معجزاتی از امام حسین علیه السلام
1- جوانی گریه کنان خدمت امام حسین علیه السلام آمد حضرت از وی پرسید:
چرا گریه می کنی؟ عرض کرد: مادرم بدون وصیت از دنیا رفته و نمی دانم با اموال وی چه کنم؟
حضرت دعا فرمودند و مادرش زنده شد و به او فرمود: وصیت کن خدا تو را رحمت کند. عرض کرد: یابن رسواللَّه! یک سوم مال من برای شما و اگر فرزندم از دوستان شماست، دو سوم آن از آن او باشد، وگرنه آن هم برای شما باشد. آنگاه آن زن از دنیا رفت.[1]
2- امام علیه السلام به عیادت شخصی رفت که تب شدیدی داشت، هنگام ورود حضرت وی بهبودی یافت و دمای بدنش به حال عادی برگشت. آن شخص گفت: راضی شدم به آن چه حق تعالی به شما داده است و تب نیز از شما می گریزد.
امام علیه السلام فرمود: همه ی آفریده های خداوند از ما پیروی می کنند.[2]
3- شخص عربی نزد امام آمد و عرضه داشت: مرکب سواری من گم شده است و جز آن وسیله ای ندارم. حضرت گم شده اش را به او نشان دادند. وقتی سراغ مرکب خود رفت، شیری را دید که از آن نگهبانی می کند.[3]
4- امام حسین علیه السلام در مسافرتی به درختی رسیدند که از بی آبی خشک شده بود؛ راوی می گوید: حضرت دعایی کرد که من نفهمیدم، ناگهان درخت را سرسبز و دارای میوه دیدم. شخصی که به حضرت مرکبی کرایه داده بود، با دیدن آن چنین گفت: این سحر است. امام علیه السلام فرمود: وای برتو این عمل سحر نیست، بلکه دعای مستجاب فرزند پیامبر است.[4]
پی نوشت ها
[1] بحار، ج 44، ص 181
[2] بحار، ج 44، ص 183
[3] اثبات الهداة، ج 5، ص 111
[4] دلائل الامامة، ص 76