مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی

۱۵۲ مطلب با موضوع «حکایت» ثبت شده است

شنبه, ۱ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۴۶ ق.ظ

عنایت على علیه السلام براى جوان تائب

نتیجه تصویری برای صدبار اگر توبه شکستی باز آیی

امام حسن مجتبی علیه السلام فرموده اند: در شب تاریکی که دیدگان خفته و صداها آرام گرفته بود همراه پدرم برگرد کعبه طواف می کردم، پدرم ناگهان آوای اندوهگین و دردمندی را شنید که چنین می گفت: «ای کسی که در تاریکی ها دعای مضطر درمانده را اجابت می فرمایی. ای کسی که درماندگی و گرفتاری و دردها را مرتفع می سازی. همانا میهمانان تو برگرد خانه خفته اند و بیدار می شوند، ای خدای قیوم! تو را فرا می خوانم و دیده تو هرگز نمی خسبد. به بخشش خود عفو از گناه مرا به من ارزانی فرمای.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۵ ، ۰۹:۴۶
khademoreza kusar
پنجشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۵، ۰۸:۵۲ ق.ظ

داستان زیبای مرد فانوس به دست

مرد فانوس به دست,داستان مرد فانوس به دست,داستانک,سرگرمی,سایت سرگرمی

در خبرها اورده اند که مردی صبح گاهان برای ادای نماز صبح روانه مسجد شد در راه پایش سر خورد و در گودالی اب فرود آمد به منزل برگشت و پس از تعویض لباس دوباره روانه مسجد شد .

دوباره همانجا سر خورد و به گودال افتاد. مرد به سوی خانه برگشت برای بار سوم لباس پوشید و روانه خانه خدا گردید.

وقتی به گودال آب رسید دید مردی فانوس به دست منتظر او ایستاده ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۵ ، ۰۸:۵۲
khademoreza kusar
چهارشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ۰۲:۰۸ ب.ظ

حاجى خوش برخورد و متواضع‏

شیخ الاسلام لاهیجان از حج برگشته بود. مردم دسته به دسته به زیارت او مى‏رفتند و کسب فیض مى‏کردند. زن زارع لاهیجى هم به شوهرش گفت: تو به خدمت آقا نمى‏روى؟ لاهیجى به خانه آقا رفت، جمعیت بسیار بود، زارع به تواضع تمام سلام کرد و کنار در اتاق نشست و پس از چند دقیقه برخاست و به خانه برگشت. زن پرسید: به خدمت آقا رفتى؟ جواب داد: بلى، خدمت آقا رسیدم. گفت: خوب چه گفتى؟ گفت: هیچ حرفى نداشتم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۵ ، ۱۴:۰۸
khademoreza kusar
چهارشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ۰۸:۲۳ ق.ظ

خدا چه می‌خورد، چه می‌پوشد و چه کار می‌کند؟

نتیجه تصویری برای خدا چه می‌خورد، چه می‌پوشد و چه کار می‌کند؟

حکایت است که پادشاهی از وزیر خداپرستش پرسید: «بگو خداوندی که تو می‌پرستی چه می‌خورد، چه می‌پوشد، و چه کار می‌کند؟ و اگر تا فردا پاسخ را نگویی عزل خواهی شد.»

وزیر سر در گریبان به خانه رفت. وی را غلامی بود که وقتی او را در این حال دید پرسید که او را چه شده؟ و او حکایت بازگو کرد. غلام خندید و گفت: «ای وزیر عزیز، این پرسش جوابی آسان دارد.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۵ ، ۰۸:۲۳
khademoreza kusar
چهارشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ۰۸:۰۷ ق.ظ

توبه زبیر عاصى‏

آورده‏اند که مردى از نزدیکان سلطان محمود- که او را زبیر عاصى‏ مى‏گفتند- مردى خونخوار و بدکردار و به ظلم و فسق مشهور بود. روزى به شکار رفته بود و هوا بسیار گرم بود. در مراجعت از شکار، گذارش به نزدیک عبادتگاه مرد عارفى افتاد. از اسب فرود آمد و بدان‏جا رفت و سلام کرد. شیخ جواب او را نداد. لحظه‏اى نشست، سپس پرسید:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۵ ، ۰۸:۰۷
khademoreza kusar
جمعه, ۲۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۲:۴۶ ب.ظ

سرنوشت شوم قاتلان امام حسین(ع)

نتیجه تصویری برای سرنوشت کسانی که نشناخته با امام حسین(ع) جنگیدند

معرفی چند تن از دشمنان و قاتلان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و سرنوشت شوم آنان در این جهان را در این گزارش بخوانید.

– ابن حوزه
عبدالله بن حوزه تمیمی، از هتاکان لشگر عمربن سعد در کربلا که مورد نفرین امام علیه السلام قرار گرفت. وی از قبیله بنی تمیم بود که نامش «ابن جوزه» در برخی نقل‌ها و «تیمی» هم آمده است.

روز عاشورا، آن زمان که لشگر بنی امیه به سپاه امام حسین علیه السلام حمله کرد، ابن حوزه، مقابل لشگر رفت و امام علیه السلام را چند بار با لحن بسیار تند و خشن صدا زد. حسین علیه السلام، در مرتبه آخر جلو آمد. و فرمود چه می خواهی؟ او گفت: ابشربالنار «بشارت باد ترا به آتش دوزخ»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۵ ، ۱۴:۴۶
khademoreza kusar

سلیمان أعمش گوید که: در کوفه منزل داشتم و مرا در آنجا همسایه ای بود که طریق اهل بیت نداشت؛ من بعضی از اوقات با او می نشستم و مذاکره می نمودم. در شب جمعه ای به او گفتم: تو چه می گوئی در زیارت حسین علیه السّلام؟ گفت: بدعت است و هر بدعت ضلالت است. و هر ضلالت در آتش است من با نهایت خشم از نزد او برخاستم و به منزل آمدم، و با خود گفتم: چون سحر شود به نزد او می روم و از فضایل مولا أمیرالمؤمنین آنقدر برای او نقل می کنم که از شدّت حزن و غصّه چشمانش گرم شود. سحر به منزل او رفتم و در زدم،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۵ ، ۱۶:۳۸
khademoreza kusar
شنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۸:۵۴ ق.ظ

داستان استکبار شیطان و نکات آموزنده

داستان استکبار شیطان-که آزمون او بود-حدود هفت مورد،در قرآن آمده و بسیار آموزنده است،هر چند که ما متاسفانه بر اثر عادت یا بی دقتی،به داستانهای قرآن درست توجه نمی کنیم.

این داستان،چند بخش مشخص دارد:

-امر الهی به سجده برای آدم علیه السلام.

-امتیازات ویژه ی آدم که بر اساس آنها،خداوند فرمان سجده ی برای او را صادر کرد.

-مقابله ی ابلیس و اباء او از سجده.

-پاسخ وی در بیان علت این استکبار:حجر/33:

لم اکن لاسجد لبشر خلقته من صلصال من حما مسنون .

من کسی نیستم که برای بشری که او را با خاکی بازمانده از لجنی فرومالیده ساخته ای،سجده کنم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۵ ، ۰۸:۵۴
khademoreza kusar
دوشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۱:۲۳ ب.ظ

داستان مباهله

mobahele,مباهله,روز مباهله,ذی الحجه,24 ذی الحجه,آیه مباهله,تفسیر آیه مباهله,ماجرا مباهله,ویژه نامه,ویژه نامه مباهله

مدینه اولین باری است که میهمانانی چنین غریبه را به خود می‌بیند. کاروانی متشکل از شصت میهمان ناآشنا که لباس‌های بلند مشکی پوشیده‌اند، به گردنشان صلیب آویخته‌اند، کلاه‌های جواهرنشان بر سر گذاشته‌اند، زنجیرهای طلا به کمر بسته‌اند و انواع و اقسام طلا و جواهرات را بر لباس‌های خود نصب کرده‌اند.
وقتی این شصت نفر برای دیدار با پیامبر، وارد مسجد می‌شوند، همه با حیرت و تعجب به آنها نگاه می‌کنند. اما پیامبر بی‌اعتنا از کنار آنان می‌گذرد و از مسجد بیرون می‌رود هم هیأت میهمانان و هم مسلمانان، از این رفتار پیامبر، غرق در تعجب و شگفتی می‌شوند. مسلمانان تا کنون ندیده‌اند که پیامبر مهربانشان به میهمانان بی‌توجهی کند به همین دلیل، وقتی سرپرست هیأت مسیحی علت بی‌اعتنایی پیامبر را سؤال می‌کند، هیچ کدام از مسلمانان پاسخی برای گفتن پیدا نمی‌کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۳:۲۳
khademoreza kusar
شنبه, ۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۵۳ ق.ظ

خاطرات جالب رزمندگان انقلاب اسلامی

گر مرد رهی میان خون باید رفت از پای فتاده سرنگون باید رفت تو پای به ره در نه و هیچ مگوی "خود راه بگویدت که چون باید رفت!

چه بگویم از آن روزهای شیرین وقصه های شیرین وآدمهای پاک وشیرین تر از عسل ! واین روزهای تلخ وآدمهای تلخ ! هر چه سهم شیرین ومنافع عسلی مال شما وبوی باروت و یاد شهدا خاطرات رزمندگان مال من!

دوران دفاع مقدس" دفاع پاک بود" دفاع پاکها از پاکی ها " مفهوم مجاهدت ونصر وپیروزی در جنگ معنایی غیر مادی داشت که بلاشک انگیزه های ملی وعرق وطنی بود ولیکن آرمان من وهمرزمانم بالاتر از خاک بود "دفاع از هویت وفرهنگ ارزشها وباورهایی که راه تعالی ومعنوی خود را جستیم که راه روشن آینده جهان را رقم زدیم که حکومت واحد جهانی مهیا شود که امروز رهروان راه ما در منطقه و به تدریج در سراسر جهان بیدار وآگاه شدند وبدون خشونت ودر جایی نیز در صف رزم در پیکار با ظالمان مبارزه می کنند بطور مثال رزمندگان و کودکانی که در لیبی می جنگند بلاشک از من وهمرزمانم الگو گرفتند که بزودی ودر آینده نزدیک هدف نهایی ما تحقق پیدا خواهد یافت!

ایثار باید در عمل باشد مانند آرش کمانگیر و رستم و... و شهیدان حسین فهمیده ۱۳ساله و علی جرایه ۱۲ساله متولد ۱۳۵۰ ومحمدحسین زوالفقاری ۱۲ساله متولد ۱۳۴۸و بهنام محمدی ودخیلی و  یحیی عابدی و مجید کمالی بعنوان کوچکترین شهدای بی نظیر در جهان شهرت دارند و شهسواری اسیر جنگ جسور و بی نظیردرجهان و محمدرضا رفیعی ۱۱ساله متولد۱۳۵۳ بعنوان کوچکترین رزمنده جنگ از جنگهایی که در سراسر جهان رخ داده است ورزمنده بی نظیر لقب یافتند.

گوشه ای از خاطرات محمدرضا رفیعی جیرفتی کوچکترین رزمنده وسربازجنگ از جنگهایی که تا اینک در سراسر جهان رخ داده است در دوران دفاع مقدس را  بخوانید:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۵ ، ۰۷:۵۳
khademoreza kusar