مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
پنجشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۱۶ ق.ظ

غرق در رمضان

تصویر مرتبط

نام: حسین رضا نام خانوادگی: رمضانی نام پدر: رمضان تاریخ تولد: رمضان 1344 تاریخ شهادت: رمضان 1361 محل شهادت: منطقه عملیاتی رمضان، عملیات رمضان رجعت: رمضان 1374

هنگام اذان مغرب به منزل پدر شهید رسیدیم. مؤذن با آوایی رسا و دلی آرام، بانگ اذان برداشت و بار دیگر از زبان و به نمایندگی نمازگزاران روزه دار، به یگانگی خدای سبحان جلّ واعلی و رسالت نبی اعظمش و ولایت امیر خوبان، علی علیه السلام اقرار و اعتراف کرد. پس از ادای فریضه مغرب و عشا و عرض ارادت و ادب، هنگام افطار از پدر شهید که در کنارش نشسته بودم، خواهش کردم: پدر جان! دوست داریم قدری از پسر شهیدت برای ما سخن بگویی.

مرد، سیمایی سُرخ روی داشت. انگار روی سرخ او از سَرِ فرازی بود که به واسطه شهادت پسرش، خداوند نصیبش کرده بود و این سُرخ سیمایی فرق داشت با چهره سرخ رنگ همسایگان.

همچنان که رطبی به دهان می نهاد با لهجه ای شیرین گفت: می دانید! قصه پسر شهیدم، قصه ای عجیبی و از اسرار روزگار است!

این جمله حس کنجکاوی و ذوق شنیدن مرا بیشتر برانگیخت: پدر جان! منظورت از قصه عجیب فرزند شهیدت چیست؟

همچنان که لقمه ای از افطاری را برمی داشت، سرش را بلند کرد و نگاهش را لحظه ای به آن دوردوست ها فرستاد و گفت: اندکی تحمل کنید، برایتان می گویم.

آن گاه پس از سکوتی غریب و آرام ادامه داد: حدود سی سال پیش و در سال 1344 مانند چنین ایامی که در ماه مبارک رمضان قرار داریم و در ایام میلاد حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام، خدای سبحان این پسر را به من و مادرش هدیه کرد و چون اسم برادرش «حسن رضا» بود نام او را «حسین رضا» گذاشتیم. از آنجا که نام خانوادگی بنده «رمضانی» است، بالطبع نام و نام خانوادگی ایشان شد «حسین رضا رمضانی». ناگفته نماند که اسم بنده «رمضان» است. «حسین رضا» سیزده سال داشت، یعنی هم سن حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام بود که انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی رحمه الله پیروز شد. با آغاز جنگ تحمیلی، با اینکه سن کمی داشت و نوجوانی بیش نبود، با علاقه خودش و رضایت من عازم جبهه شد و همپای دیگر رزمندگان اسلام در سنگر مبارزه علیه کفر و نفاق بعثی ها جنگید و پس از مدتی، سرانجام در ماه مبارک رمضان سال 1361 در منطقه عملیاتی رمضان مفقودالاثر شد. و امروز که سیزده سال از تاریخ مفقودالاثری اش می گذرد، پیکرش هم پس از این همه مدت در ماه «رمضان» نزد ما بازگشته است.

او راست می گفت. داستان پسر شهیدش آدمی را به تفکر و تأملی شگرف وامی داشت. وقتی صحبت های پدر شهید تمام شد، در دفتر یادداشت خود نوشتم:

امروز با خانواده شهیدی ملاقات کردیم که «غرق در رمضان» بود:

نام: حسین رضا

نام خانوادگی: رمضانی

نام پدر: رمضان

تاریخ تولد: رمضان 1344

تاریخ شهادت: رمضان 1361

محل شهادت: منطقه عملیاتی رمضان، عملیات رمضان

رجعت: رمضان 1374

و با خودم زمزمه می کردم:

این لاله ها که در سر کوی تو کشته اند

از اشک چشم و خون دل ما سِرشته اند

بنگر که سرگذشت شهیدان عشق را

بر برگ گل به خون شقایق نوشته اند

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۳/۱۱
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی