مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی

شخصی یهودی محضر علی بن ابی طالب علیه السّلام رسید و عرض کرد: چند سؤال از شما می نمایم در صورتی که جواب آنها را بدهید اسلام می آورم.

علی علیه السّلام فرمودند: آنچه خواهی بپرس و محقّقا کسی را داناتر از ما اهل بیت نخواهی یافت.

یهودی عرضه داشت:

الف: کره زمین بر چه استوار می باشد؟

ب: چرا فرزند گاهی به عموها و زمانی به دایی ها شباهت دارد؟

ج: منشأ پیدایش مو و خون و گوشت و استخوان و رگ آیا نطفه مرد بوده یا نطفه زن می باشد؟

د: چرا آسمان را آسمان نامیده اند؟

ه: چرا دنیا را دنیا خوانده اند؟

و: برای چه آخرت را آخرت می گویند؟

ز: وجه نامیدن حضرت آدم به آدم و حوّا به حوّا چیست؟

ح: چرا به درهم، درهم گفته شده و دینار به این نام موسوم شده است؟

ط: چرا به اسب «اجد[1]» و به قاطر «عد[2]» و به درازگوش «حرّ[3]» گفته اند؟

علی علیه السّلام در جواب فرمودند:

الف: کره زمین روی دوش فرشته ای است و دو پای آن فرشته روی سنگی و سنگ بر شاخ گاوی بوده و چهار دست و پای گاو بر پشت ماهی که در دریای اسفل می باشد قرار دارد و دریا روی ظلمت و ظلمت و تاریکی بر عقیم و عقیم بر ثری استوار است و کسی غیر از خداوند عزّ و جلّ از زیر ثری مطّلع نیست.

ب و ج: هر گاه نطفه مرد و زودتر از نطفه زن خارج شده و در رحم قرار گیرد البته فرزند به عمو و عمّه ها شبیه می گردد و منشأ پیدایش استخوان و رگ همین نطفه می باشد و در صورتی که نطفه زن پیش از نطفه مرد بیرون آمده و زودتر در رحم وارد گردد فرزند به دایی و خاله ها شبیه می شود و منشأ پیدایش موی و پوست و گوشت این نطفه می باشد چه آن که نطفه زن زرد و رقیق است.

د: و آسمان را از این جهت آسمان نامیده اند که چون وسم [4] و معدن آب می باشد.

ه: و دنیا را به خاطر آن دنیا گفته اند که از هر چیزی پست تر می باشد.

و: و آخرت را، آخرت خوانند زیرا در آن پاداش و ثواب می باشد.[5] ز: و جهت نامیدن آدم، به آدم این است که آن جناب از صفحه روی زمین آفریده شده و شرح و توضیح آن چنین است:

حقّ تعالی جبرئیل علیه السّلام را برانگیخت، ابتداء او را مأمور ساخت که از روی زمین چه نواحی و نرمش و چه مواضع ضخیم و درشت آن چهار نمونه خاک (خاک سفید و سرخ و تیره و سیاه) بیاورد و سپس فرمانش داد و به آوردن چهار نوع آب (آب شیرین و شور و تلخ و بد بوی) بعد از به او امر نمود که آب را در خاک بریزند آنگاه حقّ تعالی با قدرت کامله اش آب را با خاک در آمیخت و آن را گل ساخت و چنان این دو با هم ممزوج شدند که نه از خاک چیزی زائد آمد که آب بخواهد و نه از آب مقداری ماند که خاک نیاز داشته باشد و گل ساخته شده جثّه آدم بود و قادر متعال هنگام آمیختنی آبها و با خاک چنان نمود که آب شیرین در حلق آن هیکل و آب شور در دو چشمش و آب تلخ در دو گوشش و آب بد بو در بینی او قرار گرفت.

و امّا حوّا را از این رو به این نام خوانده شده که منشأ آفرینشش حیوان بوده است [6].

ط: و امّا اینکه به اسب چرا «اجد» گفته اند، جهتش آنست که اوّلین کسی که روی اسب نشست قابیل بود که در روز کشتن برادرش هابیل سوار آن شد و این بیت را انشاء کرد:

اجد[7] الیوم و ما

ترک الناس دما                                                      

یعنی: می یابم که مردم در امروز، خونی را که ریخته ام نادیده نگرفته و به دنبال من می آیند و چون هنگام دواندن اسب بیتی را که با کلمه «اجد» آغاز شده خواند لا جرم به اسب «اجد» گفته اند و به قاطر به خاطر آن «عد» گفته اند که: اوّلین کسی که بر قاطر نشست حضرت آدم علیه السّلام بود و شرح آن اینست که:

حضرت آدم فرزندی داشت به نام «معد» که به چهار پایان شوق وافر داشت و پیوسته در معیت جناب آدم آنها را می راند و هر گاه قاطر از رفتار می ماند آدم علیه السّلام با صدای بلند می فرمود: معد آن را بران در نتیجه قاطر با اسم معد الفت و انس پیدا کرد به حدّی که وقتی اسم معد را می گفتند قاطر به ذهن می آمد و بدین ترتیب این اسم برای آن حیوان گذارده شد و بعدها مردم «میم» را حذف کردند و به قاطر «عد» اطلاق نمودند.

و امّا این که به درازگوش «حرّ» گفته اند جهتش آنست که: اوّلین کسی که بر دراز گوش نشست حوّاء بود، وی درازگوشی داشت که برای زیارت نمودن قبر فرزندش هابیل بر آن سوار می شد و در اثناء راه مکرّر می گفت: وا حرّاه و هر وقت این عبارت را ادا می نمود حیوان راه می رفت و در وقتی که ساکت می شد حیوان نیز از رفتن باز می ماند، پس گویا این کلمه نام این حیوان است که وقتی آن را می شنود به وجد آمده و حرکت می کند، بعدا مردم در آن تصرّف کرده و کلمه «وا حرّاه» را «حرّ» گفتند.

ح: و امّا وجه تسمیه «درهم» به این نام آنست که، درهم دار همّ [8] و حزن است، کسی که آن را جمع نموده و در طاعت خدا صرف نکند حقّ تعالی در آتش واردش می نماید.

و وجه تسمیه «دینار» به این اسم آنست که دینار دار نار و آتش است، کسی که آن را گرد نماید و در طاعت حقّ خرج نکند خداوند او را در آتش می برد.

یهودی پس از استماع این جوابها عرضه داشت:

ای امیر مؤمنان راست و صحیح فرمودی، آنچه را که ایراد کردی در تورات یافته ایم، پس از آن به دست حضرت اسلام آورد و ملازم آن جناب بود تا در جنگ صفّین کشته شد.

پی نوشت ها

[1] اجد، به کسر همزه و جیم

[2] عد، به کسر عین و سکون دال

[3] حرّ، به فتح حاء و تشدید راء مکسوره

[4] وسم، به فتح واو و سکون سین در این روایت به معناى موسم که اسم مکان است بوده و قرینه بر آن تفسیرش به معدن مى‏باشد و مقصود از آن محل گرد آمدن مى‏باشد چنانچه در اقرب الموارد این معنا را براى آن ذکر کرده است.

[5] چون پاداش و اجرت را معمولا در پایان کار مى‏دهند و حقّ تعالى نیز ثواب و اجر بندگان را در جهان باقى مى‏دهد از این رو این جهان را عالم آخرت نامیده‏اند.

[6] شاید مقصود از« حیوان» موجود جاندار باشد که همان حضرت آدم است چه آن که مطابق برخى از روایات حوّا از آدم آفریده شده است.

[7] کلمه« اجد» به صیغه متکلم وحده، فعل مضارع است از مادّه وجدان یعنى مى‏یابم و بفرموده مرحوم مجلسى ممکنست از مادّه اجاده باشد یعنى نیکو سعى مى‏کنم و فرار مى‏نمایم.

[8] مرحوم مجلسى در کتاب بحار الانوار ج( 10) ص( 14) مى‏فرماید: شاید کلمه«درهم» در اصل«دار همّ» یعنى خانه حزن و اندوه بوده سپس در اثر کثرت استعمال به« درهم» مبدّل گردیده.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۲۱
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی