سوال
چرا امام حسین(ع) آیه 9سوره کهف را بر بالای نی قرائت فرمودند؟
در این آیه خداوند به پیامبر میفرماید آیا گمان کردی اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند"؟! این به این معناست که می خواهد بگوید ما آیات عجیبتری در آسمان و زمین داریم که هر یک از آنها نمونهای است از عظمت و بزرگی آفرینش، و نیز در زندگی تو اسرار عجیبی وجود دارد که هر یک نشانهای است از حقانیت دعوتت، و همچنین در این کتاب بزرگ آسمانی تو آیات عجیب فراوان است،
حضرت اباالفضل (ع) فرمود: بگو یا صاحب الزمان!
جناب حجة الاسلام آقای مکارمی فرمودند:
نقل شده است در یکی از شهرهای شیراز شخصی همراه عمویش برای ماهیگیری به کنار ساحل میرود و در آنجا یکدفعه غرق میشود. عموی وی، نگران از مرگ برادرزاده ، ناگهان میبیند که وی روی آب آمد! باری، شخص غرق شده کنار ساحل میآید و عمویش از او میپرسد: چگونه نجات یافتی؟ میگوید: در حال غرق شدن ، به یاد روضهها افتادم، پس از آن عرض کردم: یا اباالفضل!
آیا خدا حق النّاس را می بخشد؟ یعنی اگر مثلاً بنده غیبت کسی را کرده باشم و عذر خواهی نکرده باشم، ممکن است خدا مرا ببخشد؟
در پاسخ به این سؤال می توان از سه جنبه اخلاقی، فقهی و کلامی بحث کرد.
از جهت اخلاقی، مرحوم سید عبدالله شبر در کتاب اخلاق چنین فرموده است:
«غیبت از جمله گناهانی است که مشتمل بر دو حق، یعنی حق الله و حق الناس، می باشد. یعنی غیبت کننده از دو جهت مدیون است اول نسبت به خدای تعالی که مخالفتش را مرتکب شده، دوم نسبت به کسی که آبرویش به وسیله غیبت مورد حمله قرار گرفته است. لذا کسی که می خواهد از این گناه توبه کند باید از هر دو جهت تسویه حساب نماید» [i]
بینندههاى عزیز این جلسه بحث ما درباره ى حق الناس است. حق الناس کلمه عربى است که تو روایات هم آمده است. فارسى آن یعنى حق مردم. حق مردم، آبروى مردم، مال مردم، شامل همه ى اینها مىشود. مقدارى مىخواهیم د رباره ى حق الناس صحبت کنیم. بحث بسیار مفیدى است و ما بسیار گرفتار هستیم. من قبل از آن که بحث را شروع بکنم باید استغفار کنم که خدا ان شاءالله ما را بیامرزد و توفیق بدهد و این بحثها، روز قیامت یقه ى خودمان را نگیرد. یکى از اولیاء خدا موعظه مىکرد هفتهاى دو بار، بعد هفتهاى یک بار موعظه مىکرد بعد هم سخنرانیش را تعطیل کرد. گفتند: چرا تعطیل کردى؟ گفت: نگران شدم روز قیامت خدا یقهام را بگیرد و بگوید: حرف هایى را که زدى چرا خودت عمل نکردى؟
مانند لیمو نوع ترش نیز داردولی عمدتا شیرین است.اگر ترش باشد مزاج آن سرد وخشک است ولی معمولا طبع آن سرد وتر بوده گاهی در مواردی که خیلی شیرین باشد مختصری بسمت حرارت می رود که البته در بدن خودش را نشان نمی دهد بنابراین نارنگی هم رطوبت بخش خوبی به بدن است ،غذاییت کمی دارد و در رژیم های لاغری با مزاج گرم خوب است.
مجلسی رضوان الله علیه از «أمالی» صَدُوق با سند خود از أصْبَغ بن نُبَاتَه روایت می کند که:
بَینَا أمیرُ الْمُؤْمِنینَ علیه السّلام یخُطُب النّاسَ وَ هُوَ یقُوُل: سَلُونی قَبْل أنْ تَفْقِدُونی! فَوَ اللهِ لا تَسْألُونی عَنْ شَی ءٍ مَضَی وَ لَا عَنْ شَی ءٍ یکون إلّا نَبَّاتَکمْ بِهِ.
فَقَامَ إلَیهِ سَعْدُ بْنُ أبی وقّاص فَقَال: یا أمِیرَ الْمُؤمِنینَ أخْبِرنی کمْ فِی رَأْسی وَ لِحْیتَی مِنْ شَعْرَة؟!
فَقَال لَهُ: أمَا وَ اللِه لَقد سَألْتَنی عَنْ مَسْئَلَة حَدَّثَنی خَلیلی رَسُولُ الله صلّی الله علیه و آله و سلّم: انّک سَتَسْألُنِی عَنْهَا! وَ مَا فی رَأسِک وَ لِحْیتِک مِنْ شَعْرَة إلّا و فِی أصْلِها شَیطَانُ جَالِسُ! فَإنَّ فِی بَیتِک لَسَخْلًا[1] یقُتَلَ الْحَسَینَ ابْنِی! وَ عُمَرُ بن سَعْد یوْمَئِذٍ یدْرُجُ بَینَ یدَیهِ[2]
«در بین وقتی که أمیر المؤمنین علیه السّلام خطبه می خواند و می گفت: بپرسید از من قبل از آنکه دیگر مرا نیابید! سوگند به خدا از هیچیک از وقایع گذشته؛ و از هیچیک از وقایع آینده از من نمی پرسید؛ مگر آنکه من شما را بدان مطّلع و آگاه می کنم!
ناگهان سَعْد بن أبی وَقّاص در برابر او برخاست و گفت: ای أمیر مؤمنان به من خبر بده که چند عدد مو در سر و ریش من است؟!
حضرت به او فرمود: سوگند به خدا بدانکه از مسئله ای از من سؤال کردی که خلیل من رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از آن به من خبر داده است که تو از من درباره آن سؤال خواهی نمود:
در سر تو و در ریش تو هیچ موئی نیست مگر آنکه در بن و ریشه آن شیطانی نشسته است! و تحقیقاً در خانه تو یک مرد رذل و پستی است (و یا یک کودکی است) که فرزندم حسین را خواهد کشت! و عُمَر بن سَعْد در آن روز طفلی بود که در مقابل او می دوید و بطور کودکانه راه می رفت.»
باری سَعْد از بیعت و نصرت و تحت ولایت او بودن؛ روی می تابد؛ و گرفتار دندان طمع معاویه می گردد. و عبد الله بن عمر خشک مقدّس کوتاه فهم از بیعت با آنحضرت خودداری می کند؛ و بعداً با یزید بن معاویه؛ و بعد از او با عبد الملک بن مروان بیعت می نماید.
قدر مجالس عزاداری را بدانند، از این مجالس استفاده کنند و روحاً و قلباً این مجالس را وسیله ای برای ایجاد ارتباط و اتّصالِ هرچه محکم تر میان خودشان و حسین بن علی علیه السّلام، خاندان پیغمبر و روح اسلام و قرآن قرار دهند
در زندگی حسین بن علی علیه السّلام، یک نقطۀبرجسته، مثل قله ای که همۀدامنه ها را تحت الشعاع خود قرار می دهد، وجود دارد و آن عاشورا است.[1]
تحقیقاً یکی از مهمترین امتیازات جامعه شیعه بر دیگر جوامع مسلمان، این است که جامعه شیعه، برخوردار از خاطره عاشوراست.[2]
یکی از بزرگترین نعمتها، نعمت خاطره و یاد حسین بن علی علیه السّلام، یعنی نعمت مجالس عزا، نعمت محرّم ونعمت عاشورا برای جامعه شیعیِ ماست.[3]
قدر مجالس عزاداری را بدانند، از این مجالس استفاده کنند و روحاً و قلباً این مجالس را وسیله ای برای ایجاد ارتباط و اتّصالِ هرچه محکم تر میان خودشان و حسین بن علی علیه السّلام، خاندان پیغمبر و روح اسلام و قرآن قرار دهند.[4]
در ماه محرم، معارف حسینی و معارف علوی را که همان معارف قرآنی و اسلامی اصیل و صحیح است برای مردم بیان کنید.[5]
اگر برای ذکر مصیبت، کتاب «نَفَس المهمومِ» مرحوم «محدّث قمی» را باز کنیدو از رو بخوانید، برای مستمع گریه آور است و همان عواطفِ جوشان را به وجود می آورد. چه لزومی دارد که ما به خیال خودمان، برای مجلس آرایی کاری کنیم که اصل مجلس عزا از فلسفه واقعی اش دور بماند؟! [6]
وقتی شعر را میخوانیم، به فکر باشیم که از این شعر ما ایمان مخاطبان ما زیاد شود. پس، هر شعری را نمیخوانیم؛ هرجور خواندنی را انتخاب نمیکنیم؛ جوری میخوانیم که لفظ و معنا و آهنگ، مجموعاً اثرگذار باشد. در چه؟ در افزایش ایمان مخاطب.[7]
برخی کارهاست که پرداختن به آنها، مردم را به خدا و دین نزدیک می کند. یکی از آن کارها، همین عزاداریهای سنّتی است که باعث تقرّبِ بیشترِ مردم به دین می شود. این که امام فرمودند «عزاداری سنّتی بکنید» به خاطر همین تقریب است. در مجالس عزاداری نشستن، روضه خواندن، گریه کردن، به سروسینه زدن و مواکب عزا و دسته های عزاداری به راه انداختن، از اموری است که عواطف عمومی را نسبت به خاندان پیغمبر، پرجوش می کند و بسیار خوب است.[8]
من حقیقتاً هر چه فکر کردم، دیدم نمی توانم این مطلب - قمه زدن - را که قطعاً یک خلاف و یک بدعت است، به اطّلاع مردم عزیزمان نرسانم. این کار را نکنند. بنده راضی نیستم. اگر کسی تظاهر به این معنا کند که بخواهد قمه بزند، من قلباً از اوناراضی ام.[9]
لازم است از همه برادران و خواهرانی که در سراسر کشور، در ایّام عزاداری، با اقامه عزا و به راه انداختن مراسم عزاداری، بخصوص با اقامه نماز جماعت در ظهر عاشورا و با عرض ارادت به خاندان پیامبر، این روزها را بزرگ داشتند سپاسگزاری کنم.[10]
هیچ وقت نباید امت اسلامی و جامعۀاسلامی ماجرای عاشورا را به عنوان یک درس، به عنوان یک عبرت، به عنوان یک پرچم هدایت از نظر دور بدارد. قطعاً اسلام، زندۀبه عاشورا و به حسین بن علی (علیه السّلام) است.[11]
اگر کسانی برای حفظ جانشان، راه خدا را ترک کنند و آن جا که باید حق بگویند، نگویند، چون جانشان به خطر می افتد، یا برای مقامشان یا برای شغلشان یا برای پولشان یا محبّت به اولاد، خانواده و نزدیکان و دوستانشان، راه خدا را رها کنند، آن وقت حسین بن علی ها به مسلخ کربلا خواهند رفت و به قتلگاه کشیده خواهند شد. [12]
اگر فداکاری بزرگ حسین بن علی علیه السلام نمی بود که این فداکاری، وجدان تاریخ را به کلی متوجه و بیدار کرد در همان قرن اول یا نیمۀقرن دوم هجری، بساط اسلام به کلی برچیده می شد.[13]
کار امام حسین علیه الصّلاه والسّلام در کربلا، با کار جدّ مطهرش حضرت محمد بن عبداللَّه صلی اللَّه علیه وآله وسلم در بعثت، قابل تشبیه و مقایسه است. قضیه این است. همان طور که پیغمبر در آن جا، یک تنه با یک دنیا مواجه شد، امام حسین هم در ماجرای کربلا، یک تنه با یک دنیا مواجه بود.[14]
عبرت آن است که انسان نگاه کند و ببیند چطور شد حسین بن علی علیه السّلام - همان کودکی که جلوِ چشم مردم، آن همه موردِ تجلیلِ پیغمبر بود و پیغمبر دربارۀاو فرموده بود: «سیّد شباب اهل الجنه»؛ سرور جوانان بهشت - بعد از گذشت نیم قرن از زمان پیغمبر، با آن وضعِ فجیع کشته شد؟![15]
امام حسین را فقط به جنگِ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین است. به تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او، توضیح مسائل گوناگون در همان منی و عرفات، خطاب به علما، خطاب به نخبگان- حضرت بیانات عجیبی دارد که تو کتابها ثبت و ضبط است- بعد هم در راه به سمت کربلا، هم در خود عرصۀکربلا و میدان کربلا، باید شناخت.[16]
عاشورا پیامها و درسهایی دارد. عاشورا درس می دهد که برای حفظ دین، باید فداکاری کرد. درس می دهد که در راه قرآن، از همه چیز باید گذشت. درس می دهد که در میدان نبرد حق و باطل، کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان، شریف و وضیع و امام و رعیت، با هم در یک صف قرار می گیرند.[17]
درس عاشورا، درس فداکاری و دینداری و شجاعت و مواسات و درس قیام للَّه و درس محبّت و عشق است. یکی از درسهای عاشورا، همین انقلاب عظیم و کبیری است که شما ملت ایران پشت سر حسین زمان و فرزند ابی عبداللَّه الحسین علیه السّلام انجام دادید. خود این، یکی از درسهای عاشورا بود.[18]
امام بزرگوار ما، محرّم را به عنوان ماهی که در آن، خون بر شمشیر پیروز می شود، مطرح نمود و به برکت محرّم، با همین تحلیل و منطق، خون را بر شمشیر پیروز کرد. این، یک نمونه از جلوه های نعمت ماه محرّم و مجالس ذکر و یاد امام حسین علیه السّلام است که شما دیدید.[19]
درس حسین بن علی علیه الصّلاةوالسّلام به امّت اسلامی این است که برای حقّ، برای عدل، برای اقامۀعدل، برای مقابلۀبا ظلم، باید همیشه آماده بود و باید موجودی خود را به میدان آورد؛ در آن سطح و در آن مقیاس، کار من و شما نیست؛ امّا در سطوحی که با وضعیّت ما، با خُلقیّات ما، با عادات ما متناسب باشد چرا؛ باید یاد بگیریم.[20]
پروردگارا! تو را به حسین و زینب علیهماالسّلام قسم می دهیم که ما را جزو دوستان و یاران و دنباله روان آنان قرار بده.
پروردگارا! حیات و زندگی ما را زندگی حسینی و مرگ ما را مرگ حسینی قرار بده.
پروردگارا! امام بزرگوار ما را که به این راه هدایتمان کرد، با شهدای کربلا محشور کن. شهدای عزیز ما را با شهدای کربلا محشور کن.[21]
پی نوشت ها
[1] ۱۳۷۱/۱۱/۰۶
[2] ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
[3] ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
[4] ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
[5] ۱۳۷۲/۰۳/۲۶
[6] ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
[7] ۱۳۸۶/۰۴/۱۴
[8] ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
[9] ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
[10] ۱۳۷۷/۰۲/۱۸
[11] ۱۳۹۱/۰۹/۰۱
[12] ۱۳۷۵/۰۳/۲۰
[13] ۱۳۷۲/۰۳/۲۶
[14] ۱۳۷۵/۰۹/۲۴
[15] ۱۳۷۳/۱۰/۱۵
[16] ۱۳۸۸/۰۵/۰۵
[17] ۱۳۷۱/۰۴/۲۲
[18] ۱۳۷۷/۰۲/۱۸
[19] ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
[20] ۱۳۹۲/۰۳/۲۲
[21] ۱۳۷۴/۰۳/۱۹
منبع : دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای ,