مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی

هدف امام مجتبی علیه السلام از این ازدواج و طلاق

بر فرض ثبوت ازدواج های متعدد، با توجه به برخی آموزه های دینی می توان ادعا نمود چه بسا از جمله اهداف امام علیه السلام از این امر، دو هدف زیر بوده است:

1ـ بر آوردن حاجات مردم نسبت به انتساب به خاندان رسالت و امامت.

2ـ بی نیاز نمودن زنان از نظر اقتصادی.

هدف اول:

 چنانچه گذشت، به جهت علاقه مؤمنان برای انتساب به خاندان رسالت و امامت، پیشنهاد این ازدواجها از ناحیه خانواده ها صورت می گرفت؛ همان گونه که در دو روایت کتاب «کافی» شریف و نقل کتاب «إحیاء علوم الدین» غزالی و روایت طبرانی گذشت؛ بنابراین آنان بودند که می خواستند به واسطه برقراری ازدواج با فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله، افتخار انتساب به خاندان رسالت و امامت را پیدا کنند. از این رو یکی از اهداف امام علیه السلام از این امر، بر آوردن حاجت آنها بود و قطعا هیچ غرض شهوانی در بین نبود.

هدف دوم:

هدف دیگری که می توان برای این مساله ذکر نمود، بی نیاز نمودن زنان از نظر اقتصادی بود، چنانچه در بعضی از منابع اسلامی این مطلب را به آن حضرت نسبت داده اند. راغب اصفهانی یکی از علمای اهل تسنن، در این زمینه چنین می نویسد:

فقیل له فی ذلک فقال إن الله تعالى علق بهما الغنى فقال «وأنکحوا الأیامى منکم والصالحین من عبادکم وإمائکم إن یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله» وقال «وإن یتفرقا یغن الله کلا من سعته» فأنا أتزوج للغنى وأطلق للغنى.

الأصفهانی، أبو القاسم الحسین بن محمد بن المفضل، الوفاة: 502، محاضرات الأدباء ومحاورات الشعرء والبلغاء ج2، ص 220، تحقیق : عمر الطباع، ناشر: دار القلم - بیروت - 1420هـ- 1999م.

به [امام] حسن [علیه السلام] گفته شد هدف شما از این ازدواج و طلاقها چیست؟ ایشان فرمودند خداوند دو بی نیازی را مترتب بر ازدواج و طلاق نموده است، آنجا که [در قرآن پیرامون ازدواج] می فرماید :‌ «مردان و زنان بى‏همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى‏نیاز مى‏سازد» و در آیه ای دیگر [پیرامون طلاق] می فرماید: «اگر از هم جدا شوند، خداوند هر کدام از آنها را با فضل و کرم خود، بى‏نیاز مى‏کند»؛ بنابراین من به خاطر بی نیازی ازدواج می کنم و به خاطر بی نیازی طلاق می دهم.

بنابراین می توان ادعا نمود چه بسا از جمله انگیزه های امام علیه السلام از این کار، هدفی فرهنگی [انتساب مردم به خاندان رسالت و امامت] و اقتصادی [بی نیاز نمودن زنان بی سرپرست] بوده است.

اکنون در این مجال قبل از بیان دلایلی که به عنوان رد این دسته از روایات مطرح است، شایسته است پیرامون متن روایت کتاب «محاسن» اندکی توضیح دهیم.

مرحوم برقی در کتاب محاسن چنین نقل می کند:

قَالَ: أَتَى رَجُلٌ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیّاً علیه السلام فَقَالَ لَهُ جِئْتُکَ مُسْتَشِیراً أَنَّ الْحَسَنَ علیه السلام وَ الْحُسَیْنَ علیه السلام وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ جَعْفَرٍ خَطَبُوا إِلَیَّ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام الْمُسْتَشَارُ مُؤْتَمَنٌ أَمَّا الْحَسَنُ فَإِنَّهُ مِطْلَاقٌ‏ لِلنِّسَاءِ وَ لَکِنْ زَوِّجْهَا الْحُسَیْنَ فَإِنَّهُ خَیْرٌ لِابْنَتِکَ‏.

البرقی، أحمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج 2 ص 601، التحقیق : السید جلال الدین الحسینی المشتهر بالمحدث، ناشر : دار الکتب الإسلامیة – طهران.

امام صادق علیه السلام فرمود: مردى به حضور امیر مؤمنان علیه السلام رسید و گفت: حسن و حسین و عبد الله ابن جعفر از دختر من خواستگارى کردند‏، اکنون با تو مشورت میکنم که کدام از ایشان را بپذیرم؟ حضرت امیر فرمود: شخصى که مورد مشورت قرار می گیرد امین است. اما فرزندم حسن زیاد زن طلاق می دهد. دخترت را به فرزندم حسین بده. این کار برای دخترت خیر است.

با توجه به مطالبی که گذشت، توضیح روایت فوق از این قرار است: امام علیه السلام از نظر شرعی نمی توانست هم زمان بیش از چهار همسر داشته باشد با این فرض امیرالمؤمنین علیه السلام به آن فرد فرمودند دخترت را به ازدواج حسین علیه السلام دربیاور؛ زیرا امام علی علیه السلام می دانستند که چه بسا هدف آن مرد از ازدواج دخترش این است که همسر پسر پیامبر صلی الله علیه وآله باقی بماند و این مطلب با ازدواج با امام حسین علیه السلام میسر بود و یا اینکه امیر مؤمنان علیه السلام ایمان آن مرد را به اندازه مردان قبیله هَمدان نمی دانستند و خوف این وجود داشت که در صورت طلاق دخترش، معرفتش نسبت به امام معصوم علیه السلام کم شود و در دینش لغزش پیدا شود، از این رو توصیه نمودند که دخترش را به ازدواج امام حسین علیه السلام در آورد.

ادله مخالفین این دسته از روایات

صرف نظر از بیان و توضیحی که پیرامون محتوای این دسته از روایات ذکر شد و در صورت عدم پذیرش توضیحات فوق، چاره­ای جُز کنار گذاردن این روایات نیست؛ زیرا:

یک: اگر تلقی فردی از واژه «مطلاق»، تنوع طلبی جنسی و شهوت انی باشد، این دسته روایات با عصمت ائمه علیهم السلام در تعارض­اند. در نظام اعتقادی امامیه، امامان علیهم السلام دارای عصمت­اند و هیچگونه لغزشی از آنان سر نمی زند. حال اگر روایتی با مقوله عصمت در تعارض باشد، از نظر علمای شیعه مردود است و کنار گذاشته می شود همانگونه که عالمان ما در بسیاری از مسائل کلامی، فقهی و ... همین روش را بر می گزینند. از باب مثال شیخ طوسی روایتی را که بر سهو نمودن امام علی علیه السلام دلالت دارد، به دلیل آنکه با عصمت امام علیه السلام در تعارض است، رد می کند و می نویسد:

فَهَذَا خَبَرٌ شَاذٌّ مُخَالِفٌ لِلْأَخْبَارِ کُلِّهَا وَ مَا هَذَا حُکْمُهُ لَا یَجُوزُ الْعَمَلُ بِهِ عَلَى أَنَّ فِیهِ مَا یُبْطِلُهُ وَ هُوَ أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَدَّى فَرِیضَةً عَلَى غَیْرِ طُهْرٍ سَاهِیاً عَنْ ذَلِکَ وَ قَدْ آمَنَنَا مِنْ ذَلِکَ دَلَالَةُ عِصْمَتِهِ علیه السلام.

الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى460هـ)، تهذیب الأحکام، ج 3 ص 40، تحقیق: السید حسن الموسوی الخرسان، ناشر: دار الکتب الإسلامیة ـ طهران، الطبعة الرابعة،‌1365 ش .

این روایت شاذ است و با تمام احادیث دیگر مخالفت دارد و هر خبری که چنین باشد، نمی توان بدان عمل نمود. علاوه بر آنکه در خود روایت مطلبی است که دلالت بر بطلان آن می کند و آن اینکه امام علی علیه السلام نمازی را سهواً بدون وضوء انجام داده است در حالی که عصمت او مانع از پذیرش این مطلب است.

دو: این دسته روایات با احادیث مبغوضیت تنوع طلبی جنسی در تعارض­اند. بر اساس روایتی که کلینی با سند معتبر از امام صادق علیه السلام نقل نموده، افرادی که به دلیل لذت طلبی جنسی، بسیار ازدواج می کنند و طلاق می دهند، مبغوض خدایند.

إِنَّ اللَّهَ یُبْغِضُ الْمِطْلَاقَ‏ الذَّوَّاقَ.

الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الکافی، ج 6 ص 54، ناشر: اسلامیه‏، تهران‏، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.

خداوند بر مردی که هوس باز است و مرتباً زن طلاق می دهد، غضب می کند.

هیچ فرد شیعی نمی پذیرد امام دوم علیه السلام مبغوض خداوند باشد.

سه: این دسته روایات با احادیث بیانگر ویژگی­ و نشانه­های امامان در تعارض است. امام صادق علیه السلام می فرماید: ائمه از ابتدای خلقتشان همواره مورد عنایت ویژه خداوند بوده و هیچگاه امری ناپسند دامنگیرشان نشد. کلینی با سند معتبر آورده است: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع‏ فِی خُطْبَةٍ لَهُ یَذْکُرُ فِیهَا حَالَ الْأَئِمَّةِ ع وَ صِفَاتِهِم‏ ... لَمْ‏ یَزَلْ‏ مَرْعِیّاً بِعَیْنِ‏ اللَّهِ‏ یَحْفَظُهُ‏ وَ یَکْلَؤُهُ بِسِتْرِهِ مَطْرُوداً عَنْهُ حَبَائِلُ إِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ ... مَعْصُوماً مِنَ الزَّلَّاتِ مَصُوناً عَنِ الْفَوَاحِشِ کُلِّهَا ...

الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الکافی، ج 1 ص 204، ناشر: اسلامیه‏، تهران‏، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.

امام صادق علیه السلام در خطبه­ای را که پیرامون ویژگی­های امامان علیهم السلام ایراد نمود، فرمود: ... امام همیشه زیر نظر خدا سرپرستى و نگهبانی شده، از دامهاى شیطان و لشکرش بر کنار‏ ... از لغزشها نگهدارى شده و از تمام زشتکاریها در امان است ...

امام باقر علیه السلام یکی از نشانه­های امام را نزاهت از اُمور بیهوده بر می شمارد.

عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ‏ وَهْبٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام: مَا عَلَامَةُ الْإِمَامِ‏ الَّذِی‏ بَعْدَ الْإِمَامِ فَقَالَ طَهَارَةُ الْوِلَادَةِ وَ حُسْنُ الْمَنْشَإِ وَ لَا یَلْهُو وَ لَا یَلْعَبُ.

الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الکافی، ج 1 ص 285، ناشر: اسلامیه‏، تهران‏، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.

معاویة بن وهب گوید: به امام باقر علیه السلام گفتم علامت جانشین امام چیست؟ فرمود: پاکیزگى ولادت (حلال‏زادگى)، پرورش خوب و کنار بودن از لهو و لعب.

چهار: مطابق این روایات، نکوهش امام علی علیه السلام در ملأ عام بوده است. حال مسأله از دو حال خارج نیست. نخست آنکه ابتدا و بدون آنکه فرزندش را از این عمل نهی کرده باشد، آن را در میان مردم کوفه اعلام داشت و امر منکر را به صورت علنی افشا نمود و این به معنای «اشاعه فحشا = انتشار منکرات» است که خود کاری حرام می باشد. چنین چیزی به هیچ وجه قابل پذیرش نیست زیرا هر کسی می داند که برای نهی از منکر ابتدا باید به طرف مقابل آن هم به طور خصوصی تذکر داد و بنابر اجماع شیعه، امام علیه السلام هرگز مرتکب گناه نمی شود. فرض دوم آن است که امام ابتدا فرزندش را از این کار نهی کرد اما او سر برتافته است؛ مخالفت امام با دستور پدر نیز کاری حرام است و برای هیچ فرد شیعی قابل پذیرش نیست که امام مجتبی علیه السلام نعوذ بالله مرتکب کار حرامی شده باشند.

پنج: بررسی تعداد فرزندان امام مجتبی علیه السلام می تواند شاهدی بر نادرستی این مسأله باشد.

بیان مطلب این است: اگر امام حسن علیه السلام از هر یک از پنجاه همسر مطلقه که در آن روایت ضعیف السند کتاب «کافی» ادعا شده بود، تنها یک فرزند می داشت باید حداقل دارای پنجاه فرزند می بودندمخصوصاً با توجه به آنکه رسول خدا صلی الله علیه و آله به زیاد کردن فرزندان ترغیب نمود و فرمود.

تَزَوَّجُوا بِکْراً وَلُوداً وَ لَا تَزَوَّجُوا حَسْنَاءَ جَمِیلَةً عَاقِراً فَإِنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الْأُمَمَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.

الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الکافی، ج 5 ص 333، ناشر: اسلامیه‏، تهران‏، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.

با دوشیزگانی که فرزند زیاد می آوردند ازدواج کنید و با زنان زیبا روی نازا ازدواج نکنید همانا من در روز رستاخیز به شما مباهات می ورزم.

 

طبیعتاً امام مجتبی علیه السلام برای عمل به این سفارش جدش از دیگران اولی بود. حال آنکه فرزندان آن حضرت بسیار کمتر از این مقدارند. شیخ مفید در کتاب ارشاد جلد 2 صفحه 20، تعداد فرزندان آن حضرت را اعم از دختر و پسر، پانزده نفر می داند. مرحوم طبرسی در إعلام الوری بأعلام الهدی، صفحه 214، شانزده تن می داند. ابن شهر آشوب در مناقب آل أبی طالب علیهم السلام جلد 4 صفحه 30، چهارده فرزند برای امام مجتبی علیه السلام معرفی می کند.

شش: بررسی ابعاد زندگانی امام حسن علیه السلام چهره واقعی ایشان را معرفی می کند. او مولود با شرافت­ترین خاندان است. پرورش­ یافته بهترین انسانهاست. در اطاعت خداوند سر آمد همگان بود به حدی که هنگام وضو گرفتن حالت عجیبی پیدا می کرد.

کَانَ إِذَا تَوَضَّأَ ارْتَعَدَتْ مَفَاصِلُهُ وَ اصْفَرَّ لَوْنُهُ.

ابن شهرآشوب، رشید الدین أبی عبد الله محمد بن علی السروی المازندرانی (متوفاى588هـ)، مناقب آل أبی طالب، ج 3 ص 180، تحقیق: لجنة من أساتذة النجف الأشرف، ناشر: المکتبة والمطبعة الحیدریة، 1376هـ ـ 1956م.

هر گاه وضو می ساخت اعضایش می لرزید و رنگ صورتش زرد می شد.

هرگاه نام خدا برده می شد و به یاد روز رستاخیز افتاده و دگرگون می شد. حال می توان پذیرفت او فردی زن باره و لذت طلب بوده است!؟

نتیجه کلی:

روایات مربوط به مطلاق بودن امام مجتبی علیه السلام در منابع اهل سنت و امامیه وجود دارد. روایات اهل سنت برای ما قابل قبول نیست. در منابع امامیه چهار روایت در این موضوع وجود دارد. در این میان سند سه روایت مبتلا به اشکال است و تنها یک سند قابل قبول وجود دارد. پاره­ای توجیهات پیرامون محتوای این روایات ذکر گردید. اگر از این توجیهات صرفنظر کنیم و آنها را کنار بگذاریم، از آنجایی که این روایت با آموزه های اعتقادی شیعه همچون عصمت امام در تعارض است،‌‌ این روایات قابل پذیرش نمی باشد و در نتیجه آنها را کنار می گذاریم.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۰۵
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی