انتظارات امام زمان(عج) در ادعیه
وَ الْعَصْرِ* إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ،[1] عصر هم محتمل است که در این زمان حضرت مهدی- سلام اللّه علیه- باشد، یا انسان کامل باشد که مصداق بزرگش رسول اکرم و ائمه هدی، و در عصر ما حضرت مهدی- سلام اللّه علیه- است.[2]
در منظر قرآنی امام خمینی، مراد از «عصر» [زمان ] در سوره مبارکه عصر، انسان کامل است. یعنی خداوند برای بیان واقعیت و حقیقت زندگی و سرنوشت بشر، نخست به وجود انسانی سوگند می خورد که خود را به مرتبه قرب و کمال در آفرینش رسانده است. چنین انسانی که از او به انسان کامل تعبیر شده است، می تواند راهنما و ترازوی سنجش اعمال نیک و بد انسان های دیگر باشد. قرآن کریم در این سوره مبارک، خسران یا زیانکاری را به عنوان طبیعت بشری یاد کرده و همه افراد بشر را متمایل به نفس و فریب خورده دنیا و شیطان می شمارد، اما کسانی را که سلوک در ایمان و اخلاص دارند، رهیده از زیان پیشگی می داند.
برخلاف گمان برخی، که باور به منجی را برخاسته از پندارهای زخم دیدگان بشری دانسته اند، این باور، اعتقادی سترگ است که ریشه در امید بخشی های پیامبران الهی علیهم السّلام و اندیشوران بزرگ تاریخ دارد.[1] ازاین رو برخی از نویسندگان معاصر از این باور با عنوان فتوریسم یاد کرده، چنین نوشته است: «فوتوریسم،[2] یعنی اعتقاد به دوره آخر الزمان و انتظار ظهور منجی غیبی و مصلح جهانی و بزرگ، از جمله مسائلی است که در اصول عقاید ما، جای مهمّی را اشغال کرده است.
فضل گوید از امام جعفر صادق علیه السّلام شنیدم که می فرماید:
روزی خداوند به ابراهیم علیه السّلام وحی کرد که به زودی صاحب فرزندی خواهی شد. ابراهیم علیه السّلام بسیار خوشحال شد به سرعت به نزد ساره، همسر خود، شتافت تا این مژده مسرّت بخش را به او برساند.
وقتی ساره از بشارت الهی مطلع شد، به ابراهیم علیه السّلام گفت: چه می گویی؟ من پیر شده ام. چه طور ممکن است که صاحب فرزندی شوم.
ابراهیم علیه السّلام سخت به فکر فرورفت.
حضرت آیة الله بهجت فرموده است: شخصی می گفت: به همراه رفقا بودم که آقایی را از دور در کوچه دیدم. به دلم افتاد که حضرت امام عصر علیه السلام است. با خود گفتم: وقتی رسید، در دل به او سلام می کنم؛ اگر جوابم را داد، معلوم می شود که خود حضرت است.
هنگامی که از کنارش رد می شدیم، در دل به آن بزرگوار سلام کردم، تبسمی نمود و فرمود: علیکم السلام! به همراهان خود گفتم: آقا را دیدید؟! گفتند: کدام آقا؟! معلوم شد که آنها نه آقا را دیده اند و نه جواب سلام او را شنیده اند![1]
ابو الرجا مصری که یکی از نیکوکاران بود، می گوید:
پس از رحلت امام حسن عسکری علیه السّلام برای جستجوی امام زمان علیه السّلام حرکت کردم، سه سال گذشت، با خودم گفتم: اگر چیزی بود بعد از گذشت سه سال آشکار می شد.
در این هنگام، صدایی را شنیدم که صاحب صدا را نمی دیدم، او گفت: ای نصر بن عبد ربّه! به اهل مصر بگو: آیا شما پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم را دیده اید که به او ایمان آورده اید؟
به طور کلی بسیاری از امور براساس دیدگاه ها و برداشت های مختلف ممکن است، سازنده یا مخرّب باشند؛ از جمله مسئله انتظار ظهور امام زمان (ع) است. اگر کسی انتظار را چنین تفسیر کند که دیگر نمی توان کاری کرد و وظیفه ای در برابر فساد نداریم و امام زمان (ع) آن را اصلاح می کند، این انتظار مخرّب و افیونی است که انسان را از تحرّک و جنب و جوش بازمی دارد. برداشت دیگر از انتظار مهدی (ع) این است که هدف از بعثت انبیا (ع)، که استقرار عدالت در سراسر جهان است، قابل اجراست و باید جوشید و خروشید؛ تا اینکه جامعه لایق ظهور شخصیت بزرگواری شود که خداوند متعال براساس مصلحت او را در پس پرده غیب نگهداشته است و آن گاه عدالت کاملا فراگیر شود.
شعبی می گوید:
روزی عبد الملک بن مروان مرا فراخواند و گفت: موسی بن نصر- فرمانده ما در افریقا و امیر طارق بن زیاد فاتح اسپانیا- نامه ای برای من فرستاده و در آن نوشته است: به من خبر داده اند که حضرت سلیمان علیه السّلام در زمان خود، به گروه جن امر کرده است که شهری از مس برای او بسازند، و تمام عفریت ها و جنّیان برای ساختن آن گرد آمدند و آن را از چشمه غنی مسی که خداوند برای سلیمان پدید آورده بود، بنا کردند.