راهکارهایی برای فقرزدایی
پیش از این درباره علل و انگیزه های فقر بر اساس سخنان گهربار امیرالمومنین علی علیه السلام سخن گفتیم بدون تردید راه مبارزه با این پدیده از بین بردن علل و انگیزه های آن است و با الهام از فرموده های امام علیه السلام می توان عوامل دیگری را بیان کرد که برای محو و نابودی فقر موثر است این عوامل را می توان به دودسته تقسیم کرد: 1- رهنمودهای اخلاقی 2- برنامه های اقتصادی
اول: رهنمودهای اخلاقی که خود به دو دسته تقسیم می شود:
اول: سفارشهایی به فقرا
1- قناعت:
یعنی به بیش از مقدار نیازش طمع نورزد پس اگر مقداری غذا نیازش را بر طرف می کند و می تواند آن را به دست آورد به همان بسنده کند و طمع ورزیدن به بیش از مقدار نیاز خود نوعی فقر است امام علی علیه السلام می فرماید:
مجاوزتک ما یکفیک فقر لا منتهی له، از اندازه و مقدار نیاز گذشتن فقری بی پایان است طمع ورزیدن به بیش از مقدار نیاز در انسان احساس نیاز ایجاد می کند و از آنجا که نمی تواند به این احساس پاسخ مثبت دهد در شمار فقیران قرار می گیرد در حالی که اگر انسان به میزان نیازهای ضروریش اکتفا کند این امر او را از آنچه در دست دیگران است بی نیاز می سازد و این همان قناعت است که امیرالمومنین علیه السلام درباره آن می فرماید: القناعة کنز لا ینفد؛ قناعت گنجی است پایان ناپذیر.
و یا مال لا ینفذ ثروتی است که از میان نرود و کفی بالقناعة ملکا قناعت گونه ای پادشاهی است و سئل علیه السلام عن قول الله عزوجل فلنحیینه حیاةً طیبةً فقال: هی القناعة
هنگامی که از امام علیه السلام درباره این سخن خدای عزوجل پرسیدند: زندگی خوش و پاکیزه ای به او خواهیم داد فرمود: این زندگی خوش و پاکیزه قناعت است.
2- صبر و تحمل:
فقیر و تنگدست صبور و بردبار عنصر مثبتی در جامعه به شمار می آید زیرا وی با صبر و تحمل خود می تواند جهت زندگی اش را از فقر به غنی تغییر دهد و هنگامی که صبور باشد بر اراده خود مسلط است و قادر خواهد بود از فرصتها استفاده کند و وضعیت زندگیش را بهبود بخشد و زندگی همه اش فرصت است امام علی علیه السلام می فرماید:
احتمال الفقر اءحسن من احتمال الذل ؛ بار فقر کشیدن بهتر از تن به خواری دادن است
3- استقامت و پایداری:
بسیار اتفاق می افتد که فقر و تنگدستی انسان را از مسیر اصلی بیرون می برد چون تحمل فشارهای زندگی را ندارد منحرف می شود و فقر او را تا مرز کفر پیش می برد و از اینجاست که امام علیه السلام به فقراء و تنگدستان سفارش می کند؛
لا یکن فقرک کفرا؛ تنگدستی تو تو را به کفر نکشاند.
4- عفت و پاکدامنی:
یعنی اینکه انسان آبرویش را با خواهش از مردم نریزد وگرنه به آن خو می گیرد و اینکار او را از حرکت به سوی بهتر شدن باز می دارد امیرالمومنین می فرماید:
العفاف زینة الفقر؛ پاکدامنی زیور بینوایی است و نیز در توصیف پارسایان می فرماید: و حاجتهم خفیفة و اءنفسهم عفیفة؛ و نیازهایشان اندک است و نفسهایشان به زیور عفت آراسته است عفت و پاکدامنی نمی گذارد که فقیر گناهی مرتکب شود و دست به سرقت بزند و بر اموال مردم دست ببرد در این باره می فرماید:
فرض الله. . . مجانبة السرقة یجابا للعفة؛ خداوند اجتناب از دزدی را برای عفت مردم واجب نمود.
امام علیه السلام فقیر را وا می دارد تا از تکرار خواهش و درخواست مکرر از مردم بپرهیزید چون با اینکار ممکن است از بخشش و فضل مردم محروم گردد و اگر روزی ثروتمند هم شود اینکار آثار روحی و اجتماعی بدی در او به جای خواهد گذاشت امام علیه السلام می فرماید: لا تاءلف المساءله فیاءلفک المنع؛ با خواهش خو مگیر که محرومیت از بخشش با تو خو می گیرد.
5- نکوهش و مذمت دنیا:
دوستی دنیا و در پی دنیا رفتن فقیر را به فقرش حساس می کند و بدون آن فقیر قانع و راضی است از امیرالمومنین علیه السلام سخنان زیادی در این زمینه روایت شده است:
فلتکن الدنیا فی اءعینکم اءصغر من حثالة القرظ؛ باید که دنیا در نظرتان بی مقدارتر باشد از ریزه های قرظ و لبسس المتجر اءن تری الدنیا لنفسک ثمنا؛ چه بد معامله ای است که خود را به دنیا بفروشی.
فکونوا من اءبناء الاخرة و لا تکونوا من انباء الدنیا؛ شما فرزندان آخرت باشید نه فرزندان دنیا
اءوصیکم بالرفض لهذه الدنیا التارکة لکم؛ شما را وصیت می کنم که این دنیا را ترک گویید
ایها الناس اءنظروا الی الدنیا نظر الزاهدین فیها؛ به دنیا به همان چشم بنگرید که زاهدان و روی بر تافتگان از آن در آن می نگرند.
واحذرکم الدنیا فانها منزل قلعةٍ؛ شما را از دنیا بر حذر می دارم که سرایی است ناپایدار
ثم ان الدنیا دارفناء و غیر و عبر؛ دنیا سرای فنا رنج و دگرگونیها و عبرتهاست
اءن کاب الدنیا لوجهها؛ من دنیا را به دور افکندم.
انما اءنتم فی هذه الدنیا غرض تنتضل فیه المنایا؛ شما در این دنیا به مثابه آماج هستید و مرگها تیرهای خود شما می افکنند.
و ان السعداء بالدنیا غدا هم الهاربون منها الیوم؛ فردای قیامت نیکبختان دنیا کسانی هستند که امروز از آن گریزانند.
فاحذروا الدنیا فانها غدارةٌ خدوع؛ دنیا مغرور کننده و فریبنده و نیرنگ باز است
و الا تبغیا الدنیا و ان بغتکما؛ در طلب دنیا مباشید هر چند دنیا شمارا طلب کند
و من زهد فی الدنیا استهان بالمصیبات هر کس در دنیا پارسایی گزینه تحمل مصیبتها بروی آسان شود.
اءهل الدنیا کرکب یسار بهم و هم نیام؛ اهل دنیا چون کارواینانی هستند که می برندشان و آنها در خواب اند.
مثل الدنیا کمثل الحیة؛ دنیا همانند مار است.
من اءصبح علی الدنیا حزینا اءصبح لقضاء الله ساخطا، هر که برای دنیا غمگین گردد بر قضای خداوندی خشم گرفته است
فمن طلب الدنیا طلبه الموت، هر که دنیا را طلب کند مرگ در طلب اوست.
مقصود از نکوهش دنیا دلبستگی و توجه کامل به آن و غفلت از آخرت است و کسی سزاوار این نکوهش است که همه هم و غم خود را صرف دنیا کند ولی دنیای واقعی که منظور امامان علیهم السلام است دنیای تلاش و کار و دنیای عمل صالح است.
و امام علیه السلام وقتی که شنید مردی دنیا را نکوهش می کند به او فرمود:
ان الدنیا دار صدق لمن صدقها و دار عافیة لمن فهم عنها و دار غنی لمن تزود منها و دار موعظة لمن العظ بها؛ دنیا برای کسی که گفتارش را راست انگارد سرای راستی است و برای کسی که حقیقت آن را دریابد سرای عافیت است و برای کسی که از آن برای آخرتش توشه برگیرد سرای توانگریست و برای کسی که از آن پندپذیرد سرای اندرز و موعظه است.
بدین ترتیب اسلام از مسلمان می خواهد که برای دنیا تلاش کند زحمت بکشد و خستگی را تحمل کند ولی دنیا مرا همه هم خود قرار ندهد و شعار شخص مسلمان باید این فرموده امام علیه السلام باشد که فرمود:
لا تطلب الحیاة لتاءکل بل اطلب الاءکل لتحیا
زندگی را برای خوردن مطلب بلکه بخور تا زندگی کنی.
پس دنیا وسیله است نه هدف و هدف رضایت و خشنودی خداوند سبحان است امام می فرماید:
الدنیا مطیة المومن علیها یرتحل الی ربه فاءصلحوا مطایاکم بلغکم الی ربکم دنیا مرکب مؤ من است با آن به سوی پروردگارش سفر می کند پس مرکبهایتان را اصلاح کنید تا شما را به پروردگارتان برساند.
امام علیه السلام نیز خود زحمت می کشید و تلاش می کرد و از این راه مال به دست می آورد و سرمایه شخصی امام بسیار بود و روایت شده است که ایشان با اموال خود هزار بنده را خرید و در راه خدا آزادشان ساخت.
این دلیلی بر حجم ثروت و بی نیازی ایشان است و ایشان این ثروت را از کسی به عنوان هدیه نگرفته است بلکه همه با دسترنج و عرق پیشانی فراهم آورده ولی علیرغم این ثروت زیاد امام علیه السلام چنانکه خود می فرماید از پوشاک دنیا به دو جامه کهنه و از خوراک دنیا به دو قرص نان اکتفا کرد. و چون فقرا می زیست و گویی که خود یکی از آنان است و بدین ترتیب دنیا در نظر امام علیه السلام وسیله بود و نه هدف.