اخلاص صفتی نفسانی است و هرگز ظاهر نمی شود، امّا برخی آثار و تبعات می توانند حکایت از وجود کلّی صفت اخلاص و نه در خصوص عملی خاص بنمایند.
اعمال نیک و انجام حسنات و ترک رذائل، هر چند با وجود صفت اخلاص اهمیت می یابند ولی به طور کلی حاکی از وجود اخلاص نوعی و کلی در ریشه جان آدمی هستند، کما اینکه معاصی و رذائل، حاکی از عدم وجود اخلاص می باشند.
علمای اسلام از قدیم گناهان را بر دو گونه تقسیم نموده اند:
1- گناهان کبیره (بزرگ).
2- گناهان صغیره (کوچک).
این تقسیم بندی از قرآن و روایات سرچشمه گرفته است؛
رتبه و جایگاه افراد در قیامت بر اساس معیارهای معنوی است در این جا به چند نمونه از آن ها اشاره می شود.
امام باقر علیه السلام فرمود: قرآن در روز قیامت در بهترین صورت می آید و به مؤمن می گوید بخوان و بالا برو.[1] یکی از اساتید می فرمود: اینکه قرآن میزان رتبه در قیامت محسوب شده است مشروط به آن است که قرآن در قلب و عمل انسان عینیت پیدا کرده باشد و الا به قرائت ظاهری و لفظی قرآن بدون اعتقاد و عمل این مقامات به دست نمی آید.
و روشن شد عرفان و معرفت به معنای شناخت است و آن نیز دونوع است که از نظر ماهیت و حقیقت تفاوت دارند و تنها در لفظ و معنای شناخت مشترک می باشند و این گونه نیست که حقیقت شان یکی باشد، لکن مراتب آنها مختلف می باشد، زیرا معرفت حصولی، شناخت چیزی است به واسطه صورت یا مفهومی از آن، لکن معرفت حضوری شناخت واقعیت عینی آن چیز است بدون دخالت صورت یا مفهومی از آن، مانند آگاهی به گرسنگی هنگام گرسنه شدن و آگاهی به آن هنگام سیربودن، که در نوع دوم تنها مفهومی از گرسنگی برای انسان حاصل است، برخلاف نوع اول که واقعیت آن موجود می باشد. بنابراین شناخت نسبت به حق تعالی و اسما و صفات او، رابطۀوجودی موجودات به او و نیز شناخت حقیقت وجود خویش نیز دارای این دونوع می باشد که هر یک آثار و نشانه هایی دارد.
گفتیم که در اسلام از یک طرف توصیه شده به جهاد و مبارزه با نفس، بلکه به میراندن نفس: « موتوا قبل ان تموتوا » پیش از آنکه بمیرید، بمیرید، نفس اماره را بمیرانید، و از طرف دیگر توصیه هایی است سراسر کرامت نفس، عزت نفس، نفاست نفس، حریت نفس و غیره آیا انسان دارای دو نفس یعنی دارای دو خود است؟ دارای دو خویشتن است؟ دو خود دارد که یک خود را وظیفه دارد بمیراند و خود دیگر را وظیفه دارد محترم و مکرم بشمارد و عزیز بدارد؟ اگر اینطور باشد پس باید آنچه را که روانشناسی می گوید [ ( تعدد شخصیت " به معنی واقعی آن بپذیریم، یعنی قبول کنیم که هر کس در واقع دو " خود " است، دو " من " است، دو " شخص " است قطعا مقصود این نیست در واقع در یک کالبد دومن مجزا وجود ندارد، دو شخص وجود ندارد
یکی از پیروان اهل بیت (ع)، در شهر مدینه، همسرش را خدمت حضرت زهرا (س) فرستاد تا بپرسید وی از شیعیان خاندان پیغمبر (ص) به شمار می آید یا نه.
- اگر به آنچه به شما امر می کنیم، عمل کنید و از آنچه شما را از آن بر حذر می داریم، دوری نمایید، از شیعیان ما محسوب می شوید، و الا نه.
زن پاسخ فاطمه (س) را برای شوهرش نقل کرد و او از شنیدن آن به اضطراب و نگرانی افتاد و با توجه به ضعف ها و سستی ها خود در امور دینی، گفت:
- وای بر من که همیشه در آتش جهنم خواهم بود.
توبه، شاخه ای از رحمت بیکران الهی است که به منظور ایجاد امید در دل گناهکاران تشریع شده است تا از این طریق در کردار خود تجدید نظر و بازنگری کنند و از قانون شکنی دست بردارند.
توبه، عامل کاهش گناه و کارهای نادرست و ناهنجار در جامعه است. هر انسانی در طول زندگی به دلیل طغیان غرایز ممکن است به گناه آلوده شود. اگر برای او راه جبران و اصلاح نباشد، با خود می اندیشد که سرنوشت من جز عذاب الهی نیست، پس چرا در باقیمانده عمر خود از لذات نفسانی خودداری کنم؟ با این تصور به فکر اصلاح خود نمی افتد و به خلاف کاری ادامه می دهد. اما خداوند با تشریع توبه، به گناهکار این فرصت را می دهد که بتواند گذشته خود را جبران کند.
(إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُونَ)[1]؛ «ولی و سرپرست شما، تنها خدا و رسول اوست و کسانی که ایمان آورده اند. همان ها که نماز را برپا می دارند و در حال رکوع، زکات می دهند»[2].
بسیاری از مفسران و محدثان، شأن نزول این آیه را درباره حضرت علی (ع) می دانند. فخر رازی، یکی از بزرگترین مفسرین و دانشمندان اهل سنت، در این باره آورده است: