مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی

۱۵۲ مطلب با موضوع «حکایت» ثبت شده است

چهارشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۰۹ ق.ظ

نماز در اوّل وقت و شمش طلا

مرحوم کلینی، راوندی و برخی دیگر از بزرگان به نقل از شخصی به نام ابراهیم فرزند موسی قزّاز - که امام جماعت یکی از مساجد شهر خراسان (مسجد الرّضا علیه السلام ) بود - حکایت نمایند:

روزی به محضر مبارک حضرت علی بن موسی الرّضاعلیهما السلام وارد شدم تا پیرامون درخواستی که قبلاً از آن حضرت کرده بودم، صحبت نمایم؛ و با کمک ایشان بتوانم مشکلات زندگی خود و خانواده ام را بر طرف سازم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۰۹
khademoreza kusar
يكشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۱۰ ب.ظ

خیالات در نماز

مرحوم عالم کامل جناب حاج سیدهاشم امام جماعت مسجد سردزک روزی پس از نماز جماعت منبر رفته بود و در مسئله لزوم حضور قلب در نماز و اهمیت آن، مطالبی می فرمود ضمناً فرمود روزی در این مسجد پدرم (مرحوم آقای حاج سید علی اکبر یزدی- اعلی اللَّه مقامه) می خواست نماز جماعت بخواند و من هم جزء جماعت بودم، ناگاه مردی در هیئت اهل دهات وارد شد و از صفوف جماعت عبور کرد تا صف اول پشت سر پدرم قرار گرفت. مؤمنین از اینکه یک نفر دهاتی در محلی که باید جای اهل فضل باشد آمده سخت ناراحت شدند او اعتنایی نکرد و در رکعت دوم در حال قنوت، قصد فرادا نمود و نمازش را تمام کرد، همانجا نشست و سفره ای که همراه داشت باز نمود و شروع به خوردن نان کرد. چون از نمازفارغ شدیم،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۱۰
khademoreza kusar
يكشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۰۸ ب.ظ

قرآن در روز قیامت

سعد خفاف از امام باقر علیه السلام نقل کرده که حضرت فرمود:

ای سعد، قرآن را بیاموزید. زیرا قرآن در روز قیامت به شکل زیبایی ظاهر می شود. حدیث را گفته تا رسیده به این جا که خداوند متعال قرآن را مخاطب قرار داده می فرماید: ای حجت من در روی زمین و کلام صادق من و ناطق من، از من بخواه به تو عطا کنم و شفاعت کن تا شفاعت تو را بپذیرم. پس قرآن می گوید: خداوندا، عده ای از مردم مرا محترم می داشتند و مرا حفظ می کردند و احکامی را که در من بود ضایع ننمودند، ولی عده دیگری بودند که به من توهین می کردند و مرا تحقیر می نمودند و مرا تکذیب می کردند، در حالی که حجت تو بر همه مخلوقاتت بودم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۰۸
khademoreza kusar
سه شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۲۲ ق.ظ

سرپیچی از اهل بیت علیهم السلام

ابی حمزه می گوید: حضرت علی بن الحسین علیه السلام از ما پرسید: برترین سرزمین ها کدام است؟ گفتم: خدا و رسول و فرزند رسول بهتر می داند، فرمود: بهترین مکان ها بین رکن و مقام است، اگر مردی به مانند نوح، نهصد و پنجاه سال در آن مکان روز را به روزه و شب را به عبادت سپری کند؛ ولی عبادتش همراه پذیرش ولایت ما نباشد، از عبادات خود بهره ای نخواهد برد «[1]».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۶ ، ۰۹:۲۲
khademoreza kusar
سه شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۱۷ ق.ظ

سبک شمردن نماز

ابوبصیر می گوید: به خاطر تسلیت نسبت به شهادت حضرت صادق علیه السلام با ام حمیده ملاقات کردم، بس ام حمیده گریه کرد من نیز از گریه او گریستم، به من گفت: اگر به وقت شهادت امام حاضر بودی برنامه عجیبی می دیدی، حضرت به هنگام انتقال از این عالم، دیده باز کرد و فرمود: بین من و هرکس خویشاوندی هست در کنار من حاضر کنید، همه را حاضر کردیم، رو به همه آنان فرمود: کسی که نماز را سبک بشمارد به شفاعت ما نمی رسد «[1]».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۶ ، ۰۹:۱۷
khademoreza kusar
سه شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۱۵ ق.ظ

عقوبت رد سائل

حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی که بنیامین با برادرانش به کشور مصر رفت، یعقوب صدا کرد: خداوندا، آیا به من رحم نمی کنی، که چشمم را کور کردی (در فراق یوسف) و فرزندم یوسف را از من گرفتی. حالا بنیامین هم می خواهد از من دور شود؟

خداوند به یعقوب وحی فرمود: اگر آنها مرده باشند، هر آینه آنها را زنده می کنم و تو را به آنها می رسانم. ولی آن گوسفندی را به یاد آور که کشتی و کباب کردی و خوردی و فلان گدایی در همان روز به دم در خانه تو آمد، چیزی از آن گوسفند به وی ندادی.

شیخ کلینی گفته: در روایت دیگر، یعقوب علیه السلام بعد از آن قضیه دستور داد هر روز صبح منادی ندا دهد، هر کس در یک فرسخی خانه یعقوب هست، برای غذای روزانه به دم خانه یعقوب بیاید و وقتی که شب می شد باز منادی ندا می کرد، هر کس شام می خواهد به خانه یعقوب بیاید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۶ ، ۰۹:۱۵
khademoreza kusar
سه شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۱۳ ق.ظ

حکمت الهی و استغفار به درگاه الهی

حضرت موسی علیه السلام فقیری را دید که از شدت تهیدستی، برهنه روی ریگ بیابان خوابیده است. چون نزدیک آمد، او عرض کرد: ای موسی! دعا کن تا خداوند متعال معاش اندکی به من بدهد که از بی تابی، جانم به لب رسیده است.
موسی برای او دعا کرد و از آنجا (برای مناجات به کوه طور) رفت.
چند روز بعد، موسی علیه السلام از همان مسیر باز می گشت دید همان فقیر را دستگیر کرده اند و جمعیتی بسیار در گرد او اجتماع نموده اند، پرسید: چه حادثه ای رخ داده است ؟
حاضران گفتند: تا به حال پولی نداشته تازه گی مالی بدست آورده و شراب خورده و عربده و جنگجوئی نموده و شخصی را کشته است. اکنون او را دستگیر کرده اند تا به عنوان قصاص، اعدام کنند!
خداوند در قرآن می فرماید: (اگر خدا رزق را برای بندگانش وسعت بخشد، در زمین طغیان و ستم می کنند)
پس موسی علیه السلام به حکمت الهی اقرار کرد، و از جسارت و خواهش خود استغفار و توبه نمود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۶ ، ۰۹:۱۳
khademoreza kusar

سید الکریم عبدالعظیم حسنی، نمونه زیبایی از اسوه های علم و عمل در این مکتب توحیدی است. در عظمت خـُلق عـظیم و قلب سلیمِ این سید کریم همین بس که امامان معصوم معاصرش و تمامی تذکره نویسان، او را ستوده اند و تاریخ نگارانِ دوست و دشمن حتی یک مورد انحراف و اعوجاج و یک نقطه سیاه در زندگانی اش نیافته اند و در طول تـاریخ، او را بـه جلالت قدر ستوده اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۶ ، ۰۹:۱۱
khademoreza kusar
دوشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۲۳ ق.ظ

حکایت سه مرد گنهکار در قرآن

در ذیل آیه شریفه:

[وَ عَلَی الثَّلاثَةِ الَّذِینَ خُلِّفُوا حَتَّی إِذا ضاقَتْ عَلَیهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ وَ ضاقَتْ عَلَیهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَ ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَیهِ ثُمَّ تابَ عَلَیهِمْ لِیتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ].

و [نیز رحمتش ] شامل حال آن سه نفری [بود] که [با بهانه تراشی واهی از شرکت در جنگ ] بازمانده بودند [و همه مسلمانان به دستور پیامبر با آنان قطع رابطه کردند] تا جایی که زمین با همه وسعت و فراخی اش بر آنان تنگ شد و [از شدت غصه، اندوه و عذاب وجدان ] دل هایشان هم در تنگی و مضیقه قرار گرفت، و دانستند که هیچ پناهگاهی از خدا جز به سوی او نیست؛ پس خدا به رحمتش بر آنان توجه کرد تا توبه کنند؛ زیرا خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است.

در شأن نزول این آیه داستان سه نفر متخلّف از جهاد را می خوانیم که از عمل بسیار بد خود سخت پشیمان شدند و خدای مهربان پس از توبه و انابه، از کردار زشت آنان درگذشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۶ ، ۰۹:۲۳
khademoreza kusar
دوشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۱۱ ق.ظ

نمک و خیانت

روزی یکی از دوستان ملا محمد تقی مجلسی- پدر علامه مجلسی- از دست همسایه خود که به همراه جمعی دیگر از شب تا صبح به لهو و لعب و نوشیدن شراب می پرداختند، نزد او شکایت کرد. ملا محمد تقی مجلسی به او گفت: امشب همسایه خود و همراهانش را برای صرف شام دعوت کن.

من نیز خواهم آمد. دوست ملا محمد تقی، بدون کوچکترین اعتراضی قبول کرد و به سراغ آنان رفت. رئیس آنان ضمن قبول دعوت با خوشحالی گفت: چه شده است که به طایفه ما ملحق شده ای؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۶ ، ۰۹:۱۱
khademoreza kusar