مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
سه شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۲۴ ق.ظ

چرا اخلاص در کارها کم رنگ شده است؟؟؟

ایکی از خصوصیات بسیح این بود که وقتی بسیج تشکیل شد بازوی انقلاب بود بی شرط! یعنی نمی‌گفت: پول می‌دهی یا نمی‌دهی؟ اضافه‌ کار هست یا نه؟ پست هست یا نه؟ مقام هست یا نه؟ هیچ چیز در فکرش نبود جز اینکه به کشور حمله شده، امام فرموده: دفاع واجب است. حالا که امام گفته دفاع واجب است، ما می‌رویم به وظیفه‌مان عمل کنیم. اصلاً کار نداریم حالا غرب می‌خواهد، هرجا لازم است. غرب یا جنوب؟ هرجا لازم است. درجه‌ات چیست؟ چه کار به درجه‌ی من دارد، هرچه می‌خواهد باشد. هرچه آمار جلو بیاید، آمار و پوستر و عکس و خیر مقدم و هرچه این تجملات اضافه شود، از اخلاص کم می‌شود.
۱- اخلاص نیروهای بسیجی در جنگ
زمان جنگ بود تقریباً، با یک نوجوان ۱۶، ۱۷ ساله‌ای مصاحبه کردند که ایشان مسئول خنثی کردن مین بود. گفتند: که چند تا خنثی کردی؟ گفت: خدا خنثی کرده، حالا توفیقی داشتیم. هرکاری کردند، نگفت. آخرش این خبرنگار گفت: چرا نمی‌گویی چند تا؟ از بس اصرار کرد، گفت: آقا اگر بگویم چند تا غرور مرا می‌گیرد. من نزد مردم عزیز می‌شوم. می‌گویند: ماشاءالله! این نوجوان این همه کار کرده است. من نخواستم مردم نگاهشان به من نگاه عظمت باشد، می‌خواستم در حال گمنام یک کاری کنم. ببینید این اخلاص است. البته غیر اخلاص هم هست.
گاهی وقت‌ها مثلاً یک جایی در ایام جنگ می‌رفتیم. در جبهه ها صحبت کنیم. مثلاً عوض تیپ می‌گفتیم: لشگر، عوض لشگر می‌گفتیم: گردان. قاطی می‌کردیم. می‌گفت: آقا حواست جمع باشد تیپ است. می‌گفتیم: ببخشید حالا من چه می‌دانم تیپ است، گردان است.  یا مثلاً می‌گفتیم: بچه‌های فلان شهر دست بالا کنند. آنوقت آنهایی که آن شهری بودند، دو تا دستشان را بالا می‌کردند که بگویند: مثلاً آمار شهر ما بیشتر است. اینها خیلی مشکل است. یعنی شیطان در محراب می‌رود. زیر عمامه می‌رود. در جبهه می‌رود. در اشک می‌رود. آدم گریه می‌کند ولی پشت این اشک اخلاص نیست.
قرآن می‌گوید: آن گریه‌ای ارزش دارد که پشتش یک معرفتی باشد. «الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا» (مائده/۸۳) دمع یعنی اشک، «مما عرفوا» یعنی براساس معرفت.
بحث ما بحث اخلاص است. الآن در آستانه محرم است. یک جا که دعوت می‌کنند برویم. طی نکنیم. چه مداح، چه طلبه! معمولاً هم طی نمی‌کنند ولی خوب تک و تایی گاهی افراد از هر صد تا ممکن است دو نفر سه نفر طی کنند. طی کردن کار بدی است. طی نکنیم. هرکس اول دعوت کرد او را قبول کنیم. سوا نکنیم. ای اینجا یا آنجا! اگر رزق شما نباشد، طی کنی و پول کلان هم بگیری، از گلویت پایین نمی‌رود، یک مسأله‌ای پیش می‌آید که پول حذف بشود و از بین برود. بنابراین موضوع بحثمان اخلاص است و درباره‌ی اخلاص صحبت کنیم. نشانه‌های اخلاص را خدمت شما بگویم که ببینید چیست. یک صلواتی بفرستید (صلوات حضار)
۲- اخلاص، مانع حسادت و کینه
آدمی که مخلص است هیچ‌وقت عقده‌ای نمی‌شود. همه‌ی مردم روز عاشورا می‌گویند: حسین، حسین، حسین، حسین، حسین، حسین! امام حسن نمی‌گوید: بی‌انصاف‌ها یک کم هم حسن بگویید! ما هم در این مملکت امام هستیم، ما هم برادر بزرگتر هستیم. اصلاً امام حسن امامِ امام حسین بوده، ولی امام حسین امامِ امام حسن نبوده است. امام حسین شب عاشورا به زینب کبری که منقلب شد، فرمود: امام حسن از من بهتر است. از دنیا رفت، جدم پیغمبر، فاطمه زهرا، امیرالمؤمنین اینها همه از من بهتر هستند. از جمله کسانی که گفت از من بهتر است، گفت: امام حسن هم از من بهتر است. یعنی مقامش بالاتر است.
آدم مخلص عقده‌ای نمی‌شود. چرا نیروی انتظامی به این هیئت گفت از این کوچه برو، به او گفت: از آن کوچه برو؟ چه فرقی می‌کند؟ مگر امام حسین در این خیابان است؟ حالا این خیابان شلوغ است تو از یک خیابان دیگر برو. نه این پرستیژ ما، در شأن ما است که ما از این خیابان برویم. اصلاً مکان در آدم مخلص نیست. مکان، می‌خواهی جبهه بروی، شرق یا جنوب یا غرب؟ هرجا نیاز است. سوا نکنیم. کجا تبلیغ کنیم. سوا نکنیم از کدام خیابان برویم. سوا نکنیم. منبری می‌خواهیم دعوت کنیم، اصل بر این باشد که این منبری چقدر چیز یاد مردم می‌دهد. بعد از این ده شب سخنرانی چقدر مردم رشد کردند. نه اینکه چه جمعیتی اضافه شده است. نگاه ما به جمعیت و اینها نباشد.
معنای مخلص این است که خدا برای ما مهم باشد. من به یک… البته الحمدلله خیلی عوض شده، خیلی، شاید ۹۰ درصد عوض شدند. یادم نمی‌رود سالهای قبل به یک رئیس هیأت گفتم آقا ظهر که می‌شود همان‌جا که دارید سینه می‌زنید، همان‌جا در همان خیابان، یک نماز ظهر بخوانید. گفت: اِ… حاج آقا چه می‌گویی؟ دسته‌ی من به هم می‌خورد! ببین می‌گویی نماز اول وقت بخوان، می‌گوید: دسته‌ی هیأت! او برایش آنچه مهم است نماز نیست، بگویید… دسته هیأت است. خوب به هم بخورد. طوری می‌شود؟ حرکت خوبی شد، عاشورا این نمازهای در خیابان خیلی خوب شد. البته در خیابان به شرطی که نزدیک مسجد نباشد. وگرنه اگر مسجد هست، اصل نماز در مسجد است.
انسان ماشین نیست، کامپیوتر نیست، اطلاعات در کامپیوتر هم هست، ارزش انسان نیت انسان است. اطلاعات را کامپیوتر هم دارد.
۳- نشانه اخلاص، موفقیت یا شکست در کار
آدم اگر مخلص باشد هیچ‌وقت غصه نمی‌خورد. نشد ما دانشگاه برویم. نشد که نشد! من رفتم طلبگی می‌خواستم مرجع تقلید شوم، نشد. نشد که نشد! وظیفه‌ات را عمل کن. من تلاش خودم را کردم. شد شد، نشد نشد! چرا من رئیس جمهور نشدم؟ خوب نشدی که نشدی. چرا من در انتخابات مجلس رأی نیاوردم. نشد که نشد. آدم مخلص غصه نمی‌خورد. ولذا قرآن می‌گوید: مخلص علامتش این است، «فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُون‏» (توبه/۱۱۱) چه این دشمن را بکشد، چه دشمن این را بکشد. «إِحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ» (توبه/۵۲) قرآن می‌گوید: هردو نیکو است. ای دشمن را بکشد، الحمدلله! دشمن خدا را کشتیم. دشمن خدا این را بکشد، الحمدلله شهید شدیم. و لذا کلمه‌ی «َیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُون‏» در قرآن به هم چسبیده است. یعنی برای مخلص فرق نمی‌کند. آدم مخلص غصه نمی‌خورد، معذورم!
دکتر گفته: روزه‌ات را بخور. روزه می‌خورم. خاک بر سر ما امسال روزه‌مان را خوردیم. چرا می‌گویی: خاک بر سر ما؟ وظیفه‌ات روزه خوردن بوده است. به همان دلیلی که می‌گویند: او باید بگیرد، دکتر می‌گوید: تو باید نگیری. آدم مخلص غصه نمی‌خورد. فقرا احساس عقب‌ماندگی نمی‌کنند. فقیر مخلص می‌گوید: خوب من بیش از این، «لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏» (نجم/۳۹) هرچه انسان سعی داشت، همان به او می‌رسد. ما هیچوقت غصه نمی‌خوریم.
آدم‌های موفق مغرور نمی‌شوند. چون نمی‌داند خدا قبول کرد یا نه؟ به امیرالمؤمنین گفتند: خیلی تلاش می‌کنی. داری خودکشی می‌کنی. فرمود: نمی‌دانم کارهایم قبول شده یا نه. بدانم قبول شده اینقدر خودکشی نمی‌کنم.
بگذارید یک چیزی برایتان بگوییم.    پیغمبر ما، حضرت عیسی، حضرت موسی، بسیاری از انبیاء از نسل ابراهیم هستند. پس شخص ابراهیم. بهترین کارها ساختن کعبه است. حضرت ابراهیم در مکه پایه‌های کعبه را بالا برد «وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْت‏» (بقره/۱۲۷) قرآن می‌گوید: حضرت ابراهیم پایه‌های کعبه را بالا برد و بعد گفت: «رَبَّنا تَقَبَّل‏» خدایا تو باید قبول کنی. اگر قبول تو نباشد، حتی ابراهیم، حتی ساختن کعبه، حتی در مسجد‌الحرام ارزش ندارد. اصل برق است. اگر برق باشد لامپ کوچک هم نور می‌دهد. برق نباشد حباب بزرگ هم باشد نور نمی‌دهد. اصل برق است.
بعضی‌ها می‌پرسند آقا چند بار عمره رفتی؟ چند بار مکه رفتی؟ چند بار عتبات؟ فکر می‌کند گردو است می‌شمارد. سی بار مشهد رفتم. بیست بار کربلا رفتم. ده بار هم رفتم عمره … مگرگردو است که می‌شماری؟ اگر لامپت سالم باشد، دفعه‌ی اول که به برق مکه وصل شد روشن می‌شوی. اگر هم لامپت سوخته باشد، هزار بار هم به سرپیچ بزنی… شما نپرس چند بار رفتی، بپرس لامپت روشن شد یا نشد؟
نیت خالص نتیجه‌اش این است که انسان تمرکز فکر دارد.  چون در نماز یک لحظه از نیت خالص بیرون بروی، نمازت باطل است. نیت یعنی هدف را گم نکن. هدف خداست. سرگرم مسائل غیر این نشو.
۴- نماز، دعوت به اخلاص
اصلاً خود نماز تمرین اخلاص است. الله اکبر! تو بزرگی، آمریکا بزرگ نیست. همه‌ی رئیس جمهورها جمع شوند یک مگس نمی‌توانند خلق کنند. یک مگس هم یک چیزی را بردارد و فرار کند همه‌ی رئیس جمهورها عقبش بدوند نمی‌توانند از آن بگیرند. الله اکبر! تو بزرگی. بسم الله به نام تو نه به نام کسی دیگر. رحمان و رحیم تو هستی دیگران رحم ندارند. برای حکومت خودشان حاضر هستند، مبارک وار، صدام وار، قذافی وار، شاه وار، مردم را درو کنند که خودشان پادشاه باشند.
خدایا من باید در خانه‌ی تو بیایم. رحمت، سرچشمه انواع رحمت‌ها تو هستی. باید از تو بیم داشته باشم. مالک قیامت تو هستی. کسی دیگر مالک نیست. «لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْم‏» (غافر/۱۶) «ایاک» فقط بنده‌ی تو، نه بنده‌ی شرق، نه بنده غرب، نه بنده‌ی مزد، نه بنده‌ی مقام، نه بنده‌ی مدرک، «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» فقط کمک از تو «إِیَّاکَ نَسْتَعِین». فط تو مرا هدایت کن «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیم‏» (فاتحه/۶) نماز همه‌اش تمرین اخلاص است. حتی در مسائل کیفری اگر کسی نیتش فرق کند جریمه ندارد. مثلاً اگر شما قسم خوردی، گفتی: والله چنین می‌کنم. خوب اگر نکردی باید کفاره بدهی. والله گفتی باید کفاره بدهی. ده تا مسکین غذا بدهی یا ده نفر لباس بدهی. اما اگر نیتت جدی نبود، از ثقل زبان بود، یعنی پر حرف هستی، به خاطر پرحرفی، بی‌توجهی، عصبانیت، بی‌اراده، عجله، ثقل لسان، از زبانت پرید قصدی نداشتی. اگر قصدی نداشتی و قسم خوردی، کفاره هم چه… یعنی حتی نیت‌ها در کیفرها، کسی عمدی کسی را بکشد یا خطایی کسی را بکشد.
چه کنیم خالص باشیم؟ باید توجه کنی که چرا به این می چسبی؟ پهلوی این عکس می‌گیری؟ اینقدر بله‌قربان می‌گویی؟ چه مشکلی داری؟ می‌خواهی عزیز شوی؟ «إِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّه‏» (یونس/۶۵) «إِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمیعاً» موضوع بحث نیت است. نیت، نیت به کارها ارزش می‌دهد. بستر اخلاص.
۵-  راه رسیدن به مقام اخلاص
انسان چگونه مخلص شود؟ ۱- باور کنیم. باور کنیم تمام عزت دست اوست. «إِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمیعاً» قرآن گفته: «جمیعا» این «جمیعا» یعنی چه؟ تمامش برای خداست. یعنی اینطور نیست که بگویی: ۹۹ درصد دست خداست، یک درصد هم برای این است که من رئیس بانک شوم. من رئیس شورای شهر شوم. من رئیس مجلس شوم. من امام جمعه شوم. اگر یکی از این مقام‌‌ها، عزت آور بود کلمه‌ی «جمیعا» دروغ بود. چون خدا در قرآن گفته: «جمیعا». یعنی صد در صد عزت دست خداست. حالا بنده بنشینم، بالاترین مقامات رسمی کشور این طرف و آن طرف من بنشیند، این عزت است برای من. خدا خواسته باشد مرا خراب کند، بین همه‌ی شخصیت‌ها من یک چیزی می‌گویم خراب می‌شوم. یک عملی از من سر می‌زند از آسمان به زمین می‌افتم. ولو این طرف من فلانی بود، این طرفم فلانی. «إِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمیعاً» یعنی یک درصدش هم برای این است که شما خودت را به این می‌چسبانی.
باور کنیم. باور کنیم تمام قدرت دست خداست. «أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمیعاً» (بقره/۱۶۵) باز راجع به قدرت هم گفته «جمیعا». یک «جمیعا» دیگر داریم. قرآن می‌گوید که باور کنیم تمام تدبیر دست خداست.
«فَلِلَّهِ الْمَکْرُ جَمیعاً» (رعد/۴۲) مکر یعنی تدبیر. همه ممکن است برنامه‌ریزی کنند برای اینکه شما بالا بروی. خدا نمی‌خواهد بالا بروی. همه چیز برمی‌گردد.
سه تا «جمیعا» در قرآن است. «إِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمیعاً» … بگویید… «أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمیعاً»، «فَلِلَّهِ الْمَکْرُ جَمیعاً» جمیعا یعنی یک درصدش برای دیگری نیست… آخر بعضی‌ها می‌گویند که حکم من مدیر کلی شد یا معاون یا مشاور؟ مشاور شد یا مشاورت؟ چه و چه؟ دلت به چه خوش است؟ خوشا به حالت به حضرت عباس! اگر رزقت عزت نباشد، بالاترین مرتبه هم بروی، مبارک رزقش عزت نبود. سی سال حکومت کرد تمام عزت سی ساله با در قفس کردنش به باد رفت. اینطور نیست. جاوید شاه، مرگ بر شاه، تمام شد و رفت. یک درصد عزت برای این نیست. نه، من اگر بتوانم استخدام رسمی شوم، زودتر خواستگار گیرم می‌آید. اینقدر استخدام رسمی شدند، باز هم در خانه نشستند کسی در خانه را نمی‌زند. خواستگار ندارد. چون این «و من یتوکل علی استخدام رسمی و هو» عوض «من یتوکل علی الله».
محاسباتی که می‌کنیم در قرآن چند تا «یَحسَبون» داریم. «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُون‏» (کهف/۱۰۴) «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى‏ شَیْ‏ء» (مجادله/۱۸) «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُون‏» (زخرف/۳۷) یعنی در دنیای خیال است. در دنیای خیال چنین می‌کند، چنین می‌کند، چنین می‌کند. ما اگر بدانیم کسی دیگر کاره‌ای نیست، در مناجات شعبانیه داریم «الهی بِیَدک» یَد یعنی چه؟ «بیَدِک لا بِیَد غَیرِک زیادتی و نقصی» خدایا دست توست. دست غیر تو نیست. زیادی من و نقص من، دیدید صدام به چند ابرقدرت چسبید، عزیز شد؟ شاه به چند ابر قدرت چسبید، عزیز شد؟ مبارک چقدر باج به آمریکا و اسرائیل داد عزیز شد؟ «جمیعا» این سه تا «جمیعا» را یادت نرود.
در قرآن سه تا «جمیعا» داریم، سه تا «یحسبون». «یحسبون» یعنی در دنیای خیال، خیال می‌کند. ما اگر بنشینیم اینها را فکرش را کنیم، رزق دست خداست. «نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ» (اسراء/۳۱) اینطور نیست که به زرنگی باشد. حدیث داریم گاهی خداوند آدم‌هایی را که زرنگ هستند هرچه می‌دوند به جایی نمی‌رسند، یک آدم‌هایی هم که هیچ زرنگی ندارند، زندگی‌شان راحت راحت است. خدا این کار را می‌کند تا به زرنگ‌ها بگوید، به زرنگی نیست.
۶- درجات اخلاص در نیّت
اخلاص درجه دارد. «ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعا» (اعراف/۵۶) «رَغَباً وَ رَهَباً» (انبیاء/۹۰) «شُکْراً لِنِعْمَتِهِ»، «أَهْلًا لِلْعِبَادَهِ» (بحارلانوار/ج۴۱/ص۱۴) درجه دارد. آدم‌ها درجه دارند. مثلاً گاهی وقت‌ها می‌گوییم: برو بالا بنشین. می‌گوید: چیه؟ می‌گوییم: پرتقال‌هایش بزرگ است. برو بالا! پرتقال‌هایش بزرگ است. به یکی می‌گویند: برو بالا، چیه؟ آنجا بوعلی سینا نشسته. بغل بوعلی سینا عکست را برمی‌دارند، مشهور می‌شوی. یکی می‌گوید: برو بالا می‌گوییم: چیه؟ می‌گوید: از بوعلی سینا یک سؤال علمی کن، یک چیزی یاد بگیر. ما سه تا، چند رقم برو بالا داریم. برو بالا پرتقال‌هایش بزرگ است. برو بالا عکست را بگیرند. برو بالا استفاده علمی می‌کنی. اخلاص هم درجه دارد. نماز بخوانیم برای اینکه جهنم نرویم. نماز بخوانیم برای اینکه بهشت برویم. نماز بخوانیم برای اینکه حاجتمان را بگیریم.
نشانه‌ی اخلاص: کم و زیاد شدن در آن اثر ندارد. خدایا یک دعا می‌کنم آمین بگویید. خدایا تو را به آبروی امام حسن همه‌ی ما را ببخش. خاطره‌ی تلخ، خیلی تلخ است. ولی من باید اینها را بگویم.
در حرم امام رضا، قصه برای بیست سال پیش است. زیارت می‌خواندم و به قول امروزی‌ها یک حالی هم داشتیم و به قول امروزی‌ها سیم وصل شده بود. یک کسی کنار من گفت: حاج آقا این پول را به فقیر بده. گفتم: من زوار هستم. غریب هستم. فقیر سراغ ندارم. باز شروع کردیم سیم وصل شد. خواندیم، خواندیم، خواندیم، دومرتبه گفت: حاج آقا ؟ گفتم: بله. گفت: این پول را به فقیر بده. گفتم: شما یکبار دیگر هم گفتی. من زوار هستم. غریب هستم. کسی را نمی‌شناسم. دوباره سیم وصل شد. یک چند دقیقه شد. گفت: حاج آقا؟ گفتم: بله. گفت: این پول را به فقیر بده. دفعه سوم من ناراحت شدم. گفتم: پدرجان ولم کن. این پول را هم تا کرده بود کوچولو اندازه‌ی یک بادام، آبی بود. من فکر کردم بیست تومان است. آن زمان بیست تومان آبی بود. اسکناس بیست تومان آبی بود. گفتم: یک بیست تومان تا کردی هی می‌گویی: به فقیر بده. گفت: حاج آقا بیست تومان نیست. هزار تومان است. خوب باز هزار تومان آن زمان پول بود. من تا دیدم هزار تومان است آرام شدم. (خنده حضار) گفتم: اینجا یک مؤسسه ایتامی هست. گفت: به هرکس می‌خواهی بدهی بده.
وقتی رفت دیدم این پیام امام رضا بود. گفت: قرائتی گول خودت را نخوری. دو لیتر هم گریه کنی. مادامی که فشار خونت با پول پایین و بالا می‌رود، نمره‌ات صفر است. آنوقت مفاتیح را کنار گذاشتم، منقلب شدم. گاهی انسان لحظه مرگ می‌فهمد کل عمرش صفر است. می‌رفتم درس فلانی که بگویند: فلانی شاگرد فلانی است. اینطور نیست. ما فکر می‌کنیم اگر هیئت ما یک سرش کجا باشد و یک سرش کجا… هرچه اخلاص بیشتر باشد ماندگارتر است.
۷- بی‌اثر بودن ملامت دیگران در انسان مخلص
آدم مخلص از ملامت‌ها نمی‌ترسد، من می‌خواهم نماز بخوانم، آقا به تو می‌خندند، بخندند. مگر من مقوا هستم که با بارون وا بروم؟ چطور دیگران…
ما آدم داریم مثلاً چهل سال پیش کراوات داشته هنوز کراواتش را، پیرمرد هست. نود سالش است ولی کراواتش را می‌زند. چنان این فرهنگ غربی در مخش، آنوقت تو سی و دو سال است بچه مسلمان هستی می‌خواهی نماز بخوانی خجالت می‌کشی؟ حالا باشد بعد، روبروی مردم است. باشد بعد یعنی چه؟ می‌خواهم نماز بخوانم.
ما یکجایی رفتیم، برنامه‌ای داشتیم. ضمناً فیلم‌برداری هم می‌کردند. گفتیم: خوب به غروب برسد نماز چه؟ گفتند: آنجا نماز می‌خوانیم. ما یک ساعتی برنامه پیاده کردیم و بعد هم غروب شد، رفتیم سر نماز تا رفتم بگویم: الله اکبر! گفتم: قبله این طرف است. گفتند: نه حاج آقا! قبله آن طرف است. گفتم: پس چرا سجاده این طرف است؟ گفت: مگر نماز نمادین نمی‌خواهی بخوانی؟ گفتم: بابا می‌‌خواهم نماز بخوانم. نماز نمادین چیست؟ یعنی هنوز باورمان نیامده که بابا نماز! نماز نمادین چیست؟! ما باید خیلی چیزها را باور کنیم.
آدم مخلص از ملامت نمی‌ترسد. آدم مخلص کاری به تشکر ندارد. آدم مخلص بین افراد فرق نمی‌گذارد. یک کسی در یک جلسه فرق گذاشت بین پولدار و نابینا. به فقیر عبوس کرد، به پولدار توجه کرد. ده تا آیه خدا به رگبار بست این آقایی که عبوس کرد. «عَبَس» باقی‌اش را بلدید؟ بگویید… «وَ تَوَلَّى‏» (عبس/۱) عبوس کرد؟ پشت کرد؟ «وَ مَا یُدْرِیکَ لَعَلَّهُ یَزَّکىَّ» (عبس/۳) شاید این اهل تزکیه باشد. شاید این خودساخته… شاید حرف تو در این نابینا اثر کند. «أَمَّا مَنِ اسْتَغْنىَ‏، فَأَنتَ لَهُ تَصَدَّى» (عبس/ ۵ و۶) آن کسی که پولدار است، تو متصدی هدایت او شدی. توجه به پولدار کردی؟
آدم مخلص علامتش این است که برایش فرق نمی‌کند. امام رضا فرمود: کسی که سلامش به فقیر و غنی فرق کند خدا او را غضب می‌کند. شما می‌خواهی روضه بروی. ببینی کدام روضه شام می‌دهند. کدام روضه شامش چیست؟ مدرک می‌دهند یا نمی‌دهند؟ شام می‌دهند یا نمی‌دهند؟ آدم مخلص برایش فرق نمی‌کند. این آقا در هیئت ما سینه زده یا نزده؟ بابا غذای امام حسین را بدهید بخورد. طرفداری کردند یا نکردند؟ مردم فهمیدند یا نفهمیدند؟ فلانی پولدار است یا غنی؟ اینها علامت اخلاص است. اخلاص هم دیر از بین می رود. مثل سوزن است که به توپ بزنی، یک سوزن به توپ بزنی کل بازی لغو می‌شود.
یک وقت ما سوار هواپیما بودیم همه را پیاده کردند. گفتیم: خبری است؟ گفتند: بعد می‌فهمید. گفتیم: آقا چه بوده؟ همه‌ی بار را به مسافرها بدهید. گفتند: یک موش یا سوسک در هواپیما رفته است. گفتم: ای بابا! این همه مسافر و بار را به خاطر یک سوسک یا موش؟ گفتند: بله… ممکن است این سوسک، ممکن است این موش یکی از این سیم‌ها را بجود. و این سیم را اگر بجود رابطه‌ی خلبان با فرودگاه قطع می‌شود. رابطه قطع شود خیلی چیزها به هم می‌ریزد. سوسک شرک، موش شرک می‌آید سیم اخلاص را می‌جود. سیم اخلاص که جویده شد رابطه انسان با خدا قطع می‌شود. رابطه قطع شود خیلی از چیزها به هم می خورد.
اهل بیت ما سه شب غذای افطاری‌شان را به فقیر و مسکین دادند. یک سوره‌ی «هل اتی» آمد. برای چه؟ برای سه لقمه نان. این خیلی مهم است. به خاطر اخلاصشان بود. یکی در جبهه کشته شد. گفتند: برادر عزیزم! شهادتت مبارک. گفتند: این شهید نیست. گفتند: بابا در جبهه شهید شد. فرمود: این قصدش خدا نبوده. این در جبهه نگاهش به اسب و الاغ طرف خورد. گفت: بروم او را بکشم مثلاً اسبش را به غنیمت بگیرم. این رفت او را بکشد به خاطر غنیمت، شهید شد. این «قتیل الحمار» است. یعنی شهید راه خر. لقب گرفت. «قتیل الحمار» کشته شد اما در راه الاغ. اخلاص!

۸- رعایت آداب عزاداری در محرم
چون دهه‌ی محرم است یک چیزی بگویم. برادرهای عزادار جاهایی که زن‌ها هستند سینه‌تان را نشان ندهید. خلاف تقوا است. من نمی‌گویم حرام است یا حلال. امام حسین دوست ندارد. می‌خواهید عزاداری کنید. آقایان خانه‌ها الآن وصل به اینترنت هستند. شما در اینترنت کلمه شیعه را بیاورید. تا کلمه شیعه را می‌آورید قمه زن‌ها را نشان می‌دهند. آنوقت به ما می‌گویند: شیعه‌ها یک بیماری دارند، خودزنی، خودآزاری، خودکشی، یعنی علات شیعه قمه است. آیا امام صادق در قمه خلاصه می‌شود؟ چهارده معصوم ما در قمه خلاصه می‌شود؟ یک طور عزاداری کنید که عزت برای شیعه باشید. نه آرم شیعه قمه باشد. باز کار به فتوا هم ندارم. چون من این بحث‌ها را با قمه‌زن‌ها کردم. قمه‌زن‌ها برداشتند یک کتاب چاپ کردند، آیت الله العظمی فلان،آیت الله العظمی فلان، آیت الله العظمی فلان که مثلاً چند تا از آنها گفتند: قمه جایز است. می‌دانید چه سؤال کردند؟ سؤالش را برایتان می‌خوانم. ما روز عاشورا به عشق امام حسین، می‌خواهیم چند قطره خون به امام حسین هدیه کنیم. خوب مرجع تقلید هم می‌گوید: باسمه تعالی چنانچه ضرری به جسمت نزند مانعی ندارد.
شما می‌گویی: می‌خواهم خون هدیه کنم. مرجع هم می‌گوید: جایز است. این رقمی سؤال کن. حضرت آیت‌الله العظمی، می‌خواهم طوری عزاداری کنم که اروپا و آمریکا به شیعه بخندد. و آرم شیعه بدن خونی باشد. این رقمی سؤال کن ببینیم کدام مرجع اجازه می‌دهد. سؤال می‌گویی: آب است. می‌گوید: بخور.بگو: شراب است. می‌گوید: نخور. شما هرطور سؤال کنی، ان طور جواب می‌دهد. به عشق امام حسین چند قطره خون هدیه کنیم، ما که خون هیچ، جانمان را فدای امام حسین می‌کنیم. اما طوری عزاداری کنیم که دنیا بگوید: شیعه این است. یعنی تمام معارف شیعه همه تحت الشعاع قمه زدن قرار گیرد.
چند رقم عزاداری هست. آن رقم عزاداری کنیم که امام صادق بگوید: «جزاکم الله خیرا» اگر بنا بود کسی قمه بزند، خود امام زمان قمه زدن را سفارش می‌کرد. ما برای تمام جزئیات حدیث داریم. حتی به ما گفتند: هرکس می‌خواهد نماز جمعه برود، از شب جمعه پیاز نخورد. برای اینکه ممکن است بوی پیاز در دهانش باشد فردا در نماز جمعه کنار دستی‌اش اذیت شود. یعنی بیست ساعت قبل از نماز گفته نکند بوی پیاز بغل دستی‌ات را اذیت کند. حوضی که وضو می‌گیری، اگر یک آجرش غصبی باشد، تصرف حساب شود می‌گوید: وضو نگیر. خوب اسلامی که در مسائل ریز این همه حدیث داریم، آنوقت می‌شود برای عزاداری حدیث نداشته باشیم. ما آیه داریم چطور عزاداری کنیم. حدیث داریم چطور عزاداری کنیم. سنت و سیره داریم چطور عزاداری کنید.
یک طور عزاداری کنید که همه مراجع، حالا گیرم پنج تا می‌گویند: جایز است. خوب پنج تا هم می‌گویند: جایز نیست. شما اگر یک قرصی را، فرض کنید این قرص است. پنج تا دکتر می‌گوید: این قرص را بخور، پنج تا دکتر می‌گوید: این قرص را نخور. اما یک قرص دیگر داریم ده تا دکتر می‌گویند: این قرص را بخور. عاقل چه می‌کند؟ آن قرصی را می‌خورد، که پنج تا می‌گویند: بخور، پنج تا می‌گویند: نخور، یا عاقل آن قرصی را می‌خورد که ده تا می‌گویند: بخور. قمه زدن پنج تا می‌گویند: بله، پنج تا می‌گویند: نه. باقی انواع عزاداری را ده تایی می‌گویند: آره. خوب خوش انصاف یک طوری عزاداری کن که همه بگویند.  بعد هم فکر می‌کند خیلی حسینی است. فکر نمی‌کند که اگر مثلاً مقام معظم رهبری یک چیزی گفت اینها در مقابلش قمه زدند، آمریکا خوش می‌آید، می‌گویند: ما در ایران همین را می‌خواستیم. یک عده در مقابل فتوای رهبری ایستادند. خودشان را هم خوب می‌دانند. طوری عزاداری کنیم نماز مالیده نشود. مداح‌ها یک شعرهایی بخوانند پر محتوا باشد. خدای نکرده، خدای نکرده پنج درصدی که طی می‌کنند، ۹۵ درصد هم خالص هستند. آن پنج درصد هم طی نکنند. حالا دو فلس اضافه می‌دهند، دو فلس کمتر می‌دهند، چانه نزنیم. راهبندان نکنیم. صدای بلندگو اذیت نکند. نمونه عزاداری، نمونه عزاداری مقام معظم رهبری است. نماز مغرب اول وقت، دو سه تا آیه قرآن، چند تا آیه قرآن، پنج دقیقه، ده دقیقه، مداح، ده دقیقه یک ربع، یک واعظ نیم ساعت، دو مرتبه ده دقیقه یک ربع، مداح. بعد هم شام! یعنی همه‌ی مراسم یک ساعت و نیم بیشتر طول نمی‌کشد. ما بعضی از جلسه‌ها ساعت یازده شروع می‌شود. حالا طوری نیست بلندگویش مردم‌آزاری نکند.
عزادارها طوری عزاداری کنند که راهبندان نشود. احیاناً آمبولانسی، بیماری، آتش‌نشانی، خطری پیش آمد کسی کار دارد، فرودگاه است. در عزاداری ما مردم‌آزاری نباشد. امام حسین علت ماندنش اخلاص بود. گفت: خدایا می‌روم کربلا نه برای ریا، نه برای خودنمایی، نه برای نه برای… «لا… و لا بطنا» برای هیچ چیز نیست، فقط برای رضای تو می‌روم. روز عاشورا هم فرمود: «لَا مَعْبُودَ سِوَاک‏» (بحارالانوار/ج۸۱/ص۲۰۶) ای خدا، پرستش هیچ‌کس را جز تو نمی‌کنم. اخلاص امام حسین، خون در دنیا خیلی ریخته شده است. اخلاص بود که به امام حسین بقا داد. انشاءالله عزاداری‌های ما همراه با نماز، تقوا، احکام الهی، گفته شود.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۲۴
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی