محرم و عاشورا در دهلی نو
شب شهادت، در زیر پیراهن سیاه و با پای برهنه و چشمان اشکبار که باران اشک را به یاد واقعه ای جانسوز فرو می ریزد و دست های به هم پیوسته که فشار اندوه، آن ها را به نوسان می آورد، نوای سینه های آغشته به خون با لحنی محزون بلند است و این کهن داستانِ مکرّر و دردناک را بیان می دارد. مریدانت، به پاس این شب پُر اَلَم و اشک آور، با صدایی سرشار از اندوه می گویند و می خوانند: حسین...ای حسین! چرا هزاران هزار دوستان تو این طور اشک می ریزند؟!