مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
سه شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۱۳ ق.ظ

نقش پیشگویی های آخرالزمانی در معنی بخشی به زندگی

    

نقش پیشگویی های آخرالزمانی در معنی بخشی به زندگی
نیاز به معنی از ضروریات هر زندگی بوده و هست اما این مهم در قاموس ادیان به بهرین شکل ممکن صورت گرفته و این خواسته درونی بشر در آیینه ادیان تجلی زیبایی یافته و زندگی پیروان ادیان به مراتب بیش از دیگران معنی بخش است و این از مشخصات و کارکردهای اجتماعی ادیان محسوب می شود. اما با مطالعه در پیش گویی های آخرالزمانی ادیان ابراهیمی، به این نتیجه می رسیم که این آموزه ها، نقش پررنگ و بی بدیلی را در معنی بخشی به زندگی داشته و می توان کارکرد اجتماعی معنی بخشی برای زندگی، ثابت نمود چون این پیش گویی ها از طرفی گوش زد می کنند که عالم را خدایی واحد و قادر است که کارگردان اصلی این جریانات است و از طرف دیگر هدف و سیر مشخصی را برای آن بیان و تبیین می نماید به عبارت دیگر، در معنی بخشی به زندگی دو عامل مهم باید مورد نظر آید یکی اینکه خدا به عنوان خالق هستی منظور گردد و دیگر اینکه هدفی در پی این پیش گویی ها وجود دارد و این وقتی در باور و ضمیر پیروان ادیان ابراهیمی واقع شود کارکرد معنی بخشی برای زندگی را برای آنان به ارمغان می آورد و از جمله کارکردهای اجتماعی این پیش گویی ها به حساب می آید.

معنای زندگی یکی از جدی ترین مسائلی است که ذهن انسان جدید را به خود معطوف داشته است، آدمی برای زیستن در جهان نیاز بـه یـک بـرای دارد. اگر این برای نباشد، او نمی داند نیروهای خود را به کدامین سمت و سو معطوف دارد)پویا زاده، 1382، ص 43 ) پرسش از زندگی یعنی پرسـش از چـرایی و چـیستی و در کجایی و از کجایی و به سوی کجایی انسان است. )باقی، 1387، ص 165 ) و این در حالی است که نیاز به معنا، ذاتی بشر در سراسر جهان و مستقل از شرایط خاص اجتماعی یا شرایط دیگر است (همیلتون، 1390، ص 275)

 ادیـان منظومه های عقیدتی هستند که با درجات مختلفی از نظام سازی، نظریه های رقـیب را در بـاب مـعنای زندگی بشر به تصویر می کشند. )کیت وارد، 1382، ص 26 ) و به عبارت دیگر، پاسخ این سوالات از نظر ادیان کاملا مشخص است در این بین ادیان ابراهیمی با مقدمه دانستن این جهان برای حیات اخروی و گذاره هایی چون توحید، معاد، نجات بشریت به دست مصلحی جهانی و. .. در پی ریزی زندگی ای با معنی برای پیروان خویش توفیق بیشتری داشته اند. اما سوال اصلی اینجاست که آیا آموزه های آخرالزمانی هم در راستای معنی بخشی به زندگی پیروان ادیان ابراهیمی، نقشی برعهده دارند؟ و به بیانی دیگر آیا پیش گویی های آخرالزمانی در راستای معنی بخشی به زندگی، مفید اثر بوده اند؟ این نوشتار بر آن است که جوابی مثبت به سوال فوق دهد و مدعی است، با مطالعه در پیش گویی های آخرالزمانی ادیان ابراهیمی به این نتیجه می رسیم که این آموزه ها، نقش پررنگ و بی بدیلی را در معنی بخشی به زندگی داشته است. در این مجال برای اثبات مدعای خود به نقش آموزه های آخرالزمانی در معنی بخشی به زندگی، می پردازیم.

1-پیش گویی های آخرالزمانی به ما می آموزند که عالم خدایی دارد

زندگی در صورتی معنادار است کـه انسان ربـط و نسبت خاصی با قلمروی صرفاً روحانی داشته باشد. اگر نه خدایی هست و نه روحی وجود دارد در آن صـورت، زنـدگی فرد فاقد معناست )تدیوس متز، 1382، ص 286 ) به عبارت دیگر وقتی کـسی بـر ایـن باور باشد که موجودی فوق طبیعی جهان را با طرحی عظیم آفریده است (سوزان ولف، 1382، ص 28)، در این صورت زندگی او دارای معنی خواهد بود.

سه دین عمده توحیدی بر این باورند که آفرینش زندگی انسان به صـورت و شـبیه خداوندی که خیر مطلق است، موجب تضمین نخستین شرط ضروری برخورداری از معنای مثبت زندگی انسان است) فیلیپ ال، 1384، صفحه 137) بنابراین، معرفت و ایمان به غایت متعالی هستی، یعنی خدای سبحان می تواند زندگی را در عمیق ترین وجه آن معنادار نماید. تولستوی( نویسندۀ روسی) اعتراف می کند زندگی این میلیاردها انسان که او و امثال او آنها را هیچ وقت به حساب نیاورده اند، به واسطۀ دین و ایمان معنادار شده است، وی در ادامه می نویسد: علم نمی تواند رابطۀ میان زندگی فناپذیر و این دنیای )هستی) فناناپذیر را توجیه و تفسیر کند. فقط دین و ایمان از عهدۀ این امر بر می آید و به زندگی مفهوم می بخشد که با رنج و عذاب و محرومیت و مرگ از بین نمی رود. تنها دین و ایمان است که درک زندگی و امکان آن را فراهم می سازد. (محمدی، 1385، ص 38)

با توجه به مطالب فوق، پیشگویی های آخرالزمانی که در سه دین یهودیت و مسیحیت و اسلام مطرح شده به طور مستقیم و غیر مستقیم این مطلب را گوشزد می کند که عالم را خالقی است خدا نام و در جریان امر نجات بشریت و منجی آوری نقش مستقیم و اصلی را دارد. در ادیان ابراهیمی متکفل بخش قابل توجهی از پیش گویی های آخرالزمانی، انبیاء هستند، انبیایی که اول کلام و نخستین تعالیمشان، وحدانیت و اثبات خدا برای پیروان این ادیان بود، و تمام تعالیمشان متوقب بر توحید بوده و این را که عالم خدایی واحد و قادر دارد را زیر بنای همه تعالیم خود نموده بودند، و این پیش گویی ها هم در این راستا قابل تحلیل است که عامل اصلی و اساسی در این حوادث خدای واحد است و ماهیت و درون همه پیش گویی های آخرالزمانی این است که کارگردانی این جریان به دست خدای واحد است. به عنوان مثال در دین یهود، مزامیر داوود و یا پیشگویی های انبیایی چون عاموس، هوشع، اشعیا، دانیال و ملاکی؛ به اثبات و تبیین این اندیشه پرداخته است؛ زمانی می آید که من از نسل داوود پادشاهی عادل برمی گزینم( ارمیا 23: 5و6 ) کسی را از مشرق برگزیده ام، تا از شمال حمله کند. او حکمرانان را مثل گِل لگدمال، و همچون کوزه گری آنها را مانند گِل پایمال می کند( اشعیا 41: 25 ) و در آن روز واقع خواهد گشت که خداوند بار دیگر دست خود را دراز کند تا بقیه قوم خویش را که از آشور و مصر و فتروس و حبش و عیلام و شنعار و حَمات و از جزیرههای دریا باقی مانده باشند باز آورد( اشعیا 11: 10 و 11 ) ربانیون یهود حتی مردم را از محاسبات وقت ظهور بر حذر  داشته اند (گرینستون، 1387، ص 71 ) و این امر به دست خدا می دانستند و معتقد بودند که با انجام اعمال خوب و رعایت احکام شریعت موسوی، این زمان قابل تسریع هم خواهد بود «من خداوند در وقت خودش آن را تسریع خواهم کرد( اشعیا60: 22 )

در دین مسیحیت این جریان مستقیما به رهبری خدای پدر صورت می گیرد؛ در انجیل متی آمده که: پسر انسان را خواهند دید که با قدرت و جلال عظیم بر ابرهای آسمان می آید. .. ( متی 27: 30 ) و بر تخت پادشاهی خود خواهد نشست (متی 25: 31) و پسر انسان خواهد آمد در جلال پدر خویش به اتّفاق ملائکه خود و در آن وقت هر کسی را موافق اعمالش جزا خواهد داد (متی 16: 27) و در انجیل مرقس اینگونه آمده که عیسی گفت: «هستم و تو پسر انسان را خواهی دید که در دستِ راستِ خدای قادر نشسته و بر ابرهای آسمان می آید.» (مرقس 14: 62) و کسی غیر از خداوند از زمان این پیش گویی نمی-داند " هیچ کس غیراز پدر از آن روز و ساعت خبر ندارد، حتّی پسر و فرشتگان آسمانی هم از آن بی خبرند ( متی 27: 36) پس بیدار باشید زیرا شما از روز و ساعت این واقعه خبر ندارید(متی 25: 13)

در دین اسلام (به ویژه نگرش شیعه اثنی عشریه) جریان نجات بشریت با دست قدرت الهی گره خورده و با پیش فرض وحدانیت و قدرت لایزال الهی آیات و روایات به پیش گویی پرداخته اند و این پیش گویی ها ( قیام و انقلاب حضرت مهدی، قیامت و ..) به جریان پیروزی و حاکمیت حق صورت خواهد گرفت که عقبه و پشتوانه آن، وجود خدایی واحد و قادر می باشد. یرِیدُونَ لِیطْفُواْ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کرِهَ الْکافِرُونَ(صف، آیه 8) می خواهند نور خدا را با دهانهایشان خاموش کنند و خدا تمام کننده نور خویش است هر چند که کافران کراهت داشته باشند هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلی الدِّینِ کلِّهِ وَ لَوْ کرِهَ الْمُشْرِکونَ(توبه، آیه 33 و صف، آیه 9 ) اوست که پیغمبرش را با هدایت و دین حق فرستاده تا آن را بر همه دینها غلبه دهد اگر چه مشرکان کراهت داشته باشند وَ نُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ فی الْأَرْضِ وَ نجَعَلَهُمْ أَئمَّةً وَ نجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ(قصص، آیه 5) ما در برابر او خواستیم بر آنان که در زمین ضعیف شمرده شدند منت نهاده ایشان را پیشوایان خلق کنیم و وارث دیگران قرار دهیم.

در دین اسلام ظهور موعود ناگهانی و بدون اطلاع قبلی است که در روایتی از رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) آمده که مثل شهاب الثاقب می  آید: قال رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم): . .. ثم یقبل کالشهاب الثاقب یملاءها عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما سپس ظاهر می شود همچون شهابی که روشنایی می دهد و بسرعت حرکت می کند و زمین را از عدل و قسط پر می کند بعد از آن که از ظلم و جور پر شده باشد(صدوق، 1380، ج 1، ص 286 ) و امر ظهورش یک شبه آماده می شود: قال حسین بن علی (علیه السلام): ... یصلح الله تبارک و تعالی امره فی لیلة واحدة( صدوق، 1395 ق، ج 1، ص 317 ) و حتی تعیین وقت برای ظهور جایز نیست و حتی بر اساس روایات معصومین، علیهم السلام، یکی از وظایف شیعه در عصر غیبت تکذیب کسانی است که به تعیین وقت برای ظهور می پردازند. امام صادق، علیه السلام، در روایتی خطاب به محمدبن سلم می فرماید: یا محمد، من اخبرک عنا توقیتا فلاتهابن ان تکذبه، فانا لانوقت لاحد وقتا ( ابن أبی زینب، 1376، ص 289 ) ای محمد! هر کس برای تو خبری از ما درباره (ظهور) نقل کرد در تکذیب او درنگ نکن; زیرا ما (اهل بیت) برای هیچکس وقت ظهور را تعیین نکرده ایم. همچنین در توقیعی که از ناحیه مقدسه صاحب الزمان، علیه السلام، در پاسخ به پرسشهای «اسحاق بن یعقوب» وارد شده چنین می خوانیم: و اما ظهور الفرج فانه الی الله تعالی ذکره، و کذب الوقاتون (صدوق، 1380، ج 2، ص 484 ) اما آشکار شدن فرج، به اراده خداوند است و آنان که (برای ظهور) وقت تعیین می کنند دروغ می گویند. در نتیجه آموزه های و پیش گویی های آخرالزمانی، غیر مستقیم و گاه مستقیما القاء می کند که گرداننده جریان آخرالزمانی خدای واحد و متعال است و این برای پیروان ادیان ابراهیمی، معنی بخشی برای زندگی است، چون از موارد بسیار مهم و اساسی در معنی بخشی به زندگی این بود که عالم را خدایی است و اگر انسان این مهم را درک کند زندگی او معنا می یابد و این پیش گویی های در نمایان سازی دست الهی، توفیق بسیاری داشته و دارند.

2-پیش گویی های آخرالزمانی جهان را با هدف و نظم مشخصی معرفی می کند

بخش عظیمی از نظریه های مـعنای زنـدگی بـر اساس معنای «هدف زنـدگی » از «معنـای زندگی» بیان شده است. (نعمتی، 1394، ص243 ) به عبارت دیگر برای مـعنای زندگی معانی مختلفی ذکر کرده اند که همه آنها به «هدف» قابل تـحویل اند. مراد از معنای زندگی از نـظر هـاپ واکر و استیس نیز همان هدف است. چنانکه استیس می گوید:«اگـر نـظام امـور بی هدف و بی معنا باشد، پس زندگی انسان نیز بی هدف و بی معنا خواهد بود». هاپ واکر نـیز گـرچه تصریح به این مطلب نمی کند اما سراپای مقاله او حاکی از این نگاه به هـستی و زنـدگی اسـت. اینان معنای زندگی انسان را بر معنای جهان و هستی استوار کرده اند؛ چنانکه گویی معنا داشـتن هـستی و جهان است که مجال معناداری را به زندگی می بخشد و اگر وجود معنا برای هـستی ثـابت شـد، وجود آن برای زندگی نیز اثبات شده است) پویا زاده، 1382، ص43)

از نظر وبـر انـسان تـکویناً به جهان معنی دار و نظام مند نیازمند است؛ چنان که می گوید: «انسان نیازی مـتافیزیکی بـه جهان معنا دار» دارد. نیاز مذکور از زیستن انسان در جهان بی نظم و ذاتاً بی معنا ناشی می شود. نه تنها انسان بـه نـظام مـعنادار نیازمند است، بلکه هیچ امری جز دین، قدرت پاسخ دادن به این نـیاز را هـم نـدارد. تنها دین می تواند به این نیاز انسان پاسخ بدهد. چون هـمۀ ادیـان معنی دار بودن سیر حرکت جهان را به عنوان یک پیش فرض پذیرفته اند. (فصیحی، 1389، ص53) و وجه مشترک همه آنها هدف مندی زندگی و معناداری آن و نجات از خودبیگانگی و بدبینی به جهان و نه گرایی است. هریک از ادیان بزرگ جهان، تصور جامعی از ماهیت جهان در اختیار آدمی می نهند. (محمدی منفرد، 1387، ص 67 ) و عالم را دارای یک برنامه منظم و هدف عالی تعریف می کنند.

ادیان بزرگ یهود، مسیحیت و اسلام نیز آیندة زندگی بشر را روشن و هنگام تحقق آن را هم زمان با ظهور منجی می دانند. این ادیان دربارۀ پایان تاریخ یا به تعبیر دیگر آخر الزمان، مشترکات بسیار و نزدیک به هم دارند(مرتضوی، 1388، ص 137) هر سه دین، در این مطلب اشتراک دارند که مراد از آخر الزمان، دوره ای از زندگی بشر است که ظلم و فساد از بین می رود و ظالمان و ستمگران، به سزای عمل خود می رسند و صالحان و مومنان وارث زمین می شوند. نقطه اشتراک بین سه دین، این است که در آخر الزمان حکومت الهی، تحقق می یابد و تا ابد بر زمین مستقر می شود. همه مردم نیز موحد و یکتا پرست می-شوند. هر سه دین، اعتقاد دارند که در آخر الزمان، اتفاقات غیر طبیعی و بی سابقه ای رخ خواهد داد و نیز معتقدند آغاز این دوره با آمدن منجی موعود آغاز می شود(محمدی، 1390، ص 262)

با توجه به مطالب فوق پیش گویی های آخرالزمانی که در لسان دین تبین وگسترش یافته در راستای معنی بخشی به زندگی قابل فهم و اثبات است چون این پیش گویی ها این نکته را گوشزد می کند که عالم و تمام جریان تاریخ به سمت یک هدف پیش می رود و همه جریانات (چه خوب و چه بد) در راستای تکمیل یک برنامه است که در آن بشریت به سر منزل مقصود نایل آیند و بی شک دانستن آن که تمام اتفاقات یک برنامه است به زندگی افرادی که زندگی را بی معنا دانسته و می دانند کمک شایانی خواهد نمود

یهودیان همواره منتظر ظهور ماشیح بوده و می باشند و پیش از او الیاهو، منادی ظهور ماشیح خواهد بود(کلاپرمن، 1349، ج 2، ص 154) و قبل از آمدن ماشیح باید منتظر رنجهای بسیار باشند در آن زمان میکائیل، فرشته اعظم، برای حمایت قوم تو می آید و چنان دوران سختی پیش می آید که در تاریخ بشر سابقه نداشته است، امّا هرکسی از قوم تو که نامش در کتاب خدا نوشته شده باشد، نجات می یابد( دانیال 12: 1 ) در دین یهود آن حوادث سخت و طاقت فرسا خواهد بود : بگو: خداوند یهوه چنین میفرماید: ولوله کنید و بگویید وای برآن روز! (حزقیال 30: 2) و به برخی از حوادث کیهانی مثل خشکسالی و تخریب کامل مصر اشاره شده است " باران را از شما منع نمودم و بر یک شهر بارانیدم و بر شهر دیگر نبارانیدم و بر یک قطعه باران آمد و قطعه دیگر که باران نیافت خشک شد(عاموس نبی 4: 7 و9)

خداوند می گوید: «زمانی می آید که من از نسل داوود پادشاهی عادل برمی گزینم. آن پادشاه با حکمت حکومت می کند و آنچه را که راست و درست است، در تمام این سرزمین انجام خواهد داد. ( ارمیا 23: 5 ) او فقیران را با انصاف داوری می کند و به داد درماندگان خواهد رسید. به دستور او مردم مجازات و خطاکاران کشته می شوند. او با عدالت و راستی بر قوم حکومت خواهد کرد. او با عدالتو صداقت حکومت خواهد کرد. در آن زمان گرگ و بره در کنار هم بسر خواهند برد، پلنگ و بزغاله با هم خواهند خوابید، گوساله با شیر راه خواهد رفت؛ و یک کودک آنها را به هر جا که بخواهد، خواهد راند. گاو در کنار خرس خواهد چرید، بچه خرس و گوساله در کنار هم خواهند خوابید، و شیر مانند گاو علف خواهد خورد. بچه شیرخوار در میان مارها، بدون خطر بازی خواهد کرد؛ و طفلی که از شیر گرفته شده باشد دست خود را داخل لانه افعی خواهد کرد بیآنکه آسیب ببیند. (اشعیا 11: 4- 9)

در مسیحیت این حوادث بی سابقه بیان شده: زیرا در آن وقت مردم به چنان رنج و عذاب سختی گرفتار خواهند شد که از ابتدای عالم تا آن وقت هرگز نبوده و بعد از آن هم دیگر نخواهد بود(متی 24: 21) این حوادث تلخ هم کیهانی و هم اجتماعی می باشد: ملّتی با ملّتی دیگر و مملکتی با مملکتی دیگر جنگ خواهند کرد و در جاهای بسیار، زمین لرزه ها روی می دهد و خشکسالی خواهد شد. این چیزها علایم شروع دردی مانند درد زایمان است و برادر به برادر خود خیانت خواهد کرد و پدر به فرزند خود؛ فرزندان نیز پدر و مادر خود را به کشتن خواهند داد. (مرقس 13: 8 و 12 ) و شرارت به قدری زیاد می شود که محبّت آدمیان نسبت به یکدیگر سرد خواهد شد. امّا هرکس تا آخر پایدار بماند نجات خواهد یافت(متی 27: 14-7)

در مسیحیت اجرای عدالت هدف از ظهور دوباره مسیح است «وقتی پسر انسان با جلال خود همراه با همه فرشتگان می آید، بر تخت پادشاهی خود خواهد نشست و تمام ملل روی زمین در حضور او جمع می شوند. آنگاه او مانند شبانی که گوسفندان را از بُزها جدا می کند، آدمیان را به دو گروه تقسیم خواهد کرد(متی 25: 31و 32)." نی خمیده را نخواهد شکست، و فتیله نیم سوخته را خاموش نخواهد کرد و خواهد کوشید تا عدالت پیروز شود. او مایه امید تمام ملّتها خواهد بود. (متی 12: 20 و21)"و وقتی او می آید جهان را در مورد گناه و عدالت و داوری متقاعد می سازد. عدالت را مکشوف خواهد ساخت(یوحنا 16: 8 و10 )"و " نیکی و عدالت، میوه بذرهایی است که به دست صالحان در صلح و صفا کاشته می شود(رساله یعقوب 3: 18)"

نگرش اسلام به جریانات آخرالزمانی به دو بخش سیاه و روشن تقسیم می شود که در قسمت اول سیاهی و تباهی در اوج قرار می گیرد و در قسمت روشن که با آمدن منجی صورت می پذیرد، همه کجی ها و ظلم و تباهی ها از بین می رود. عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَشْرٌ قَبْلَ السَّاعَةِ لَا بُدَّ مِنْهَا السُّفْیانِی وَ الدَّجَّالُ وَ الدُّخَانُ وَ الدَّابَّةُ وَ خُرُوجُ الْقَائِمِ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا وَ نُزُولُ عِیسَی ع وَ خَسْفٌ بِالْمَشْرِقِ وَ خَسْفٌ بِجَزِیرَةِ الْعَرَبِ وَ نَارٌ تَخْرُجُ مِنْ قَعْرِ عَدَنَ تَسُوقُ النَّاسَ إِلَی الْمَحْشَرِ (طوسی، 1411ق، ص 436)در اسلام این علایم سخت به تفصیل بیشتری بیان شده و هم در بعد کیهانی آن پرداخته مثل خسوف در اول ماه رمضان و کسوف در نیمه آن محمّد بن علی علیه السّلام قال: إن لمهدینا آیتین لم یکونا منذ خلق اللّه السموات و الأرض، ینکسف القمر أول لیلة من رمضان و تنکسف الشمس فی النصف منه، و لم یکونا منذ خلق اللّه السموات و الأرض (حر عاملی، 1425 ق، ج 5، ص254 ) و هم به ابعاد اجتماعی و انحطاط بشر اشاره شده ( امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: «پیش از قیام قائم مرگ سرخ و مرگ سفید و... مرگ سرخ با شمشیر روی می دهد، و مرگ سفید همان طاعون است ( ابن أبی زینب، 1376، ص 388)

آموزه مهدویت، از اساسی ترین و راهبردی ترین آموزه های دین مبین اسلام است و همه مسلمانان بدان معتقدند. امید به آینده و انتظار رهایی از چنگال ظالمان و ستم گران و چیرگی حق بر باطل و گسترش عدل در سراسر گیتی، اساس این اندیشه است( محمدی، ذکرالله، 1386، ص 201 ) روایات زیادی که از پیامبر عظیم الشان اسلام در این باره رسیده حاکی از اهمیت و بزرگی این حادثه است. وَ اللَّهِ ابْنِی هَذَا لَا یخْرُجُ مِنَ الدُّنْیا حَتَّی یمْلَأَ اللَّهُ الْأَرْضَ بِهِ قِسْطاً وَ عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا(طوسی، 1411 ق ، ص 50 )این حدیث در طرق عامه و خاصه، در کتاب های زیادی نقل شده و متواتر یا نزدیک به تواتر است بنابر آیات و روایات گسترش عدالت در گستره عالم فقط در دوران حکومت امام مهدی( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) محقق خواهد شد و فراگیری عدالت را امام صادق (علیه السلام) اینچنین توصیف می فرمایند: إِنَّ قَائِمَنَا... وَ اللَّهِ لَیدْخُلَنَّ عَلَیهِمْ عَدْلُهُ جَوْفَ بُیوتِهِمْ کمَا یدْخُلُ الْحَرُّ وَ الْقَرُّ(ابن أبی زینب، 1376 ش ، ص297 ) هان به خدا سوگند! (مهدی) عدالت خویش را تا درون خانه های مردم وارد می کند، به همان گونه که هوای گرم و هوای سرد به درون وارد می شوند.

کمتر حدیثی درباره حضرت آمده که عدالتش در آن یادآوری نشده باشد از رسول خدا ( صل الله علیه و آله) نقل شده که فرمودند: مهدی أول العدل (صدوق، 1395 ق، ج1، ص 268) وَ یسَعُهُمْ عَدْلُهُ (مجلسی، 1403 ق، ج 51 ص74) وأَعْدَلُهُم السَّوِی (مجلسی، 1403 ق، ج 51 ص74 ج 51، ص 79) و از بارزترین صفات حضرت الْعَدْلِ الْمُنْتَظَر(کفعمی، 1405 ق، ص 581 ) می باشد.

چرایی زندگی همان غایت و هدفی است که به زندگی معنا می بخشد. این هدف، امید به آینده ای بهتر و روشن تر از حال است.

مهدویت در نگرش شیعه به این معناست که جامعۀ بشری با همۀ ناهنجاری های درون خود، در مجموع به سوی تعالی فرهنگی و حاکمیت ارادۀ الهی بر ارادۀ اهریمنان و سپاه عقل بر جهل و عدل بر جور در حرکت است و در آخرالزمان، چنین جامعۀ ایده آلی به دست انسانی الهی و معصوم از خاندان پیامبر اکرم(ص) ( که اکنون زنده است و دور از چشم مردم زندگی می کند ) ظهور خواهد کرد و امامت انسان های این کرۀ خاکی را به عهده خواهد گرفت و جامعۀ آرمانی همۀ انسان هایی را که انتظارش را می برند ایجاد خواهد کرد. ارکان مهدویت از نگاه شیعه عبارتند از: امامت، غیبت، ناخرسندی از وضع موجود، انتظار و نجات (ابراهیم، 1381، ص 13)

با توجه به مطالب فوق، مطالعه و باورداشت چیش گویی های آخرالزمانی این نکته را به پیروان ادیان ابراهیمی گوش زد می کند که این زندگی دنیوی دارای یک برنامه است و هدفی را دنبال می کند و این قسمت از عالم دارای دو جنبه و یا دو صورت است که صورتی زشت و مملو از سیاهی و صورتی زیبا و مملو از عدالت؛ بدیهی است که این باورداشتها مستقما و یا غیر مستقیم کارکرد در عرصه معنی بخشی برای زندگی را به ارمغان می آورد به عبارت دیگر پیروان ادیان ابراهیمی وقتی بدانند که عالم هدفی را دنبال می کند و این پیش گویی ها در راستای آن اهداف محقق می شود؛ برای زندگی خود و روزمره خویش هم هدف قائل بوده و برای زندگی خویش در راستای هدف خلقت، هدف قرار می دهند و این هدف گذاری برای زندگی خود، به زندگی معنی و مفهومی دیگر می بخشد.

نتیجه

معنی برای زندگی بسیار مهم و ضروری بوده و می باشد و برای معنی بخشی به زندگی، سعی و تلاش بسیار شده اما توفیقی که ادیان (مخصوصا ادیان ابراهیمی) در این رابطه کسب نموده اند به مراتب بیشتر و عمیقتر از دیگر نحل و علوم بوده است و پیروان ادیان از زندگی با معناتری نسبت به دیگران برخوردار می باشند اما در این میان پیش گویی های آخرالزمانی (که بخشی از معارف و آموزه های ادیان ابراهیمی را تشکیل می دهد) در زمینه معنا بخشی به زندگی کارکرد دارد و مفید اثر از این منظر می باشد چون این پیش گویی ها از طرفی گوش زد می کنند که عالم را خدایی واحد و قادر است که کارگردان اصلی این جریانات است و از طرف دیگر هدف و سیر مشخصی را برای آن بیان و تبیین می نماید و این وقتی در باور و ضمیر پیروان ادیان ابراهیمی واقع شود کارکرد معنی بخشی برای زندگی را برای آنان به ارمغان می آورد و از جمله کارکردهای اجتماعی این پیش گویی ها به حساب می آید.

منابع

قرآن کریم

کتاب مقدس

ابراهیم، علیرضا، مهدویت در اسلام و دین زرتشت، تهران، نشر باز، 1381ش. چ اول

ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیببة( للنعمانی)، غفاری ، محمد جواد، 1376 ش ، نشر صدوق ، تهران ، چاپ: دوم ، 1ج

باقی،عبدالرضا، تأملی در معنای زندگی انسان، علوم اسلامی، بهار 1387، شماره 9، صفحه 165

پویا زاده (پویا)،اعظم، معنای زندگی از دیدگاه استیس و هاپ واکر، مقالات و بررسیها، تابستان 1382، شماره 73 ، صفحه 43

تدیوس متز، آثار جدید درباره معنای زندگی، جوادی،محسن ، نقد و نظر، بهار و تابستان 1382، شماره 29 و 30، صفحه 286

جان هیک، معنای دینی زندگی، پویا،اعظم، نقد و نظر، پاییز و زمستان 1382، شماره 31 و 32، ص 245

چشم اندازهای گوناگون مسئله معنای زندگی، نقد و نظر، بهار و تابستان 1382، شماره 29 و 30، ص 5

حر عاملی، محمد بن حسن ، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات ، 1425 ق ، اعلمی ، بیروت ، چاپ اول ، 5ج

سلیمانی امیری،عسگری، خدا و معنای زندگی، نقد و نظر، پاییز و زمستان 1382، شماره 31 و 32، صفحه 95

سوزان ولف، معنای زندگی، عبد اللهی،محمد علی، نقد و نظر، بهار و تابستان 1382، شماره 29 و 30، ص 28

صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ترجمه پهلوان، 1380 ش، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 2ج

صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، 1395 ق ، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، دو جلد در یک مجلد

طوسی، محمد بن الحسن ، الغیبة، تهرانی، عباد الله، 1411 ق ، دار المعارف الإسلامیة، قم ، چاپ: اول ، 1ج

علی زمانی،امیر عباس، معنای معنای زندگی، پژوهشنامه فلسفه دین، بهار و تابستان 1386، شماره 9، صفحه 59

فصیحی، امان الله، نقد دیدگاه ماکس وبر درباره دین و معنای زندگی، معرفت فرهنگی اجتماعی، سال دوم، زمستان 1389، شماره 1، صفحه 53

فیلیپ ال.کویین، مسیحیت و معنای زندگی، بیات،محمد رضا، هفت آسمان، زمستان 1384، شماره 28، صفحه 137

کلاپرمن، ژیلبرت و لیبی، تاریخ قوم یهود، مسعود همتی، تهران، نشر گنج دانش، چ اول، 1349 ه ش

کیت وارد، دین و مسئله معنا، پویا،اعظم، نقد و نظر، پاییز و زمستان 1382، شماره 31 و 32، ص 26

گرینستون،جولیوس،انتظار مسیحادرآیین یهود، حسین توفیقی، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب،1ج، چ دوم، 1387ش

مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی ، بحار الأنوار، محققان ، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، دوم ، 111ج، 1403 قکفعمی، عاملی، ابراهیم بن علی ، المصباح للکفعمی(جنة الأمان الواقیة)، دار الرضی، قم ، 1405 ق ، چاپ: دوم، 1ج

محمدی، محمد حسین، آخرالزمان در ادیان ابراهیمی، قم، بنیاد حضرت مهدی، چاپ دوم، 1390 ه ش

محمدی، مژگان، غزالی و تولستوی در جست وجوی معنای زندگی، نقد و نظر، ش43 - 44. قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1385ش

محمدی، ذکرالله، سنوسی و ادعای مهدویت، مشرق موعود، آینده روشن، قم، ش 2، سال اول، 1386 ه ش

محمدی منفرد، بهروز، معنای زندگی، نیهیلیسم و اندیشة مهدویت، مشرق موعود، شماره 7، آینده روشن، قم، سال دوم، 1387 مرتضوی، سید محمد،ظهور حضرت مهدی در انتخاب ماست، مشرق موعود،ش 11،آینده روشن، قم، 1388 ه ش

نعمتی،مهدی، بررسی معنای زندگی در معنویت مدرن، فرهنگ پژوهش، زمستان 1393، شماره 20 و 21، صفحه 243

همیلتون، ملکم، جامعه شناسی دین، محسن ثلاثی، نشر ثالث، تهران، 139

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۶/۲۸
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی