مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
يكشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۸، ۰۹:۱۴ ب.ظ

گذری بر زندگانی امیر المومنین علی علیه السّلام 2

پس از رحلت پیامبر(ص)

« فَصَبْرَتُ وَ فِى العَیْنِ قَذًى، وَ فِى الْحَلْقِ شَجاً، أرى تُراثىِ نَهْباً»
«به صبر گراییدم؛ حالی که دیده از خار غم خسته بود و آوا در گلو شکسته، می‌دیدم میراثم به غارت می‌رود.»

نهج‌البلاغه، خطبه سوم[۹۲]

پیامبر(ص) در صفر سال ۱۱ هجری درگذشت.[۹۳] علی(ع) مشغول کفن و دفن بود که گروهی در سقیفه، ابوبکر را برای خلافت برگزیدند. به عقیده شیعیان علی(ع) پس از رحلت پیامبر(ص) و در ۳۴ سالگی به امامت رسید.[نیازمند منبع] پس از خلافت ابوبکر امام علی(ع) با او بیعت کرد. [۹۴] شیعیان معتقدند این بیعت از روی اجبار بوده[۹۵] و شیخ مفید معتقد است ایشان هرگز بیعت نکردند.[۹۶][۹۷] به عقیده شیعه، یاران خلیفه برای گرفتن بیعت به خانه علی(ع) حمله کردند[۹۸] که طی آن فاطمه(س) آسیب دید و فرزندش سقط شد.[۹۹] در همین ایام ابوبکر فدک را غصب کرد[۱۰۰] و علی(ع) به دادخواهی از فاطمه(س) برخاست.[۱۰۱] فاطمه(س) پس از واقعه حمله به خانه در بستر بیماری افتاد و پس از مدت کوتاهی در سال یازهم هجری به شهادت رسید.[۱۰۲] پس از درگذشت ابوبکر در سال ۱۳ هجری،[۱۰۳] طبق وصیت او عمر بن خطاب به خلافت رسید.[۱۰۴]

در محرم سال ۱۴ هجری، عمر برای نبرد با ساسانیان از مدینه خارج شد و در سرزمینی با نام صرار اردو زد. او امام علی(ع) را به جای خود در مدینه قرار داد. اما پس از مشورت با برخی صحابه از جمله امام علی(ع) از تصمیم خود منصرف شد و سعد بن ابی‌وقاص را به نبرد فرستاد.[۱۰۵] به گفته معادیخواه علی(ع) در دوران خلیفه دوم، جز در سال‌های نخست آن، منصب قضاوت داشته است.[۱۰۶][۱۰۷] در سال شانزدهم (یا هفدهم) هجری[۱۰۸] به پیشنهاد علی(ع) و پذیرش عمر، هجرت پیامبر(ص) از مدینه به مکه به عنوان مبدأ تاریخ اسلامی مشخص شد.[۱۰۹][۱۱۰] در سال ۱۷ هجری[۱۱۱] عمر برای فتح بیت‌المقدس راهی شام شد و امام علی(ع) را جانشین خود در مدینه قرار داد.[۱۱۲][۱۱۳] در همین سال[۱۱۴] عمر پس از اصرار و تهدید با ام‌کلثوم دختر امام علی(ع) فاطمه(س) ازدواج کرد.[۱۱۵][۱۱۶] جانشینی علی(ع) در سفر سال ۱۸ هجری عمر به شام نیز تکرار شده است.[۱۱۷] عمر پس از ترور و پیش از درگذشتش در سال ۲۳ هجری[۱۱۸] شورایی شش‌نفره برای تعیین خلیفه بعد از خود تشکیل داد[۱۱۹] که علی(ع) عضو آن بود[۱۲۰] و شورا رأی به خلیفه‌شدن عثمان بن عفان داد.[۱۲۱][۱۲۲][۱۲۳]

« فَیا للّهِ وَ لِلشُّورى ، مَتَى اعْتَرَضَ الرَّیْبُ فِىَّ مَعَ الْأوَّلِ مِنْهُمْ حَتّى صِرْتُ اُقْرَنُ الى هذِهِ النَّظائِرِ»
«داوری در آن شورا را به خدا واگذارم. کجا در شایستگی من در مقایسه با نخستین‌شان جای تردید بود که اینک در ردیف کسانی از این دست قرار گیرم؟»

نهج‌البلاغه، خطبه سوم[۱۲۴]

به گفته معادیخواه در سال ۲۴ هجری علی(ع) همچنان منصب قضاوت را برعهده داشته است.[۱۲۵] در سال ۲۵ هجری[۱۲۶] عثمان دستور به جمع‌آوری و تدوین قرآن داد.[۱۲۷] سیوطی از امام نقل کرده که تدوین و جمع‌آوری قرآن با مشورت او انجام شده است.[۱۲۸][۱۲۹] در سال ۲۶ هجری عباس بن علی(ع) پنجمین پسر علی(ع) متولد شد.[۱۳۰] در سال ۳۵ هجری، مردم مدینه در اثر نارضایتی از عثمان، خانه‌اش را محاصره کردند.[۱۳۱] علی(ع) پیش از آن با اجازه عثمان از مدینه خارج شده بود.[۱۳۲] معادیخواه این خروج را به ینبع و به خواست عثمان دانسته است.[۱۳۳] امام(ع) حسنین را برای محافظت از خلیفه گمارد.[۱۳۴] اما شورشیان سرانجام عثمان را به قتل رساندند.[۱۳۵] پس از قتل عثمان، مردم پیرامون علی(ع) را گرفتند تا خلیفه آنان باشد.[۱۳۶]

دوران حکومت

علی(ع) در ذیحجه سال ۳۵ هجری (در ۵۸ سالگی) و پس از قتل عثمان به خلافت رسید.[۱۳۷][۱۳۸] تمام صحابه مدینه با او بیعت کردند.[۱۳۹] تنها گروهی از نزدیکان عثمان و برخی یاران پیامبر(ص) که از آنها با نام «قاعدین» (وانشستگان) یاد می‌شود، از بیعت سر باز زدند.[۱۴۰] امام علی(ع) در اولین خطبه‌اش دو روز پس از خلافت خواستار برگردانده‌شدن اموال به ناحق تصرف‌شده عثمان شد[۱۴۱] و بر تقسیم عادلانه بیت‌المال تأکید کرد.[۱۴۲] در سال ۳۶، طلحه بن عبیدالله و زبیر بن عوام بیعت‌شان با علی(ع) را شکستند و در مکه به عایشه که خون‌خواه عثمان شده بود، پیوستند[۱۴۳] و بعد به سوی بصره حرکت کردند.[۱۴۴] بدین ترتیب جنگ جمل، که نخستین جنگ امام علی(ع)[۱۴۵] و نخستین جنگ داخلی مسلمانان تلقی می‌شود،[۱۴۶] میان علی(ع) و ناکثین (بیعت‌شکنان) در نزدیکی بصره درگرفت.[۱۴۷] طلحه[۱۴۸] و زبیر[۱۴۹] در جنگ کشته شدند و عایشه به مدینه فرستاده شد.[۱۵۰] امام(ع) ابتدا به بصره رفت و فرمان عفو عمومی صادر کرد[۱۵۱] و در رجب سال ۳۶ وارد کوفه شد و آن‌جا را مقر حکومت خویش قرار داد.[۱۵۲] در همین سال امام(ع) معاویه را به بیعت فراخواند و پس از اطاعات نکردن او، او را از حکومت شام عزل کرد.[۱۵۳] در شوال سال ۳۶ هجری علی(ع) به سوی شام لشکر کشیدند.[۱۵۴] جنگ صفین در منطقه‌ای به همین نام و در آخر سال ۳۶ و ابتدای سال ۳۷ درگرفت.[۱۵۵] معادیخواه معتقد است برخلاف تاریخ صفر سال ۳۷ هجری که از سوی طبری و ابن‌اثیر ذکر شده، اوج جنگ در سال ۳۸ بوده است.[۱۵۶][۱۵۷] هنگامی که سپاه امام(ع) در حال پیروز شدن بودند،[۱۵۸] سپاهایان معاویه با ترفند عمرو بن عاص قرآن‌ها را بر نیزه کردند تا میان‌شان حکم کند.[۱۵۹] امام از روی ناچاری حکمیت را پذیرفتند و به اجبار عده‌ای، ابوموسی اشعری را حَکَم قرار دادند.[۱۶۰]

«بارخدایا تو خود نیک می‌دانی که اینان را با کتاب تو کاری نیست. تو می‌دانی این گروهِ با قرآن بیگانه را، در پس این نمایش چه انگیزه‌ای است. تو خود میان ما و اینان حکم کن که تویی آن خدای حکیم که حکم‌ات زلال حقیقت است.»

اعیان‌الشیعه[۱۶۱]

پس از تعیین شدن نمایندگان دو سپاه در حکمیت، معاویه، عمرو بن عاص و ابوالاعور سلمی و برخی دیگر را برای مذاکرات و تعیین شرایط حکمیت نزد امام علی(ع) فرستاد و این افراد با امام علی(ع) و یارانش درباره مفاد این صلح‎نامه مذاکره کردند.[۱۶۲] تاریخ حکمیت نیز ‏به پایان ماه رمضان (یعنی هشت ماه بعد) موکول[۱۶۳] و شهر دومة‏ الجندل به عنوان مکان آن تعیین شد.[۱۶۴] هنگام حکمیت، ابوموسی اشعری نتیجه حکمیت را به اینجا رسانید که هر دو فرمانروا یعنی معاویه و علی(ع) از خلافت برکنار شوند و هیچ‌کدام فرمانروا نباشد.[۱۶۵][۱۶۶] اما عمرو عاص خلافت را به معاویه واگذار کرد.[۱۶۷] پس از حکمیت[۱۶۸][۱۶۹] گروهی از یاران امام با حکمیت مخالفت کردند و آن را به منزله برگشت از دین و شک در ایمان شمردند.[۱۷۰] برخی نیز بعدا به استناد دو آیه قرآن (سوره مائده، آیه ۴۴ و سوره حجرات، آیه ۹) خواهان ادامه جنگ با معاویه شدند و پذیرش حکمیت را کفر دانسته و از آن توبه کردند. آنان از امام خواستند از این کفر توبه کند و شروطی که با معاویه نهاده است، نقض کند. اما امام نقض حکمیت را نپذیرفت[۱۷۱] و تصمیم خود را بر ادامه جنگ با شام پس از جمع‌آوری خراج اعلام کرد.[۱۷۲]

اعتراضات خوارج تا شش ماه پس از صفین ادامه داشت و به همین جهت علی(ع)، عبدالله بن عباس و صعصعة بن صوحان را برای گفتگو نزد آن‌ها فرستاد. آنان تسلیم خواسته این دو نفر برای بازگشتن به جماعت نشدند. پس از آن امام(ع) از آن‌ها خواست تا دوازده نفر را معین کرده و خود نیز همین تعداد را جدا کرده و با آنها به گفتگو نشست.[۱۷۳] علی(ع) نامه‌ای نیز به سران خوارج نوشت و از آن‌ها دعوت کرد که به سوی مردم بازگردند اما عبدالله بن وهب با یادآوری حوادث صفین، تأکید کرد که علی(ع) از دین خارج شده و باید توبه نماید. امام پس از این نیز بارها توسط افرادی همچون قیس بن سعد، ابو ایوب انصاری خوارج را به‌سمت خود فراخوانده، به آن‌ها امان داد.[۱۷۴] وی پس از آنکه از تسلیم خوارج ناامید شد، سپاه خود را که مشتمل بر چهارده‌هزار نفر بود در مقابل آن‌ها قرار داد و نبرد آغاز شد، در حالی که علی(ع) تاکید کرد که سپاه وی آغازگر نبرد نباشند تا اینکه سرانجام نهروانیان جنگ را شروع کردند.[۱۷۵] با آغاز جنگ، به سرعت تمامی خوارج کشته و یا زخمی شدند، زخمی‌ها به تعداد چهارصد نفر، به خانواده‌هایشان تحویل داده شدند، در مقابل از سپاه علی(ع) تعدادی کم‌تر از ده نفر کشته داشت، از اجتماع خوارج در نهروان کم‌تر از ۱۰ نفر فرار کردند که یکی از آنان عبدالرحمن بن ملجم مرادی قاتل امام علی(ع) بود.[۱۷۶] امام علی(ع) در اثر ضربت شمشیر ابن ملجم مرادی در سحرگاه ۱۹ رمضان سال ۴۰ق در مسجد کوفه، دو روز بعد در ۲۱ همان ماه در ۶۳ سالگی به شهادت رسید و مخفیانه دفن شد.[۱۷۷][یادداشت ۲]

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۱/۰۴
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی