مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
دوشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۲۲ ب.ظ

پنج صفت ویژه مؤمنان

نتیجه تصویری برای پنج صفت ویژه مؤمنان

در آیات قبل سوره انفال، سخن از تقوا و پرهیزکاری و ایمان به میان آمد، برای تکمیل این موضوع در آیات مورد بحث صفات" مومنان راستین و حقیقی" در عباراتی کوتاه و پر معنی بیان شده است. در این آیات خداوند به پنج قسمت از صفات برجسته مؤمنان اشاره کرده که سه قسمت آن، جنبه روحانی و معنوی و باطنی دارد و دو قسمت آن جنبه علمی و خارجی، سه قسمت اول عبارتند از"احساس مسئولیت" و" تکامل ایمان" و" توکل" و دو قسمت دیگر عبارتند از" ارتباط با خدا" و" ارتباط و پیوند با خلق خدا". نخست می گوید: مؤمنان تنها کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود، دلهای آنها به خاطر احساس مسئولیت در پیشگاهش ترسان می گردد"(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُکرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ). "وجل" همان حالت خوف و ترسی است که به انسان دست می دهد که سرچشمه آن یکی از این دو چیز است، گاهی به خاطر درک مسئولیت ها و احتمال عدم قیام به وظائف لازم در برابر خدا می باشد، و گاهی به خاطر درک عظمت مقام و توجه به وجود بی انتها و پر مهابت او است. توضیح اینکه: گاه می شود انسان به دیدن شخص بزرگی که راستی از هر نظر شایسته عنوان عظمت است می رود. شخص دیدار کننده گاهی آن چنان تحت تاثیر مقام پر عظمت او قرار می گیرد، که احساس یک نوع وحشت در درون قلب خویش می نماید، تا آنجا که به هنگام سخن گفتن لکنت زبان پیدا می کند و حتی گاهی حرف خود را فراموش می نماید، هر چند آن شخص بزرگ نهایت محبت و علاقه را به او و همه دارد، و کار خلافی نیز از این شخص سرنزده است، این نوع ترس، بازتاب و عکس العمل درک عظمت است.

قرآن مجید می فرماید: لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیةِ اللَّهِ: "اگر این قرآن را بر کوه نازل می کردیم، خاشع و ترسان و از خوف خدا شکافته می شد"(حشر- 21) و نیز می خوانیم" إِنَّما یخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ" تنها بندگان عالم و آگاه از عظمت خدا، از او می ترسند"(فاطر- 28).

و به این ترتیب پیوندی میان آگاهی و خوف، همواره بر قرار است، بنا بر این اشتباه است، که ما سرچشمه خوف و خشیت را تنها عدم انجام وظایف و مسئولیت ها بدانیم. سپس دومین صفت آنها را چنین بیان می کند: آنها همواره در مسیر" تکامل" پیش می روند و لحظه ای آرام ندارند، " و هنگامی که آیات خدا بر آنها خوانده شود بر ایمانشان افزوده می شود"(وَ إِذا تُلِیتْ عَلَیهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إِیماناً) نمو و تکامل، خاصیت همه موجودات زنده است، موجود فاقد نمو و تکامل یا مرده است و یا در سراشیبی مرگ قرار گرفته، مؤمنان راستین، ایمانی زنده دارند، که نهالش با آبیاری از آیات خدا روز بروز نمو بیشتر و گلها و شکوفه ها و میوه های تازه تری پیدا می کند، آنها هم چنان مردگان زنده نما در جا نمی زنند، و در یک حال رکود و یک نواختی مرگبار نیستند، هر روز که نو می شود فکر و ایمان و صفات آنها هم نو می شود. سومین صفت بارز آنها این است که" تنها بر پروردگار خویش تکیه و توکل می کنند" (وَ عَلی رَبِّهِمْ یتَوَکلُونَ ). افق فکر آنها آن چنان بلند است که از تکیه کردن بر مخلوقات ضعیف و ناتوان هر قدر هم به ظاهر عظمت داشته باشند، ابا دارد، آنها آب را از سرچشمه می گیرند و هر چه می خواهند و می طلبند، از اقیانوس بی کران عالم هستی، از ذات پاک پروردگار می خواهند، روحشان بزرگ و سطح فکرشان بلند، و تکیه- گاهشان تنها خدا است. [29]

پنج صفت مومن

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان معتقد است، این آیه و آیه بعدى آنها خصائص و امتیازات مردانى را که به معناى حقیقى کلمه، مؤمن هستند بیان نموده و اوصاف کریمه و ثواب جزیلشان را برمى‏شمارد تا بدین وسیله جمله سابق را که فرموده بود:"فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِکُمْ" تاکید نماید.و از میان همه صفات ایشان، پنج صفت را انتخاب نموده و در این آیه ذکر کرده است و این پنج صفت، صفاتى هستند که داشتن آن مستلزم داشتن تمامى صفات نیک و ملازم با دارا بودن حقیقت ایمان است، صفاتى است که اگر خود انسان در آنها تامل و دقت کند خواهد دید که داشتن آن، نفس را براى تقوا و اصلاح ذات بین و اطاعت خدا و رسول آماده مى‏سازد.

و آن صفات عبارت است از: 1- ترسیدن و تکان خوردن دل در هنگام ذکر خدا، 2- زیاد شدن ایمان در اثر استماع آیات خدا، 3- توکل، و معلوم است که این سه صفت از اعمال قلب است، و در ذکر آن رعایت ترتیب واقعى و طبیعى آن شده است، چون نور ایمان به تدریج در دل تابیده مى‏شود و هم چنان رو به زیادى مى‏گذارد تا به حد تمام رسیده و حقیقتش کامل شود. مرتبه اول آن که همان تاثر قلب است عبارت است از وجل و ترس و تکان خوردن دل در هنگام ذکر خدا، و جمله" إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ" اشاره به آن است.

و این ایمان هم چنان رو به انبساط نهاده و شروع به ریشه دواندن در دل مى‏کند، و در اثر سیر در آیات داله بر خداى تعالى و همچنین آیاتى که انسان را بسوى معارف حقه رهبرى مى‏کند در دل شاخ و برگ مى‏زند، بطورى که هر قدر مؤمن بیشتر در آن آیات سیر و تامل کند ایمانش قوى‏تر و زیادتر مى‏گردد، تا آنجا که به مرحله یقین برسد، و جمله" وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إِیماناً" اشاره به آن است. وقتى ایمان انسان زیاد گشت و به حدى از کمال رسید که مقام پروردگارش را و موقعیت خود را شناخت، و به واقع مطلب پى برد، و فهمید که تمامى امور به دست خداى سبحان است، و او یگانه ربى است که تمام موجودات بسوى او بازگشت مى‏کنند در این موقع بر خود حق و واجب مى‏داند که بر او توکل کرده و تابع اراده او شود، و او را در تمامى مهمات زندگى خود وکیل خود گرفته به آنچه که او در مسیر زندگیش مقدر مى‏کند رضا داده و بر طبق شرایع و احکامش عمل کند، اوامر و نواهیش را بکار بندد، و جمله" وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ" اشاره به همین معنا است.

از آنچه گذشت روشن گردید که جمله" زادَتْهُمْ إِیماناً" اشاره است به زیادى از جهت کیفیت، یعنى ایمانشان رو به شدت و کمال مى‏گذارد، پس اینکه بعضى از مفسرین آن را به معناى زیاد شدن کمیت و عدد مؤمنین گرفته اشتباه است.[30]

قلب ذاکر، خاضع و خاشع

الَّذِینَ إِذا ذُکرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ الصَّابِرِینَ عَلی ما أَصابَهُمْ وَ الْمُقِیمِی الصَّلاةِ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُونَ(مُخبتین) کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود دل هایشان از خوف(خداوند) می لرزد و بر آنچه(از سختی ها) به آنان می رسد مقاومند و برپاکنندگان نمازند و از آنچه به آنان روزی داده ایم انفاق می کنند.[31]

یاد خدا هم آرام بخش و هم برای اهل ایمان است، خوف آور، همانند کودکی که با یاد والدین، هم آرام می گیرد وهم از آنان پروا می کند وحساب می برد.

تقوا و ذکر الهی

ترس از خدا و پروای درونی، یک ارزش است. «وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»- تقوا، بر همه ی کمالات مقدّم است. وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ...وَ الصَّابِرِینَ...زیربنای انجام وظیفه بعد از تقوا، مقاومت و صبر است. «وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ الصَّابِرِینَ»صبری ارزش دارد که در برابر مشکلات دوام بیاورد. «الصَّابِرِینَ عَلی ما أَصابَهُمْ»رابطه با خدا، از رابطه با محرومان جدا نیست. «وَ الْمُقِیمِی الصَّلاةِ- ینْفِقُونَ»بخشش، مخصوص مال نیست، از علم و آبرو و هنر نیز می توان انفاق کرد.«مِمَّا رَزَقْناهُمْ»انفاقی ارزش دارد که دائمی باشد. («ینْفِقُونَ» فعل مضارع نشانه استمرار است)در انفاق نیز اعتدال و میانه روی لازم است. وَ مِمَّا...اموال و دارائی های انسان رزق الهی است. «رَزَقْناهُمْ»[32]

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۲۷
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی