مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
پنجشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۸:۱۸ ق.ظ

داستان دعای حضرت زهرا (س) در حق دیگران

در آن شب؛ همه اش به کلمات مادرش - که در گوشه ای از اطاق رو به طرف قبله کرده بود - گوش می داد. رکوع و سجود و قیام و قعود مادر را در آن شب , که شب جمعه بود , تحت نظر داشت. با اینکه هنوز کودک بود , مراقب بود ببیند مادرش که این همه درباره مردان و زنان مسلمان دعای خیر می کند , و یک یک را نام می برد و از خدای بزرگ برای هر یک از آنها سعادت و رحمت و خیر و برکت می خواهد , برای شخص خود از خداوند چه چیزی مسألت می کند؟.

امام حسن آن شب را تا صبح نخوابید , و مراقب کار مادرش , صدیقه مرضیه ( ع ) بود. و همه اش منتظر بود که ببیند مادرش درباره خود چگونه دعا می کند , و از خداوند برای خود چه خیر و سعادتی می خواهد؟

شب صبح شد و به عبادت و دعا درباره دیگران گذشت. و امام حسن , حتی یک کلمه نشنید که مادرش برای خود دعا کند. صبح به مادر گفت: «مادر جان! چرا من هر چه گوش کردم , تو درباره دیگران دعای خیر کردی و درباره خودت یک کلمه دعا نکردی؟ »

مادر مهربان جواب داد: « پسرک عزیزم! اول همسایه , بعد خانه خود »[1]

پی نوشت

[1] «یا بنى الجار ثم الدار» بحار الانوار , جلد 10 , صفحه 25 .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۰۵
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی