مثالِ زندگی زودگذر دنیا
امام علی (ع) فرمود: از رسول خدا (ص) پرسیدم: چگونه خدای متعال را بخوانم و با او مناجات کنم؟
پیامبر (ص) فرمود: با صدق و وفا.
عرض کردم از خدا چه بخواهم؟ فرمود: سلامتی در دنیا و آخرت.
پرسیدم: برای نجاتم چه کنم؟ فرمود: غذای حلال بخور و سخن راست بگو.
ما را نمانده است دگر وقت گفتگو تا درد خویش با تو بگوییم مو به مو،از خوار گرچه گرد بحرم پاک کردی تا شام و کوفه راه درازیست پیش رو، خون گوشواره ها زده بر گوش های مان صد بغض مانده جای گلوبند برگلو، تنها گذاشتیم تنت را و می رویم اما سر تو همسفر ماست کوه به کوه، بی تاب نیستیم خداحافظت پدر بی آب نیستیم خداحافظت عمو.
محدث قمی آورده است:
از اربعینیات فاضل و عارف کامل، قاضی سعید قمی ره نقل شده که فرمود: به ما رسیده از کسی که ثقه و محل اعتماد است از استاد و اساتید ما شیخ بهاء الملة والدین العاملی قدس سره که روزی رفت به زیارت بعض ارباب حال که در مقبره ای از مقابر اصفهان مأوی گزیده بود. آن شخص عارف به شیخ گفت: من در این قبرستان قبل از این روز امر قریبی مشاهده کردم و آن امر این است که دیدم جماعتی جنازه ای را آوردند در این قبرستان دفن کردند در فلان موضع و رفتند چون ساعتی گذشت بوی خوشی شنیدم که از بوهای این نشأه نبود متحیر ماندم براست و چپ خود نظر کردم تا بدانم که این بوی خوش از کجا آمد که ناگاه دیدم جوان خوش صورتی در لباس ملوک است می رود نزد آن قبر پس رفت تا رسید به آن قبر. من تعجب بسیار کردم از آمدن او نزد آن قبر پس چون نشست نزد آن قبر دیدم مفقود شد گویا داخل در قبر شد.
236- امام صادق علیه السلام فرمود: نسبت دادن زنان پاکدامن به ارتکاب عمل ناشایست زنا از گناهان کبیره محسوب می گردد. زیرا خداوند در باره کسانی که به زنان پاکدامن نسبت ناروا می دهند فرموده است: در دنیا و آخرت مورد لعن قرار گرفته. و عذابی بزرگ برای آنها خواهد بود[1].
237- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: شخصی که نسبت ناروائی را به مرد مؤمن و یا زن مؤمنی بدهد. و سخنی در باره آنها بگوید که در مورد آنها روا نیست.
یکی از صفات خداوند «ستّار العیوب» بودن است یعنی عیب های بندگانش را در دنیا می پوشاند. به این صورت که کسی از گناهان پنهان افراد اطلاعی ندارد و خداوند آنها را می پوشاند و اگر عیوب و گناهان ظاهر می گشت، همچون قیامت که
«یعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیماهُمْ»[1]
که مجرمین از ظاهرشان شناخته می شوند، همه انسان ها از یکدیگر تنفر داشتند و به یکدیگر اعتماد نمی کردند.
امام علی علیه السلام در این خصوص فرمودند:
«الْحَذَرْ الْحَذَرْ فَوَ اللّهِ لَقَدْ سَتَرَ حَتَّی کانَّهُ غَفَرَ»[2]
«بر حذر باشید، بر حذر باشید! از عیب ها و گناهان به خدا قسم، خداوند عیب ها را پوشانیده آن چنان که گویی بخشیده است».
نزدیک غروب شده بود که کاروان آزادگان به سوی کوفه حرکت کردند روز عاشورا و شام عاشورا و شب گذشته را تلخ و سنگین گذرانده بودند. علی بن الحسین (ع) که همواره به رغم التهاب و تبی که داشت نگران زینب بود می گوید شب یازدهم زینب نماز شب را نشسته می خواند از دعایی که از زینب به یادگار مانده است می توان دریافت که دریای دل او چه مصیبتی را تحمل کرده است و کوهسار اراده پولادین او در برا بر چه توفانهای کوبنده ای ایستاده است و با خدای خود می گوید: