مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی

وارثان زمین در پایان تاریخ از منظر تورات، زبور، انجیل و قرآن با تکیه بر اشتراکات
غلبه و سلطه صالحان یا به عبارتی حکومت صالحان و شایستگان در پایان تاریخ از نقاط مشترک تحقق حکومت جهانی است که وعده همه ادیان الهی است. قرآن کریم نه تنها صالحان را وارثان زمین می داند بلکه آن را اندیشه ای تاریخی می داند که در طول تاریخ، انبیاء الهی به آن بشارت داده اند. با توجه به این مسأله که وراثت زمین توسط صالحان در پایان تاریخ اندیشه ای مشترک بین همه ادیان الهی است، وارثان زمین از منظر قرآن، زبور و عهد عتیق و جدید به روش توصیفی- تحلیلی وتطبیقی مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد تا پایان خوش تاریخ و استقرار حکومت صالحان در زمین از منظر همه ادیان اثبات شود که این موضوع خود می تواند زمینه تبلیغ موعود گرایی و مهدویت را فراهم و آن را اندیشه ای فرا تاریخی و دینی نشان دهد. در عین حال که بیان مشترکات بین ادیان، بستر لازم برای نزدیکی هر چه بیشتر ادیان به یکدیگر را موجب می شود. یافته های حاصل از پژوهش نشان می دهد وارثان زمین از منظر قرآن و زبور انسان های شایسته ای هستند که از سوی خداوند برای این امر برگزیده شده اند. در اناجیل وارثان زمین وارد شوندگان به ملکوت و در تورات قوم برگزیده می باشند.

مقدمه

وراثت زمین در پایان تاریخ و استقرار حکومت صالحان اندیشه ای است که قرآن آن را منحصر به خود نمی داند بلکه آن را از بشارات و آیات زبور حضرت داوود می داند. کمتر اندیشه ای را می توان یافت که مانند موعودگرایی و پایان جهان در بین ادیان های مختلف تا به این حد مشترک باشد. زیبایی این اندیشه در عین اشتراک بین ادیان، پایان روشن و خوشی است که برای جهان به تصویر می کشد و همگان را با وجود همه سختیها، ظلم ها و بی عدالتی ها امیدوار می نماید. نگاه روشن به آینده، اندیشه و فکر نابی است که امید به اصلاح را در آدمی تقویت و زمینه تلاش برای ایجاد این آینده را در انسان بیدار می نماید.

البته این پایان زیبا و خوش را باید مدیون وارثانی دانست که قرآن با نام صالحان از آن ها یاد می نماید و تأکید می نماید نام اینان در کتب آسمانی قبل مانند زبور نیز آمده است. با توجه به بیان قرآن کریم ﴿وَلَقَدْ کتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ﴾ (انبیاء:105) موضوع وارثان زمین در پایان تاریخ با توجه به سیر تاریخی در کتب مقدس، عهد عتیق، زبور، عهد جدید و قرآن بررسی و مورد مطالعه تطبیقی قرار می گیرد تا با استناد به قرآن، زبور و عهدین و همچنین با مراجعه به منابع وکتب دینی که در این زمینه وجود داشته، بالاَخص تفاسیر مربوط به آن کتب، مبانی مشترک و مورد اختلاف در موضوع وارثان زمین بررسی گردد.

قابل ذکر است از آن جهت که هدف پژوهش بیان وارثان زمین در پایان تاریخ از منظر هر یک از ادیان-های فوق است تنها به متون مقدس قرآن، زبور، عهد عتیق و جدید تکیه شده تا از هرگونه پیش داوری یا تفسیر بر اساس آموزه های اسلامی خودداری و اندیشه های مفسران بر حقیقت سایه نیفکند.

روش تحقیق

در پژوهش حاضر جهت انجام قسمت های مختلف تحقیق و در عین حال در راستای نیل به هدف مورد نظر از روش توصیف تحلیل و محتوا استفاده شده و با یک رویکرد درون دینی آیاتی که در هر یک از ادیان به وارثان زمین اشاره دارد، توصیف شده آن گاه با روش تحلیل محتوا، مسأله وارثان زمین در هر دین بررسی گردیده است. از آنجا که بحث حاضر سعی دارد بر مشترکات دست یابد وارثان زمین در هر دین را پس از تحلیل محتوا مورد بررسی تطبیقی قرار داده است. این تطبیق زمینه کاربردی موضوع را فراهم نموده و کارکرد این موضوع در جهان امروز را نیز تبیین نموده است.

پیشینه پژوهش

مطالعه تحقیقات و پژوهش ها در حوزه ادیان نشان می دهد در زمینه پایان تاریخ و فرجام آن، و مهدویت و موعودگرایی در ادیان های مختلف به ویژه اسلام و مسیحیت کتب و مقالات متعددی به رشته تحریر درآمده است. مانند: منجی موعود در ادیان بزرگ قبل از اسلام از مهین عرب، بررسی وضعیت عمومی مردم و جامعه جهانی در روایات آخرالزمان از محمد مهدی حائری پور، پایان تاریخ از نگاه قرآن در آیات 105-106 سوره انبیاء، مهدویت در قرآن (تأملی بر آیه 105) از سید مسعود پورسید آقایی و...

اما در هیچ یک از این پژوهش ها موضوع وارثان زمین به عنوان یک اشتراک که قرآن از آن پرده بر می-دارد در ادیان های مختلف بررسی تطبیقی نشده به ویژه که پژوهش حاضر تکیه بر اشتراکات و افتراقات داشته تا با تکیه به اشتراکات همه ادیان به کارکرد مسأله وارثان زمین بپردازد.

وارثان زمین در تورات

در آثار دینی یهود یعنی اسفار تورات و دیگر کتابهای انبیای آنان همواره، به موعود اشاره شده است. به اعتقاد یهودیان ماشیح کسی که به وسیله خداوند برای نقش حیاتی در جریانات و حوادث آخرالزمان انتخاب شده است، یهودیان را به سرزمین موعودشان باز میگرداند و دوران طلایی را آغاز می نماید. این انتظارات در قسمت های مختلف عهد عتیق به چشم می خورد. در کتاب دانیال نبی آمده است: «امیر عظیمی که برای پسـران قـوم تـو ایسـتاده(قـائم) اسـت، خواهـد برخاسـت . و چنـان زمان تنگی خواهد شد که از حینی که اّمتی به وجود آمده است تا امروز نبوده، و در آن زمان هریک از قوم تو، که در دفتر مکتوب یافت شود رستگار خواهد شد . و بسیاری از آنان که در خاک زمین خوابیده انـد بیـدار خواهنـد شـد، امـا اینـان بـه جهـت حیـات جـاودانی و آنـان بـه جهـت خجالـت وحقـارت جـاودانی. وحکیمـان مثـل روشـنایی افـلاک خواهنـد درخشـید، و آنـانی کـه بسـیاری را بـه راه عـدالت رهبـری می نماینـد ماننـد سـتارگان خواهنـد بـود تـا ابـد الآباد. اّما تو ای دانیال ! کلام را مخفی دار و کتاب را تا زمان آخر مهر کن. بسیاری به سـرعت تردد خواهند نمود و علم افزوده خواهد گردید خوشا به حال آن که انتظار کشد (کتاب دانیال نبی، باب دوازدهم، بند1-12).

مطالعه تورات نشان می دهد در تورات مسأله وارثان زمین با قوم برگزیده گره خورده است به عبارتی قوم برگزیده وارثان زمین خواهند بود. در ارمیا آمده است: «خداوند بر تمام امم فرمانروایی می کند» (10: 7و10)، اما در میان این امتها، امتی که یهوه آن را به عنوان منطقه ویژه خود انتخاب کرده است، منطقه اسرائیل است که یهوه به موجب آن پیمان، سرزمین احبار و امت مقدس را به خاطرش ساخت (خروج، 19: 6). بنابراین یهوه به نوعی ویژه در اسرائیل، ظهور می کند، و پادشاهی بزرگ را در میان خاصان خود در اورشلیم برپا می نماید (مزامیر، 48: 3 و ارمیا، 8: 19)، و به آنها برکت می دهد و امورشان را تدبیر می کند (مزامیر، 5: 80).

آنان در وعده هایشان جایی برای حاکم آینده یعنی مسیح بن داود قرار می دهند. مسأله پادشاهی یهوه در نزد آنان اهمیت بسیاری دارد، به ویژه از زمان پایان اسارت، یهوه بیشترین شباهت را به چوپان دارد که تنها خود او به گله اش توجه و اهتمام می ورزد تا آنان را گرد آورده و به سرزمین خود برگرداند (میکا، 2: 13، حزقیال،34: 11 و اشعیا، 40: 9-11).

و نهایتا در زمان رنج و مشقت انطیوکس ابیفانس، در سده دوم پیش از میلاد بود که ظهور نجات بخشِ قوم خدا در اذهان و افکار یهود توسعه یافت (رضایی،1380، ص526). و دانیال نبی به دنبال رنج های پیاپی قوم یهود، پایان زجرها را نوید داد: «همانا ملکوت مطلق خداوند بر ویرانه های قدرت بشری بالا خواهد رفت» (دانیال، 2: 44). عهد قدیم وعده داده که فرزند انسان بر ابرهای آسمان می آید و پس از آن ملکوت و پادشاهی تا ابد به فرزند انسان و به ملّتی مقدس و بلند مرتبه داده می شود (دانیال، 7: 14 و 47).

یهود انتظار داشتند که تورات جدیدی در عهد مسیح «نبی منتظر» نازل شود، که شواهدی از این انتظار در کتابهایشان چه عهد قدیم یا اسفار  الرؤیه و یا مخطوطاتی که مخطوطات دمشقیه نامیده می شود، دیده می شود. برخی در موضوع انتظار شک داشته تا مخطوطات البحر المیت این موضوع را قطعیت بخشید. این مخطوطات آشکار کرد که یهودیان، منتظر نزول مقدماتی جدید بودند. مخطوطات می گوید: «فی عهد العسره تخنا ولنفسک شعبا لانک تتذکر العهد«العهد مع ابراهیم و اسماعیل» وتغرزهم کجماعه مقدسه لک تتمیز عن کل الشعوب وتجدد عهدک معهم لاظهار مجدک. وبکلام من الروح القدس وبأعمال یدیک وبکتاب تکتبه یمینک تعلن الشریعه المقدسه لاظهار مجدک الابدی» (برتلماوس، بی تا، 1/54).

بنابراین عجیب نیست که ملت یهود بعد از گذشت قرن ها از تدارک و آماده سازی، از اکنون به بعد در انتظار حکومت زندگی کنند. شاید بایسته این باشد که انتظار آنان را از گونه اندیشه موعود نجات بخش، جمعی قوم مدار و رو به آینده ای فرض کنیم که بیشتر دغدغه بازگردانی سروری و رونق دنیای مردمانش را دارد و کم تر به نجات و رستگاری معنوی، به ویژه از سنخ عرفانیش می اندیشد (موحدیان عطار،1380، 67).

خلاصه کلام این که در تورات و سایر منابع یهود، وارثان زمین قوم برگزیده هستند که همان یهودیان یا بنی اسرائیل هستند. آیین یهـود بـا طـرح اندیشـه منجی و موعود، یهودیان را به سمت شریعت سوق داده و توجه آنان را به دین یهود معطـوف کرده است. در واقع، باور به ماشیح موجب شده تا یهودیان بیش از پیش به شریعت موسـوی توجه کنند و بعد از عمل به فرامین و دستورات دینی، به ماشیح باور داشته باشـند. در کلامـی

مختصر: باورداشت ماشیح موجب شد یهودیان رهیافت نجات را بعد از شـریعتگرایـی معنـی کنند. هرچند آیین یهود، یهودی بودن را موهبتی الاهی دانسته و یهودیان را ذاتاً برگزیده مـی داند این تمام امر نیست؛ بلکه فرد یهودی باید ضمن ایمان به یهوه، به شریعت و دسـتورات الاهی که به واسطه حضرت موسی  و انبیای بعد به آنها رسیده است؛ مطیع و عامل باشد. دراین بین موعودباوری یهودی در کنار آموزه های دیگر، همواره اهرمی برای عمل به شریعت و یهوه مداری و پایبندی یهودیان به شریعت موسوی بوده و میتوان مدعی شـد که بین یهوه پرستی با موعودباوری رابطه متقابلی وجود دارد. دانشمندان یهود، در تلمود، بر ایمان به خدا و اطاعت از پروردگار به، عنوان ابزار رستگاری تأکید کرده اند (سلیمانی اردستانی، 1386، 88). و ایمان و عمل صـالح و اطاعـت از خـدا را در یک اصل جمع کرده اند و آن این است که شخص عادل و نیکوکار به خاطر ایمان خود زنـده خواهد شد (حیقوق، 2: 3، 4). باور آنها همواره این بوده که نجـات و موعودبـاوری، بـدون عمل به شریعت موسوی معنی ندارد؛ حتی در آموزه های یهود، موعود باوری فرع بر شـریعت گرایی است و تعهد نسبت به دین، میتواند تاریخ باشکوه یهودی را احیا کرده و امید به آمدن ماشیح را زنده کند (Cohn-Sherbok,1996: 65)).

وارثان زمین در زبور داود

با توجه به قرآن کریم که صراحتاً بیان می دارد در زبور حضرت داوود  مطرح شده است حکومت جهان در نهایت به دست صالحان خواهد افتاد و آنان وارثان زمین خواهند شد: ﴿وَلَقَدْ کتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ﴾ (انبیاء: 105)؛ بررسی نهایت جهان و وارثان زمین در این کتاب موجه به نظر می رسد. بررسی منابع و متون مقدس نشان می دهد سخنان حضرت داوود  در کتابی از بخش عهد عتیق به نام مزامیر آمده است. مزامیر مجموعه ای از سرودهای مقدس است که به افراد متعددی منتسب است. این مجموعه شاملِ 150 میزمور است که در پنج کتاب تنظیم شده است. به باور اندیشمندان تنها بخشی از این مزامیر منسوب به حضرت داود است که در تعداد دقیق آن اختلاف نظر است. با توجه به آراء و نظرات متعددی که بیان شده است بین 66 تا 80 مزمور را به داود نسبت داده اند ( “The Title to the Book of Psalm”)  یکی از دلایل نسبت برخی از این مزامیر به داود عنوان مزامیر است که 73 میزمور با عنوان لیداوید بیان شده است.

آن چه در بررسی مسأله وارثان زمین در زبور مهم است این موضوع می باشد که قرآن اعطای زبور به حضرت داود  را تأیید ﴿وَآتَینَا دَاوُودَ زَبُورًا﴾ (نساء: 163) و به بخشی از محتوای زبور که همان اعطای حکومت به صالحان است، اشاره می نماید. بررسی مزامیری که از نگاه اندیشمندان به حضرت داوود  منسوب است آیه شریفه را تأیید می نماید با این تفاوت که در مزامیر واژه "صالحان" استعمال نشده و به جای آن واژه "صدیق" به کار رفته است.

واژه «صدیق» در مزامیر منسوب به حضرت داوود  در حدود پنجاه مرتبه استعمال شده است که دارای بار معنای مثبتی است که نه تنها در وصف انسان بلکه در وصف خداوند هم به کار می رود.

در 13 آیه از آیات مزامیر داوود، وصف صدیق برای خداوند به کار رفته است. تحلیل محتوای این آیات و روابط جانشینی و همنشینی که بین واژه "صدیق" با سایر واژگان در این آیات است نشان می دهد صدیق می تواند در وصف خداوند به معنای عادل باشد. در آیات ششم و هفتمِ میزمور یازدهم، وصف عدالتِ خداوند به مثابه دلیلی برای مجازات شریران شمرده شده است: «بر شریر، دام ها، آتش و کبریت خواهد بارانید و باد سموم حصه پیاله ایشان خواهد بود، زیرا خداوند عال است و عدالت را دوست می دارد» (6:11؛ 7:11). در آیاتی دیگر وصف صدیق با مفاهیمی مانند انصاف، داوری و محاکمه همراه شده است: (4:9؛ 2:143) که این همنشینی می تواند دلیل بر نزدیکی واژه صدیق به عدالت باشد.

در بیشتر مواضع مزامیر واژه "صدیق" و "صدیقیم" در وصف یک انسان یا گروهی از انسان ها استعمال شده است. در مزامیر داوود  هر انسانی به صدیق وصف نمی شود بلکه از نگاه آیات تنها انسان هایی متصف به این صفت الهی می گردند که در ارتباط با خداوند متعال، شریعت خدا در دل هایشان ریشه دوانیده باشد (31: 37). قدم هایشان در مسیر حق نلرزد (31: 37). منتظر خداوند باشند (34: 37). طریق خداوند را نگاه دارند (34: 37). نام خداوند را حمد کنند (13: 140). برخداوند توکل کنند (40: 37؛ 10: 64)، ازانتقام خداوند شادمان شوند (10: 58). گرداگرد رسول خدا  جمع شوند (7: 142). مورد امتحان خداوند قرار گیرند (5: 11). این دسته از انسان ها در ارتباط با خود پاک دست (1: 24). صاف دل (1: 24). جان خود را به بطالت نمی دهند (1: 24). بیان کننده حکمت و انصاف اند (30: 37). و بر اساس نوع رابطه ای که با خدای خود و خود دارند، در ارتباط با دیگر انسان ها بخشنده و رحیم (21: 37). قرض دهنده (26: 37) و رئوف (26: 37) هستند. قسم دروغ نمی خورند (1: 24). زدنشان لطف و تأدیب است (5: 141).

حال انسانی که صدیق نامیده می شود دارای مزایا و ثواب هایی است که در بخش هایی از مزامیر داوود  به آن ها اشاره شده است. این گونه انسان ها را خداوند برای خود انتخاب کرده است (3: 4). و آنها را تآیید (17: 37) و برکت می دهد (12: 5؛ 5: 24). خداوند آنها را محافظت می کند (20: 34؛ 39: 37) و از دشواری رهایی می بخشد (19: 34؛ 17: 34: 22: 55). خداوند آنها را یاری کرده و رها نمی کند (40: 37؛ 33: 37) و از دست شریران رهایی می بخشد (40: 37). این انسان ها را خداوند اجابت می کند (15: 34؛ 17: 34). و دشمنان آنها را مؤاخذه می کند (21: 34).

از نگاه زبور انسان های صدیق به حکم صدیق بودنشان هیچ گاه محکوم نمی شوند (33: 37). متروک نمی شوند (25: 37). نسل آنها گدای نان نمی شوند(25: 37). ذریه شان مبارک می شود (26: 37). ثمره خواهند داشت (11: 58). اهل نجات اند (39: 37؛ 40: 37)؛ در خداوند شادی و وجد می کنند (11: 32). وارث زمین و تا ابد در آن ساکن می شوند (29: 37). نعمت اندکشان از اندوخته های بسیار شریر بهتر خواهد بود (16: 37). دعای حضرت داوود  همراه آنان خواهد بود (5: 141). در مکان قدس خداوند ساکن می شوند (24: 3).

در مزامیری که منسوب به حضرت داوود  است وصف صدیق برای انسان ها دقیقا نقطه مقابل وصف "رشع" است. "رشع" و "رشعیم" سی و هفت مرتبه در مزامیر وصف انسان قرار گرفته است. انسان های رشع درامر الهی تفکر نمی کنند (5: 28). از خدا نمی ترسند (1: 36؛ 55: 19). معصیت کارند (36: 1و2). سخن مکر آمیز درباره خدا می گویند (20: 139). این عده وجودشان پر از خباثت است (8: 12). خویشتن را تملق می گویند تا گناهشان ظاهر نشود (36: 2). به فکر شرارت اند (36: 4). از دانشمندی و نیکوکاری دست برداشته اند (36: 3). در راه نادرست اند (36: 4). از رحم منحرف اند (58: 3). از شکم مادر دروغگو و گمراه اند (58: 3). گوش خود را بر حقیقت می بندند (58: 4).

اینان به حکم خباثتی که دارند، دشمن رسول خدا  هستند (3: 7). رسول خدا  را خراب می کنند (17: 9). تدبیر می کنند تا پای رسول خدا  را بلغزانند (140: 4). قصد آزار راست دلان و قتل صالح را دارند (11: 2؛ 37: 32). علیه صالحان توطئه می کنند (37: 14)؛ آماده به کشتار راست دلان اند (37: 14). با همسایگان خود با نفاق رفتار می کنند (28: 3). سخنانشان شرارت و حیله است (36: 3). آماده انداختن مسکین و فقیرند (37: 14). قرض می گیرند و وفا نمی کنند (37: 11). عهد شکن اند (55: 20). سخنانشان نرم اما دلشان جنگ است (55: 21).

به سبب ویژگی هایی که دارند از آنها انتقام گرفته می شود و توسط خدا و رسول او کشته می شوند (101: 8؛ 139: 19). منفور خداوند می شوند (11: 5)؛ به جهنم می روند و عذاب می شوند (9: 17؛ 11: 6). خداوند بر آنها می خندد (37: 13). هلاک و نیست و منقطع خواهند شد و از بین خواهند رفت (9: 5؛ 34: 21؛ 37: 20؛ 68: 2؛ 145: 20؛ 37: 36؛ 58: 7؛ 37: 10). خجل می شوند (31: 17). بازوهایشان شکسته خواهد شد (37: 17). به دام های خود می افتند شمشیرهایشان در دل خود ایشان فرو خواهد رفت (37: 15). آرزو هایشان برآورده نمی شود و تدابیرشان به انجام نمی رسد (140: 8). غم های بزرگ دارند (32ک 10). نعمت بسیار به کارشان نمی آید (37: 16). رسول خدا  نزد ایشان دهانش را نگاه می دارد و با ایشان هم نشین نخواهد شد (39: 1؛ 26: 5). نسلشان منقطع می شود (37: 28).

با توجه به عباراتی که از زبور بیان شد این موضوع روشن می شود که انسان ها در زبور در دو دسته "صدیق" و "رشع" قرار می گیرند و وارثان حقیقی زمین انسان های صدیق هستند: «صدیقیم ییرشو آرص وییشکنو لِعد عَلیها»(مزامیر37: 29) «صالحان وارثان زمین خواهند بود و در آن تا به ابد سکونت خواهند نمود». و در برابر انسان های رشع "شریر" توسط خدا و رسولش از میان رفته و نیست و نابود می گردند: «هلاک و نیست و منقطع خواهند شد و از بین خواهند رفت» (9: 5؛ 34: 21؛ 37: 20؛ 68: 2؛ 145: 20؛ 37: 36؛ 58: 7؛ 37: 10).

بنابراین از نگاه زبور در پایان جهان انسان های خبیث و شرور توسط صالحان از میان خواهند رفت و جهان به دست انسان های صدیق خواهد افتاد.

وارثان زمین در عهد جدید

بشارت به آخرالزمان و برقراری حکومت عدل و داد از نویدهایی است که عهد جدید نیز از آن تهی نیست؛ اما اینکه وارثان زمین از نگاه عهد جدید چه کسانی هستند تنها در سایه فهم ملکوت الهی میسر است. عهد جدید وارثان زمین را کسانی می داند که بتوانند وارد ملکوت الهی شده و با اراده و نقش فعالی که ایفا می نمایند ملکوت را به کمال رسانند که کمال ملکوت در واقع همان خلافت و وراثت نیکان بر زمین است.

اندیشه ملکوت خدا یا ملکوت آسمان ها، نقطه ثقل اصول عقاید عیسی است که در اناجیل مورد قبول کلیسا مندرج است. از آنجا که رستگاری و نجات تنها در ملکوت خدا محقق می شود، بشارت به وقوع ملکوت مهمترین اصل تعالیم عیسی و مرکز رسالت او قرار گرفته است. کلمه ملکوت از واژگان پربسامد کتاب مقدس است که در انجیل متی 38 مرتبه و در انجیل مرقس 15 مرتبه و در انجیل لوقا 33 مرتبه تکرار شده است (جمعی از علماء، بی تا، ماده ملکوت). این واژه در اناجیل به دو معنای کاملاً متفاوت آمده است. معنا و مفهوم ملکوت مسیح گاه متعلق به عالم غیب است و گاه درون همین جهان شکل خواهد گرفت. به عبارتی در یک تفسیر باید وقوع ملکوت خدا در آینده را واقعه ای به معنای معاد دانست. بنابراین یکی از معانی ملکوت در اناجیل معاد و زندگی اخروی است. زمان آغاز معاد کاملاً نامعلوم است و هیچ کس جز خداوند از آن باخبر نیست. حادثه ای است که علم آن تنها مختص خداوند متعال است (مرقس، 13: 32-36). این وجه از معنا در پژوهش حاضر مراد نیست بلکه در این جا مراد از ملکوت، ملکوتی است که درون همین دنیا در آخرالزمان شکل می گیرد؛ زیرا در این ملکوت است که شایستگان و صلحا به خلافت و فرمانروایی می رسند.

در بیان ملکوت حضرت عیسی  اولین چیزی که از مردم می خواهد این است که از گناهان گذشته توبه و به سوی خدا باز گردند، «از گناهان خود توبه کنید و نزد خدا بازگشت کنید، زیرا ملکوت خدا نزدیک شده است» (متی، 4: 17). پس اولین وظیفه  ای که آموزه ملکوت برای مردم تعیین می کند این است که از گناه دست بردارند. ملکوتی که عیسی، پیروانش را به آن دعوت می کند گرچه در سیاق و بافت های گوناگونی مطرح شده، اما در هیچ یک از آن معانی انسان گناهکار جایی ندارد. اناجیل ملکوت خدا یا ملکوت آسمان ها را امری روحانی می دانند. عیسی نیز بر روحانی بودن ملکوت تأکید بسیار دارد؛ لذا از مردم می خواهد که متحول شوند، زیرا با تحول انسان ها این مرحله به وجود می آید (ا.هیوم، 1385، 388). عیسی  می فرماید: «ساعت مقرر فرا رسیده است. ملکوت خدا نزدیک است. متحول شوید و به این بشارت ایمان آورید» (مرقس، 1: 14). در این گفته دو نکته بسیار اساسی نهفته است: اولاً که انجیل یا همان مژده اصلی و بنیادی عیسی که مسیحیت بر آن بنا شده است، ظهور ملکوت خدا یا ملکوت آسمان هاست. ثانیاً برای شرکت در ملکوت می بایست متحول شد (آشتیانی،1368، 293).

به هر حال ملکوت به گفته اناجیل نه تنها روحانی است؛ بلکه یک حقیقت پنهان می باشد و فقط مسیح است که توانسته، آن  را آشکار نماید و فقط متواضعان و کسانی که همچون کودکان ساده دل بودند، آن را می فهمیدند (متی، 11: 25). و حکما و دانشمندان دین و فلاسفه که درباره مسایل به بحث می پردازند چه بسا آن را نمی فهمند (مرقس 4: 11، اول قرنتیان 1: 20).

از سویی ملکوت خدا در اندیشه و تعالیم عیسی  از دو بعد حال و آینده برخوردار است. از یک سو عیسی  بر این باور بود که ملکوت خدا از طریق شخص او و خدماتش آغاز شده است. معجزات مسیح  دلالت بر قیام ملکوت در وجود او می کند (پرچم، 1389، شماره اول،34)، ملکوت از بزرگترین معجزات مسیح  است (لوقا 11: 32 -29)، که در وجود مسیح آشکار شده و وظیفه یک شخص مسیحی است که بدان ایمان آورد و هدایت شود (مرقس 1:15). و از سوی دیگر عیسی ، در انتظار به اوج رسیدن و تحقق کامل این ملکوت در آینده بود. بنابراین مطالعه عهد جدید این نکته را روشن می نماید، ملکوتی که مسیح مبلغ آن است از دوره های پیاپی تشکیل شده است. عیسی  برای بیان این دوره های پیاپی از زبان تمثیلی بهره می گیرد. ضرب المثل های عیسی  در اناجیل، داستان هایی هستند که اتفاقات روزمره را با یک جنبه حیات مذهبی به ویژه حیات در ملکوت مقایسه می کنند (وان وورست،1384، 85). زبان تمثیلی عیسی  برای بیان دوره های پیاپی ملکوت بیش از همه به رشد ملکوت در گذر زمان اشاره دارد. زمان به یک معنا کامل گردیده و ملکوت اکنون برقرار است؛ وی در لوقا و متی به شاگردان خود می گوید: «خوشا به حال چشمانی که آنچه شما می بینید، می بینند. زیرا به شما می گویم که بسیاری از انبیا آرزو داشتند آنچه شما می بینید، ببینند و ندیدند، و آنچه شما می شنوید، بشنوند و نشنیدند» (لوقا، 10: 23؛ متی، 13: 16-17).

در این وجه تفسیری که مراد از ملکوت حیات طیبه در آخرالزمان است، آن چه بیش از همه در تکامل ملکوت مؤثر است، نقش فعال مؤمنان به مسیح در فرآیند تکامل است. عیسی  از همه پیروانش می خواهد که با پیاده نمودن فعال اراده الهی و اشاعه انجیل مسیحیت حتی در دورترین نقاط کره زمین، در راه تکمیل این هدف الهی تلاش و دعا کنند (لوقا، 12: 32) مسیح در اولین دوره حیات زمینی اش جماعتی را تشکیل می دهد که آنان ملکوت را در برابر بشر قرار می دهند (متی، 12: 28؛ لوقا، 17: 21). او به جمع و تهذیب شاگردان پرداخت و اسرار ملکوت را برای آنان روشن کرد (متی، 13: 10-17). مسیح می خواست که این هسته باقی بماند و پس از او رشد کند، وی خطوط کلی نظام آینده آنان را ترسیم و اشاره به شکنجه بعضی از آنان نمود (یوحنا، 15: 18). رسولان نیز رسالت را بعد از قیام مسیح برعهده گرفتند و با دستورهایی که مسیح به آنان فرمود، این گروه تشکیل دهنده کلیسای اولیه و مؤسسان ملکوت خدا بر روی زمین شدند (پرچم، 1387، 365). پیروان مکتب انجیل عده ای که از دسته آزاد اندیشان مسیحی بودند مقصود از ملکوت خدا را اجتماعی می دانستند که در آن همه در برادری و همکاری و عدالت با یکدیگر زیست می کنند. این جامعه ایده آل، جامعه ای است که خود انسان می تواند با کمک خدا بنا کند. متفکران انجیل اجتماعی به مساْله صلح و روابط نژادها علاقه مخصوصی نشان می دادند (هوردرن، 1368، 73-74).

نکته اصلی بحث از ملکوت در مسیحیت این است که اولاً ملکوت ناقص است. ثانیاً اجتماع مؤمنان ملکوت را تصویرسازی می کند. البته در ناقص بودن ملکوت دقت شود، آن جا که ملکوت به معنای اجتماع مؤمنان است، ناقص می باشد؛ اما ملکوت به معنای معاد کامل است.

از سویی ملکوت در اناجیل با الوهیت عیسی  گره خورده است. ملکوت در دست عیسی  است؛ زیرا خود او خداست، و هر چه هست، به وسیله او آفریده شده است و چیزی نیست که او آن را نیافریده باشد(یوحنا، 1: 1-3). مسیح صاحب ملکوت است، لذا کلید ملکوت و یا به عبارتی ولایت را به پطرس و حواریون می بخشد. در جای دیگر این اختیار شمول بیشتری یافته و این اقتدار به عموم مؤمنان تفویض گردیده است(متی، 18: 15-20) و استنباط کلیسا این بود که در این باره اختیار به کلیسای عام داده شده است و مجمع «1869/م» عصمت پاپ را مقرر داشت و حق تشریع به ریاست کلیسا رسید(رامیار،1350، ش6، 277).

در عهد جدید دو موضوع ملکوت خدا و پادشاهی یسوع، با هم ارتباطی وثیق دارند؛ زیرا مسیح  پادشاه، همان پسر خداست. این جایگاه مسیح مراحل سه گانه پی در پی را شکل می دهد که مرحله اول حیات زمینی مسیح  است، مرحله دوم آن زمان کلیسا و مرحله سوم دوره آخر الزمان است.

با توجه به ملکوت خدا در عهد جدید و ارتباطی که ملکوت با مسیح دارد و دعوت مسیح از مؤمنان برای ورود به ملکوت باید وارثان زمین در آخرالزمان را جماعت مؤمنانی دانست که با رجعت عیسی مسیح  ملکوت را به تکامل رسانده اند. در اناجیل از همان آغاز دعوت مسیح  مشخص می شود که شرکت در ملکوت خدا برای کسانی میسر است که متحول شده و به نیکی گرویده اند. در انجیل مرقس این نظریه به طور پراکنده در فصول مختلف بیان شده است. ولی در اناجیل متی و لوقا همه این اشارات در موعظه کوه خلاصه می گردد. در این فصل آمده است: «خوشا به حال آنان که از فقر روحی خود در پیشگاه خدا آگاهند، که ملکوت آسمان از آنان است. خوشا به حال ماتم زدگان، زیرا ایشان تسلی خواهند یافت» (متی،5: 5-12). در این موعظه به وضوح شرایط ورود به ملکوت خداوند، اعمال نیک و صفات برجسته انسانی بیان می شود. افتادگی، فروتنی، پرهیز از زور و ستم، رحم و شفقت، پاکدلی، صلح جویی، عدالت خواهی، حق طلبی، مهمترین و مشخص ترین خصیصه شهروند ملکوت خداست.

بنابراین شرط اصلی ورود به ملکوت خدا، همان روحیه فقر و کودکانه داشتن و تلاش طاقت فرسا و سرسختانه در راه ملکوت و تحمل فشارها و رنج هاست، و گناهکاران و بدکاران هرگز ملکوت خدا را به ارث نخواهند برد. در نامه به مسیحیان افسس آمده که: «این حقیقت مثل آفتاب روشن است دنیایی که خدا و مسیح در آن سلطنت می کنند، جای افراد بی عفت و طمعکار نیست، کسی که به مال و ناموس دیگران طمع دارد، بت پرست است، چون مال این دنیا را از خدا بیشتر دوست دارد و می پرستد» (افسس، 5: 5).

خلاصه این که فاسقان و بت پرستان و زانیان و متنعمان و لواط کاران و دزدان و طمعکاران و میگساران و فحاشان و ستمگران و همه کسانی که مرتکب گناهان کبیره می شوند، وارث ملکوت خدا نخواهند شد (مفتاح، ش30،به نقل ازSchaff.15). بنابرآن چه بیان شد از نگاه عهد جدید وارثان زمین در آخرالزمان که شکل دهنده ملکوت الهی هستند همان انسان های شایسته با فضایل اخلاقی هستند که وارثان نهایی زمین یا به عبارتی ملکوت می گردند البته این انسان های شایسته در تلاش برای به تکامل رساندن ملکوت با انسان های فاسق و شریر دائماً در کشمکش و درگیری هستند تا به پیروزی رسند. این موضوع از زبان عیسی  در اناجیل صریحاً بیان شده است: «وای به حال شما ای علمای دینی و فریسیان! چقدر ریاکارید! نه می گذارید دیگران به ملکوت خداوند وارد شوند و نه خود وارد می شوید» (متی، 23: 13-14).

وارثان زمین در قرآن

سخن از وارثان نهایی زمان و خلافت الهی در زمین در آیات متعددی مطرح شده است. خداوند متعال در یک آیه مؤمنان را خطاب قرار داده و می فرماید: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیمَکنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یعْبُدُونَنِی لَا یشْرِکونَ بِی شَیئًا وَمَن کفَرَ بَعْدَ ذَلِک فَأُوْلَئِک هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾ (نور:55) و در آیه ای دیگر بشریت را به نجات امیدوار ساخته و این امیدواری را از متن ادیان دیگر نقل می نماید: ﴿بَلْ قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْیأْتِنَا بِآیةٍ کمَا أُرْسِلَ الأَوَّلُونَ﴾ (انبیاء:5) و در آیه ای دیگر پس از سخن از حضرت موسی که از مصادیق صلحاء است موضوع وراثت زمین را مطرح می نماید: ﴿وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ﴾ (قصص:5)بررسی آیاتی که سخن از وراثت زمین و حاکمیت در پایان تاریخ دارد نشان می دهد این حاکمیت و وراثت از نگاه قرآن به صالحان می رسد. کلمه "صالح" و مشتقات آن بیش از صد مرتبه در قرآن کریم به کار رفته است. که شاخص ترین آیه در وصف پایان جهان و ارتباطش با صالحان، آیه شریفه: ﴿وَلَقَدْ کتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ﴾ (انبیاء:105) است. این آیه به صراحت تأیید می نماید همان گونه که در زبور هم بیان شده پایان جهان از آن صالحان و شایستگان است. آنچه باید روشن گردد این موضوع است که صالحان چه کسانی هستند؟

از نگاه قرآن صالحان نیک گفتارترین ﴿وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَی اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ﴾ (فصّلت: 33) و نیک کردار ترین مردم اند ﴿إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا﴾ (الکهف: 30). گفتار و کردارشان یکی است ﴿اِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَکرُوا اللَّهَ کثِیرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنقَلَبٍ ینقَلِبُون﴾ (شعراء: 227). به دیگران ستم نمی کنند ﴿قَالَ لَقَدْ ظَلَمَک بِسُؤَالِ نَعْجَتِک إِلَی نِعَاجِهِ وَإِنَّ کثِیرًا مِّنْ الْخُلَطَاء لَیبْغِی بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِیلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاکعًا وَأَنَاب﴾ (ص: 24). از ستم نمی هراسند ﴿وَمَن یعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا یخَافُ ظُلْمًا وَلَا هَضْمًا﴾ (طه: 112)، بهترین خلایق اند ﴿إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِک هُمْ خَیرُ الْبَرِیةِ﴾ (بیّنه: 7). قرآن کریم انبیای الهی را مصداق بارز و اکمل صالحان می داند. وی در وصف حضرت ابراهیم : ﴿وَمَن یرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَینَاهُ فِی الدُّنْیا وَإِنَّهُ فِی الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ﴾ (بقره:130)، حضرت یحیی : ﴿وَزَکرِیا وَیحْیی وَعِیسَی وَإِلْیاسَ کلٌّ مِّنَ الصَّالِحِینَ﴾ (انعام:85)، حضرت عیسی : ﴿وَأَنکحُوا الْأَیامَی مِنکمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکمْ وَإِمَائِکمْ إِن یکونُوا فُقَرَاء یغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ﴾ (نور:32)، حضرت زکریا : ﴿وَزَکرِیا وَیحْیی وَعِیسَی وَإِلْیاسَ کلٌّ مِّنَ الصَّالِحِینَ﴾ (انعام:85)، حضرت الیاس : ﴿إِنَّ وَلِیـی اللّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکتَابَ وَهُوَ یتَوَلَّی الصَّالِحِینَ﴾ (اعراف:196)، حضرت لوط : ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ کفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَاِمْرَأَةَ لُوطٍ کانَتَا تَحْتَ عَبْدَینِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَینِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ یغْنِیا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَیئًا وَقِیلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ﴾ (تحریم:10) به صالح بودن آن ها اشاره می نماید. نکته جالب توجه در این بخش از آیات، این است که غالبِ مصادیق مذکور از انبییای الهی  است. از این رو، این احتمال وجود دارد که صالح نه صرفاً برای وصفِ هر انسانِ نیک گفتار و نیک کردار، که برای منظوری ویژه تر از این، در قرآن به کار رفته باشد. این احتمال را آیاتی تقویت می کنند که به طور ضمنی دلالت بر این نکته دارند که صالحان گروهی اخص از تمامی کسانی اند که وارد بهشت می شوند (برای مثال، رک. النسا: 69). همچنین، عنوانِ "صالح المؤمنین" که در آیه 4 سوره التحریم به کار رفته است، متضمنِ آن است که صالحان گروه خاص از مؤمنانند و وصفِ صالح لزوماً بر همه مؤمنان اطلاق نمیشود؛ چرا که در این صورت، این ترکیبِ وصفی بی معنا خواهد بود.

از نگاه قرآن انسان های صالح به حکم عملی که دارند، وارد بهشت خواهند شد (بقره: 25،82؛ نساء: 57،122،124؛ اعراف: 42؛ یونس: 9؛ هود: 23؛. ..). مشمول اجر و جزای الهی می شوند (بقره: 62، 277؛ نساء: 173؛ آل عمران: 57؛ کهف: 2،30؛. ..). مورد مغفرت الهی قرار می گیرند (هود: 11؛ الاسراء: 9؛ کهف: 2؛ حج: 50؛ محمد: 2؛...). ترس و نگرانی نخواهند داشت (بقره: 62،277؛ مائده: 69). زیان نخواهند دید (العصر: 3). از ظلمت به نور، هدایت می شوند (طلاق: 11). به لقای خداوند می رسند (کهف: 110). خداوند آنها را اجابت می کند (شوری: 26). خداوند فضل خود را بر آنها فزونی می بخشد (نساء: 173؛ شوری: 26).

بررسی تطبیقی وارثان زمین در تورات، زبور، عهد جدید و قرآن

موعودگرایی و ظهور منجی آخرالزمان از اندیشه های مشترک ادیان ابراهیمی است که در آن بحث وارثان زمین و خلافت الهی در دوره آخرالزمان از اهمیت بسزایی برخوردار است. در تورات وارثان زمین، قوم برگزیده هستند. قوم برگزیده در تورات یهودیان هستند که ذاتاً به حکم یهودی بودنشان از این موهبت الهی برخوردار شده اند. از ویژگی اساسی قوم برگزیده که وارثان نهایی در دوره آخرالزمان خواهند بود شریعت مداری است؛ زیرا نجات و موعودباوری بدون عمل به شریعت موسوی معنا ندارد.

در زبور، وارثان زمین صدیقین هستند که در پایان جهان بر شریران "رشعیم" غلبه و فرمانروایی می کنند. صدیقان انسانهایی با فضایل اخلاقی هستند که در هر سه رابطه با خود، خدا و سایر انسان ها اخلاق و ایمان معیار رفتار و گفتار آن هاست. در زبور ویژگی های صدیق مفصل بیان و پاداش های دنیوی و اخروی متعددی برای آن ها ذکر شده که از مهمترین آن جانشینی و وراثت بر زمین است.

در عهد جدید وارثان زمین انسان های وارسته ای هستند که با ایمان به مسیح و ایجاد تحول روحانی در خود وارد ملکوت الهی شده و به گسترش و رشد و تکامل ملکوت می انجامند.

در تورات و عهد عتیق قوم برگزیده وارث زمین است و معیار قوم برگزیده یهودی بودن است اما از منظر زبور معیار وارث بودن اصطفای الهی است. از میزمور 3: 4 چنین به نظر میرسد که خداوند صدیق را برگزیده است.

 اما در عهد جدید مسأله وارثان زمین در دوره آخرالزمان در قالب بحث ملکوت الهی قابل فهم است. ملکوت در اناجیل، امری باطنی و روحانی است که با زبان تمثیل بیان شده و وجهه تبلیغی دارد. وجهه تبلیغی آن عبارت «وارد ملکوت خدا شوید»، می باشد که افراد را جذب می نماید و ایمان به مسیح را شرط ورود به ملکوت خدا معرفی می کند. تبلیغات اناجیل پیرامون ملکوت خدا، از ابتدا با یک ملکوت ناقص رو به رشد شروع می شود. این فرایند از همان ابتدا در زمان مسیح شروع شده و با جهش های فکری-اجتماعی روبه تکامل است که زمان تکامل آن هم با رجعت مسیح و ظهور ثانوی مقارن است. و قطعاً اجتماع مومنان هر عصری در تکامل بخشیدن بدان سهیم اند. نکته اصلی بحث از ملکوت در مسیحیت این است که اولاً ملکوت ناقص است. ثانیاً اجتماع مومنان ملکوت را تصویرسازی می کند. در اناجیل ورود به ملکوت، تعطیلی احکام را در پی خواهد داشت، حضرت عیسی  در پاسخ به کسانی که روزه نگرفتن شاگردان را بر او خرده می-گرفتند، به این موضوع اشاره می فرماید که وعده الهی تحقق یافته و ملکوت خداوند برقرار شده؛ لذا نیازی به انجام احکام نیست (مرقس، 2: 18-22؛ لوقا، 5: 33-39).

ملکوت در اناجیل با الوهیت عیسی  گره خورده است. ملکوت در دست 

عیسی ع است؛ زیرا خود او خداست، و هر چه هست، به وسیله او آفریده شده است و چیزی نیست که او آن را نیافریده باشد (یوحنا، 1: 1-3). مسیح صاحب ملکوت است. در عهد جدید دو موضوع ملکوت خدا و پادشاهی یسوع، با هم ارتباطی وثیق دارند؛ زیرا مسیح پادشاه، همان پسر خداست. این جایگاه مسیح مراحل سه گانه پی در پی را شکل می-دهد که مرحله اول حیات زمینی مسیح است، مرحله دوم آن زمان کلیسا و مرحله سوم دوره آخر الزمان است. در مسیر رشد، ملکوت چون دیگر پدیده های جهان با موانع و مشکلاتی روبه روست؛ گروهی می خواهند از رشد و انتشاری که وعده داده شده ممانعت کنند؛ لذا ملکوت پیوسته در گرو جهادی سخت است. متی این واقعه را این گونه بیان می کند: «از وقتی که عیسی به موعظه کردن و غسل تعمید دادن شروع کرده تا به حال، مردم با ملکوت خداوندی مخالفت می کنند و می خواهند به زور بازوی خود آن را برقرار ننمایند» (متی، 11: 12).

در قرآن کریم وارثان زمین صالحان هستنند که در اوج فضایل اخلاقی و رفتاری قرار دارند. مفهوم صالح به عنوان وارثان زمین در دوره آخرالزمان در قرآن با بیان مصداق ها به خوبی روشن شده است. قرآن مصادیق صالح را انبیاء الهی چون عیسی ، موسی ، زکریا ، یحیی  و. .. می داند که این مسأله بیان می نماید صالح نه صرفاً برای وصفِ هر انسانِ نیک گفتار و نیک کردار، که برای منظوری ویژه تر از این، در قرآن به کار رفته باشد. این احتمال را آیاتی تقویت می کنند که به طور ضمنی دلالت بر این نکته دارند که صالحان گروهی اخص از تمامی کسانی اند که وارد بهشت می شوند.

صالح بودن از منظر قرآن کریم مانند صدیق در زبور داوود یک موهبت یا به عبارتی اصطفای الهی است که تنها به برخی از شایستگان عطا می گردد: ﴿فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِینَ ﴾ (قلم:50).

بنابر آن چه بیان شد در یک بررسی تحلیلی تطبیقی می توان گفت: اندیشه وارثان زمین در تورات اندیشه ای متفاوت از دیگر ادیان است زیرا وارثان زمین یهودیان هستند که به حکم یهودی بودنشان قوم برگزیده هستند و همین موهبت الهی سبب شده اینان خود را وارث زمین و خلافت الهی بدانند. آن چه در برتری قوم برگزیده مهم است پایبندی به شریعت است.

مسأله وارثان زمین در زبور که صدیقان هستند بیشترین شباهت را با صالحان که از منظر قرآن وارث زمین هستند، دارد. در هر دو دین وارثان زمین انسان های شایسته ای هستند که به حکم شایستگی و صلاحیتی که دارند، وارث زمین می گردند.

اما در عهد جدید موضوع وارثان در قالبی دیگر بیان می گردد و آن اندیشه ملکوت الهی است که مؤمنان به عیسی  در این ملکوت نقش ویژه ای را ایفا می نمایند. در مسیحیت ورود به عالم ملکوت به منظور تکامل ملکوت که مختص ایمانداران به مسیح است، تعطیلی احکام و شرایع را در بر خواهد داشت.

آن چه در همه ادیان مشترک است وجود گروه مخالف است که در تمام ادیان ها به چشم می خورد و جبهه صالحین و شایستگان در تعارض و مقابله جدی با آن هاست تا پایان جهان که شایستگان و نیکان بر شریران و بدکاران غلبه و جهان در صلح وو صفا فرو خواهد رفت.

تحلیلی بر کارکردهای بحث وارثان زمین در ادیان های ابراهیمی

چنان که بیان شد همه ادیان به موضوع وراثت زمین در پایان جهان به دست شایستگان و نیکان اعتقاد دارند و بر این باورند که خداوند با لطف خود شایستگان و نیکان را بر جهان حاکمیت می بخشد. این موضوع از چند جهت قابل بحث و بررسی است از جمله کارکردهایی که این بحث در جامعه می تواند داشته باشد خود از اهمیت بسزایی برخوردار است که نوشتاری جدا را می طلبد. هرچند موضوع پژوهش بیان کارکرد بحث وراثت زمین در دوره آخرالزمان نیست اما به فراخور تحقیق که بررسی تطبیقی بود برخی از مهمترین کارکردهای مشترک به خوبی قابل لمس است که به مهمترین آن اشاره می شود.

الف. امید بخشی: امید از مؤلفه های ضروری برای زندگی بشر میباشد؛ زیـرا ایـن رویکـرد، انسـان را در عرصه های زندگی نیرومند و قادر میسازد تا بر سختیها و ناملایمات فـائق آیـد. در مقابـل، ناامیدی و یاس از آینده، اختلالات روحی-روانی را در ضمیر انسان باعث می گردد و عوامل مخرب زندگی خسته کننده و ملال آوری را برای بشر فراهم میکند ادیان با معرفـی گـزاره های امید آفرین، توجه پیروان خود را به آینده معطوف کرده و در صدد برچیده شدن یـاس و ناامیدی از بستر جامعه خود می باشند. در عهد عتیق و جدید و قرآن کریم آن چه از پایان جهان و وراثت جهان توسط عده ای بیان شده همه مسرت بخش و امیدآفرین است.

ب. شریعت گرایی: در همه ادیان های الهی به استثنای عهد جدید وارث زمین بودن مستلزم شریعت-گرایی است این امر از خلال بررسی ویژگی های صدیقین در زبور، صالحان در قرآن و قوم برگزیده در یهود به خوبی مشهود است. اصولا پایبندی به شریعت است که سبب رشد فضایل اخلاقی و رفتاری شده و فرد را از برگزیدگان می گرداند.

ج. تقوای الهی معیار وارث بودن: در تورات قوم برگزیده که یهود هستند به سعادت می رسند و این مسأله به معنای قوم گرایی است که با سایر ادیان های ابراهیمی در تناقض است. در سایر ادیان ها صالح یا صدیق بودن منحصر در گروه خاصی نیست بلکه هر انسانی که فضائل اخلاقی را در خود پرورش دهد می-تواند در زمره صدیقین یا صالحان قرار گیرد و این وراثت با اصطفای الهی انجام می گیرد.

نتیجه

ادیان ابراهیمی به حکومت صالحان و شایستگان در پایان جهان گواهی داده اند قرآن کریم نیز حکومت صالحان را منحصر به خود نمی داند بلکه آن را از بشارات و آیات حضرت داوود  نام می برد. با توجه به اوصاف زبور انسانها به دو گروه "صدیق" و "رشع" قرار می گیرند و وارثان بر حق زمین در پایان جهان انسانهای صدیق هستند که انسانهای خبیث و شرور توسط ایشان از بین خواهند رفت. در قرآن کریم آیات متعددی در اوصاف وارثان، و خلافت الهی در زمین مطرح گردیده است این حاکمیت در پایان تاریخ به صالحان می رسد. از نگاه عهد جدید وارثان زمین در آخرالزمان که شکل دهنده ملکوت الهی هستند همان انسان های شایسته با فضایل اخلاقی هستند که وارثان نهایی زمین یا به عبارتی ملکوت می گردند البته این انسان های شایسته در تلاش برای به تکامل رساندن ملکوت با انسان های فاسق و شریر دائماً در کشمکش و درگیری هستند تا به پیروزی رسند. این موضوع از زبان عیسی  در اناجیل صریحاً بیان شده است. در آثار دینی یهود، تورات و دیگر کتاب های انبیای آنها و سایر منابع ایشان وارثان زمین، قوم برگزیده هستند. قوم برگزیده در تورات یهودیان هستند که ذاتاً به حکم یهودی بودنشان از این موهبت الهی برخوردار شده اند. از ویژگی اساسی قوم برگزیده که وارثان نهایی در دوره آخرالزمان خواهند بود شریعت مداری است؛ زیرا نجات و موعودباوری بدون عمل به شریعت موسوی معنا ندارد. حال آن چه در همه ادیان مشترک است وجود گروه مخالف است که در تمام ادیان ها به چشم می خورد و جبهه صالحین و شایستگان در تعارض و مقابله جدی با آن هاست اما در نهایت با پیروزی انسان های صالح و شایسته ملکوت الهی که جامعه آرمانی است برقرار می شود.

منابع

1.قرآن کریم

2.کتاب مقدس

3.جمعی از علماء، (بی تا)، قاموس الکتاب المقدس، قاهرة: دار الثقافة.

4.ا.هیوم، رابرت،(1385)، ادیان زنده جهان، ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلام

5.آشتیانی، جلال الدین،(1368)، تحقیقی در دین مسیح، تهران: نگارش.

6.پرچم، اعظم،(1389)، بررسی و مطالعة گفتمان های تورات و انجیل و قرآن در معجزة پیامبران، مجله الهیات تطبیقی، سال اول، شماره اول.

7.وان وورست، رابرت ای،(1384)، مسیحیت از لابه لای متون،ترجمه جواد باغبانی و عباس رسول زاده، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.

8.هوردرن، ویلیام، راهنمای الهیات پروتستان، مترجم طاطه وس میکایلیان، (1368)،انتشارات علمی وفرهنگی، تهران، چاپ اول

9.پرچم، اعظم، (1387)، بررسی تطبیقی مسائل وحی و نبوت از دیدگاه قرآن و عهدین، اصفهان: کنکاش.

10.رامیار، محمود،(1350)، نبوت اسرائیلی و مسیحی، مشهد: دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ش 2-6.

11.مفتاح، احمد رضا،1385،مجله هفت آسمان، ش 30،مفهوم آمرزیدگی ازراه ایمان

12.رضایی، عبدالعظیم،(1380)، تاریخ ادیان جهان، چاپ دوم، تهران: انتشارات علمی.

13.برتلماوس، ب.مالک،(بی تا)، مخطوطات البحر المیت.

14.موحدیان عطار، علی،(1380)، گونه شناسی اندیشه موعود در ادیان مختلف، فصلنامه هفت آسمان، شماره 12 و 13.

15.سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم، (1386)، درسنامه ادیان ابراهیمی، قم، کتاب طه.

16.Cohn-Sherbok, Dan,(1996), Medieval Jewish philosophy: an introduction, Curzon.

17.Berkhof, Louis, Summary of Christian Doctrine, Wm.B.Eerdmans Publishing co. 1938.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۶/۲۸
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی