مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۶، ۰۳:۱۳ ب.ظ

لذت عفو و بخشش در اوج قدرت

کسب محبوبیت در پیشگاه پروردگار فقط از راه عبادت و بندگی و اصلاح رابطه بنده و خدا نیست، بلکه از طریق اصلاح رابطه بنده با هم نوعان به ویژه برادران ایمانی نیز میسّر است. برای بخشش گناه دیگران نباید منتظر درخواست عفو او بود. آنچه مهم است، تقویت روابط حسنه و ایجاد صمیمیت بیشتر بین برادران ایمانی است. ازاین رو آن گاه که از سوی خطاکار درخواست بخششی صورت نگرفته است، بخشش ارزشمندتر است؛ زیرا در ایجاد محبّت و صمیمیت تأثیرگذارتر است و بر بزرگواری بخشنده، بیشتر دلالت دارد.

نیاز انسان به هم نوع خویش و ضرورت زندگی اجتماعی برای او از یک سو، و تفاوت های متنوع آنان با یکدیگر از سویی دیگر، جایگاه و اهمیت عفو و بخشش از خطاهای یکدیگر را نشان می دهد؛ زیرا برقراری رابطه دوستانه و صمیمی بین هم نوعان بدون عفو و گذشت، امکان ندارد. در این میان، آیات فراوانی که متضمن توصیه ها و راهکارهای ایجاد رابطه صمیمی و پایدار بین مؤمنان است، اهمیت فراوان این موضوع را از منظر قرآنی حکایت می کند؛ مانند آیاتی که عفو و صفح را در تعاملات برادران ایمانی، بارها توصیه کرده است.[1] آیه ذیل یکی از آیاتی است که عفو را رفتاری خداپسندانه و با پاداشی بزرگ، معرفی کرده است: وَ جَزاءُ سَیئَةٍ سَیئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ إِنَّهُ لا یحِبُّ الظَّالِمِینَ.[2] هر بدی را مجازاتی است همانند آن، ولی هر کس ببخشد و راه آشتی در پیش گیرد، مزدش با خداست؛ زیرا که او ستمکاران را دوست ندارد.

این آیه زیبا، انسان را به بخشش و صلح و آشتی بین هم نوعان فرا می خواند و از آن جا که پاداش آن را بر عهده ذات مقدس پروردگار می داند، بزرگی و اهمیت این رفتار پسندیده را اشاره کرده است. پیامبر خدا (ص) در معنای این آیه فرموده است: إذا عَنَّت لَکم غَضبَةٌ فَادرَؤوها بِالعَفوِ؛ إنَّهُ ینادی مُنادٍ یومَ القِیامَةِ: مَن کانَ لَهُ عَلَی اللّهِ أجرٌ فَلْیقُمْ، فَلا یقومُ إلّا العافُونَ، ألَم تَسمَعوا قَولَهُ تَعالی: فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ.[3]

هر گاه خشمی برای شما پیش آمد، با عفو و گذشت آن را از خود دور کنید؛ زیرا در روز رستاخیز آوازدهنده ای جار می زند: هر که به گردن خدا مزدی دارد، برخیزد. و کسی جز بخشایندگان برنخیزند. آیا سخن خداوند متعال را که می فرماید «پس، هر که ببخشد و آشتی ورزد، مزدش با خداست» نشنیده اید؟ همچنین در حدیث دیگری از آن حضرت نقل شده است: إذا کانَ یومُ القِیامَةِ نادی مُنادٍ: مَنْ کانَ أجرُهُ عَلَی اللّهِ فَلیدخُلِ الجَنَّةَ.[4] هنگامی که قیامت فرا رسد منادی ندا دهد: هر کس پاداشش بر عهده خداست، به بهشت داخل می شود. یکی دیگر از آیات دلالت کننده بر مطلوبیت و اهمیت عفو، آیه 134 سوره آل عمران است: الَّذِینَ ینْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکاظِمِینَ الْغَیظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ. در این آیه، انفاق در حال تنگدستی و گشادگی یا در حال خوشی و اندوه،[5]فروخوردن خشم هنگام جوشش آن و مراقبت از غیظ خود به گاه مواجهه با ناجوانمردی و جفای اطرافیان، و عفو و بخشش آنان و صرف نظر از انتقام و تلافی، سه صفتی است که خدا برای پرهیزکاران بر شمرده است و در پایان، خود را دوستدار این گروه از بندگان خویش اعلام می دارد. اعلام دوستی با این بندگان، نشانگر اهمیت این صفات برجسته اخلاقی است. اما نکته جالب توجه در این آیه آن است که همه صفات یاد شده، برای حُسن تعامل با هم نوعان و تقویت رابطه با برادران ایمانی است. نکته جالب تر آن که بر اساس این آیه، کسب محبوبیت در پیشگاه پروردگار فقط از راه عبادت و بندگی و اصلاح رابطه بنده و خدا نیست، بلکه از طریق اصلاح رابطه بنده با هم نوعان بویژه برادران ایمانی نیز میسّر است. این پیام آیه، اهمیت حُسنِ رابطه میان فردی و تحکیم روابط اجتماعی میان مؤمنان را در آموزه های دینی حکایت می کند. نکته سوم آن که این فضایل اخلاقی سه گانه، آن هنگام ارزش والایی دارند که مؤمنان به آن پیراسته باشند؛ زیرا خداوند در این آیه در مقام برشمردن صفات پرهیزکاران است.[6] و پس از آن که مؤمنان را خطاب و آنان را به اطاعت از خدا و رسولش دعوت می کند، این صفات اخلاقی را برای آنان بر می شمرد. از مجموع سه فضیلت اخلاقی یاد شده «احسان» شکل می گیرد و عامل به این رفتارها «محسن» (نیکوکار) و البته محبوب خداست.

عفو و بخشش در حال قدرت

در این جا ذکر چند نکته در باره عفو، خالی از فایده نیست:

1.این آیه به مطلوبیت بخشش گناهکار دلالت دارد هر چند فرد خطاکار طلب بخشش نکرده باشد.[7] به عبارت دیگر، برای بخشش گناه دیگران نباید منتظر درخواست عفو او بود. آنچه مهم است، تقویت روابط حسنه و ایجاد صمیمیت بیشتر بین برادران ایمانی است. ازاین رو آن گاه که از سوی خطاکار درخواست بخششی صورت نگرفته است، بخشش ارزشمندتر است؛ زیرا در ایجاد محبّت و صمیمیت تأثیرگذارتر است و بر بزرگواری بخشنده، بیشتر دلالت دارد.

2.عفو در دو حالت مصداق می یابد: نخست آن گاه که عقاب یا تلافی رفتار خطاکار در دنیا ممکن نباشد و با این حال، گناهکار در قیامت بازخواست نشود و از گناهش صرف نظر شده و بخشیده شود و به انتقام از او در روز واپسین رضایت داده نشود. دوم وقتی است که انتقام و تلافی خطای گناهکار ممکن باشد و با این حال، از مجازات او صرف نظر شود و مورد عفو قرار گیرد. بدیهی است کسی که علی رغم قدرت و توانایی می بخشد، کمال نفسانی خود را بیشتر به فعلیت می رساند. البته در بیشتر مصادیقِ عفو که در کلام مفسران و روایات پیشوایان دینی بدان اشاره شده است، به عفو هنگام قدرت توجه بیشتر و به ارزشمندی اخلاقی آن، تأکید زیادتری شده است.

3.عفو و بخشش هنگام قدرت، فواید دیگری نیز به همراه دارد. این رفتار پسندیده، علاوه بر آنچه بیان شد در حقیقت، نوعی به جا آوردن شکر قدرت خداداد است. امام علی (ع) در این باره می فرماید: إذا قدرت علی عدوّک فاجعل العفو عنه شکراً للقدرة علیه.[8] هنگامی که بر دشمن خود قدرت یافتی، بخشش او را شکر این قدرت قرار بده. البته ملاطفت و مهربانی با خطاکار، زمینه بازگشت و اصلاح او را نیز فراهم می آورد. چه بسیارند انسان هایی که هنگام بخشیده شدن، متنبّه و از کرده خود پشیمان می شوند و به راه صلاح باز می گردند. در سیره پیشوایان دینی بارها این شیوه پسندیده به چشم می خورد و افراد بسیاری به خاطر منش بزرگوارانه معصومان راه هدایت را یافته و از گمراهی رها شده اند. یکی از مصادیق عفو و بخشش که با آیه مورد بحث نیز مرتبط است، اتفاقی است که در منزل امام سجاد (ع) رخ داده است. نقل است که امام (ع) از کنیز خود خواست برایش آب بیاورد تا برای نماز وضو بسازد. آن کنیز آب را در ظرفی برای امام آورد اما ناگهان ظرف از دست او افتاد و شکست و آب بر زمین ریخت. کنیز با نگاه به امام سجاد (ع) با قرائت بخشی از آیه مذکور گفت: «و الکاظمین الغیظ!». امام (ع) فرمود: «خشم خود را فرو خوردم». او ادامه داد: «و العافین عن الناس!». امام (ع) فرمود: «تو را بخشیدم». او با زیرکی ادامه داد: «و الله یحبّ المحسنین!». امام سجاد (ع) فرمود: «برو تو را در راه خدا آزاد کردم».[9]

4.عفو و بخشش، صفتی پسندیده و فضیلتی اخلاقی به شمار می آید اما گاهی اوقات بروز این فضیلت اخلاقی، پسندیده نیست؛ یعنی گاهی بخشش، آثار مطلوبی ندارد و گاهی نیز حق بخشش مربوط به دیگری است و دیگری نمی تواند به نیابت از او عفو کند. برای مثال، اگر بخشش موجب سوء استفاده یا تربیت نادرست طرف مقابل شود، مطلوب و پسندیده نیست و نیز ممکن است در برخی شرایط نشانه بی غیرتی باشد. حقوق خداوند را نیز فقط خدا می تواند ببخشد و انسان ها قادر به بخشش حقوق الهی نیستند. همچنین حق الناس از جمله حقوقی است که فقط صاحب آن حق می تواند از آن درگذرد و عفو کند. بنابراین موارد عفو و بخشش، باید به درستی شناسایی شود و به جا و هدفمند صورت گیرد. ازاین رو امام علی (ع) در جمله ای روشن گر می فرماید:

العَفوُ یفسِدُ مِنَ اللَّئیمِ بِقَدرِ إصلاحِهِ مِنَ الکریمِ.[10] گذشت به همان اندازه که شخص بزرگوار را درست می کند، شخص فرومایه را تباه می گرداند.

5.مطلوبیت عفو و بخشش و تلاش برای ایجاد روابط دوستانه با هم نوعان، به معنای جواز مصاحبت با هر انسانی نیست؛ زیرا همنشینی با نااهلان و نادانان، آدمی را در جرگه آنان قرار می دهد و حرمتش را زایل می سازد. خداوند بندگان خود را در کنار توصیه به بخشش و مدارا با مردم، به دوری از نادانان سفارش می کند: خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ[11] عفو و گذشت را پیشه کن، و به کار پسندیده فرمان ده، و از نادانان روی بگردان.

6.در آیات قرآن کریم، برای بخشش خطای خطاکاران سه مرحله در نظر گرفته شده است. مرحله نخستِ عفو، بخشش خطا و گناه است. مرحله دوم، صفح یا همان چشم پوشی از گناه است. در این مرحله، علاوه بر بخشش خطا، از شماتت و سرزنش خطاکار نیز پرهیز می شود. در مرحله سوم که کامل ترین مرحله بخشش است، غُفران یا همان پوشانندگی انجام می شود. در این مرحله، علاوه بر آن که خطای خطاکاران پوشیده می شود، از فاش ساختن آن برای دیگران نیز خودداری می شود. در حقیقت، عفو و بخشش با این مرحله کامل می شود و به بالاترین حدّ خود می رسد. این معنا در قرآن کریم این گونه منعکس شده است: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِکمْ وَ أَوْلادِکمْ عَدُوًّا لَکمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ.[12] طبرسی در تفسیر این آیه می نویسد: «یعنی از آنها بگذرید و آنچه از آنها در گذشته سر زده است بپوشانید، و اگر به خطای خود اعتراف کرده اند و در صدد اصلاح بر آمدند، اظهار نکنید».[13]

7.گاهی انسان بین دو راهی بخشیدن یا عقوبت کردن، متحیر می ماند و قادر به تصمیم گیری نیست. در این جا بخشش، رجحان دارد. ترجیح بخشش بر عقوبت ازآن روست که اولًا این عمل، فضیلتی اخلاقی است و اگر برای فرد خاطی ثمره ای نداشته باشد و در تربیت او مؤثر نیفتد، دست کم در تربیت فرد بخشنده و تقویت فضیلت اخلاقی در وجود او و افزایش عزّتمندیش مؤثر است. همچنین در جایی که ترجیح یکی بر دیگری دشوار است، امکان پشیمانی در انجام هر یک از دو عمل بسیار است. در چنین شرایطی، پشیمانی از عقوبت خطاکار، بسیار سنگین تر از پشیمانی از بخشش او خواهد بود. در این خصوص امام باقر (ع) می فرماید: النَّدامَةُ عَلَی العَفوِ أفضَلُ و أیسَرُ مِنَ النَّدامَةِ عَلَی العُقوبَةِ.[14]پشیمانی از گذشت، برتر و آسان تر از پشیمانی از کیفر دادن است.

برخی بر این باورند که عفو و بخشش، موجب تجرّی بیشتر خطاکاران می گردد. با این فرض، آیا بخشش، به استمرار ستم و جفا از سوی ستمکاران کمک نمی کند؟ همچنین اگر خداوند ستمکاران را دوست ندارد، چرا به عفو و بخشش سفارش فرموده است در حالی که این رفتار اخلاقی موجب جرأت بیشتر ستمکاران و رواج ستمگری می شود؟

در پاسخ به این پرسش باید گفت: که عفو و بخشش باید هدف مند و به قصد اصلاح و ایجاد الفت بین هم نوعان بویژه مؤمنان و تحکیم روابط میان آنان باشد و اگر عفو و بخشش نتیجه مطلوبی ندارد مطلوبیتش کم می شود و آن گاه که جنبه اصلاحی و تربیتی ندارد، مفسده انگیز است و پسندیده نیست. توصیه خداوند[15] به بخشش نیز به نظر می رسد در همین راستاست؛ زیرا خداوند در آیه چهل سوره شوری،[16] ابتدا مقابله به مثل در بدی را جایز می شمارد و جزای هر بدی را بدی ای همانند آن می داند. این حُکم به خوبی مانع تداوم ستمکاری ستمکاران می شود؛ زیرا به ستمکار هشدار می دهد که اگر بدی کند امکان این که مطابق آن، بدی ببیند وجود دارد. همان گونه که در آیات قصاص،[17] خداوند با حکم قصاص، سدی برابر تعرض به جان و مال مردم کشیده است، لذا حِکمت قصاص را تضمین حیات و امنیت جامعه دانسته است.[18] اما در ادامه آیه چهل سوره شوری، خداوند به عفو و چشم پوشی از خطای خطاکاران سفارش می کند که دست کم سه دلیل برای آن می توان بیان کرد:

نخست آن که با عفو، رشته الفت و دوستی بین هم نوعان ایجاد می شود و جامعه به سوی اصلاح می رود؛ زیرا بخشش خطاکار، او را به سوی جبران خطایش هدایت می کند. این بهترین نتیجه را برای جامعه دارد. صاحب تفسیر الفرقان نیز با بیان این نکته معتقد است بخشش هنگام توانمندی بر انتقام، و پاسخ بدی را به خوبی دادن، از وسیع ترین ابواب تربیت الهی است.[19]

دوم آن که خداوند می خواهد به واسطه بخششِ فردی که به او ستم شده، رحمت خود را بر او نازل کند و او را به پاداشی بس بزرگ برساند؛ پاداشی که ذات مقدسش آن را عهده دار شده و در چند آیه به آن تصریح کرده است.[20] علامه طباطبایی در تفسیر آیه یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِکمْ وَ أَوْلادِکمْ عَدُوًّا لَکمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ[21] می نویسد: [ممکن است ] معنایش این باشد که اگر شما مؤمنان، از خطا و دشمنی زنان و فرزندان خود چشم پوشی کنید، خدای تعالی هم با شما به مغفرت و رحمت خود معامله می کند. در این صورت، این جمله، وعده زیبایی است که خداوند در مقابل رفتار نیکشان به آنها داده است.[22] البته شبیه این وعده را در سوره نور نیز تصریح کرده و فرموده است: «باید ببخشند و چشم بپوشند؛ آیا دوست ندارید خدا شما را بیامرزد؟!».[23] صاحب تفسیر کنز الدقائق در تفسیر این آیه، حدیثی از امام سجاد (ع) به نقل از ابو حمزه ثمالی می آورد و می گوید: از امام شنیدم که فرمود: «هنگامی که قیامت فرا رسد، خداوند تمام امّت ها را یکپارچه جمع می کند. سپس منادی ندا دهد: اهل فضل (قوم برتر) کجایند؟ گروهی از مردم بر می خیزند. ملائکه از آنان می پرسند: برتری شما چیست؟ می گویند: ما با کسانی که با ما قطع می کردند، وصل می کردیم، به کسانی که ما را محروم می داشتند، عطا می کردیم و کسانی را که به ما ستم روا می داشتند می بخشیدیم. به آنها گفته می شود: راست گفتید. پس به بهشت داخل شوید».[24]

دلیل سوم توصیه خداوند به عفو آن است که در تلافی و قصاص، امکان زیاده روی و تجاوز از اندازه مجاز، بسیار زیاد است و جبران بدی با بدی یا قصاص به همان اندازه که واقع شده است، در اغلب موارد بسیار دشوار است. چه بسا ستمدیده هنگام تلافی و قصاص، به خاطر زیاده روی، به ستمکار تبدیل شود. این جاست که خداوند ستمدیدگان را به عفو فرا می خواند تا علاوه بر اصلاح روابط فی ما بین، ستم دیدگان از پاداش فراوانِ پروردگار بهره مند شوند،[25] نه آن که افزون بر تشدید دشمنی، او نیز به ستمکاری دیگر تبدیل شوند. عفو و بخشش باید هدف مند و به قصد اصلاح و ایجاد الفت بین هم نوعان بویژه مؤمنان و تحکیم روابط میان آنان باشد و اگر عفو و بخشش نتیجه مطلوبی ندارد مطلوبیتش کم می شود و آن گاه که جنبه اصلاحی و تربیتی ندارد، مفسده انگیز است و پسندیده نیست.

پی نوشت ها

[1] بقره: 109: فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّی یأْتِی اللَّهُ بِأَمْرِهِ؛ زخرف: 80: فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَ قُلْ سَلامٌ.

[2] شورا: 40.

[3] اعلام الدین، ص 337؛ منتخب میزان الحکمة، ج 2، ص 698، ح 4324.

[4] شعب الایمان، ج 6، ص 315، ح 8313؛ مجمع البیان، ج 9، ص 58.

[5] ر. ک: مجمع البیان، ج 2، ص 837؛ تفسیر الکاشف، ج 2، ص 158.

[6] ر. ک: التفسیر المبین، ص 84؛ تفسیر الکاشف، ج 2، ص 158.

[7] نهج البلاغه، حکمت 11.

[8] ر. ک: التبیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 594.

[9] ر. ک: تفسیر الکاشف، ج 2، ص 158 (به نقل از بیهقی).

[10] منتخب میزان الحکمة، ج 2، ص 700، ح 4339.

[11] اعراف: 199.

[12] تغابن: 14: «ای اهل ایمان! بدانید بعضی از زنان و فرزندانتان، دشمن شما هستند؛ پس از آنها حذر کنید و اگر ببخشید و چشم بپوشید و بپوشانید، خدا هم آمرزنده و مهربان است».

[13] ر. ک: مجمع البیان، ج 10، ص 452. البته شأن نزول این آیه مربوط است به هجرت کسانی که اسلام می آوردند اما هنگام هجرتشان زن و فرزند آنان را از هجرت به مدینه باز می داشتند. اما پس از آن که اسلام در شبه جزیره عربستان گسترش یافت و خویشاوندان از مکه و مدینه به هم پیوستند، خداوند دستور عفو و بخشش و پوشانندگی خطای آنان را که با تأخیر اسلام آوردند صادر کرد. این معنا را امام باقر (ع) در حدیثی بیان داشته است

 (تفسیر القمّی، ج 2، ص 372؛ تفسیر شریف لاهیجی، ج 4، ص 494).

[14] الکافی، ج 2، ص 108، ح 6؛ منتخب میزان الحکمة، ج 2، ص 698، ح 4329.

[15] حجر: 85: فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ؛ [در برابر ناهنجاری های مردم ] گذشتی کریمانه داشته باش؛ اعراف: 199: خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ؛ عفو و گذشت را پیشه کن، و به کار پسندیده فرمان ده، و از نادانان روی بگردان.

[16] وَ جَزاءُ سَیئَةٍ سَیئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ إِنَّهُ لا یحِبُّ الظَّالِمِینَ؛ هر بدی را مجازاتی است همانند آن، ولی هر کس ببخشد و راه آشتی در پیش گیرد، مزدش با خداست؛ زیرا که او ستمکاران را دوست ندارد.

[17] بقره: 178: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کتِبَ عَلَیکمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلی الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثی بِالْأُنْثی؛ بقره: 194: وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدی عَلَیکمْ فَاعْتَدُوا عَلَیهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیکمْ؛ مائده: 45: وَ کتَبْنا عَلَیهِمْ فِیها أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَینَ بِالْعَینِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ.

[18] بقره: 179: وَ لَکمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ.

[19] الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج 7، ص 416: «ذو هذه من أوسع أبواب التربیة الربانیة أن یواجه السوء بحسن علی قدرة: ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَینَک وَ بَینَهُ عَداوَةٌ کأَنَّهُ وَلِی حَمِیمٌ».

[20] شورا: 40: فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ.

[21] تغابن: 14: «ای اهل ایمان! بعضی از همسران و فرزندان شما دشمن شما هستند. از آنها دوری کنید و اگر گذشت کنید و چشم بپوشید و ببخشید، خدا بخشنده و مهربان است».

[22] ر. ک: ترجمه تفسیر المیزان، ج 19، ص 516.

[23] نور: 22: وَ لْیعْفُوا وَ لْیصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یغْفِرَ اللَّهُ لَکمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ.

[24] کنز الدقائق، ج 11، ص 533: «عن أبى حمزة الثّمالى: عن على بن الحسین (علیهما السلام) قال: إذا کان یوم القیامة جمع اللّه- تبارک و تعالى- الأوّلین و الآخرین فى صعید واحد، ثمّ ینادى مناد: أین أهل الفضل؟ قال: فیقوم عنق من النّاس فتلقّاهم الملائکة، فیقولون: و ما کان فضلکم؟ فیقولون: کنّا نصل من قطعنا، و نعطى من حرمنا، و نعفو عمّن ظلمنا. فیقال لهم: صدقتم، ادخلوا الجنّة».

[25] شورا: 40: فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۰/۱۴
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی