مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی

نمونه‌های فتنه بشری در کلام امیرالمؤمنین(علیه السّلام)

میرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه فتنه‌ها را، از قبل از ظهور پیامبر اسلام نقل می‌فرماید: «... وَ النَّاسُ فِی فِتَنٍ انْجَذَمَ فِیهَا حَبْلُ الدِّینِ وَ تَزَعْزَعَتْ سَوَارِی الْیَقِین‏؛ ...»10: آن وقتی که خداوند پیامبر را مبعوث فرمود، مردم درگیر فتنه‌؛ عجیبی بودند که باعث شده بود، رشته‌های دین از هم گسسته شود و پایه‌های یقین منهدم شود. امکان نداشت به راحتی راه صحیح را یافت و به حقّ، یقین پیدا کرد. وقتی رشته‌های دین از هم گسسته شود، مردم گمراه، مشرک و بی دین می‌شوند. وقتی زمینه‌هائی برای یقین وجود ندارد، حداقل این است که به شک می‌افتند. شبهه‌ها و شکوک، اطراف‌شان را می‌گیرد و نمی‌دانند چگونه از این شبهه‌ها خارج شوند.
همچنین حضرت به موارد زیادی از اینگونه فتنه‌ها که مربوط به زمان خودشان است، اشاره و عامل آن‌ها را شیطان معرفی می‌کنند. می‌فرماید: شیطان پیاده‌نظام و سواره‌نظام‌هائی دارد. فریاد کشیده و این‌ها را فراخوانده و علیه شما صف‌آرائی کرده است. این بیان یک تعبیر ادبی است؛ اما هر مجاز یا استعاره‌ای، مبتنی بر یک حقایقی است. در وراء این تشبیه‌ها و استعاره‌ها باید یک حقیقتی باشد که این تشبیه بر آن صادق باشد. معلوم می‌شود که شیطان در میان انسان‌ها، هم پیاده‌نظام دارد و هم سواره‌نظام. اگر بخواهیم مطابق فرهنگ روز صحبت کنیم باید بگوئیم: هم سخت‌افزار و هم نرم‌افزار دارد. هم جنگ نظامی می‌کند و هم جنگ نرم. هر دو راه را دارد. هم فتنه‌های نظامی برپا می‌کند، یعنی کسانی را به جان هم می‌اندازد که علیه یکدیگر اسلحه بکشند، و هم فتنه‌های نرم ایجاد می‌کند، یعنی انقلاب‌های نرم را هدایت می‌کند. در آن زمان هنوز چند سالی بیشتر از وفات پیغمبر اکرم(ص) نگذشته بود، که این فتنه‌ها به دست شیطان و به رهبری وی ریشه‌گرفت. امیرالمؤمنین به صورت‌های مختلفی، هم هشدار می‌دهد، هم گله می‌کند و از دست مردم می‌نالد، و هم نسبت به عاقبت آن نگران است که به کجا خواهد انجامید. می‌فرماید: «أَلَا وَ إِنَّ الشَّیْطَانَ قَدْ جَمَعَ حِزْبَهُ وَ اسْتَجْلَبَ خَیْلَهُ وَ رَجِلَه‏؛ ...»11: (خیل یعنی سواره‌نظام و رجل یعنی پیاده‌نظام) شیطان فراخوان کرده و همه اتباعش و کسانی که زیردستش هستند، چه به صورت افراد نظامی و دارای سلاح و چه کسانی که با وسوسه و افکار و شبهات و ... مردم را منحرف می‌کنند، را فراخوانده است. این‌ها در مقابل شما صف‌آرائی کرده‌اند.

بصیرت در مصاف فتنه

حضرت در ادامه می‌فرماید: «وَ إِنَّ مَعِی لَبَصِیرَتِی‏؛ مَا لَبَّسْتُ عَلَى نَفْسِی وَ لَا لُبِّسَ عَلَیَّ...»: من بصیرت خودم را با خود دارم. نه خودم عمداً کار را بر خودم مشتبه کردم ـ‌یعنی نفسم مرا فریب دهد و عمداً اشتباه کنم و چیزی که می‌دانم باطل است، آن‌را حقّ جلوه دهم‌ـ و نه کسی توانسته امر را بر من مشتبه کند. من با بصیرتم می‌بینم که چه می‌کنم و می‌دانم چه کار باید بکنم. برای امیرالمؤمنین - علیه السلام - قبولاندن این حقایق به مردم بسیار سخت بود. برای ایشان سخت بود به مردم بفهماند که من اگر شمشیر می‌کِشم و هزاران نفر نمازخوان را می‌کُشم، این تکلیف من است و باید این کار را انجام دهم.
در طول چند سال حکومت علی - علیه السلام - ببینید چه جریاناتی پیش آمد. در جنگ صفین، در جنگ جمل و در جنگ نهروان، مهمّ‌‌ترین مشکل علی همین امر بود. در جنگ جمل آمدند و به او گفتند: ما می‌دانیم تو داماد پیغمبری و پیغمبر تو را دوست می‌داشت. تو آدم خوبی هستی و به اسلام خدمت کرده‌ای؛ امّا در مقابل تو زبیر، طلحه و همسر پیغمبر هستند. از کجا معلوم که تو درست می‌گوئی؟ شاید امر بر تو مشتبه شده است! اینکه می‌فرماید:؛ «وَ إِنَّ مَعِی لَبَصِیرَتِی ...»، این جمله خیلی معنا دارد؛ یعنی شما اهل بصیرت نیستید. من اشتباه نمی‌کنم. من می‌فهمم چه می‌کنم. بعد در جنگ صفین قرآن‌ها را سر نیزه کردند و نهایتاً پیشنهاد حکمیت داده شد. باز همین‌هائی که از شاگردانش بودند و پای منبرش می‌آمدند و سال‌ها با او در ارتباط بودند، شمشیر کشیدند و گفتند: یا حکمیت را می‌پذیری، یا تو را می‌کشیم. وقتی فریاد می‌زند:؛ «وَ إِنَّ مَعِی لَبَصِیرَتِی ...»، باید بفهمیم چه خون دلی می‌خورد که می‌گوید: من می‌فهمم چه کار باید بکنم؛ امّا امر بر شما مشتبه شده است.
کار به جائی کشید که در جنگ نهروان اصحاب خود علی و همان‌هائی که در جنگ صفین در رکاب او بودند بر روی او شمشیر کشیدند. تا آنجا که ایستاد و چهار هزار نفر از اصحاب خودش را که در جنگ صفین از یارانش بودند، را از دم شمشیر گذراند. بسیاری از مردم تعجّب می‌کردند و می‌گفتند: این‌ها نماز خوان، روزه گیر و حافظ قرآن هستند و پینه‌ها بر پیشانی دارند. چطور علی جرأت می‌کند که این‌ها را بکُشد؟
همان علی که برای گریه طفل یتیمی ناله می‌کرد، و برای اینکه خلخال از پای دختری ذمی کشیده بودند، گفت: اگر مسلمان از این ماجرا دقّ کند و بمیرد، جا دارد، شمشیر می‌کِشد و چهار هزار نفر از مسلمانان نماز خوانی که تا دیروز به حمایت او شمشیر می‌زدند را می‌کُشد. چنین کاری هم خیلی قدرت و هم خیلی بصیرت می‌خواهد؛ لذا فرمود: «... أَیُّهَا النَّاسُ فَإِنِّی فَقَأْتُ عَیْنَ الْفِتْنَةِ وَ لَمْ یَکُنْ لِیَجْتَرِئَ عَلَیْهَا أَحَدٌ غَیْرِی‏؛ ...»12: من چشم فتنه را درآوردم که غیر از من کسی جرأت این کار را نمی‌کرد. فتنه اینگونه است. به جائی می‌رسد که گاهی نزدیک‌ترین مؤمنین و باهوش‌ترین افراد کم می‌آورند. شخصی همچون علی و مؤید من عندالله باید باشد، که بداند در چنین موقعیتی چه باید کرد و چگونه باید چشم فتنه را درآورد. اگر این جریان ادامه پیدا کرده بود، معلوم نبود من و شما امروز چیزی از اسلام بدانیم. اگر خوارج حاکم شده بودند، و علی را زودتر از نوزدهم رمضان ضربه زده بودند، معلوم نبود چیزی از اسلام باقی بماند. با وجود چنین افرادی که می‌خواستند با ذهن و فکر خودشان و هر روز با یک فکری جامعه را اداره کنند، برای اسلام چه باقی می‌ماند؟ علی - علیه السلام - اینها را قلع و قمع کرد تا جریان سالم اسلام بر قرار شود. البته امتحان همیشه وجود دارد و کسانی در این امتحان‌ها مردود خواهند شد؛ امّا اینان بزرگ‌ترین مانعی بودند که دیگران راحت فریب‌شان را می‌خوردند. اگر کافر یا منافقی مخالفت می‌کرد، مخالفت با او مشکل نبود، و همه فریبش را نمی‌خوردند. امّا این حافظان قرآن، با آن پینه‌های پیشانی، با آن شب زنده‌داری‌ها، با آن مناجات‌ها و عبادت‌ها، مردم را فریب می‌دادند. خیلی از آنها هم نمی‌فهمیدند. البته ما نباید درباره باطن آن‌ها قضاوت کنیم. قضاوت دست خداست و در روز قیامت به حساب همه خواهد رسید؛ امّا علی الظاهر خیلی از این‌ها هم از سران‌شان که یک عدّه شیاطین بودند، فریب خورده بودند و به این دام جهالت افتاده بودند.

أَعَاذَنا اللهُ وَ إیَّاکُم إن شَاءَ الله

پی نوشت:

10. نهج البلاغه، خطبه 2 .

11. همان، خطبه 10.

12. همان، خطبه 93.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۰/۰۷
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی