امام خمینی ره درباره حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف چه می فرماید؟؟ 2
6ـ مهدی پرچمدار توحید و رهایی
همچنان که عنایت و لطف الهی اقتضاء میکند اشخاصی در میان بشر پدید آیند وظایف انسان را درباره توحید و یگانهپرستی و سایر تکالیف الهی از طریق وحی دریافت کنند و به مردم تعلیم دهند، همچنین ایجاب میکند که حقایق و معارف وحی همواره در میان مردم محفوظ بماند و افرادی پیوسته وجود داشته باشند که دین خدا نزد آنها محفوظ باشد و در وقت مصلحت به طور کامل احکام خدا در زمین اجرا شود. 22 در میان آورندگان وحی، ابراهیم خلیل از کعبه ندای توحید سر داد و مقام ختمی مرتبت به عنوان آخرین فرستاده خداوند منادی توحید از کعبه بود و در میان حافظان دین پیامبر خاتم، مهدی موعود به عنوان آخرین سلسله اوصیاء معصوم پیامبر، روزی از کعبه ندای توحید سر خواهد داد و پرچم رهایی انسان را از زیر ظلم و ستم سالاران، برافراشته و آدم و عالم را از بیداد ستمکاران نجات خواهد داد.
این مسئله نیز همانند سایر مسائل در اندیشه امام خمینی به صورت بسیار دلانگیز مطرح شده و درباره آن گفته است: «ابراهیم خلیل در اول زمان و حبیب خدا و فرزند عزیزش مهدی موعود روحی فداه در آخر زمان از کعبه ندای توحید سر دادند و میدهند... مهدی منتظر در لسان ادیان و به اتفاق مسلمین از کعبه ندا سر میدهند و بشریت را به توحید میخواند.» 23
در جای دیگر به عنصر دادگری و نجاتبخش بودن حضرت تکیه نموده و میگوید: «آخرین ذخیرۀ امامت حضرت بقیۀالله ارواحنا فداه و یگانه دادگستر ابدی و بزرگ پرچمدار رهایی انسان از قیود ظلم و ستم استکبار سلام بر او و سلام بر منتظران واقعی او، و سلام بر غیبت و ظهور او، و سلام بر آنان که ظهورش را با حقیقت درک میکنند و از جام هدایت و معرفت او لبریز میشوند.» 24
امام در این کلام گذشته از جنبه سیاسی به جنبه معنوی و الهی وجود مقدس حضرت مهدی اشاره کرده و بر شئون مختلف وجودی آن حضرت درود فرستاده است و این به جهت آن است که غیبت آن حضرت همانند ظهورش پربرکت، نجاتبخش است و مؤثر است، زیرا وظیفه امام تنها بیان صوری معارف و راهنمایی ظاهری مردم نیست و امام چنان که وظیفه راهنمایی صوری مردم را به عهده دارد همچنان ولایت و رهبری باطنی اعمال را عهدهدار است و اوست که حیات معنوی مردم را تنظیم میکند و حقایق اعمال را به سوی خدا سوق میدهد. بدیهی است که حضور و غیبت جسمانی امام در اینباره تفاوت ندارد، و امام از راه باطن به نفوس و ارواح مردم اشراف دارد اگرچه از چشم جسمانی آنها مستور است به همین دلیل وجودش پیوسته لازم است گرچه زمان ظهور آن حضرت تاکنون فرا نرسیده است. 25 و به جهت آن که همه حالات و شئون وجودی حضرت بقیۀالله به نحوی برای عالم و آدم برکت آفرین است در زیارت آن حضرت گفته میشود: «السلام علیک حین تقوم، السلام علیک حین تقعد، السلام علیک حین تَقَرءُ و تبیّن، السلام علیک حین تصلّی و تقنت، السلام علیک حین ترکع و تسجد، السلام علیک حین تُصبح و تُمسی.»26
یعنی «سلام بر تو وقتی که قیام و ظهور مینمایی، و وقتی که در پردۀ غیب مینشینی، سلام بر تو هنگامی که کتاب خدا را میخوانی و حقایق آن را بیان میداری، سلام بر تو هنگامی که نماز میگذاری و قنوت میخوانی، سلام بر تو به وقتی که رکوع و سجده بجا میآوری، سلام بر تو به هنگامی که صبح و عصر داری.»
امام خمینی در جای دیگر از حضرت مهدی به عنوان تنها کسی یاد نموده که آرمان توحید تمام انبیاء و سفیران الهی بدست او تحقق خواهد یافت و مایه نجات آدم و عالم که هدف اساسی بعثت انبیاء بوده است خواهد شد. لذا میگوید: «تحقق بخش غایت بعثت انبیاء حضرت خاتم الاوصیاء و مفخر الاولیاء حجۀبن حسن العسکری، بزرگ شخصیتی که برپاکنندۀ عدالتی است که بعثت انبیاء علیهمالسلام، برای آن بود... ابرمردی که جهان را از شر ستمگران و دغلبازان تطهیر مینماید و زمین را پس از آن که ظلم وجود آن را فراگرفته، پر از عدل و داد مینماید و مستکبران جهان را سرکوب و مستضعفان جهان را وارثان ارض مینماید.» 27
7ـ حضرت مهدی ذ خیره خداوند در زمین
بیتردید بشر از روزی که در بستر زمین قرار گرفته است همواره آرزوی یک زندگی اجتماعی همراه با سعادت و آسایش را داشته و دارند، و به امید رسیدن چنین روزی لحظهشماری میکند و بر اساس تحلیل فلسفی اگر این خواسته انسان تحقق عینی و خارجی نمیداشت و در حد یک آرمان دستنیافتنی بود هرگز چنین آرزو و امید همگانی در نهاد بشر نقش نمیبست چنان که اگر غذایی نمیبود گرسنگی هم نبود و اگر آبی وجود نمیداشت تشنگی تحقق نمیگرفت، پس معلوم میشود به حکم ضرورت و جبر تکوینی آینده جهان روزی را به خود خواهد دید که در آن روز جامعه بشری به آرزوی خود برسد و در کنار هم در صلح و صفا با همزیستی مسالمتآمیز همراه با معنویت و غرق در فضیلت و کمال زندگی نماید. این حقیقت بدست توانای انسانی که از او در معارف دینی به مهدی و قائم آل محمد(ص) یاد شده عینیت مییابد28 و به این دلیل امام خمینی از حضرت مهدی به ذخیره خداوند برای بشر یاد نمود و گفته است: «خودمان را مهیا کنیم از برای آمدن آن حضرت، من نمیدانم، اسم رهبر روی ایشان بگذاریم، بزرگتر از این است، نمیتوانیم بگوییم که شخص اول است، برای این که دومی در کار نیست، ایشان را نمیتوانیم ما با هیچ تعبیری تعبیر کنیم. الّا همین که مهدی موعود است، آنی است که خدا ذخیره کرده است برای بشر.» 29
در جای دیگر با تفصیل بیشتر بحث کرده و میگوید: «... مهدی موعود سلامالله علیه که خداوند ذخیره کرده است او را... حضرت عدالت را در تمام عالم گسترش میدهد و آن چیزی که انبیاء موفق نشدند، خدای تعالی ایشان را ذخیره کرده است اجرا بکند و همه اولیاء آرزو داشتند لکن موانع اسباب این شد که نتوانستند اجرا کنند، بدست آن بزرگوار اجرا بشود، این که او را طول عمر داده برای همچو معنایی بعد از انبیاء و اولیای بزرگ مهدی موعود یک موجودی است که ذخیره شده است برای یک همچو مطلبی»30 بنابراین مهدی موعود تنها فردی است که برای تحقق آرمان و آرزوی دیرین بشر ذخیره شده و روزی در سایه حکومت و دولت کریمه آن حضرت عالم و آدم در صلح و صفا و آسایش به سر خواهند برد.
8ـ مهدی مجری عدالت در تمام شئون انسانی
اجرای عدالت جزء اساسیترین اهداف و انگیزههای الهی انبیاء و اولیاء و مصلحان الهی در طول تاریخ بوده است و همچنین اجرای عدالت در حکومت عدلگستر جهانی نیز به عنوان اصل بنیادین مطرح است و در روایات متعدد بر آن تأکید شده و بزرگان اهل عرفان نیز با استناد به روایات و معارف شهودی خود اظهار داشتهاند که خداوند خلیفهای دارد که روزی ظهور میکند و زمین را که از ظلم و بیداد پُر شده است، از عدل و قسط پُر مینماید و اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقی بماند، خداوند آن روز را طولانی خواهد کرد تا این خلیفه الهی که از عترت رسول خدا و از فرزندان فاطمه و همنام پیامبر است ظهور نماید. 31 بنابراین جریان عدالتگستری جزء اهداف اساسی دولت کریمه و حکومت جهانی حضرت مهدی است، اما پرسش مهم در اینباره آن است که قلمرو این عدالت تا کجاست؟ آیا در سایه دولت کریمه مهدی تنها در بُعد اقتصادی و اجتماعی و مانند آن عدالت اجرا میشود یا تمام شئون عالم و آدم به برکت آن عدل کل تعدیل و اصلاح خواهد شد؟
ظاهراً در میان صاحبنظران که درباره عدالتگستری حضرت مهدی سخن گفتهاند، امام خمینی نخستین فردی است که قلمرو عدالتگستری دولت کریمه حضرت مهدی را فراتر از ابعاد اقتصادی و اجتماعی و مانند آن که نوعاً مورد توجه عمومی است، مطرح کرده و اصلاح تمام شئون عالم و آدم را جزء قلمرو عدالتگستری آن حضرت خوانده و از این رهگذر روزنۀ جدیدی برای افراد محقق در مسئله مهدویت گشوده است تا جریان عدالتگستری مهدی را با استفاده از متون دینی با این رویکرد نیز مورد تحقیق و تحلیل قرار دهند. امام خود در اینباره میگوید: «قضیۀ غیبت حضرت صاحب، قضیۀ مهمی است که به ما مسائل میفهماند، منجمله این که برای یک همچو کار بزرگی که در تمام دنیا عدالت به معنای واقعی اجرا بشود، در تمام بشر نبوده کسی الّا مهدی موعود... هر یک از انبیاء که آمدند برای اجرای عدالت آمدند لکن موفق نشدند حتی رسول ختمی(ص) که برای اصلاح بشر آمده بود و برای اجرای عدالت آمده بود و برای تربیت بشر آمده بود باز در زمان خودشان موفق نشدند و آن کسی که به این معنا موفق خواهد شد و عدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد کرد نه آن هم این عدالتی که مردم عادی میفهمند که فقط قضیه عدالت در زمین برای رفاه مردم باشد، بلکه عدالت در تمام مراتب انسانیت، انسان اگر انحرافی پیدا کند، انحراف عملی، انحراف روحی، انحراف عقل، برگرداندن این انحرافات را به معنای خودش. این ایجاد عدالت است در انسان، اگر اخلاق منحرف باشد از این انحراف وقتی به اعتدال برگردد این عدالت در او تحقق پیدا کرده است، اگر در عقاید انحرافاتی باشد برگرداندن آن عقاید کج به عقیده صحیح و صراط مستقیم، این ایجاد عدالت است در عقل انسان.» 32
آنگونه که اشاره شد این نحو تفسیر از عدالتگستری حضرت مهدی گرچه در متون و روایات به گونهای اشاره شده اما در میان اهل تحقیق و اندیشه به نظر میرسد که حضرت امام خمینی در طرح و یا احیای این حقیقت همانند بسیاری از معارف دیگر مبتکر و پیشآهنگ است و شایسته است این اندیشه بلند او سبب شود که بزرگان اهل تحقیق این مسئله را در مباحث مهدویت بسط و گسترش دهند.
9ـ مفهوم انتظار
یکی از مهمترین مسائل مهدویت که در اندیشه امام خمینی به صورت زنده و کارآمد تجلی کرده مسئله انتظار ظهور حضرت مهدی(ع) است. این مسئله که با تفسیرها و برداشتهای گوناگون در میان منتظران حضرت مهدی(ع) مطرح است، در اندیشه امام خمینی با تفسیر کاملاً متفاوت ارائه شده است و به دلیل اهمیت آن مورد توجه خاص ایشان بوده است لذا با تفصیل بیشتر و در موارد متعدد درباره آن سخن گفته و با نقد بسیاری از برداشتهایی که نوعاً ناکارآمد و کماثر و یا بعضاً نادرست است، دیدگاه حیاتبخشی در اینباره مطرح نموده است که به چند نمونه از سخنان ایشان اشاره میشود: «بعضیها انتظار فرج را به این میدانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان (سلامالله علیه) را از خدا بخواهند، ... و یک دسته دیگر انتظار فرج را میگفتند این است که ما کار نداشته باشیم به این که در جهان چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، ما تکلیفهای خودمان را عمل میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند انشاءالله درست میکنند، دیگر ما تکلیفی نداریم، تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا میگذرد نداشته باشیم.» 33
در جای دیگر با رد اینگونه برداشتها میگوید: «این منطق اشخاصی است که میخواهند از زیر بار در بروند، اسلام اینها را نمیپذیرد، اسلام این را به هیچ چیز نمیشمرد، اینها میخواهند از زیر بار در بروند، یک چیز درست میکنند دو تا روایت از این طرف و آن طرف میگردند پیدا میکنند... این خلاف قرآن است... اگر صد تا همچو روایتهایی بیاید ضربه به جدار میشود.» 34
بدینترتیب حضرت امام خمینی با هرگونه برداشت که موجب تخدیر مردم از انتظار ظهور شود به شدّت مبارزه کرد و با نقد و نکوهش کسانی که اندیشهها و برداشتهای ناصواب از انتظار حضرت مهدی(عج) ارائه میدهند و از خود سلب مسئولیت میکنند و همه مسئولیتها را متوجه امام زمان و محول به آن حضرت مینمایند، میگوید: «یک عدۀ دیگری بودند که میگفتند که هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است، آنها مغرور بودند، آنهایی که بازیگر نبودند، مغرور بودند به بعضی روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمی بلند شود قبل از ظهور حضرت، آن عَلَم عَلَم باطل است، آنها خیال کرده بودند که نه هر حکومتی باشد. در صورتی که آن روایات [اشاره دارد] که هرکس عَلَم مهدی به عنوان مهدویت بلند کند، حالا ما فرض میکنیم که یک همچو روایاتی باشد آیا معنایش اینست که از ما دیگر تکلیف ساقط است؟ این خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن است ... شاید الآن هم بسیاری باور کنند که نه حکومت نباید باشد و زمان حضرت صاحب بیاید، و هر حکومتی در غیر زمان حضرت باطل است، این یعنی هرج و مرج، ما، درستش میکنیم تا حضرت بیاید.» 35
در مجموع از سخنان حضرت امام بدست میآید که انتظار مورد توجه ویژه ایشان بوده و تلاش کرده با نقد برداشتهای ناصحیح از مسئلۀ انتظار، مفهوم درست و تفسیر زنده و کارآمد که بتواند پاسخگوی انسان معاصر باشد ارائه دهد. امام ضمن بیانی مبسوط میگوید: «در بعضی روایات هست که یکی از چیزهای مستحب این است که مؤمنین در حال انتظار اسلحه هم داشته باشند، اسلحه مهیا، نه این که اسلحه را بگذارند کنار و بنشینند منتظر، اسلحه داشته باشند برای این که با ظلم مقابله کنند با جور مقابله کنند، تکلیف است، نهی از منکر است بر همه ما تکلیف است. باید مقابله کنیم با این دستگاههای ظالم خصوصاً دستگاههایی که با اساس مخالفند.» 36 بازن چی میفرماید: «ما باید فراهم کنیم کار را فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت.» 37
بیتردید این تفسیر از انتظار ظهور حضرت مهدی(عج) که در اندیشه و کلمات امام خمینی مطرح شده آنگونه که خود اشاره کرده است با روح و حقیقت اسلام سازگارتر است، زیرا انتظار ظهور به عنوان یک آموزۀ دینی و مذهبی باید بگونهای طرح و تفسیر شود که روحیّه تحرک، پویایی در جهت تکامل معنوی، احیای معارف و دستورات آسمانی و نشر حقایق دینی و زمینۀ عمل به آموزههای مذهبی را در میان افراد جامعه بیشتر ایجاد کند و مردم را به سوی زندگی همراه با معنویت سوق دهد و حیات دینی و معنوی را در کالبد فرد و جامعه تزریق نماید، چون اسلام دین زندگی و حیات در ابعاد مختلف آن است لذا فرمود: «یا ایها الذین امنوا استجیبوا لله و لرسوله اذا دعاکم لما یحیکم»38 یعنی ای کسانی که ایمان آوردهاید، چون خدا و پیامبر، شما را به چیزی فراخواندند که به شما حیات میبخشد، آنان را اجابت کنید و مسئله انتظار نیز در قاموس اسلام بخصوص مذهب شیعه جزء زندهترین آموزههای الهی است که در انسان امید به آیندۀ برتر و حیات متعالیتری را نوید میدهد و این حقیقت را از تفسیر امام خمینی از جریان انتظار بخوبی میتوان دریافت کرد. پس به جرأت میتوان گفت در اندیشه امام خمینی موضوع مهدویت همانند بسیاری از حقایق دیگر اسلام، زنده، حیاتبخش و نویددهنده مطرح شده است. روحش شاد، اندیشهاش پاینده و انقلابش پایدار باد.
منبع: فصلنامه حضور، ش 51، ص 136-152
منابع و مأخذ:
1. اصول کافی، کتاب الحجۀ باب ان الارض لاتخلو من حجۀ، ج 1، ص 252، حدیث 10، نشر مؤسسه تحقیقات و انتشارات نور، بیتا، بیجا. 2. همان، حدیث 12، ص 253. 3. امام خمینی، صحیفه امام (مجموعه آثار امام خمینی)، ص 316، ج 17، نشر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، سال 1378 ش. 4. دیوان امام، (با شرح و تفسیر قادر فاضلی)، ص 49، نشر فضیلت علم، بیجا، چاپ اول، 1371 ش. 5. عزیزالدین نسفی، انسان کامل، ص 74، نشر کتابخانه طهوری، تهران 1377 ش. 6. امام خمینی، صحیفه امام (مجموعه آثار امام)، ج 12، ص 423. 7. همان، ج 8، ص 328. 8. همان، ج 9، ص 24. 9. قاسانی، عبدالرزاق، شرح فصوصالحکم، فص شیشیه، ص 43، نشر بیدار، قم 1370 ش. 10. امام خمینی، صحیفه امام (مجموعه آثار امام)، ج 20، ص 249. 11. اصول کافی، ج 1، کتاب حجۀ باب شأن سوره قدر، حدیث 6، ص 364. 12. سوره قدر، آیه 3. 13. حسنزاده آمل، انسان در قرآن، ص 244، نشر الزهرا، تهران 1369 ش. 14. امام خمینی، صحیفه امام (مجموعه آثار امام) ج 19، ص 285. 15. امام خمینی، آداب الصلوۀ، ص 327، نشر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، چاپ 6، خرداد ماه 1378 ش. 16. مجلسی محمدباقر، بحارالانوار، ج 23، باب 20، حدیث 38، ص 345، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت 1403 ق. 17. سوره نساء، آیه 41. 18. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 23، باب 20، حدیث 1، ص 336. 19. امام خمینی، صحیفه امام (مجموعه آثار امام)، ج 8، ص 391. 20. همان، ج 8، ص 423. 21. همان، ج 21، ص 396. 22. علّامه طباطبائی، شیعه در اسلام، دفتر انتشارات اسلامی، قم 1373 ش. 23. امام خمینی، صحیفه امام (مجموعه آثار امام)، ج 18، ص 87. 24. همان، ج 21، ص 325. 25. علامه طباطبائی، شیعه در اسلام، ص 152. 26. مفاتیحالجنان، زیارت صاحبالامر 4، ص 924، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد 1377 ش. 27. امام خمینی، صحیفه امام (مجموعه آثار امام)، ج 14، ص 472. 28. علامه طباطبائی، شیعه در اسلام. 29. امام خمینی، صحیفه امام (مجموعه آثار امام)، ج 21، ص 325. 30. همان، ج 12، ص 482. 31. محیی الدین عربی، فتوحات مکیه، ج 3، باب 366، ص 327، نشر صادر، بیروت، بیتا. 32. امام خمینی، صحیفه امام (مجموعه آثار امام)، ج 12، ص 482. 33. همان، ج 21، ص 13. 34. همان، ج 3، ص 340. 35. همان، ج 21، ص 17. 36. امام خمینی، صحیفه امام (مجموعه آثار امام)، ج 21، ص 14. 37. همان، ج 21، ص 17 ـ 14. 38. سوره انفال، آیه 23.