه گذشت، این واژه در معانی لغوی و کاربردهای قرآنی، روایی و فقهی اختصاص به سنین خاصی ندارد و همۀ سنین را شامل می شود، ولی ممکن است گفته شود: واژه اهل در آیۀ شریفه، به این دلیل که قبل از بلوغ عذابی وجود ندارد، تا حفظ از آن لازم باشد، از افراد غیر بالغ منصرف است و فقط افراد بالغ را شامل میشود.

صحیح این است که واژه اهل در آیۀ وقایه، سنین قبل از بلوغ را نیز شامل می شود، زیرا ممکن است برخی اقدامات و اعمال تربیتی قبل از بلوغ اهل انجام گیرد تا بعد از بلوغ به گناه و معصیت مبتلا نشود؛ به عبارت دیگر آیه، هم بر وقایۀ فعلی دلالت دارد و هم بر وقایۀ شأنی. امتثال امر به وقایه، متوقف بر این است که اگر فرزندان به سن بلوغ رسیده اند باید اقداماتی انجام دهد که بالفعل مانع از ابتلای آنان به موجبات عذاب الهی شود، مانند آموزش دادن، امر و نهی کردن و اقدامات دیگر، و اگر هنوز به سن تکلیف نرسیده اند، باید تدابیری اتخاذ شود که آنان هنگام بلوغ مرتکب معصیت نشوند. بنابراین، تکلیف حفظ از آتش و قاعده صیانت در مورد فرزندان غیر بالغ نیز وجود دارد و اهل در آیه به بلوغ مقید نمیشود.

٢. عدم شمول قاعده، نسبت به موارد احتمال وقوع فرزندان در حرام

از نظر تأثیر یا عدم تأثیر اقدامات تربیتی والدین در حفظ فرزندان از گناه می توان صور مختلفی را فرض کرد. ممکن است در مواردی این اطمینان برای والدین حاصل شود که اگر در جهت حفظ فرزندان از گناه هیچ اقدامی انجام ندهند، آنان مرتکب گناه شوند و اگر وارد عمل شوند و به منظور صیانت فرزندان تدابیری اتخاذ کنند در حفظ فرزندان از گناه مؤثر خواهد بود. گاهی چنین اطمینانی حاصل نمیشود و والدین تنها احتمال میدهند که در صورت عدم اقدام فرزندان مبتلا به گناه میشوند و در صورت اقدام از ارتکاب گناه مصون میمانند.

با توجه به مقدمه ای که گذشت، پرسش دیگری که در مورد حکم وجوب صیانت فرزندان از گناه میتوان مطرح کرد، این است: دایرۀ شمول این قاعده چه میزان است؟ آیا تنها مواردی را شامل می شود که اطمینان به ارتکاب حرام از سوی فرزندان وجود دارد و یا حتی اگر والدین احتمال دهند فرزندشان مرتکب حرام خواهد شد، نیز موظف اند او را حفظ کنند؟ صورت دیگر مسئله این است: آیا والدین فقط در صورتی که اطمینان داشته باشند اقدام تربیتی آنان موجب حفظ فرزندان از گناه و نافرمانی میشود، مکلف به حفظ هستند و یا حتی در صورت احتمال تأثیر نیز مکلف به حفظ آنان میباشند؟

با توجه به سؤالات فوق، مسئله چهار صورت پیدا میکند که عبارت اند از:

١. اطمینان به وقوع فرزندان در حرام در صورت عدم اقدام تربیتی از سوی والدین و اطمینان به تأثیر اقدامات تربیتی (اطمینان به ارتکاب و اطمینان به تأثیر).

٢. اطمینان به وقوع فرزندان در حرام در صورت عدم اقدام تربیتی از سوی والدین و احتمال تأثیر اقدامات تربیتی (اطمینان به ارتکاب و احتمال تأثیر).

٣. احتمال وقوع فرزندان در حرام در صورت عدم اقدام تربیتی و احتمال تأثیر تدابیر تربیتی (احتمال ارتکاب و احتمال تأثیر).

۴. احتمال وقوع فرزندان در حرام در صورت عدم اقدام تربیتی و اطمینان به تأثیر تدابیر تربیتی (احتمال ارتکاب و اطمینان به تأثیر).

حکم وجوب حفظ و نگهداری فرزندان از گناه در صورتی مقتضی تنجز است که احراز شود آنان مبتلا به حرام خواهند شد و نسبت به آن اطمینان حاصل شود، مانند صورت اول و دوم. بنابراین، در دو صورت اخیر که احتمال دارد فرزندان در حرام واقع شوند، اقتضای تنجز وجود ندارد و تکلیفی متوجه والدین نمیشود.

در مورد صورت اول شکی نیست که حکم وجوب حفظ متوجه والدین است، ولی در صورت دوم که با وجود اطمینان به وقوع اهل در حرام، احتمال تأثیر تدابیر تربیتی وجود دارد، شاید بتوان گفت با اینکه اقتضای تنجز تکلیف وجود دارد، اما به دلیل اینکه اطمینان به تأثیر تدابیر تربیتی وجود ندارد، تکلیفی متوجه والدین نیست. ولی به نظر میرسد، همان طور که در مورد امر به معروف و نهی از منکر با وجود احتمال تأثیر، امر و نهی واجب میشود در اینجا نیز با وجود احتمال تأثیر، انجام اقدامات تربیتی واجب باشد.

٣. شمول قاعده، نسبت به همة ساحت های تربیتی

شمول قاعدۀ صیانت، به لحاظ ساحات تربیتی، تابع وجود واجب و حرام در هر ساحت است. بنابراین، این قاعده، ساحات اعتقادی، عبادی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و هر ساحت دیگری را که در آن واجب و حرام باشد شامل میشود، زیرا مفاد قاعده، لزوم حفظ فرزندان از آتش است، که موجبات آن گاهی در اعتقادات، گاهی در امور اخلاقی، گاهی در امور اجتماعی و سیاسی و گاهی در ساحت های دیگر تربیتی است. بنابراین، امکان دارد قاعدۀ صیانت ساحات تربیت جسمی، روحی، عقلانی و عاطفی را نیز شامل شود. دلیل این مطلب این است که احتمال دارد در مواردی در صورت عدم اقدام در جهت سلامت جسمی، روحی، عقلانی و عاطفی، فرد در معرض گناه قرار گیرد و نسبت به آن اطمینان حاصل شود.

نتیجه

رجحان و استحباب حفظ فرزندان از مطلق گناهان و لزوم حفظ فرزندان از گناه هان کبیره در مواردی که اطمینان به وقوع آنان در معصیت وجود دارد، نتیجه ای است که از بررسی ادلۀ عقلی صیانت فرزندان از گناه حاصل می شود. در میان ادلۀ نقلی صیانت، برخی مفید وجوب صیانت فرزندان از گناه بوده و برخی دیگر رجحان و استحباب آن را نتیجه میدهند.

استدلال به هیچ یک از دلایلی که احتمال داشت دلیل بر نفی یا منع وظیفۀ صیانتی والدین باشند تمام نبود. نتیجه اینکه بدون کوچک ترین تردید تکلیف صیانت فرزندان از گناه بر عهدٔه والدین ثابت می شود. والدین وظیفه دارند فرزندان خود را از موجبات تباهی، فساد و مبتلا شدن به عذاب الهی حفظ کنند. این حکم الهی که هم پشتوانۀ نقلی دارد و هم پشتوانۀ عقلی، حکمی ارشادی، توصلی، کفایی و نفسی است.

نتیجۀ دیگری که از بررسی این آیات و روایات حاصل می شود این است که برخی از آن ها معیار و ملاکی را به دست میدهند که در تعیین روش های حفظ فرزندان از گناه و کیفیت این روش ها مؤثر هستند. نهی از به کار بردن روش های الزام و اجبار در مورد ایمان و باورهای قلبی، برحذر داشتن از دعوت مردم به امامت و مخاصمه و مجادله به منظور هدایت دیگران و پرهیز دادن از سخت گیری و خشونت، نتایجی هستند که در مورد روش های صیانت فرزندان از گناه به دست میآیند.

قاعدۀ صیانت، اختصاص به سنین خاصی ندارد و والدین در همۀ سنین موظف به صیانت فرزندان از گناه هستند. این قاعده تنها در مواردی جاری است که نسبت به وقوع فرزندان در معاصی اطمینان حاصل شود و احتمال تأثیر تدابیر تربیتی وجود داشته باشد. شمول قاعدۀ صیانت، به لحاظ ساحات تربیتی تابع وجود واجب و حرام در هر ساحت است و هر ساحتی را که در آن واجب و حرام باشد شامل میشود.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۹/۲۳
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی