احکام تربت امام حسین علیه السّلام
در لغت
تربت در لغت به معنای «خاک» است.[۱] برخی احتمال دادهاند به خاکی که از اطراف هر قبر مقدسی، همچون قبر امامان، پیامبران، شهیدان و صالحان برداشته میشود تربت میگویند؛ ولی معنای شایع یا منحصر آن، خاک قبر امام حسین(ع) است و مراد از کلمه «الطین» یا «طین القبر» هم در روایات ائمه(ع)، همین معناست.[۲]
ابوریحان بیرونی[۳] از مزار امام حسین(ع) با تعبیر «تربت مسعوده» یاد کرده است. تربت همواره نزد شیعیان محترم، مقدس و «شعار» آنان بوده است.[۴]
در احادیث
بنابر حدیثی، حضرت عیسی(ع) ضمن خبردادن به حواریون از شهادت امام حسین(ع)، به حرمت تربت ایشان اشاره کرده است.[۵][۶] احادیث متعددی در منابع شیعه و اهل سنّت روایت شده که حاکی از آگاهی پیامبر اکرم(ص) درباره شهادت امام حسین(ع) است. در برخی از آنها آمده است جبرائیل (یا فرشتهای دیگر) تربت سرخ کربلا را برای پیامبر(ص) آورد که سبب تأثر آن حضرت شد. به سبب وجود تفاوتهایی در این احادیث، بهویژه درباره فرشتهای که تربت را آورده است، برخی احتمال تعدد این واقعه را مطرح کردهاند.[۷][۸] این احادیث از طریق زنان و مردان صحابی، از جمله شماری از همسران پیامبر، از پیامبر(ص) روایت شده است.[۹][۱۰][۱۱]
خونرنگ شدن تربت
بر اساس برخی احادیث که بیشتر آنها از طریق ام سَلَمه نقل شده[۱۳]، پیامبر(ص) تربتی را که جبرائیل برای وی آورد، به ام سلمه داد و او آن را در شیشهای (یا پیراهن یا روسری خود) نهاد، آنگاه پیامبر(ص) خونرنگ شدن تربت را در روز عاشورا، نشانه شهادت امام حسین(ع) معرفی کرد.[۱۴] در برخی منابع، مُفاد این احادیث از جمله معجزات پیامبر(ص) به شمار آمده است.[۱۵]
خونرنگ شدن تربت در روز عاشورا، در برخی گزارشهای دیگر نیز آمده است.[۱۶] در منابع شیعی، این احادیث به واسطه حدود ۱۰ راوی، از پیامبر(ص) و امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل شده است[۱۷]. در برخی از آنها اشاره شده که پیامبر(ص) بهام سلمه مقداری تربت داده، و در حدیثی دیگر آمده که این تربت تا هنگام مرگ ام سلمه نزد وی بوده است.[۱۸] و بنا بر روایتی آن تربت نزد امام باقر(ع) بوده است.[۱۹] در برخی دعاها نیز به ماجرای تربت آوردن جبرائیل اشاره یا تصریح شده است.[۲۰]
احادیثی از حضرت علی درباره تربت
از حضرت علی(ع) احادیثی درباره تربت امام حسین(ع) نقل شده است، از جمله آنکه آن حضرت هنگام عبور از کربلا در جنگ صفّین، حدیث پیامبر(ص) را در شأن تربت برای اصحاب نقل کرد.[۲۱] ظاهراً این حدیث دو بار، هنگام رفتن امام علی(ع) به صفّین و هنگام بازگشت از آن، در کربلا شنیده شده است.[۲۲] در حدیثی دیگر، از آگاهی حضرت علی درباره تربت محل شهادت امام حسین(ع) سخن رفته است.[۲۳] بنا بر حدیثی، آن حضرت هنگام عبور از کربلا ضمن گریستن و اشاره به واقعه عاشورا، حرمت تربت آنجا را یادآور شدند.[۲۴]
احادیثی از دیگر امامان درباره تربت
امام حسین(ع) نیز هنگام رسیدن به کربلا، حدیث ام سلمه را درباره تربت نقل کردند.[۲۵] بنا بر روایات، ام سلمه این حدیث را هنگام حرکت آن حضرت از مدینه برای ایشان نقل کرده بود.[۲۶]
دیگر امامان معصوم نیز درباره تربت سخن گفتهاند و با اوصاف «مبارکه»، «طاهره» و «مِسکة مبارکه» آن را ستوده و بر فضیلت آن تأکید کردهاند.[۲۷] امام رضا(ع) هنگام برداشتن تربت، آن را بوییده و گریسته است.[۲۸] در برخی احادیث، از علاقه فرشتگان به تربت سخن رفته است.[۲۹]
آثار تربت در روایات
شفابخشی
در متون حدیثی و فقهی، آثار متعددی برای تربت ذکر شده است. در احادیث گفته شده که تربت، شفابخش بیماریهاست و شرط تأثیر آن، اعتقاد به آن یا اعتقاد به امامت امام حسین(ع) دانسته شده است.[۳۰] برخی احادیث، شیوه برداشتن تربت یا خوردن آن را نیز مؤثر دانستهاند.[۳۱] شفاخواهی از تربت مورد اجماع فقهای امامی بوده[۳۲] و آثاری درباره آن نوشته شده است.
گزارشهای بسیاری از زبان راویان موثق درباره اثر تربت در دست است.[۳۳] شفاخواهی از تربت حمزه، عموی پیامبر(ص)، و دیگر شهدا و صالحان نیز از دیرباز در میان مسلمانان مرسوم بوده است.[۳۴]
ایمنی از ترس
اثر دیگر تربت، ایمنی از ترس است و بر همراه داشتن آن در احادیث تأکید شده است.[۳۵] امام رضا(ع) در هر محمولهای مانند پارچه، اندکی تربت میگذاشته[۳۶] و این کار گویا برای ایمنی آن بوده است.[۳۷] همچنین، بنا بر منابع، به همراه داشتن تربت برکت دارد.[۳۸]
در احادیث به کام برداشتن نوزادان با تربت سفارش شده و فقها آن را مستحب دانسته[۳۹] و هدیه دادن آن را توصیه کردهاند.[۴۰]
استحباب قرار دادن تربت همراه میت
فقهای امامی اتفاق نظر دارند که تربت نهادن به همراه میت برای ایمنی او از عذاب قبر مستحب است،[۴۱] اما در شیوه انجام این کار اختلاف نظر دارند.[۴۲] برخی فقها مستند این استحباب را صرفا متبرک بودن تربت دانستهاند،[۴۳] ولی این عمل به نظر برخی دیگر، مستند به حدیث است.[۴۴]
آثار دیگر تربت
برای تربت آثار دیگری هم ذکر شده است؛ از جمله زیاد شدن روزی، علم نافع، عزت یافتن، رفع فقر، و ظهور هر گونه اثر نیک و پسندیده.[۴۵] درباره برخی آثار تربت این سوال مطرح شده است که آیا این آثار با خوردن تربت حاصل میشود یا ناشی از همراه داشتن آن است؟[۴۶]
فضیلت سجده بر تربت
بنا بر احادیث و کتب فقهی، تربت بهترین چیزی است که میتوان در سجده پیشانی را بر آن گذاشت.[۴۷] در برخی روایات آمده که امام صادق(ع) مقداری از تربت امام حسین(ع) را که در کیسهای ابریشمی و زردرنگ نگه میداشته، هنگام نماز بر سجاده خود میریخته و بر آن سجده میکرده است.[۴۸] به موجب برخی متون حدیثی و فقهی، سجده کردن بر تربت و تسبیح گفتن با تربت باعث رقت قلب میشود.[۴۹]
قدیمیترین متن درباره مُهر تربت که با تعبیر «لوحٌ مِنْ طینِ القبر» از آن یاد شده، در توقیعی از امام عصر(عج) آمده که در سال ۳۰۸ در پاسخ به سؤالات محمد بن عبدالله بن جعفر حِمیری صادر شده است. در این حدیث و احادیث دیگر، بر استحباب ذکر گفتن با تسبیح تربت تأکید شده.[۵۰] شهید اول این احادیث را متواتر خوانده است.[۵۱]
ساخت تسبیح با تربت
بنا بر حدیثی از امام صادق(ع)، تسبیح حضرت فاطمه(س) نخست از نخ پشمی تابیده بود که عدد تکبیرات بر آن گره زده شده بود. با شهادت حمزه بن عبدالمطلب در جنگ احد، حضرت فاطمه(س) از تربت وی تسبیح ساخت. پس از شهادت امام حسین(ع)، ساختن تسبیح تربت آن حضرت معمول شد. در حدیث دیگری از امام صادق(ع)، تسبیح تربت حمزه با تسبیح تربت امام حسین(ع) مقایسه شده و تربت امام حسین(ع) برتر دانسته شده است.[۵۲] در روایات بر ثواب در دست گرفتن تسبیح تربت امام حسین(ع)، حتی بدون گفتن ذکر، تأکید شده است،[۵۳] ولی ظاهرا استفاده از تسبیح تربت نیز همچون مهر تربت تا سال ۳۰۸ (تاریخ مکاتبة حمیری) هنوز سنتی فراگیر نبوده است.
احکام فقهی تربت
با توجه به قداست تربت، احکام خاصی برای آن در کتب فقهی ذکر شده است، از جمله آنکه نجس کردن تربت حرام و برطرف کردن نجاست از آن واجب است. حتی نجس کردن تربت ممکن است نشانه کفر باشد.[۵۴] همچنین تربتی که همراه میت نهاده میشود، باید به گونهای قرار گیرد که موجب بیاحترامی به آن نشود.[۵۵] توهین به تربت، آثار دنیوی ناگواری به همراه دارد.[۵۶]
خوردن خاک، حرام و خوردن تربت، فقط برای شفا، جایز است.[۵۷] در برخی احادیث و فتاوای فقهی، افطار با تربت جایز است، گرچه عدهای از فقها این امر را درست نمیدانند.[۵۸] مقدار تربتی که برای شفا میتوان خورد، اندک و حداکثر به مقدار یک نخود تعیین شده است.[۵۹]
در برخی روایات، خوردن تربت امامان دیگر نیز مجاز دانسته شده است، اما مورد پذیرش فقها و سازگار با برخی احادیث دیگر نیست.[۶۰]
از نظر فقها، خرید و فروش تربت جایز است،[۶۱] ولی در برخی روایات از آن نهی شده است.[۶۲]
محدوده تربت
محدودهای از اطراف قبر امام حسین(ع) که از آن تربت برداشته میشود، در روایات گوناگون، ۲۰ ذراع، ۲۵ ذراع، ۷۰ ذراع، یک میل، ۴ میل، ۱۰ میل، یک فرسخ و ۵ فرسخ ذکر شده است که به نظر فقها، تمام آنها میتواند درست باشد، بدین ترتیب که هر چه تربت به قبر امام حسین(ع) نزدیکتر باشد، احترام و اثر آن بیشتر است.[۶۳]
برای برداشتن، خوردن یا به همراه داشتن تربت، دعاها و اعمال خاصی مانند غسل، خواندن آیاتی از قرآن، بوسیدن و بر چشم نهادن آن ذکر شده است.[۶۴] به نظر فقها، این آداب، تأثیر تربت را بیشتر یا سریعتر میکند، ولی اصل تأثیر تربت بدانها وابسته نیست.[۶۵]
آثار نوشته شده درباره تربت
آثار منتشر شده
احادیث راجع به تربت در منابع حدیثی بسیاری ذکر شده [۶۶] و آثار مستقلی نیز درباره تربت نوشته شده است، از جمله رسالة السجود علی التربة المشویة اثر محقق کرکی، الارض و التربة الحسینیة از محمدحسین آل کاشف الغطاء، الاستشفاء بالتربة الشریفة الحسینیة از ابوالمعالی کلباسی، خاک بهشت از مهدی صدری، سجدهگاه در فضیلت سجده بر تربت، از سیدمحمد امروهی هندی،[۶۷] سجدهگاه رسول در سجده بر تربت به زبان اردو، از احمد سلطان مصطفوی چشتی.[۶۸]
- السجود علی التربة الحسینیه عند الشیعة الامامیة علامه امینی
- السجود علی التربة الحسینیه عند الشیعه؛ باقرشریف قرشی
- سجده بر تربت امام حسین علیهالسلام؛ سید عبدالهادی شریفی[۶۹]
- السجود علی التربة الحسینیه سید عبدالرضا مرعشی
- السجود علی التربة الحسینیه؛ سید محمدمهدی خرسان
آثار منتشر نشده
برخی آثار چاپ نشده درباره تربت: شرف التربة تألیف محمد بن بکران رازی،[۷۰] شرف التربة تألیف ابوالمفضل شیبانی،[۷۱] لمعة معانی به فارسی در اثبات فضیلت سجده بر تربت، اثر سیدعلی رضوی لاهوری،[۷۲] مثنوی شفانامه درباره اثر تربت سیدالشهدا(ع)، سروده تائب تبریزی.[۷۳]
جستارهای وابسته
پانویس
- ابن منظور؛ فیروزآبادی، ذیل «ترب»
- شهیدثانی، الفوائد الملیة لشرح الرسالة النفلیة،ص ۲۱۱؛ بحرانی،الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة،ج ۷، ص ۲۶۱
- بیرونی، آثارالباقیه،ص ۳۲۹
- آل کاشف الغطاء، الارض و التربة الحسینیة،ص ۳۲
- ابن بابویه، عیون اخبارالرضا،ج ۲، ص ۵۳۱ ۵۳۲
- صدری، خاک بهشت، ص ۲۲
- بحرانی، عوالم العلوم و المعارف و الاحوال من الا´یات و الاخبار و الاقوال،ج ۱۷، ص ۱۲۴۱۳۱
- امینی، سیرتنا و سنتنا،ص ۵۳ ۱۲۹
- ابن حنبل، المسند،ج ۱۱، ص ۲۰۷ ۲۰۸
- مفید، الارشاد،ج ۲، ص ۱۲۹
- علوی شجری، فضل زیارة الحسین،ص ۹۰۹۲
- تبدیل شدن تربت کربلا به خون
- موحد ابطحی اصفهانی، ج ۴، ص ۲۱۸۲۴۲
- ابویعلی موصلی، ج ۶، ص ۱۲۹۱۳۰؛ خُصَیبی، ص ۲۰۲۲۰۳؛ ابن قولویه، ص ۵۹ ۶۱؛ طبرانی، ج ۳، ص ۱۰۸؛ ابن شجری، ج ۲، ص ۸۲، مجلس ۲۹، ص ۱۳۹۱۴۰؛ حاکم نیشابوری، ج ۵، ص ۵۶۷
- ابونعیم، ص ۵۵۳؛ بیهقی، ج ۶، ص ۴۶۸۴۷۰
- میثمی عراقی، ص ۵۴۲؛ دستغیب، ص ۱۲۳۱۲۴
- طوسی، ۱۴۱۴، ص ۳۱۴ ۳۱۸، ۳۳۰؛ فضل طبرسی، ج ۱، ص ۴۲۸
- ابن قولویه، ص ۶۰
- طوسی، ۱۴۱۴، ص ۳۱۶
- ابن قولویه، ص ۲۸۰، ۲۸۲، ۲۸۴ ۲۸۵؛ مجلسی، ج ۹۸، ص ۱۱۸، ۱۲۹
- نصربن مزاحم، ص ۱۴۰؛ ابن سعد، ص ۴۸۴۹؛ ابن حنبل، ج ۱، ص ۴۴۶؛ ابویعلی موصلی، ج ۱، ص ۲۹۸؛ ابن عساکر، ص ۲۳۴۲۳
- موحد ابطحی اصفهانی، ج ۴، ص ۳۶۵۳۶۶
- ابن سعد، ص ۴۸؛ ابن قولویه، ص ۷۲
- حمیری، ص ۲۶؛ ابن قولویه، ص ۲۶۹۲۷۰
- سبط ابن جوزی، ص ۲۲۵
- خصیبی، ص ۲۰۳؛ مسعودی، ص ۱۶۵؛ ابن حمزه، ۱۴۱۲، ص ۳۳۰۳۳۱؛ موحد ابطحی اصفهانی، ج ۴، ص ۲۱۸۲۲۱
- ابن قولویه، ص ۲۶۷ ۲۶۸، ۲۷۰۲۷۱؛ عصفری، ص ۱۶۱۷؛ مجلسی، ج ۹۸، ص ۱۲۸۱۳۲
- مجلسی، ج ۹۸، ص ۱۳۱
- ابن قولویه، ص ۶۸؛ مفید،کتاب المزار، ص ۱۵۱؛ صدری، ص ۴۹
- کلینی، ج ۴، ص ۵۸۸؛ علوی شجری، ص ۹۱؛ طوسی، ۱۴۱۱، ص ۷۳۲۷۳۴؛ ابن مشهدی، ص ۳۶۱۳۶۳؛ مجلسی، ج ۹۸، ص ۱۱۸ به بعد
- برقی، ص ۵۰۰؛ کلینی، ج ۴، ص ۲۴۳؛ ابن بابویه، ۱۳۸۶، ص ۴۱۰؛ طوسی،الامالی، ص ۳۱۷
- شهید اول،البیان، ج ۲، ص ۲۵
- میثمی عراقی، ص ۵۴۲؛ قمی، ج ۲، ص ۶۹۵؛ اعرجی فحّام، ج ۲، ص ۲۰۴۲۰۶؛ صدری، ص ۱۰۹۱۱۰، ۱۱۵۱۱۶
- سمهودی، ج ۱، ص ۶۹، ۱۱۶، ج ۲، ص ۵۴۴؛ اعرجی فحّام، ج ۲، ص ۱۷۹۱۸۲
- ابن قولویه، ص ۲۷۸۲۸۰؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۷۵؛ الامالی، ۱۴۱۴، ص ۳۱۸
- ابن قولویه، ص ۲۷۸
- کلباسی، ص ۱۳۰
- ابن قولویه، ص ۲۷۸؛ نجفی، ج ۱۸، ص ۱۶۲
- کلینی، ج ۶، ص ۲۴؛ مفید، المقنعة، ص ۵۲۱؛ سلاّر دیلمی، ص ۱۵۶؛ ابن برّاج، ج ۲، ص ۲۵۹؛ ابن حمزه، الوسیلة الی نیل الفضیلة، ص ۳۷۲؛ یوسف بحرانی، ج ۷، ص ۱۳۱
- شهید اول، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة، ج ۲، ص ۲۶
- طوسی،الخلاف، ج ۱، ص ۷۰۶؛ محقق حلّی،المعتبر فی شرح المختصر، ج ۱، ص ۲۹۹۳۰۰
- الفقه المنسوب للامام الرضا(ع)، ص ۱۸۴؛ طوسی، مصباح المتهجّد، ص ۲۰؛ طوسی، الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد، ص ۲۵۰؛ ابن ادریس حلّی، ج ۱، ص ۱۶۵؛ محقق حلّی، المعتبر فی شرح المختصر، ج ۱، ص ۳۰۱؛ علامه حلّی، تذکرة الفقهاء، ج ۲، ص ۹۴ ۹۵؛ شهید اول، ذکری الشیعة فی احکام الشریعة، ج ۲، ص ۲۱
- شهید اول، ذکری الشیعة فی احکام الشریعة، ج ۲، ص ۲۱ موسوی عاملی، ج ۲، ص ۱۳۹
- طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۷۶؛ طوسی، مصباح المتهجّد، ص ۷۳۵؛ احمد طبرسی، ج ۲، ص ۵۸۲؛ یوسف بحرانی، ج ۴، ص ۱۱۲؛ حرّ عاملی، ج ۳، ص ۳۰؛ علامه حلّی، تذکرة الفقهاء، ج ۲، ص ۹۵؛ شهید اول، ذکری الشیعة فی احکام الشریعة، ج ۲، ص ۲۱
- ابن قولویه، ص ۲۷۷، ۲۸۲ ۲۸۵؛ ابن بسطام، ص ۵۲؛ نوری، ۱۴۰۷ ۱۴۰۸، ج ۸، ص ۲۳۷؛ کلباسی، ص ۱۰۹؛ فرهاد میرزا قاجار، ص ۶
- نراقی، ج ۱۵، ص ۱۶۳؛ کلباسی، ص ۶۷، ۷۷
- ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۲۶۸؛ شهید اول، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة، ج ۲، ص ۲۶؛ یوسف بحرانی، ج ۷، ص ۲۶۰؛ نراقی، ج ۵، ص ۲۶۶
- طوسی، مصباح المتهجّد، ص ۷۳۳؛ دیلمی، ج ۱، ص ۱۱۵؛ محمدباقر مجلسی، ج ۸۲، ص ۱۵۳؛ آل کاشف الغطاء، ص ۳۹
- مجلسی، ج ۲، ص ۱۷۷
- مفید، کتاب المزار، ص ۱۵۰ ۱۵۱؛ حسن طبرسی، ص ۲۸۱؛ ابن مشهدی، ص ۳۶۶ ۳۶۸؛ حرّ عاملی، ج ۶، ص ۴۵۵۴۵ مجلسی، ج ۸۲، ص ۳۳۳، ۳۴۰
- شهید اول،الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة، ج ۲، ص ۲۶
- مفید، الارشاد، ص ۱۵۰ ۱۵۱
- طوسی، مصباح المتهجّد، ص ۷۳۵؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۷۵ ۷۶؛ احمد طبرسی، ج ۲، ص ۵۸۳؛ مفید،کتاب المزار، ص ۱۵۲
- علامه حلّی، مختلف الشیعة فی احکام الشریعة، ج ۱، ص ۲۶۷؛ علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج ۱، ص ۱۲۷؛ نجفی، ج ۸، ص ۳۳۵؛ آل کاشف الغطاء، ص ۱۷۵؛ سبزواری، ص ۱۸
- طباطبائی یزدی، ج ۱، ص ۳۱۵، مسئلة ۹؛ حکیم، ج ۴، ص ۱۹۹
- طوسی، الامالی، ص ۳۲۰؛ نوری، ۱۳۷۸، ج ۲، ص ۲۸۳
- کلینی، ج ۶، ص ۲۶۵۲۶۶، ۳۷۸؛ ابن برّاج، ج ۲، ص ۴۳۳؛ ابن حمزه، ص ۴۳۳؛ محقق حلّی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج ۳، ص ۱۷۶؛ نراقی، ج ۱۵، ص ۱۶۲؛ کلباسی، ص ۲۸۳۰
- الفقه المنسوب للامام الرضا(ع)، ص ۲۱۰؛ ابن شعبه، ص ۴۸۸؛ ابن بابویه، ۱۴۱۴، ج ۲، ص ۱۷۴؛ مفید، مسارّ الشیعة فی مختصر تواریخ الشریعة، ص ۳۱؛ ابن طاووس، اقبال، ص ۲۸۱ ؛ شهید اول، البیان، ص ۲۰۳؛ شهید اول، ذکری الشیعة فی احکام الشریعة، ج ۴، ص ۱۷۵۱۷۶؛ محمدباقر مجلسی، ج ۵۷، ص ۱۵۸۱۶۱
- کلینی، ج ۶، ص ۳۷۸؛ ابن برّاج، ج ۲، ص ۴۲۹۴۳۰؛ ابن ادریس حلّی، ج ۱، ص ۳۱۸؛ محقق حلّی، شرایع، ج ۳، ص ۱۷۶؛ مجلسی، ج ۵۷، ص ۱۶۱۱۶۲؛ کلباسی، ص ۴۵۴۷
- ابن قولویه، ص ۲۸۰۲۸۱؛ ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج ۱، ص ۱۰۴؛ مجلسی، ج ۵۷، ص ۱۵۶
- شهید اول، الدروس، ج ۲، ص ۲۶؛آل کاشف الغطاء، ص ۳۷۶
- ابن قولویه، ص ۲۸۶
- طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۷۱۷۲؛ طوسی، مصباح المتهجّد، ص ۷۳۱۷۳۲؛ ابن فهد حلّی، ج ۴، ص ۲۲۰؛ شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج ۷، ص ۳۲۷؛ مقدّس اردبیلی، ج ۲، ص ۳۱۳؛ مجلسی، ج ۵، ص ۳۷۰۳۷۱؛ نراقی، ج ۱۵، ص ۱۶۵۱۶۷
- ابن قولویه، باب ۹۳۹۴؛ طوسی، الامالی، ص ۳۱۸، ابن طاووس، الامان، ص ۴۷؛ ابن طاووس، فلاح السائل، ص ۶۲، ۲۲۴ ۲۲۵؛ ابن مشهدی، ص ۳۶۳۳۶۶
- مقدّس اردبیلی، ج ۱۱، ص ۲۳۶
- ابن قولویه، بابهای ۱۷، ۹۱ ۹۵
- آقابزرگ طهرانی، ج ۱۲، ص ۱۴۷
- آقابزرگ طهرانی، ج ۱۲، ص ۱۴۷
- کتابخانه ملی
- نجاشی، ص ۳۹۴؛ آقابزرگ طهرانی، ج ۱۴، ص ۱۸۰
- نجاشی، ص ۳۹۶؛ آقابزرگ طهرانی، ج ۱۴، ص ۱۸۰
- آقابزرگ تهرانی، ج ۱۸، ص ۳۵۴
- آقابزرگ تهرانی،ج ۱۹، ص ۸۴