مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
جمعه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۱۸ ق.ظ

چرا انتظار و چونه منتظر باشیم؟؟2

امام خمینی(رحمت الله علیه) احیاگر اسلام ناب

در بین تمامی این بزرگان ابرمردان عرصۀ علم و تقوا و جهاد، امام خمینی(س) نمودی دیگر و جلوه ای برجسته دارد. کاری  که خداوند به دست او عملی کرد به  وسیلۀ دیگران محقق نگشت و توفیقی که در این جهت نصیب او شد برای غیر او پیش نیامد.

او با شجاعت و شهامت بی بدیل و کم نظیر خود، به دو کار اساسی و بسیار متعالی اقدام کرد و تا حدود زیادی هم به ثمر نشست. یکی قیام برای زدودن خرافه و کج فهمی از چهرۀ دین و مفاهیم آن که از سوی استکبار جهانی و سیاستهای شیطانی آنها و نیز از طرف مقدسین احمق و جاده صاف کنهای بی مزد استعمار بر آن تحمیل شده بود، که این امر تا آخر عمر شریف او نیز ادامه یافت و حتی در جایی فرموده بود: «اگر بناست با اعلام و نشر حکم خدا به مقام و موقعیتمان نزد مقدس نماهای احمق صدمه ای بخورد بگذارید هر چه بیشتر بخورد ...» [4]

و دیگری هم قیام در جهت ایجاد حکومت اسلامی. و حتی به اعتقاد بسیاری از اهل نظر، شهامتی که از امام راحل(س) در مورد اول بروز کرد بیشتر و بالاتر از شجاعتی بود که در مورد دوم از خود نشان داد. مشکلتر بودن این امر از لابلای کلمات خود آن بزرگوار نیز هویداست.

«انتظار فرج» که خود از سازنده ترین، محرکترین پرشورترین وظایف معتقدان به حضرت مهدی(عج) در عصر غیبت است، دارای یک چنین سرنوشت غمباری بوده است و متأسفانه آنچنان دست تحریف در مفهوم آن کارگر شد که آن را در محتوا به ضد آن چیزی که در اصل برای آن بود تبدیل کرد و به عاملی بازدارنده و حربۀ توجیه تنبلان، مغرضان، رفاه طلبان و نان به نرخ روزخوران، تغییر صورت داد و در نتیجه بر سر مسلمین آنچه نباید بیاید آمد، و شد آنچه نباید بشود. امام امت(س) خود در اینباره می فرماید:

«... بعضیها انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد یا حسینیه و یا منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان – صلوات الله علیه - را از خدا بخواهند. اینها مردمی صالح هستند که چنین اعتقاد دارند. بلکه یکی از آنها را که من سابقاً می شناختم، مرد بسیار صالحی بود اسبی هم خریده بود و شمشیری داشت و منتظر حضرت صاحب(عج) بود. اینها به تکالیف شرعیشان هم عمل می کردند و نهی ازمنکر و امر به معروف هم می کردند. دستۀ دیگری بودند که می گفتند انتظار فرج این است که ما کاری نداشته باشیم که در جهان بر ملتها و بر ملت ما چه ب گذرد. ما تکالیفمان را عمل می کنیم و برای جلوگیری از این امور هم حضرت – ان شاءالله – می آیند و درست می کنند. تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند. اینها هم مردمی صالح بودند. یک دسته هم می گفتند که باید عالم پر از معصیت شود تا حضرت بیایند و ما نباید نهی از منکر و امر به معروف هم بکنیم، تا گناهان زیاد شود که فرج نزدیک شود. دسته ای از این بالاتر بودند و می  گفتند که باید به گناهان دامن زد و مردم را به گناه دعوت کرد تا عالم پر از ظلم و جور شود که البته این دسته، اشخاص ساده لوح بودند، منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن می زدند...» [5]

ما به خواست خداوند تا جایی که ظرفیت این مقاله اجازه بدهد به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت. پس از آن معلوم خواهد شد که چگونه دست ناپاک تحریف و نارسایی اندیشه برخی این حقیقت ناب محمدی را وارونه و بی خاصیت جلوه داده بود.

 

فصل اول: انتظار ناب

1 – مفهوم انتظار فرج: انتظار[6] در لغت به معنای ترقب و نظر انداختن و چشم دوختن به وقوع امری در آینده آمده است، همچنان که «فرج» [7] در معنای گشایش و رفع تنگنا در کارها به کار رفته است. و لذا «انتظار» بدین معنا مراقب بودن و به هدف و آرمان فکر کردن و برای وصول زمان و امر موعود سر از پا نشناختن و برای رسیدن هر چه سریعتر آن تلاش کردن و به دنبال فرصت مناسب بودن است. و چنین انتظاری خود محرّک و عمل زاست بلکه همچنانکه خواهیم گفت خود عین عمل و اقدام است.

«انتظار فرج» یعنی خواهان گشایش در امر آل محمد(ص) بودن که همان رفع تنگناها در همۀ زمینه ها و در تمام زمین در جهت اهداف بلند امامان – علیهما السلام – و اجرای عدالت اسلامی و احکام الهی و زدودن آثار شرک و انحراف در کل جهان است.

«انتظار فرج» یعنی برای رسیدن به چنین جامعه ای لحظه شماری کردن و حرکت و عمل برای برطرف کردن موانع و تسریع، در تحقق آن است. و لذا چنین انتظاری سرشار از بار مثبت است و در مفهوم حقیقی آن هیچ جایی برای غیر آن نیست.

2 -  انتظار مکتب عمل: در حدیثی پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «افضل اعمال امتی انتظار الفرج»

برترین عمل امت من انتظار فرج داشتن است. [8]

رسول اکرم در این بیان خود «انتظار فرج» را عمل به حساب آورده است، در حالیکه دست روی دست گذاشتن و خود را بی خاصیت و مهمل بار آوردن، در گوشۀ خانه خزیدن و تن به ظلم دادن و در آرزوی ظهور امام زمان به سر بردن تا آن حضرت با نیروی غیبی امور را اصلاح کند نه تنها انتظار نیست بلکه خود ضد انتظار است.

گذشته از این، در این حدیث «انتظار فرج» برترین عمل شمرده شده و سر آن هم این است که «انتظار فرج» حرکت و عمل در جهت ایجاد جامعه و حکومتی مبتنی بر دین و ارزشهای اسلامی و عدالت اجتماعی است و چنین اقدامی برترین عملهاست زیرا مقدمه و تلاش برای تحقق حکومت و نظام اسلامی و ولایت امامان معصوم – علیهماالسلام – است. و بر طبق روایت از امام این خود افضل اعمال است، زیرا وسیلۀ آن است که سایر فرایض و احکام الهی عینیت یافته و عملی می گردد. [9] و در حقیقت «انتظار فرج» برای ما که در عصر غیبت واقعیم نوعی آماده سازی و مهیا شدن برای یاری رساندن به نهضت جهانی حضرت مهدی(عج) و این جز با مبارزه و تلاش مستمر و جهاد بی امان با مظاهر شرک و طاغوت و ایجاد آمادگی صد در صد و همیشگی میسّر نیست.

آیا کسانی که تحت عنوان انتظار فرج کناره گیری اختیار کرده اند و خود را از صحنۀ مبارزه حق و باطل منزوی کرده و در نتیجه روح شهامت و شور جهاد و پیکار را در خود کشته اند، بر این باور هستند که یاران حضرت مهدی کسانی اند که در رکاب او بجنگد، بکشند و کشته شوند؟ و دوستان آن حضرت همانهایی اند که برای مدتها همراه و به امامت او با مظاهر شرک و قدرتهای شیطانی در حال پیکار هستند؟ و چنین چیزی بدون آمادگی قبلی و ایجاد روح سلحشوری و جهاد در خود ممکن است؟ چنین کسانی غالباً بر این پندارند که همۀ امور مربوط به حکومت حضرت ولی عصر با قدرت غیبی و بدون هیچگونه زحمت و تحمل فشار و سختی، انجام می شود و دوستان آن حضرت نابرده رنج، به عظیمترین و پربهاترین گنج دست می یابند. و با این دید هم شاید نیازی در این نمی بینند که در خود آمادگی را به وجود آورند و به خود زحمت انتظار ناب را داده و تن به بلا دهند.

شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد: مردم می گویند: هرگاه مهدی(عج) قیام کند امور خودبخود اصلاح می گردد و به قدر یک حجامت نیز خون ریزی نمی شود. حضرت فرمود: «کلا والذی نفسه بیده لو استقامت لاحد عفواً لاستقامت لرسول الله(ص) حین ادمیت رباعیته و شج فی وجهه کلا والذی نفسه بیده حتی بمسخ نحن و انتم العرق والعلق» هرگز این گونه نیست. به خدایی که جان آن عزیز در دست اوست سوگند اگر بنا بود کار برای کسی بخودی خود هموار شود برای رسول خدا می شد آن هنگامی که دندانش شکست و صورتش شکاف برداشت. هرگز چنین نیست. به خدا سوگند کار درست نخواهد شد تا اینکه ما و شما تبدیل به خون و عرق گردیم. [10]

و در همین راستاست که در حدیث دیگری همان حضرت می فرماید:

«هر کدام از شما باید خود را برای قیام قائم آماده کند اگر چه به قدر مهیا کردن تیری باشد. زیرا وقتی خداوند نیت صادق او را دایر بر انتظار فرج و یاری آن حضرت ببیند امید می رود خداوند عمر او را دراز کرده تا ظهور او را درک کند و از یاران آن بزرگوار باشد.» [11]

البته مقصود از تهیه سلاح، آمادگی نظامی است که در هر زمانی به گونه ای و شاید مقصود از این که فرمود: «امید می برم که خدا عمر او را دراز کند» این باشد که چنین انتظاری این اندازه در پیشگاه خداوند تعالی ارزش و جایگاه دارد.

و باز همان حضرت در مقام ارزشگذاری این انتظار خالص و سرشار از امید و شور و عمل می فرماید:«من مات منکم و هو منتظر لهذا الأمر کمن هو مع القائم فی فسطاطه، قال: ثم مکث هنیئة ثم قال: لابل کمن قارع معه بسفه، ثم قال: لاوالله إلا کمن استشهد مع رسول الله» هر کس در حال انتظار باشد و بمیرد همچون کسی است که در خیمۀ قائم(عج) با او همراه است. پس لحظه ای درنگ کرده و فرمود: نه، بلکه مانند کسی است که با او و در صف او شمشیر بزند. سپس فرمود: نه، به خدا سوگند او همچون کسی است که در رکاب رسول خدا شهید گردیده باشد. [12]

و این امر نیز شاید بدین خاطر باشد که از باب «انما الأعمال بالنیات» [13] از آنجا که چنین شخصی نیتش این بوده است که در آستان حضرت مهدی و در حمایت از او نبرد کند و این آمادگی را نیز در خویش ایجاد کرده است و برای لحظه ظهور سر از پا نمی شناخته و خود را آنچنان مهیا کرده که تا اعلان ظهور شود او بی هیچ درنگ و دغدغۀ خاطر و با آمادگی کامل، در تمامی زمینه ها به سوی آن، حضرت و کمک به نهضت جهانی او حرکت کند ولی أجل بدو مهلت نداده و با همین نیت از دنیا رفته است خداوند نیز او را با این نیتش محشور کرده و ثواب آن را بدو خواهد بخشید.

مهمتر اینکه باز در روایتی امام سجاد(ع) فرمود: «آنها که در عصر غیبت آن حضرت به سر می برند و به امامت او معتقد و منتظر ظهور او هستند بهترین مردم تمام دورانها و زمانهایند. زیرا خداوند تعالی عقل و درک و هوشی بدانان عنایت می کند و آنچنان فهم و معرفت آنها را بالا می برد که در نزد آنها غیبت به منزلۀ حضور است و خداوند آنها را همانند مجاهدانی که در رکاب رسول خدا می جنگیدند قرار داده است.» [14]

یعنی همان مراقبت، تلاش، مجاهدت و وظایفی که در عصر حضور از آنان سر می زند، در زمان غیبت نیز دنبال می کنند.

با همۀ اینها آیا باز هم می توان از انتظار فرج معنایی غیر از آنچه گفتیم استفاده کرد؟

3_ گسترۀ انتظار فرج: با توجه به مفهوم انتظار فرج و نیز با توجه به حدیثی که از رسول اکرم در ابتدای بحث پیش نقل کردیم که پیامبر گرامی آن را با فضیلت ترین عملهای امت خود بیان فرمود، به دست می آید که این وظیفه تنها از وظایف مردم در عصر غیبت نبوده بلکه از مسائلی است که تمامی مؤمنان چه در عصر غیبت و چه در زمان حضور و عدم بسط ید معصومان – علیهما السلام – و حکومت غاصبان، بدان مأمور و مکلف اند. زیرا رسول خدا آن را تکلیف امت دانسته و به گروهی خاص و زمان مخصوصی منحصر نکردند. به عبارت دیگر انتظار فرج تنها اختصاص به منتظران ظهور حضرت مهدی(عج) نداشته و موضوعی است که دربارۀ تمامی امامان – علیهما السلام – صادق است و حتی خود آن وجودهای مقدس را نیز شامل است. زیرا انتظار فرج همانگونه که گفتیم در انتظار گشایش در امر آل محمد(ص) و تشکیل حکومت عدل و نظام الهی و ولایت معصومان – علیهم السلام – است و این وظیفه ای است که مربوط به تمامی مؤمنان در همه زمانهاست. یعنی مسلمانانی که معاصر امام صادق(ع) و یا امام باقر(ع) و یا دیگر امامان – علیهم السلام – بوده اند موظف بوده اند که منتظر فرج آن انوار مقدس باشند و حتی خود آن بزرگواران نیز وظیفه داشته اند تا در جهت فرج در امر خود اقدام کنند و در پی آن باشند.

علی(ع) می فرماید:«المنتظر لأمرنا کالمتشغط بدمه فی سبیل الله» کسی که منتظر امر ما باشد مانند شخصی است که در راه خدا به خون خود غلتیده باشد. [15]

البته بنابر مفاد روایات فرج واقعی و عینی و حتمی آل محمد(ص) در عصر ظهور امام زمان(عج) است، ولی تحقق و عملی شدن فرج امری است و تکلیف به انتظار و تلاش در جهت فرج امری دیگر است. زیرا براساس تعلیمات دینی شخص و یا جامعه مؤمن همواره مأمور به انجام وظیفه است و نه به نتیجه.

امت اسلامی وقتی در شرایطی قرار گرفت که با توجه به آن بر او جهاد با دشمنان دین واجب گشت، مکلف است بدان عمل کند، چه این حرکت به دنبال خود پیروزی داشته باشد و یا شکست و این پی آمد هر چه باشد از دایرۀ تکلیف او خارج است.

بنابراین تکلیف به انتظار فرج مربوط به مؤمنان در همۀ زمانها تا تحقق فرج حقیقی آل محمد(ص) می باشد.

آنچه مهم است این است که صورت انجام این تکلیف در هر زمانی متناسب با شرایط آن زمان متغیر است، زمانی در شکل مبارزه علنی و آشکار پیاده می شود و زمانی هم در قالب مبارزه پنهان و مخفی جامۀ عمل می پوشد.

1 – 3 – انتظار فرج در قالب مبارزه آشکار: همچنانکه اشاره کردیم، اساس در تعلیمات دینی عمل به تکلیف است. و آن اقدام و تلاش در جهت تحقق فرج است، ولی گاهی مناسبات و شرایط موجود اقتضای جهاد و مبارزۀ علنی دارد که در این صورت تکلیف به انتظار فرج در این قالب بر امت و امام تعلق می گیرد و آن در صورتی است که در حد یک قیام آشکار از سوی مردم اعلام وفاداری نسبت به امام انجام بگیرد که در این صورت تکلیف به قیام و مبارزه بر عهدۀ همگان می آید و همانگونه که اشاره شد در این فرض آنچه وظیفۀ به قیام را تعیین می کند اعلام وفاداری و حمایت عمومی است نه نتیجه. و لذا چنانچه این شرایط پیش آید اگر امام معصوم علم به عدم موفقیت هم داشته باشد تکلیف از او و مجاهدان ساقط نیست. زیرا خلق باید امتحان شوند و حجّت الهی بر همه تمام گردد.

مردی از شام به کوفه آمد و مرگ معاویه را گزارش داد. علی(ع) به او فرمود: تو خود شاهد مرگ معاویه بوده ای؟ گفت: آری، من خود خاک در قبر او ریختم. حضرت فرمود: این مرد دروغ می گوید. کسی گفت: از کجا می دانی این شخص دروغگویی می کند؟ فرمود: معاویه تا وقتی اینگونه و آنگونه عمل نکند نمی میرد – و اعمالی که او در زمان حکومت خود انجام داد برشمرد – به آن حضرت گفته شد: پس چرا با او می جنگی؟ حضرت فرمود:«... للحجة». این نبرد بدین خاطر است که حجت برای مبارزه و جهاد با او بر من قائم شده و من برای انجام وظیفه با او نبرد می کنم. [16]

و لذا با این که امام صادق(ع) در پاسخ تقاضای قیام از ناحیۀ برخی دوستان خود به ناکام بودن هر انقلابی در آن شرایط آنان را تذکر می دهد و آنها را که در هوای یک انقلاب پیروز و خوش فرجامی که خیال می کردند زمان آن فرج موعود رسیده است و براساس همان پندار، امام(ع) را به جهاد علنی فرا می خواندند آنها را متوجه وظیفه می کرد و اینکه آن قیام ظفرمند علامتهایی دارد و تا آن علایم پیش نیاید فرج موعود محقق نخواهد شد و دستور می داد که شیعیانش خویشتندار و برخود مسلط باشند و بیجهت دست به اقدامهای ناشیانه نزنند تا کار خود و سایر دوستانشان را به پریشانی و اضمحلال نکشانند. در عین حال در جواب «سریر»  که از اصحاب او به شمار می رفت و با مطرح کردن کثرت یاران آن حضرت عدم نهضت و قیام آن بزرگوار را مورد اعتراض قرار داد، فرمود: تعداد آنها چقدر است؟ گفت: صدهزار. حضرت فرمود: صدهزار؟ گفت: بلی، بلکه دویست هزار. فرمود: دویست هزار؟ گفت: بلی، نصف دنیا. حضرت ساکت شدند و سپس فرمودند: آیا می توانی با ما به «ینبع» [محلی نزدیک مدینه] بیایی؟ عرض کرد بلی!. در آن مکان پسربچه ای چند بزغاله را می چرانید. امام(ع) فرمود: «اگر من به تعداد این بزغاله ها شیعه می داشتم سکوت را روا نمی دانستم». [17]

بنابراین قیام امام حسن–  علیه السلام – و سپس صلح آن حضرت و نهضت خونین حسین–  علیه السلام – با علم آن بزرگوارن نسبت به عدم موفقیت و پیروزی ظاهری خود در همین راستا بوده و در جهت عمل کردن به وظیفۀ انتظار فرج و عینیت دادن به افضل الاعمال، پیش آمده است.

2 – 3 – انتظار فرج و مبارزه پنهان: در صورتی که شرایط و موقعیت خاص اجتماعی و سیاسی برای قیام علنی مقتضی نباشد، انتظار فرج در قالب جهاد با نفس و مبارزۀ پنهان با دشمن غاصب و قاهر، شکل می گیرد. و این گونه است که این امر خود زمینه ساز حرکتهای آزادیبخش، فراگیر و ثمربخش می گردد. همچنان که این اوضاع در عصرهای پس از زمان امام سوم(ع) پیش آمد و تا عصر غیبت و بعد از آن نیز ادامه داشت. زیرا امامان معصوم – علیهم السلام – بخوبی می دانستند که زمینۀ پیروزی برای آنها مهیا نیست. از طرف دیگر بیعت و اعلام حمایت و وفاداری عمومی هم با آنها صورت نگرفته بود تا همچون حضرت علی و حسین – علیهما السلام – به قیام آشکار و جهاد علنی دست بزنند. و لذا در این برهه از زمان و اوضاع خاص، جامعۀ مؤمنین و پیشوایان آنها مکلف به تقیه و مبارزۀ مخفی بوده اند تا در نتیجۀ آن پایه های اسلام را محکم کنند و با استفاده از این فرصت به تربیت نفوس بپردازند و معارف قرآنی را تبیین کنند و بدینگونه با دشمنان دین به مبارزه برخیزند.

در این بین عده ای از شیعیان – به معنی اعم آن – دعوت به مبارزه و قیام علنی می کردند و اینها بر دو دسته بودند: د ستۀ اول: کسانی بودند که با فرصت طلبی در صدد بودند تا از موقعیت به سود خود بهره برداری کنند و با عناوین مختلف مردم را به شورش علیه حکومت وقت فرا می خواندند و به خصوص از انتظار فرج و قضیۀ حضرت مهدی(عج) که در میان مردم معهود و معروف بود سوء استفاده های فراوان می بردند و سعی داشتند با تطبیق آن قیام ظفرمند بر حرکت بیمایۀ خود اعتماد عمومی را به سوی خویش جلب کنند و از این زمینۀ اعتقادی و روانی بهره جویند. و لذا ائمه اطهار –  علیهم السلام – مردم را از همراهی با آنها و معاضدت آنان باز می داشتند تا بدین وسیله راه سوء استفاده ها و بهره برداریهای سوء از مردم غافل و بی توجه به مصالح خود و امت را بر آنان سد کنند.

در یک روایت معتبر، عیص بن قاسم می گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که می فرمود:«بر شما باد به رعایت تقوای الهی که باشد شریکی برای او نیست. و بدقت سرمایۀ جان خود را در نظر بگیرید. به خدا سوگند انسانی که بر سرنوشت گوسفندان خود علاقه مند است اگر چوپانی بهتر و داناتر به مصالح دامهای خود پیدا کند او را جایگزین چوپان قبلی می کند. به خدا قسم، اگر هر یک از شما دو جان می داشت با یکی در این جنگها و نبردها شرکت می کرد و تجربه می آموخت – و حق را از باطل عملاً می شناخت – سپس با دیگری از نتیجۀ آنچه تجربه کرده است بهره می برد،در حالیکه اینگونه نیست و هر کس تنها از یک جان برخوردار است، وقتی برود – تمام سرمایه از دست رفته – توبه و فرصت جبران هم از میان می رود. شما سزاوارترین مردم هستید تا دربارۀ جان و سرنوشت خود حساس باشید و راه حق را بدرستی برگزینید. هرگاه کسی از ما شما را به قیام فراخواند با دقت بنگرید که بر چه اساس و پایه ای اقدام می کنید...». [18]

در روایت دیگر، عمربن حنظله، از امام صادق(ع) می پرسد: فدایت شوم اگر کسی از خاندان شما پیش از این نشانه ها خروج کند با او همراهی کنم؟ فرمود:نه![19]

همچنان که در حدیث دیگری هر پرچمی که پیش از قیام حضرت قائم(عج) برافراشته شود صاحب آن را طاغوت معرفی کردند. [20]

البته همانگونه که اشاره شد مقصود حضرت جلوگیری و ممانعت از تأثیر تبلیغات سوء برخی فرصت طلبان و دنیا مداران دلبستۀ قدرت و حکومت است که به عنوان مهدی امت(عج) مردم را به خود دعوت می کردند.

شاهد بر آنچه گفتیم حمایت و تأییدی است که خود حضرت امام صادق(ع) از برخی قیامهای بحق به خصوص از نهضت زید بن علی – رضوان الله تعالی علیه – داشتند. در همان روایت معتبر «عیص بن قاسم» که در آغاز نقل کردیم حضرت می فرمایند: «... نگویید زید بن علی قیام کرد، زیرا زید مردی دانا و با صداقت بود و او شما را به سوی خود فرا نمی خواند، بلکه او بدانچه رضای آل محمد(ص) در آن است دعوت می کرد و اگر پیروزی نصیبش می شد هر آینه به عهد خود وفا می کرد.»

دستۀ دوم: تعدادی از دوستان و پیروان ائمه – علیهم السلام – بودند که نیت خالص و خیر داشتند و از روی احساسات و برخی نیز برای رسیدن به زندگی بهتر در سایۀ حکومت عدل آن بزگواران از آن وجودهای مقدس تقاضای قیام می کردند. ولی در مقابل امامان – علیهم السلام – آنان را به صبر و حوصله و تقیه دعوت می کردند؛ و حقیقت انتظار فرج را برایشان شرح می دادند که این زمان باید به خودسازی و زمینه سازی بپردازید و از اقدامهای عجولانه و حساب نشده بپرهیزید.

ائمه اطهار– علیهم السلام – علت عدم قیام علنی خود را دو  چیز معرفی می کردند: نخست اینکه فرج واقعی و انقلاب پیروز هنوز موقعش فرا نرسیده و هر اقدامی بی نتیجه و بی حاصل است و جز متلاشی شدن بنیان شیعه و خسارت نتیجه ای ندارد. [21] و دیگر آنکه اسباب و اوضاعی که علی رغم علم به عدم پیروزی تکلیف به یک قیام عمومی را نیز موجب گردد وجود ندارد. گفتگوی«سریر» با حضرت صادق(ع)  - که پیش از این ذکر شد – شاهدی بر این مدعاست.

نظیر همین موقعیت که برای امام معصوم(ع) پس از امام حسین(ع) پیش آمد در مدتی کوتاه برای امیرمؤمنان(ع) نیز فراهم شده بود و در همان اوضاع عده ای از دوستان آن حضرت او را به قیام و جهاد علیه مخالفان خود دعوت می کردند و آن بزرگوار نیز همانگونه موالیان خود را به صبر و متانت و خودسازی در همۀ ابعاد سفارش می فرمودند و از حرکت عجولانه و احساسی که نتیجۀ آن انهدام اساس دین و خونریزی حاصل بود ممانعت می کردند. [22] ولی آنچه از لابلای روایات به دست می آید اینکه هرگاه حرکتی اصلاح طلبانه و با مساعدت اوضاع گر چه به صورتی غیر فراگیر و با قصد کمک به مکتب اهل بیت – علیهم السلام – از ناحیۀ برخی از افراد شایسته و صالح علیه دستگاه ستم برپا می شده است، مورد تأیید معصومان – علیهم السلام – قرار می گرفته که نمونۀ آن را در تأیید قیام زید بن علی نقل کردیم.

از آنچه گفتیم به دست می آید که «انتظار فرج» به معنای تن به ظلم دادن و رضایت بدان و ظالم را به حال خود گذاشتن و در گوشه ای فارغ از هر گونه احساس مسئولیتی نسبت به حوادث روزگار غنودن و بی تفاوت نسبت به مصالح اسلام و امت اسلامی نیست، بلکه وظیفۀ فرج در هر زمان و هر دوره ای یک هدف را دنبال می کند و آن گشایش در امر آل محمد(ص) و برقراری نظام اسلامی و به دنبال فرصت مناسب بودن برای تحقق آن است و این امر گاهی با قیام علنی عملی می شود و گاهی نیز با مبارزۀ پنهان و زمینه سازی برای رسیدن به زمان مناسب به منظور قیام آشکار علیه نظامهای ظلم و ستم. و هر گاه نیز چنین اوضاعی فراهم آمد تکلیف حکم می کند که در راستای وصول به فرج و تضعیف باطل و انهدام آن به اقدام مقتضی دست زد – و همان گونه که گفتیم و باز خواهیم گفت – مقصود امامان معصوم – علیهم السلام – از محکوم کردن قیامهایی خاص، آنهایی بوده است که با دعوی مهدویت و یا با انگیزۀ دنیاطلبی و کسب قدرت انجام می گرفته و رهبران آن برای امیال و هواهای نفسانی به فتنه انگیزی و فساد می پرداختند.

از شواهد دیگر این مدعا تأییدهایی است که از ناحیۀ معصومان – علیهم السلام – نسبت به برخی قیامهای پیش از ظهور صادر شده است که نقل آنها کلام را به درازا می کشد و در اینجا تنها به نقل دو نمونه بسنده می کنیم:

1- مرحوم مجلسی در تاریخ قم از کتاب بحارالانوار از امام کاظم(ع) نقل می کند که آن حضرت می فرمود:«رجل من اهل قم یدعوا الناس الی الحق یجتمع معه قوم کذبرالحدید، لاتزلهم الریاح العواصف و لایملون من الحروب و لا یجبنون، و علی الله یتوکلون و العاقبة للمتقین». مردی از اهل قم مردم را به سوی حق فرا می خواند، گروهی برگرد او می آیند که بسان پاره های آهن اند. توفانهای سخت آنان را نمی لغزاند و از جنگها خسته و درمانده نمی شوند، ترس به دل راه نمی دهند و بر خدا توکل می کنند  و فرجام نیک از آن متقیان است. [23]

بسیاری از صاحب نظران این حدیث را بر انقلاب اسلامی ایران و رهبری امام راحل(س) منطبق می دانند. دقت در فرازهای آن نیز هر انسان با انصافی را به همین نتیجه مطمئن می سازد. از لابلای جملات آن به خوبی روشن است که حرکت و دعوت و قیام امام خمینی(س) نهضتی حق مدارانه، اصلاح طلبانه، و تأیید شده و عاقبت بخیر بود.

2 – از رسول گرامی(ص) روایت شده است که آن حضرت فرمود: «یخرج الناس من المشرق فیوطئون للمهدی سلطانه» گروهی از مشرق زمین خروج می کنند  و زمینه ساز حکومت مهدی(عج) می شوند. [24]

این حدیث را نیز برخی از اهل نظر – مانند روایت پیش – بر انقلاب اسلامی ایران تطبیق داده اند. [25]

بنابر آنچه گفتیم، انتظار فرج، مکتب تعهد و عمل و مدرسۀ عرفان و شور و حرکت است و این همان چیزی است که امام امت(س) در عمل و کلام خود به ما آموخت و با اجرای آن اساس تشیع و کیان آن را از خطر دشمن رهانید و از تیررس آن به دور داشت، و با معرفی چهرۀ ناب و اصلی آن جامعه را به سوی صلاح و اصلاح حرکت داد و حق ستیزان مستکبر را به استیصال و بیچارگی کشاند. معارف اهل بیت عصمت – علیهم السلام – را از انزوا نجات داد. و راه را برای پیاده شدن نسبی تعالیم حیاتبخش دین در سطح جامعه – گرچه در منطقه  ای خاص – هموار کرد و بالاتر اینکه تمامی جهانیان را به نقش دین و اصالت آن در حیات بشری واقف ساخت، و با انقلاب پرشورش زمینه ساز ظهور حضرت مهدی«عج» و فرج حقیقی و همیشگی و جهانی آل محمد(ص) گردید.

4- انقلاب اسلامی ایران و انتظار فرج: ممکن است در ذهن خوانندگان عزیز این پرسش پیش آید که بر طبق روایت مذکور زمینه ساز قیام حضرت مهدی(عج) در عصر غیبت یک انقلاب اصلاحی است، در حالیکه بنابر روایات دیگر که از رسول خدا(ص) و امامان معصوم– علیهم السلام – نقل شده است، حضرت ولی عصر هنگامی ظاهر می شوند  و دست به انقلاب می زنند که جهان را ظلم و جور فراگرفته باشد. [26] پاسخ این پرسش این است که تحقق و حدوث هر انقلاب اصلاحی و مردمی بر دو پایه استوار است که با وجود هر یک و بدون دیگری ممکن نیست نهضت محقق شود.

1- غلبۀ ظلم و فساد بر جامعه از ناحیۀ حکومتهای جائر و ستم پیشه.

2- آگاهی و بیداری عمومی در همه قشرها و طبقات اجتماعی نسبت به وضعیت موجود.

و این خود فلسفۀ تحقیق هر انقلاب اصلاحی است.

نمونۀ روشن این حقیقت وقوع انقلاب و نهضت اسلامی در ایران به رهبری امام راحل(س) است که در تحقق آن این دو مقدمه نقش اساسی داشت. اگر شاه و عمال او طریق عدالت داشتند و بدرستی با مردم رفتار می کردند نه امام و نه مردم نیازی به انقلاب نمی دیدند، همانگونه که اگر با وجود ستمشاهی مردم در ناآگاهی و بی خبری بودند باز هم انقلاب رخ نمی داد.

با شروع مبارزات امام در طول سالیان دراز از راههای مختلف – چه به وسیله خود آن بزرگوار و چه توسط یاران باوفا و شجاع و متعهد او – بذر آگاهی در افکار و دلهای مردم پاشیده شد و با آغاز اولین جرقۀ انقلاب در سال 57 این حرکت پرخروش جوشیدن گرفت و هر چه بر آگاهی و بیداری مردم افزوده می شد گسترۀ انقلاب و نهضت نیز وسعت بیشتری می یافت. تا اینکه در اثر عمق و دامنه گسترده معرفت توده های مردم زبانۀ انقلاب به تمامی نقاط این سرزمین رفت و عاقبت نیز خرمن عمر ستمکاران و طاغوت را در کام خود فرو برد.

انقلاب مقدس جهانی امام زمان(عج) نیز که یک انقلاب اسلامی با پشتیبانی عموم مردم و استقبال آنها از این قیام در سطح جهان است از این قاعده مستثنی نیست. هر اندازه دامنۀ ظلم و فساد و به همان نسبت وسعت بیداری مردم عمیقتر و زیادتر باشد، انقلاب حاصل از آن گسترۀ بیشتری خواهد داشت. و از آنجا که انقلاب نجاتبخش حضرت مهدی(عج) بنا به خواست و اراده خدای متعال شورشی عظیم و عالمگیر بر ضد مستکبران و مشرکان ستمگران است باید بر طبق سنت الهی این دو مقدمۀ پدید آورندۀ آن نیز جهانگیر باشد تا در همه جا یک انقلاب واقعی رخ دهد و بزودی تمامی مردم دنیا به آن روی آورند. روی همین اساس حضرات معصومان – علیهم السلام – خبر می دهند: پس از آنکه زمین از ظلم و فساد پر شود و گردانندگان و متولیان امور مردم در راه استثمار و بهره کشی آنها در گوشه گوشه دنیا به قتل و جنایت دست زنند و امنیت جانی و مالی را از آنان بگیرند، و زندگی را بر عدالت طلبان و حق خواهان تنگ کنند و با قوۀ قهریه و یا حیله و تزویر ملتها را به سوی مطامع و خواستهای شیطانی خویش بکشانند و آنها را از فطرت انسانی و یا تحمیل زندگی سراسر مادی و دور از معنویت و اخلاق حیات را برای آنها پوچ و بی معنا سازند، آنگاه خداوند متعال در بطن چنین دنیایی پر از فساد و ستم، ملتی را بر می انگیزد و به او کمک می کند و تمامی وسایل و مقدمات و ابزارهای لازم برای یک انقلاب ظفرمند را در اختیارش قرار می دهد. رهبری فرزانه و عادل که از اهل قم است با امتی حق طلب به پا می خیزند و به وسیلۀ این حرکت و نهضت مقدس صلای عدالت طلبی و فریاد بیداری در کل جهان بلند می شود، مردم دنیا به اصالت اسلام و مکتب بر حق تشیع و پیام نورانی آنکه رهایی از دام هر اسارت و بند شیطانی و رسیدن به حیات خالص و دور از شرک و طاغوت زدگی است، متوجه می شوند و بتدریج این آگاهی عمق بیشتری می یابد تا آنجا که مطابق حدیثی از امام صادق(ع) «خداوند بزرگ از قم که مرکز این بیداری و حرکت است، حجت خود را بر تمام دنیا از شرق و غرب تمام خواهد کرد. و این امر تا زمان ظهور حضرت مهدی(عج) ادامه می یابد.» [27]

این دو عنصر، یعنی ظلم و فساد عالمگیر و بیداری و توجه عمومی و رشد فکری، جهان را در آستانۀ انفجاری عظیم و خیزشی فراگیر قرار خواهد داد و زمینیان را طالب و منتظر مصلحی بر حق خواهد کرد و آنگاه خدای متعال به غیبت آن ذخیره وجود پایان خواهد داد و چشم جهان را به نور پرفروغ ظهورش روشن خواهد ساخت.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۱/۲۲
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی