مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
شنبه, ۱ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۴۶ ق.ظ

عنایت على علیه السلام براى جوان تائب

نتیجه تصویری برای صدبار اگر توبه شکستی باز آیی

امام حسن مجتبی علیه السلام فرموده اند: در شب تاریکی که دیدگان خفته و صداها آرام گرفته بود همراه پدرم برگرد کعبه طواف می کردم، پدرم ناگهان آوای اندوهگین و دردمندی را شنید که چنین می گفت: «ای کسی که در تاریکی ها دعای مضطر درمانده را اجابت می فرمایی. ای کسی که درماندگی و گرفتاری و دردها را مرتفع می سازی. همانا میهمانان تو برگرد خانه خفته اند و بیدار می شوند، ای خدای قیوم! تو را فرا می خوانم و دیده تو هرگز نمی خسبد. به بخشش خود عفو از گناه مرا به من ارزانی فرمای.

ای که همگان در حرم به او اشاره می کنند و توسّل می جویند. اگر عفو تو را گنهکار افراط کننده در نیابد، چه کسی باید برگنهکاران با بزرگواری بخشش آورد». امام حسن علیه السلام گوید: که پدرم به من فرمود: فرزندم! آیا صدای این شخص را- که بر گناه خود زاری و از پروردگارش طلب عفو می کند- می شنوی، پیش او برو شاید بتوانی او را پیش من آوری. من شروع به گردش در اطراف کعبه کردم و به جست وجوی او پرداختم، او را نیافتم تا آن که کنار مقام ابراهیم رسیدم، او را در حال نماز دیدم، گفتم: به حضور پسر عموی پیامبر صلی الله علیه و آله بیا. او نماز خود را مختصر کرد و از پی من آمد، من به حضور پدرم رفتم و گفتم: پدر جان! این همان شخص است.

پدرم از او پرسید: از کدام ملتی؟ گفت: عربم، پرسید: نامت چیست؟ گفت: منازل بن لاحق. پدرم پرسید: کار و داستان تو چیست؟ گفت: داستان آن کسی که گناهانش او را تسلیم و بزه هایش او را به نابودی کشانده است، چه می تواند باشد؟ آن هم کسی که غرقه دریای خطاهاست. پدرم فرمود: با این همه داستان خود را به من بگو. گفت: جوانی بودم که به سرمستی و بازیچه، روزگار می گذراندم و از آن کار به خود نمی آمدم؛ پدری داشتم که مرا فراوان پند می داد و می گفت: پسرم! از لغزش ها و گرفتاری های جوانی برحذر باش که خداوند را خشم و عتابی است که از ستمگران دور نیست. و هرگاه او در پند دادن خود پافشاری می کرد، من هم او را بیشتر می زدم.

یکی از روزها که هم چنان در اندرز دادن من اصرار می کرد، او را با ضربه های دردناک خود به ستوه آوردم. به طور جدّی به خدا سوگند خورد که کنارخانه کعبه خواهد آمد و به پرده های آن پناه خواهد برد و بر من نفرین خواهد کرد. پدرم بیرون آمد و چون کنار خانه خدا رسید و به پرده های کعبه پناه برد، این سخنان را گفت: «ای کسی که حاجیان از راه دور و نزدیک پهنه تهامه را پیموده و به درگاهش آمده اند، پروردگارا! ای آن که هر که را با تضرّع به درگاه تو یگانه مهترمهتران دعا کند، نومید نمی سازی، این «مُنازل» از نافرمانی نسبت به من باز نمی ایستد؛ ای خدای رحمان! حق مرا از این پسرم بازستان، با قدرت خود یک طرف اورا شل و فلج ساز، ای آن که مقدّسی، نه زاده شده ای و نه فرزند می آوری».

منازل گفت: به خدا سوگند هنوز سخن او تمام نشده بود که بر سر من این آمد که می بینید، آن گاه سمت راست خویش را برهنه کرد که خشک و فلج بود. مُنازل گفت: من از کارهای خود توبه کردم و به راه راست بازگشتم و همواره درصدد کسب رضایت او بودم و برای او فروتنی می کردم و از او تقاضای بخشش می کردم تا سرانجام موافقت کرد همان جا که بر من نفرین کرده است (بیت اللَّه الحرام) برای من دعا کند. من او را بر شتری سوار کردم و خود از پی او پیاده حرکت کردم. چون به وادی اراک رسیدیم، پرنده ای از خاربنی پرید و شتر رم کرد و او را میان سنگ ها برزمین افکند، سرش نرم شد و در گذشت و همان جا او را به خاک سپردم و ناامید به این جا آمدم. آنچه برای من بسیار سخت است سرزنشی است که می شنوم؛ زیرا من معروف شده ام که گرفتار عاق پدر هستم.

پدرم، امیر المؤمنین علی علیه السلام به او گفت: بر تو مژده باد که یاری خداوند برای تو فرا رسیده است، آن گاه دو رکعت نماز گزارد و برای او دعایی را چند بار خواند و با دست خود جامه را از آن جانب بدن مُنازل که شل بود، کنار زد و به صورت صحیح و سالم همان گونه که پیش از آن بود برگشت. پدرم به مُنازل فرمود: اگر نه این بود که پدرت موافقت کرده بود که همان گونه که بر تو نفرین کرده بود دعا کند، هرگز برای تو دعا نمی کردم. [1]

پی نوشت:

[1] . نگارنده، بازگشت از بیراهه، ص 27 و 30؛ توبه کنندگان، ص 197 و 199

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۰۱
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی