امام رضا (ع) در حمام بودند و ناشناسی آمد و آن امام را نشناخت. گفت: می شود برای ما کیسه بکشید؟ امام کیسه کشید. یک نفر این صحنه را دید، به مرد گفت: خجالت بکش، این امام رضا (ع) ست و هر چه التماس امام کرد که امام جسارت شد من نفهمیدم، امام گفتند من باید تا آخر کیسه را بکشم و باید بی تکلف بود.
قبل از انقلاب برای تبلیغ و کلاسداری به شهرستان خوانسار رفتم، امّا از جلسات استقبالی نشد. یک روز در حمّام عمومی بودم که جوانی برای زدن کیسه به پشتش از من کمک خواست. یک لحظه به ذهنم رسید که امام رضا علیه السلام هم در حمام چنین کاری کرد. بدون تأمل کیسه و صابون را گرفته و کمک کردم.
یک سال برای زیارت به مشهد مقدّس رفتم. در حرم با حضرت رضا علیه السلام قرار گذاشتم که من یک سال مجّانی برای جوانها واقشار مختلف کلاس برگزار می کنم و در عوض امام رضا علیه السلام نیز از خدا بخواهد من در کارم اخلاص داشته باشم.
مشغول تدریس شدم، سال داشت سپری می شد که روزی همراه با جمعیت حاضر در جلسه از مسجد بیرون می آمدم، طلبه ای که جلو من راه می رفت نگاهی به عقب کرد، با آنکه مرا دید ولی به راه خود ادامه داد! من پیش خود گفتم: یا به پشت سر نگاه نکن یا اگر مرا دیدی تعارف کن که بفرمایید جلو!
تعداد آیات: 109
مکی یا مدنی: مکی
نام های دیگر سوره: ــــ
فضائل سوره یونس
عن ابی کعب عن النبی صلی الله علیه وآله وسلم قال: مَن قَرَأها اُعطی مِنَ الأجر عَشرَ حَسنات، بِعَدد مَن صَدَّقَ بِیُونس وَ کَذَّبَ بهِ وَ بِعَدَد مَن غرق مع فرعون.
از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: «هر که این سوره را قرائت نماید ده برابر تعداد کسانی که حضرت یونس علیه السلام را تصدیق یا تکذیب کردند حسنه به او عطا می شود و نیز به تعداد کسانی که با فرعون غرق شدند.»
شعر شهادت امام رضا(ع)
بوده او غریب
بوده بی گناه
بوده او بزرگ
بوده چون پناه
دشمنش فقط
خشم وکینه داشت
هر انسانی در زندگی با سختی هایی روبرو می شود و موانعی سر راه زندگی اش قرار می گیرد؛ آنچه اهمیت دارد، تدبیرهایی است که به کار می گیرد، تا مشکلات را پشت سر گذاشته و به هدفش برسد. از میان تمام انسان ها، پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) با بیشترین مشکلات روبرو بودند.
ایشان در جامعه ای غرق در جهالت؛ مبعوث شدند. جامعه ای اسیر انحراف ها، خرافات و تعصب های غلط. آنها در مسیر اشتباه خود بسیار سرسخت بودند.
پیامبر به خوبی از سختی وظیفه اش آگاهی داشتند و برای موفقیت، تدبیرهای مهمی را به کار گرفتند. در این یادداشت به سه تدبیر طلایی پیامبر در مواجهه با سختی ها می پردازیم تا با پیروی از ایشان، به تعبیر قرآن، راه حیات را پیش بگیریم: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ؛ اى کسانى که ایمان آورده اید چون خدا و پیامبر شما را به چیزى فراخواندند؛ که به شما حیات مى بخشد، آنان را اجابت کنید.»(توبه/61)
جدیدا نمی توانم درست تمرکز کنم و اصلا به چیزی توجه و دقت نمی کنم. مثلا چهره افراد را خیلی زود فراموش می کنم و موقع کار کردن چون روزانه باید کارهای زیادی را پیگیری کنم به علت زیادی کارها نمی توانم روی آنها تمرکز کنم و گاهی اوقات اشتباه می کنم و در کل دقتم کم شده و اشتباهاتم زیاد و حتی در حین نماز هم فکرم هزار جا میرود. لطفا من را راهنمایی بفرمایید.
از نوشته شما چنین استنباط می شود که مشغله کاری زیادی دارید و این مشغله زیاد موجب شده تا تمرکز کافی نداشته باشید.
در این شرایط بجای این که سعی کنید با نظم دادن به کار آن را رسیدگی کنید با درهم ریختن آنها و مداخله چندین کار با هم شلوغی بیشتری را ایجاد می کنید. برای آرامش بیشتر و رهایی از این وضع باید نظم در کار ایجاد کنید.
تعداد آیات: 129
مکی یا مدنی:مدنی
نام های دیگر سوره: برائت، توبه، فاضحه
«مفسران برای این سوره نام های زیادی که بالغ بر «ده» نام می شود، ذکر کرده اند، که از همه معروف تر «برائت»، «توبة» و «فاضحه» است، و هر یک از این نام ها دلیل روشنی دارد.
نام «برائت» به این جهت برای این سوره گذارده شده که آغاز آن برائت و بیزاری خداوند از مشرکان پیمان شکن است.
نام «توبه» به این جهت است که در آغاز این سوره سخن از «توبه» فراوان به میان آمده .
نام «فاضحه» به جهت ان است که ایات مختلفی از آن موجب رسوایی و فضاحت منافقان و پرده برداری از روی اعمالشان بوده است».
ملا هاشم خراسانی مولف کتاب «منتخب التواریخ» از پدر خود «محمدعلی خراسانی مشهدی» که قریب هفتاد سال به خدمت فراشی در آستان قدس رضوی مفتخر بوده نقل میکند:
«در اوایلی که من به خدمت فراشی آستان رضوی مشرف شده بودم، خادمی که او نیز با من در یک زمان کشیک بود، مردی اهل زهد و عبادت بود. وقتی شبها، درب حرم مطهر را میبستند، آن مرد صالح، برای خواب به آسایشگاه، نمیرفت، بلکه در همان «دار الحفاظ» که در بسته میشد، مشغول تهجد و عبادت میشد و وقت کسالت و خستگی، سر خود را به عتبهی در میگذاشت تا کسالتش برطرف شود.
شبی سرش را بر عتبهی مقدسه گذاشته بود، ناگاه صدای باز شدن در ضریح مطهر به گوشش میرسد. ابتدا خیال میکند هنگام بسته شدن دربها، کسی در داخل حرم جا مانده.