مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
شنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ق.ظ

عوامل تربیت از نگاه استاد شهید مرتضی مطهری

. تقویت اراده

انسان، موجودی تربیت پذیر است و بر اثر تربیت درست می تواند به عالی ترین مدارج روحی، معنوی و علمی دست یابد. برای رسیدن به چنین هدفی والا، عواملی لازم است که از جمله آنها، تقویت اراده و به کار گرفتن آن است. شهید مطهری در این باره می گوید:

هر مقدار که اراده قوی تر باشد، بر اختیار انسان افزوده می شود و انسان، بیشتر مالک خود و کار خود و سرنوشت خود می گردد. هیچ مکتبی در دنیا پیدا نمی شود که به این اصل اعتقاد نداشته باشد که اراده در انسان باید تقویت شود. مثلاً اگر انسان می خواهد بچه را تربیت کند، باید کاری بکند که اراده در وجودش تقویت شود. راجع به مسئله اراده و به تعبیر دیگر، تسلط بر نفس، دستورهای فراوانی با عنوان تقوا و تزکیه نفس آمده است.

امیرالمؤمنین علی علیه السلام تعبیری دارند بسیار عالی، اول درباره خطا و گناه می فرماید: «اَلا وَ اِنَّ الخَطایا خَیلٌ شُمُسٌ، حُمِلَ عَلَیها اَهلُها؛ مَثل گناهان؛ مَثل اسب های چموش است که اختیار را از کف سوار می گیرند.» سپس درباره تقوا که نقطه مقابل آن است، می فرماید: «اَلا وَ اِنَّ التَّقوی مَطایا ذُلُلٌ؛ همانا مثل تقوا، مَثل مرکب های رام است که اختیار مرکب در دست سوار است، نه اختیار سوار، دست مرکب.»

بنابراین، در اینجا سخن از تقویت اراده است و اینکه به سبب تقوا، انسان، صاحب اراده و بر نفس خود مسلط می شود و در نتیجه، به سوی تربیتی درست گام برمی دارد.

پیام متن:

1. تقویت اراده، عاملی مهم در تربیت انسان است.

2. تقوا سبب تقویت اراده است.

2. نیایش و پرستش

از دیگر عوامل تربیت، از نگاه استاد مرتضی مطهری، نیایش و پرستش است. وی در این باره چنین می گوید:

یکی از اموری که از استعدادهای خاص انسانی شمرده می شود، مسئله نیایش و پرستش است. عده زیادی از محققان و روان شناسان، نیایش و پرستش را به عنوان یک حس اصیل در انسان پذیرفته اند. این حس که یک حس انسانی است، برای تربیت انسان باید تقویت شود. یک انسان کامل یا نیمه کامل، این قسمت از وجودش نمی تواند تعطیل باشد، همان گونه که هیچ قسمت دیگر از قسمت های اصیل وجود او نمی شود تعطیل باشد. هر قسمتی از قسمت های وجود انسان، چه حیوانی اش (یعنی مشترکات انسان و حیوان) و چه انسانی محض، اگر تعطیل شود، او یک انسان ناقص است.

در باب عبادت و نیایش، اگر انسان به تربیت خودش و فرزندانش، علاقه مند به تربیت اسلامی است و یا می خواهد افرادی را تربیت بکند، واقعاً باید به مسئله نیایش، دعا و عبادت اهمیت بدهد و اصلاً عبادت، قطع نظر از اینکه پرورش یک حس اصیل است، تأثیر زیادی بر دیگر نواحی وجود انسان دارد. این است که بزرگان همیشه توصیه می کنند: «هر مقدار هم که کار زیاد داری، یک ساعت را برای خودت بگذار.» ممکن است شما بگویید، من هیچ ساعتم برای خودم نیست، تمام وقت هایم برای خدمت به مردم است. نه، در عین حال، انسان، بی نیاز از اینکه یک ساعت را برای خودش بگذارد نیست. حال، یک ساعت که می گویند حداقل است، یک ساعت یا بیشتر در شبانه روز را انسان واقعاً برای خودش بگذارد تا در آن لحظه ها به درون خودش و به خدای خودش بازگردد و در آن حال، فقط او باشد و خدای خودش و راز و نیاز کردن و مناجات با خدای خودش و استغفار کردن.

پیام متن:

تربیت درست انسان، بدون در نظر گرفتن مسئله نیایش و پرستش، امکان پذیر نیست. پس انسان بدون پرداختن به نیایش و پرستش، موجودی ناقص است و باید ساعتی از شبانه روز را به این مهم اختصاص دهد.

3. مراقبه و محاسبه

از دیگر عوامل اثرگذار در تربیت انسان، «مراقبه و محاسبه» است. مراقبه؛ یعنی مراقبت انسان از اعمال خویش تا مبادا کاری برخلاف دستورهای الهی از او سر بزند. شهید مطهری در این باره می گوید:

[مراقبه] یعنی با خود، معامله یک شریکی را بکن که به او اطمینان نداری و همیشه باید مواظبش باشی. مثل یک بازرسی که در اداره است. یعنی خودت را به منزله یک اداره تلقی کن و خودت را به منزله بازرس این اداره که تمام جزئیات را باید بازرسی و مراقبت کنی. مراقبه، چیزی است که همیشه باید همراه انسان باشد.

مرحوم آقای بروجردی، چند روز قبل از فوتشان، بعضی ها که خدمت ایشان بودند، گفتند: خیلی ایشان را ناراحت دیدیم و ایشان گفتند که خلاصه عمر ما گذشت و ما رفتیم و نتوانستیم خیری برای خودمان پیش بفرستیم و عملی انجام دهیم. یکی از آنهایی که نشسته بود، طبق عادتی که بعضی ها در مقابل صاحبان قدرت دارند و شروع می کنند به تملق و چاپلوسی، خیال کرد که اینجا هم جای تملق و چاپلوسی است، گفت: آقا شما دیگر چرا، ما بیچاره ها باید این حرف ها را بزنیم، شما الحمدللّه این همه آثار خیر از خودتان به جا گذاشتید... . آقای بروجردی در جواب گفت: چه می گویی؟ «خَلِّصِ العَمَلَ فَاِنَّ النّاقِدَ بَصیرٌ بَصیرٌ؛ عمل را باید خالص انجام داد، چراکه نقّادِ آگاهِ آگاه، اعمال را بررسی خواهد کرد».

شهید مطهری درباره محاسبه نیز می گوید:

یک دستور دیگری هست که نام آن را محاسبه می گذارند، چنان که علی علیه السلام می فرماید: «حاسِبُوا اَنفُسَکُم قَبلَ اَن تُحاسَبُوا وَ زِنُوها قَبلَ اَن تُوزَنُوا؛ پیش از آنکه از شما ـ در قیامت ـ حساب بکشند، از خودتان حساب بکشید و خودتان را اینجا وزن کنید، قبل از آنکه شما را وزن کنند».

همچنین در روایت دیگر آمده است: «لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِبْ نَفسَهُ؛ هر کس که هر شبانه روز یک بار به حساب خودش رسیدگی نکند، از ما نیست.» یکی از افتخارهای دنیای اسلام در اخلاق، این است که به الهام از همین دستورها، کتاب هایی در زمینه «محاسبة النفس» نوشته شده است، مانند محاسبة النفس از سیدبن طاووس و محاسبة النفس از کفعمی.

پیام متن:

مراقبت انسان از کارهای خویش و محاسبه او از نفس خود، از عوامل مهم تأثیرگذار بر تربیت و اصلاح انسان است.

4. تفکر

شهید مطهری درباره نقش سازنده تفکر در امر اصلاح و تربیت نفس می گوید:

یکی از عوامل اصلاح و تربیت نفس در تعلیمات اسلامی، عادت کردن به تفکر است. تفکر باید برای انسان عادت بشود.

ما سه نوع عبادت داریم: عبادت بدنی، مثل نماز خواندن و روزه گرفتن؛ عبادت مالی مثل زکات و خمس دادن و به طور کلی انفاق ها و عبادت فکری که نامش، تفکر است و تفکر، برترین نوع عبادت هاست. اینکه می گویند: «یک ساعت تفکر، بهتر از عبادت یک سال یا هفت سال یا هفتاد سال است»، معلوم می شود که ارزش تفکر، از آن عبادت های دیگر خیلی بیشتر است. درباره ابوذر نیز روایت است که: «کانَ اَکثَرُ عِبادَةِ اَبی ذَرٍّ التَّفَکر؛ بیشترین عبادت ابوذر، فکر کردن بود.» فکر کردن، به انسان، روشنایی می دهد و عبادت بی تفکر، ممکن است به صورت یک کار لغو و بیهوده درآید، ولی اینکه انسان در چه چیزی تفکر کند، ما تفکر را محدود نمی کنیم. انسان می تواند از جمله در عالم خلقت تفکر کند. اگر انسان در کار عالم و در نظام های عالم و در دقایق مخلوقات، تأمل و دقت کند و هدفش از این تأمل و دقت و کشف رازهای عالم، این باشد که به حقیقت، بیشتر راه یابد و خدا را بیشتر بشناسد، این امر، هم علم است و هم عبادت. قسم دیگر تفکر که در خود قرآن مجید به آنها توجه شده است، تفکر در تاریخ است و تفکر در سرنوشت و سرگذشت اقوام و ملل گذشته. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «فَاقصُصِ القَصَصَ لَعَلَّهُم یَتَفَکَّرُونَ؛ قصه ها[ی گذشتگان] را نقل کن، باشد که تفکر کنند.» این هم، نوعی تفکر است که باز از نظر اسلام، عبادت است.

تفکر انسان درباره خود، نوع دیگر تفکر است؛ یعنی انسان درباره کارهای خودش تفکر کند، درباره اینکه چه گونه تصمیم بگیرد و چه گونه کار بکند و اینکه حالت یک خس و خاشاک را پیدا نکند که در سیلی افتاده باشد و هر جا سیل می رود، او هم برود. برای اینکه انسان بر سرنوشت خود و نیز بر جامعه خود مسلط باشد ـ لااقل در این حد که صد در صد تسلیم اوضاع و احوالی که بر او احاطه کرده است، نباشد ـ شرط اساسی آن، تفکر است.

و بالاخره عاقبت اندیشی، نوع دیگری از تفکر است و مقصود، این است که انسان قبل از اقدام به هر کاری، عاقبت آن کار را در نظر بگیرد. در این باره نقل است که: شخصی، خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: یا رسول اللّه ! به من موعظه ای بفرمایید. آن حضرت، سه بار تکرار کردند که آیا اگر من بگویم، تو به کار می بندی؟ گفت: بله. آن گاه فرمود: «اِذا هَمَمْتَ بِاَمرٍ فَتَدَبَّر عاقِبتَه؛ هرگاه می خواهی کاری را انجام دهی، اول درباره عاقبت آن کار تدبّر کن».

پیام متن:

1. تفکر، به عنوان برترین نوع عبادت، نقش انکارناپذیری در اصلاح و تربیت انسان دارد.

2. از انواع تفکر، تفکر در خلقت، تفکر در تاریخ، تفکر درباره خود و تصمیمات خود و اندیشه در عاقبت هر کاری است که انسان می خواهد انجام دهد.

5. هم نشینی با صالحان

شهید مطهری در زمینه تأثیر هم نشینی با نیکان و صالحان بر تربیت درست انسان می گوید:

مجالست با صالحان، آثار نیک فوق العاده دارد؛ همان گونه که مجالست با بدان، آثار سوء فوق العاده دارد و این، یک امری است اجتناب ناپذیر، یعنی انسان هرچه بخواهد به اصطلاح، درِ دل خود را ببندد و وقتی که با کسی معاشرت می کند. خود را نگه دارد که از او اثری نگیرد، باز هم کم و بیش، اثر می پذیرد.

در نهج البلاغه تعبیری است به این صورت که: «مُجالِسَةُ اَهلِ الهَوی مَنساةٌ لِلایمانِ؛ هم نشینی با هواپرستان، فراموش خانه ایمان است»؛ یعنی انسان آن جا که برود، اصلاً ایمان را فراموش می کند. البته این معاشرت اخلاقی، غیر از معاشرت معلم است با متعلم و غیر از معاشرت مربی است با زیردست خودش. مقصود، انیس گرفتن است که انسان باید در این امر، دقت داشته باشد.

در احادیث ما وارد شده است که گروهی، از عیسی بن مریم سؤال کردند: «یا رُوحَ اللّه ِ مَن نُجالِسُ؟؛ ای روح اللّه ، با چه کسی مجالست کنیم!» جواب داد: «مَن یُذَکِّرُکُمُ اللّه َ رُؤیَتُهُ وَ یَزیدُ فی عِلمِکُم مَنطِقُهُ وَ یُرَغِّبُکُم فِی الْخَیْرِ عَمَلُهُ؛ با کسی معاشرت کنید که دیدن او، شما را به یاد خدا بیندازد و سخنش، بر علم شما بیفزاید و عمل او، شما را به کار خیر ترغیب کند.» مولوی می گوید:

می رود از سینه ها در سینه ها از ره پنهان صلاح و کینه ها
صحبت صالح، تو را صالح کند صحبت طالح، تو را طالح کند

پیام متن:

برای موفقیت در امر تربیت، باید موضوع هم نشینی با انسان ها را جدی گرفت و همواره با صالحان هم نشین شد.

6. ازدواج

ازدواج، به سبب آرامش و آسایشی که برای انسان می آورد، می تواند زمینه ساز تربیتی عالی و شایسته برای آدمی باشد. استاد شهید مطهری در این باره چنین می گوید:

در اسلام، ازدواج یک امر مقدس و یک عبادت تلقی شده است، با اینکه از مقوله لذات و شهوات است. یکی از علل آن این است که ازدواج، اولین قدمی است که انسان از خودپرستی و خوددوستی به سوی غیردوستی برمی دارد. تا قبل از ازدواج، فقط یک «من» وجود داشت و همه چیز برای «من» بود. اولین مرحله ای که این حصار شکسته می شود، ازدواج است که بر اثر آن، یک موجود دیگری هم در کنار این «من» قرار می گیرد و برای او معنی پیدا می کند، و از آن پس، کار می کند، زحمت می کشد، خدمت می کند؛ نه برای «من»، بلکه برای «او».

نکته دیگر در این باره آنکه تجربه های خیلی قطعی نشان داده است که افراد پاک مجرد برای اینکه بیشتر به اصلاح نفس خودشان برسند و به این بهانه ازدواج نکرده اند و یک عمر مجاهده نفس کرده اند، اولاً اغلب آنها در آخر عمر پشیمان شده اند و به دیگران گفته اند، شما این کار را نکنید و ثانیاً با اینکه برخی از آنها واقعاً عالم بودند و در فقه و اصول مجتهد بودند، حکیم و فیلسوف و عارف بودند، تا آخر عمر و مثلاً در هشتاد سالگی، باز یک روحیه بچگی و جوانی و یک خامی هایی در اینها وجود داشته است و این نشان می دهد که یک نوع پختگی وجود دارد که جز در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده پیدا نمی شود. بنابراین، عامل تشکیل خانواده که خود یک عامل اخلاقی است. عاملی است که جانشین نمی پذیرد.

پیام متن:

ازدواج و تشکیل خانواده، از آن رو که زمینه را برای رهایی از خودپرستی آماده می سازد و انسان را از خامی و کودکی دور می کند، می تواند یکی از عوامل تربیتی انسان به شمار آید.

7. جهاد

جهاد، یکی از عوامل مهم در تربیت روبه رشد انسان است. سختی ها و مشکلات نهفته در جهاد، می تواند به سهم خود، برای انسان، سازنده و مفید باشد. در واقع چنین سختی هایی را به واسطه برکت های پنهانی که در آن است، می توان از الطاف خفیه الهی به شمار آورد. به تعبیر مولوی:

هرچه بر تو، آن کراهیت بود چون حقیقت بنگری، رحمت بود

شهید مطهری درباره نقش تربیتی جهاد، چنین می گوید:

یکی از عوامل اصلاح و تربیت، جهاد است و به طور کلی شداید و مشقات، خود از عوامل اصلاح و تربیت است. جهاد، یک عاملی است که جانشین نمی پذیرد؛ یعنی امکان ندارد که یک مؤمن مسلمان جهاد رفته و یک مؤمن مسلمان جهاد ندیده، از نظر روحیه یک جور باشند.

حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در این زمینه هست که واقعاً اعجاز است. ایشان می فرماید: «مَن لَم یَغزُ وَ لَم یُحَدِّثْ نَفسَهُ بِغَزْوٍ ماتَ عَلی شُعبَةٍ مِنَ النِّفاقِ؛ مسلمانی که جهاد نکرده باشد یا لااقل در دلش اندیشه و آرزوی جهاد را نداشته باشد، اگر بمیرد، در شعبه ای از نفاق مرده است.» این شعبه ای از نفاق را جز مواجه شدن با دشمن، چیز دیگری از جان انسان بیرون نمی برد. درست، مثل شنا است که اگر انسان تمام کتاب هایی را که در باب شناوری نوشته شده است، بخواند، شناور نمی شود، بلکه باید مدتی شنا کند و به خطرات آن تن دردهد تا شنا بیاموزد. شجاعت را نیز جز با مواجه شدن با خطراتی که برای جان آدم هست و جز با مواجه شدن با دشمن، نمی توان کسب کرد.

پیام متن:

1. نقش تربیتی جهاد و اهمیت آن تا جایی است که دست کم باید آرزوی آن را در سر داشت تا انسان گرفتار خسران روحی نشود.

2. سختی هایی که در جهاد وجود دارد برای انسان، سازنده است و مسیر تکامل وی را هموار می کند.

8 . کار

شهید مرتضی مطهری در زمینه آثار و فایده های کار می گوید:

کار، از نظر سازندگی فرد، یک امر لازمی است. انسان یک موجود چند کانونی است. انسان جسم دارد، قوه خیال دارد، عقل و قلب دارد. کار، هم برای جسم انسان ضروری است و هم برای خیال، عقل و قلب او. اما اینکه کار برای جسم انسان ضروری است، کمتر احتیاج به توضیح دارد؛ زیرا یک امر محسوس است. بدن انسان اگر کار نکند، مریض می شود؛ یعنی کار یکی از عوامل حفظ سلامتی انسان است. اما کار، برای تربیت قوه خیال انسان، امری لازم است؛ چراکه اگر قوه خیال آزاد باشد، منشأ فساد اخلاق می شود. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید: «النَّفسُ اِن لَم تَشغَلْهُ شَغَلَکَ؛ اگر نفس را به کاری مشغول نکنی، او تو را به خودش مشغول می کند».

همین خیالات است که انسان را به هزاران نوع گناه می کشاند. اما وقتی انسان یک کار و شغلی دارد، آن کار و شغل، او را به سوی خود می کشد و جذب می کند و به او مجالی برای فکر و خیال باطل نمی دهد. همچنین کار روی احساس انسان اثر می گذارد که در اصطلاح قرآن، از آن به «دل» تعبیر می شود؛ یعنی کار از جمله آثارش این است که به قلب انسان خضوع و خشوع می دهد و جلوی قساوت قلب را می گیرد. بی کاری، قساوت قلب می آورد و حداقل فایده کار برای قلب این است که از قساوت قلب جلوگیری می کند.

از خواص دیگر کار، آزمودن خود است. به این بیان که یکی از چیزهایی که انسان قبل از هرچیز باید بیازماید، خودش است. انسان قبل از آزمایش خود، نمی داند چه استعدادهایی دارد. با آزمایش، استعدادهای خود را کشف می کند. تا انسان دست به کاری نزده، نمی تواند بفهمد که استعداد این کار را دارد یا ندارد. انسان، با کار، خود را کشف می کند و خود را کشف کردن، بهترین کشف است.

اگر انسان دست به کاری زد و دید استعدادش را ندارد، کار دیگری را انتخاب می کند و بعد، کار دیگر تا بالاخره کار مورد علاقه و موافق با استعدادش را پیدا می کند. آن وقت است که شاهکارها به وجود می آورد که شاهکار، ساخته عشق است، نه پول و درآمد. با پول می شود کار ایجاد کرد، ولی با پول نمی توان شاهکار ایجاد کرد. در مجموع، کار؛ سازنده خیال، سازنده عقل و فکر و قلب آدمی و به طور کلی، سازنده و تربیت کننده انسان است.

پیام متن:

کار، در کنترل قوه خیال و در نتیجه، بازداشتن انسان از بسیاری از گناهان ضروری است و به سبب خاشع و خاضع ساختن قلب انسان و اثرگذار بودن آن بر کشف استعدادها، نقش مهم و انکارناپذیری در تربیت انسان دارد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۰۲
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی