در جنگ نرم چه کنیم که بصیرت ..؟؟؟
دنیای امروز در پرتو دانش و فناوری شاهد تحولات بی شماری است که در این میان گسترش امکانات ارتباطی در رأس آنها قرار دارد. در چنین شرایطی، روزنامه، رادیو، تلویزیون، ماهواره ، اینترنت و... با انتقال اطلاعات لحظه ای مسئولیت مبادله افکار و عقاید عمومی را بر عهده دارند.
بنابراین شاید بتوان گفت که امروزه دوران حاکمیت سیاسی و سلطه قدرت های نظامی به پایان رسیده و عصر تسخیر اذهان افکار عمومی با سلح امواج و رسانه ها در حال شکل گیری است.
این نوع سلح به مراتب مخرب تر از تسلیحات نظامی و موشک های هسته ای است و مبارزه با آن نیز به دلیل ماهیت پیچیده و پنهانی اش دشوارتر است.
در حقیقت در عصر ارتباطات و اطلاعات که موانع کمتری در راه دسترسی به اطلاعات و اخبار برای مخاطبان وجود دارد، بیش از هر زمان دیگری اخبار نادرست یا تحریف شده و منطبق با خواست و اراده صاحبان رسانه ارائه می گردد. به هنیم م وظن ر ارتباطات و اطلاعات به ماثبه رگ های حیاتی جامعه بشری بستر مبارزات و چالش های آینده بین المللی و جهانی به شمار می رود.
به باور برخی عرصه نبرد فردا را گستره پیام سازان، رسانه ها و پیام گیران شکل می دهد و محور تبادل قدرت را در آینده، تاکتیک های اطلاعاتی شکل خواهد داد و این تاکتیک ها چیزی نیست جز قدرت دستکاری در اطلاعات که بخش عمده آن حتی پیش از آنکه این اطلا عات به رسانه برسد انجام خواهد شد.
از این منظر آشنایی و شناخت حوزه گسترده عملیات روانی در بررسی رسانه ها از اهمیتی چشمگیر برخوردار است، چرا که در جنگ رسانه ای تمامی فعالیت ها برای تحت تأثیر قراردادن افکار و اعمال افراد در جهت اهدافی معین به کار می رود. به تعبیر دیگر رسانه ها به دلایل متعدد از مؤثرترین ابزارهای جهت دهنده و ذهنیت بخش سیاسی - راهبردی به شمار می روند، چرا که می توانند وضعیت های غیرطبیعی را آن گونه طبیعی نشان دهند که همچون وضع طبیعی به نظر آیند و آنچنان بر اذهان مخاطبان تأثیر گذارند که صحنه های غیرواقعی به مثابه حقیقت جلوه کنند؛ چرا که ذهن مخاطب را به فضای مجازی می کشانند و گاه با مقولات ارزشی در ذهنیت سازی و مدیریت ادراکی مخاطبان تأثیراتی شگرف بر جای می گذارند. بر همین اساس جنگ رسانه ای یکی از فضای های شکل گیری تهدیدات دشمنان انقلاب اسلامی در استمرار پروژه های ایران ستیزانه خود در حوزه رسانه هاست. مقوله ای که هجمه های تبلیغاتی و بمباران های خبری بسیاری از آن به وضوح در حوادث و رویدادهای مختلف سیاسی - اجتماعی علیه انقلاب اسلامی درک و تیر و ترکش های نابرابر آن در موضوعات مختلف با سیاه نمایی و شایعه پردازی های دروغین لمس می شود.
در این رویکرد، غرب به ویژه رسانه های امریکایی و وابسته به آن با هزینه های سنگین مالی درصدد دست یابی به اهدافی از قبیل ناکارآمد نشان دادن نظام اسلامی، ایجاد یأس و ناامیدی، سیاه نمایی و القای فرهنگ های وارداتی غربی و دامن زدن به هیجانات جنسی و غریزی هستند.
از این رو، در این نبرد به جای تحمیل ارزش های مورد نظر خود، می کوشند از طریق رسانه ها و اقدامات فرهنگی، جامعه هدف را به سوی خواسته های خود هدایت کنند و با ایجاد تغییرات در این حوزه ، زمینه را برای تغییر ارزش ها و هاجنرها ماطبق با اهداف جریان سلطه فراهم سازند؛ از اینرو جنگ رسانه ای به عنوان سلاحی تأثیرگذار بر نگرش مخاطبین بیشترین تأثیرگذاری روانی در اذهان عمومی جامعه را خواهد داشت و سیاستمداران غربی اندیشه های خود را به کمک تبلیغات رسانه ای و تحریک احساسات مردم به زبانی بیان می دارند که در اذهان افراد رسوخ نموده و هم سویی آنها را در راستای اهداف خویش پدید آورد.
بر همین اساس با توجه به تنوع و تکثری که در تئوریزه کردن راهبردهای خرد و کلان امریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران در عرصه های مختلف سیاسی - اجتماعی مشاهده می شود و اتخاذ رویکرد جنگ رسانه ای از سوی این کشور در چارچوب اجرای مأموریت ناتوی فرهنگی و پروژه ایران هراسی ، بهره گیری از ابزارهای جنگ نرم در شبکه سازی تهدیدات نرم اهمیتی خاص برای آن دارد که از سوی دیگر کشورهای غربی و به ویژه لبی های صهیونیستی نیز حمایت ، اجرا و پیگیری می شود. از این رو، با توجه به تأکیدات مقام معظم رهبری برای آمادگی در برابر جنگ نرم دشمنان انقلاب اسلامی و به منظور مقابله با فرافکنی ها و هجمه های رسانه ای آنان، ضرورت دشمن شناسی و تبلیغ و تبیین راهکارها و اهداف دشمن از ضروریات اجتناب ناپذیری است که آماج تهدیدات آنان را خنثی می سازد. بنابراین، با بالا بردن ظرفیت مسئولیت پذیری، هوشیاری و آگاهی ها می توان با این رویکرد دشمنان انقلاب اسلامی مقابله کرد و با سازماندهی و جهت دهی مناسب در راستای بصیرت زایی عمومی در جامعه از طریق رسانه ها در برابر هجمه های رسانه ای دشمنان ایستادگی نموده، تهدیدات آنان را خنثی کرد.