نگاه قرآن به وسوسه های مزاحم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرّحیمِ
قُل أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ 1 مَلِک النَّاسِ 2 الَهِ النَّاسِ 3
مِن شَرِّ الوَسْواسِ الْخَنَّاسِ 4 الَّذِی یوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ 5
مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ 6
تو با نشان اللَّه و با اسم اللَّه خودت را علامت گذاشته ای و او را حاکم گرفته ای؛ چون رحمان اوست. دیگران اخّاذ هستند و از تو می گیرند؛ چون رحیم اوست، دیگران اگر چه بخششی داشته باشند از رحمتشان الهام نمی گیرد، که نان می دهند تا از نیروهای تو بگیرند.
تویی که بلبشوی درونی و درگیری نیروهایت را احساس کرده ای و از آن طرف وسوسه های مزاحم را شناخته ای و از تمرکزها و ریاضت ها، فقط یک نوع وسوسۀتازۀقدرت را پیدا کرده ای، که نمی تواند تو را سرشار کند و نمی تواند با قدر و ارزش تو هماهنگ باشد، تو اکنون اجازه داری که به ربِّ ناسْ، وَ مَلِک ناسْ، وَ الهِ ناسْ، پناه بیاوری و بر او تکیه کنی، که او با هدایت؛ «هُدَی لِلنَّاسِ» [1] و با نَصْر؛ «انْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ینْصُرْکمْ» [2] و با ولایت؛ «اللَّهُ وَلِی الَّذینَ امَنُوا» [3]تو را همراهی می کند.
او برای دیگران سه مرحله [4] را در نظر گرفته. برای ناس، برای توده ای که هنوز تقسیم نشده و رنگ نگرفته، هدایت و نور می آورد. در این جا دسته بندی شروع می شود. یک دسته روی می آورند و یک دسته رو بر می گردانند. آنها که رو آورده اند، مؤمن اند. اگر توانستند حرکت کنند، اگر توانستند جلو بیایند، اگر توانستند هنگام ضرورت هجرت کنند، با ولایت و سرپرستی همراه می شوند وگرنه فقط در حد کمک و نصر با آنها روبرو می شوند.
این سه مرحلۀهدایت و نصر و ولایت است، از رب که هر چیزی را هدایت کرده[5] و از ملک که رعیتش و مؤمنینش را کمک می کند[6]و از اله که سرپرستی و عهده داری پناه آورنده ها را بر خود گذاشته است.[7]
و با این هدایت و نصر و ولایت، دیگر پنهان های وسوسه گر، که در تو نفوذ می کنند و تو را از درون پوک می کنند اثری ندارند. . . اینها چه از آدمی و چه از پری، دیگر کارآیی و نفوذ ندارند. این میکرب ها اگر در خون تو هم نفوذ کنند، [8] تو را صدمه نمی زنند، که تو واکسینه شده ای و اینها را تبدیل می کنی. و این لطف اوست برای کسانی که در سورۀفرقان آیۀهفتاد توصیفشان کرده است: «الَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَاؤلئِک یبِدِّلُ اللَّهُ سَیئاتِهِمْ حَسَناتٍ. . . »؛ آنها که به او بازگشته اند و از بن بست ها راه او را برگزیده اند و به او گرویده اند و در این مرحله حرکت کرده اند و حرکتشان صالح و حساب شده بوده است، اینها که با توبه و ایمان و عمل صالح همراه شده اند، حتی بدی هاشان تبدیل می شود و کثافتشان به کود باز می گردد، که گفتیم چگونه با ترکیب معرفت، ریا و خودنمایی و بخل و کینه و یأس تبدیل می شوند و آزادی و انقطاع و احسان و سخاوت و پنهانکاری شکل می گیرد.
پی نوشت:
[1] بقره، آیه1
[2] محمد، آیه7
[3] بقره،آیه 257
[4] در این قسمت همان طور که مىبینید، تسلط بر قرآن و توجه به آیههاى دیگر راهگشاست. در سورهى انفال- آیهى هفتاد و دو- توضیح مىدهد: آنها که ایمان آوردهاند و هجرت نکردهاند، ولایت ندارند. اگر از شما کمک خواستند پس نصر و کمک بر عهدهى شماست. و این دو مرحله براى مؤمن و مهاجر است و هدایت هم براى ناس. پس سه مرحله مىشود: هدایت از براى ناس و نصر براى مؤمن و ولایت براى مهاجر.
[5] اعْطى کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى ...( طه، 50)
[6] انْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ و یُثَبِّتْ اقْدامَکُمْ ...( محمد، 7)
[7] اللَّهُ وَلىّ الذّینَ امَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ الى النُّورِ( بقره، 257)، انَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ امَنُوا ... حج، 38
وَ هُوَ یَتَولَّى الصَّالِحین ...( اعراف، 196)
[8] در روایت است که شیطان مثل خون در رگهاى بنىآدم مىدود:« یجرى من بنى آدم مجرى الدم ...». بحار، ج 67، ص 49