مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۶، ۰۳:۴۹ ب.ظ

مناظره امام رضا علیه السلام و بزرگ زردشتیان

عمران شروع به سؤال کرد و امام پاسخ می داد، تا این که تمام شبهات او حل شد. پس از واضح شدن حقیقت، او با کمال شهامت در برابر انبوه جمعیت، به یکتایی خدا و رسالت خاتم انبیا شهادت داد و سپس رو به قبله کرد و به سجده افتاد.

بزرگ زردشتیان به گفتگوی با امام رضا علیه السلام دعوت شد. امام علیه السلام از او پرسید: دلیل تو بر نبوّت زردشت چیست؟

دلیل نبوّت زردشت

بزرگ زردشتیان: او چیزهایی برای ما آورده که پیش از او کسی نیاورده بود. ما او را ندیده ایم؛ ولی از پدران ما به ما رسیده که او چیزهایی را برای ما حلال کرده که دیگران نکرده اند. از این جهت، ما پیرو او شدیم.

امام علیه السلام: آیا از راه اخبار پیشینیان، نبوّت او برای شما ثابت شده است؟

بزرگ زردشتیان: آری.

امام علیه السلام: این اخبار، در مورد نبوّت پیامبران [دیگر] و موسی و عیسی و محمّد هم هست. پس چرا به نبوّت اینها اعتراف نمی کنید؟

فرو ماندن بزرگ زردشتیان

بزرگ زردشتیان، دیگر نتوانست چیزی بگوید.

ابّهت خاصی مجلس را فرا گرفته بود و دیگر کسی چیزی نمی گفت.

امام، خطاب به حاضران نمود و فرمود: اگر در میان شما کسی هست که مخالف با اسلام است، بدون این که شرم کند، هر چه می خواهد، سؤال کند؟

مناظره امام علیه السلام و عمران الصّابی

شخصی به نام عمران، از جای برخاست و گفت: ای دانشمند! اگر دعوت به سؤال نمی کردید، اقدام به پرسش نمی کردم، که من به کوفه و بصره و شام و جزیره رفته ام و با متکلّمین بحث کرده ام؛ ولی هنوز کسی نتوانسته است برای من، «خدای یگانه ای» را که جز او قیام به وحدانیت خود ندارد، ثابت کند.

اجازه می دهی که بپرسم؟

امام علیه السلام: اگر در میان این جمعیت، شخصی به نام «عمران الصابی» باشد، تویی.

عمران: من همانم.

امام علیه السلام: سؤال کن؛ ولی انصاف را از دست نده، و از پرگویی های بی مورد و ستم در بحث بپرهیز.

عمران: به خدا سوگند، تنها منظورم یافتن حقیقت است.

امام علیه السلام: سؤال کن.

مردم برای این که مناظره امام و عمران را بهتر بشنوند، به هم فشار آوردند و نزدیک شدند.

ایمان آوردن عمران

عمران شروع به سؤال کرد و امام پاسخ می داد، تا این که تمام شبهات او حل شد. پس از واضح شدن حقیقت، او با کمال شهامت در برابر انبوه جمعیت، به یکتایی خدا و رسالت خاتم انبیا شهادت داد و سپس رو به قبله کرد و به سجده افتاد.

فضای مجلس پس از پایان مناظره

نوفلی می گوید: وقتی متکلّمین، کیفیت مناظره و تسلیم شدن عمران را مشاهده کردند، با توجّه به این که او کسی بود که تا کنون هیچ کس در فنّ مناظره بر او پیروز نشده بود، هیچ کدام جرأت بحث کردن با امام را پیدا نکردند. بنابراین، مجلس پایان یافت و مردم، متفرق شدند.

پیغام عموی امام علیه السلام به ایشان!

من با گروهی از یاران بودم که محمّد بن جعفر (عموی امام) به دنبال من فرستاد. پیش او رفتم.

او به من گفت: نوفلی! دیدی که دوستت امروز چه کرد؟ به خدا سوگند، گمان نمی کردم که علی بن موسی بتواند این گونه بحث کند، و تا کنون ما او را این گونه نشناخته بودیم! مگر در مدینه درس کلام[1]می گفت، یا اهل کلام نزد او جمع می شدند؟

گفتم: مردم هنگام حج رفتن نزد او می آمدند و مسائلی از حلال و حرام سؤال می کردند، و گاه می شد که با کسی که می آمد، مناظره [ی کلامی ] می کرد.

محمّد بن جعفر گفت: من می ترسم که این مرد (مأمون) به وی حسد برد و او را مسموم کند، یا بلای دیگری بر سرش آورد. به او بگو که در این گونه مجالس شرکت نکند.

گفتم: از من نمی پذیرد، و تنها هدف این مرد (مأمون)، این بود که او را بیازماید که آیا چیزی از دانش پدرانش نزد او هست، یا خیر؟

محمّد بن جعفر گفت: از قول من به او بگو که عمویت مایل نیست در این گونه مسائل وارد شوی و از جهات مختلف دوست دارد که این گونه برخوردها را نداشته باشی.

پاسخ امام علیه السلام به پیام عمو

نوفلی می گوید: وقتی خدمت امام رسیدم و پیغام عمو را به او رساندم، امام لبخندی زد و سپس فرمود: خدا عمویم را حفظ کند؛ چه خوب او را می شناسم. چرا مایل نیست؟

هدیه امام علیه السلام به عمران

این را بگفت و خدمتکارش را صدا زد و به او گفت: برو سراغ عمران و او را پیش من بیاور.

من گفتم: فدایت شوم! من می دانم عمران کجاست. او نزد یکی از برادران شیعه است.

فرمود: مانعی ندارد. مرکبی برای او بیاورید.

سوار شدم و او را آوردم. امام به او «خوش آمد» گفت و یک لباس و یک مرکب و ده هزار درهم به او هدیه داد.

گفتم: فدایت شوم! مانند جَدّت امیرالمؤمنین علیه السلام رفتار کردی!

فرمود: چنین باید کرد.

سپس فرمود شام آوردند. مرا طرف راست خود نشاند و عمران را طرف چپ، و با امام، شام را صرف کردیم.

توانِ علمی عمران

پس از آن مجلس، متکلّمین از مکتب های مختلف، پیش عمران جمع می شدند و او نظریه های آنان را باطل می ساخت تا این که از او اجتناب کردند....[2]

پی نوشت ها

[1] علم کلام، علمی است که در آن از ذات و صفات خدا، واحوال ممکنات بر اساس مبانی اسلام بحث می شود؛ ولی ظاهراً در این جا مراد، اعم از این معناست.

[2] بحارالأنوار، ج 10، ص 299- 318 (به نقل از: التوحید، صدوق، ص 428- 457 و عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج 1 ص 157- 161 و الاحتجاج، ص 226- 233)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۰/۱۴
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی