در روزگـار خـلافـت خـلیفه دوّم، شخصی ادعائی نسبت به حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام داشت و بناشد در حضور خلیفه رسیدگی شود.
مدّعی حاضر شد
و خلیفه خطاب به امام علی علیه السّلام گفت:
ای اباالحسن در کنار مدّعی قرارگیر تا حل دعوا کنم.
امام علی علیه السّلام از هرگونه اقدام مسلّحانه در اختلافات داخلی پرهیز داشت، امّا از حقّ خویش بگونه های مختلفی دفاع می کرد.
رجـوع شـود بـه: امـام عـلی عـلیـه السـّلام و مـسـائل اعـتـقـادی ـ فصل دوّم ـ ش 6
حـال کـه حـضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام ماءمور به سکوت است و اقدام مسلّحانه را جایز نمی داند، باید حقّ خود را مطالبه کند و از آن دفاع نماید تا منحرفان انکار نکنند،
مبارزه حق و باطل در تاریخ بشری و در مکتب های الهی، سابقه ای طولانی دارد. باطل چه در زمینه افکار و عقاید، چه در بُعد رفتاری و اخلاقی و چه در محور اجتماعی و حکومتی، غده ای بوده که همه انبیاء و اوصیاء و امامان با آن مبارزه کرده اند. سنت الهی نیز بر این بوده که با نیروی حق، باطل را نابود می ساخته است؛ «بَلْ نَقْذِفُ بِالحَقِّ عَلَی الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ»[1] خدا حق است و شرک و شرکاء باطل، اسلام حق است و کفر و نفاق باطل، حضرت رسول(ع) و امامان حق اند و مخالفانشان باطل، عدالت و صدق حق است و جور و فریب، باطل و در نهایت حکومت اسلامی حق است و سلطه های طاغوتی باطل.
شاید این پرسش به اذهان خطور کند که چگونه اسلام از سویی تجارت را آنقدر بهاء می دهد و حتی کمال و نقصان عقل را بدان مشروط می کند، ولی از سویی دیگر محل تجارت را مذمّت می نماید و بازار شیطان معرفی می کند؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت بازار برای کسی که زرق و برق دنیوی آن وی را از یاد خدا غافل کرده باشد، جایگاهی شیطانی است، امّا آن کس که آداب آن را مراعات کرده و بازار و کسب آن را جز برای آخرت نمی خواهد، نه تنها شیطانی محسوب نمی شود بلکه راه وصول او به کمال را هموار می سازد.
مبنای سیاست امام علیه السلام در دریافت مالیات یک اصل ایده آل انسانی بود که نظیر آن کمتر دیده می شود:
ما در اینجا به بررسی ابعاد این سیاست می پردازیم:
الف - نرمخویی و ملاطفت به هنگام جمع آوری مالیات