پنجشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۸، ۰۷:۵۵ ق.ظ
داستانهایی زیبا درباره امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف
![نتیجه تصویری برای عکس های تبریک امامت امام زمان](https://www.samatak.com/image/2018/11/3/669536885-samatak-com.jpg)
امام باقر علیه السلام حال آدم دور مانده از امام زمانش را تشبیه کرده بود به گوسفند گم شده از گله و چوپان.
گوسفندی که بعد از دل بستن و رانده شدن از چوپان های غریبه،
بعد از هراس و حیرانی و سرگردانی،
طعمه ی گرگ خواهد شد.(مکیال المکارم،ج 1،ص 44؛ کافی، ج 1،ص 336)
داستان اول
منبع: روایت هایی داستانی پیرامون وجود مقدس امام عصر سلام الله علیها با نگاهی به کتاب شریف مکیال المکارم
گفت: برای من و خانواده ام دعا کنید.
فرمود: فکر کرده ای که برایتان دعا نمی کنم؟
آن هم وقتی که اعمالتان هر روز و هر شب بر من عرضه می شود.
درک مطلب برایش سخت بود.
امام رئوف رو کرد به او. فرمود:
قرآن را نخوانده ای؟! آنجا که فرموده:
عمل کنید که خدا و رسول و مومنانش کار شما را خواهند دید...
به خدا قسم مراد از مؤمنان در این آیه، علی بن ابی طالب و امامان هستند.
قلب عبدالله بن ابان روغن فروش آرام شد.
حالا مطمئن بود که امام زمان اش هر روز و هر شب دعا می کند.
هم برای او، هم برای خانواد اش، هم برای تک تک شیعیان.(کافی، ج 1، ص219)
داستان دوم
خداوندا!
شیعیان ما از شعاع نور ما و از باقیمانده گِل ما خلق شده اند، و با تکیه بر محبت و ولایت ما گناهان زیادی مرتکب می شوند.
پس اگر گناهانشان میان تو و آنهاست ازآنان بگذر و ما را خشنود کن؛
و اگر گناهانشان میان خودشان است، میانشان آشتی برقرار ساز و از خمس ما به ایشان بده تا راضی شوند.
خدایا! آنان را وارد بهشت کن، و از آتش نگاهشان دار.
در سردابه ی مقدس سامرا،
امام زمان علیه السلام مشغول دعا کردن بود،
و سید بن طاووس، مشغول شنیدن و آمین گفتن!(بحارالانوار، ج 53، ص 302)
داستان سوم
امروز، احساس کردی که بیماری ات سبک شده.
با خودت گفتی غسل می کنم و نماز را پشت سر امام می خوانم.
همین کار را هم کردی، ولی بین خطبه ها، بیماری ات دوباره شدت گرفت.
رُمیله از شنیدن مو به موی شرح حالش از زبان امام تعجب کرده بود.
تعجبش وقتی بیشتر شد که امام، به او فرمود:
« هیچ زن و مرد مؤمنى بیمار نمى شود مگر این که ما هم به خاطر او بیمار مى شویم. و اندوهى به او نمى رسد جز این که ما هم اندوهگین مى شویم.و هیچ دعایى نمى کند مگر این که ما آمین مى گوییم. وقتی هم که سکوت کند ما برایش دست به دعا برمی داریم»
رمیله پرسید: فقط با اهالی این شهر اینطورید؟
امیر اهل ایمان، علی بن ابیطالب علیه السلام جواب فرمود که:
« هیچ زن و مرد مؤمنى در شرق و غرب عالم از نظر ما پنهان نیست، مگر این که او با ماست و ما با اوییم.»(مکیال المکارم، ج 1، ص 503، بحارالانوار،ج 51، ص 140)
داستان چهارم:
به ما خبر رسیده که جماعتی از شما در دین خود به تزلزل افتاده و نسبت به امامشان دچار شک و تردید شده اند.
این خبر، ما را اندوهگین نموده،
ولی حزن و اندوه ما نه برای خودمان که به خاطر شماست؛
چون خدا با ماست و ما به غیر او نیازی نداریم.
عده ای از شیعیان، نسبت به وجود امام عصرشان دچار تردید شده بودند.
ولی همین جملات نامه امامشان، به دادشان رسید.(احتجاج ج 2 ص 467)
داستان پنجم:
در عالم مکاشفه پرسیده بود:
این نامه ها!
این نامه ها که بی وقفه می رسند و شما، پای آنها چیزی می نویسید!
این نامه ها، که بعضی شان را می بوسید!
قصه ی این نامه ها چیست؟!
امام زمان سلام الله علیها فرموده بود:
این نامه ها،حوایج و توسلات مردم است به امام زاده ها.آن نامه ها که می بوسم، از عمویم عباس رسیده اند.(کلید فرج،ص54)
منبع: روایت هایی داستانی پیرامون وجود مقدس امام عصر سلام الله علیها با نگاهی به کتاب شریف مکیال المکارم
۹۸/۰۸/۱۶