مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
دوشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۳۰ ق.ظ

خرافات دوران جاهلیت

               

خرافات دوران جاهلیت

1. عطسه: یکی از خرافه های معروف و پایداری که در بین بعضی از عوام هنوز هم رواج دارد اعتقاد به تأثیر «عطسه» است این خرافه در ایران بلکه در دیگر کشورها نیز مرسوم است.

این سنت از دوران پیش از اسلام در اعراب جاهلی نیز وجود داشته است آنها عطسه را پدیده ای بسیار شوم و مقدمه بروز خطر می دانستند و اگر کسی عطسه می کرد هم خود و هم کسانی که صدای عطسه او را می شنیدند دست به هیچ کاری نمی زدند. اگر از دور یا از همسایه صدای عطسه ای به گوششان می رسید بی درنگ می گفتند «بِکلابی» یعنی شومی و بلای این عطسه به جان سگهایم بیفتد! اگر یکی از نزدیکان و عزیزان شان عطسه می کرد. با ناراحتی و کراهت آن را حمل بر صحّت و سلامت می کردند و می گفتند «عمراً و شباباً» یعنی عمرت طولانی باد و همیشه جوان باشی، و اگر عطسه کننده در نزد آنان از احترم و نسبتی برخوردار نبود در مقابل عطسه او با این جمله نفرینش می کردند «وَرْیاً و قَحاباً» یعنی به درد کبد و سیاه سرفه مبتلا گردی! و سپس می افزوند «بِک لابی» یعنی شومی و نکبت آن نصیب خودت باد نه من.[1]

برخلاف تصور عامیانه که نسبت به عطسه فال بد می زنند و آنرا علامت صبر کردن می دانند از نظر معصومین علیهم السلام عطسه کردن امری مبارک است و از اموری است که منشأ برکت است و باید به آن فال خوب زد و در روایات آمده است پس از عطسه گفته شود الحمدلله و اگر کسی عطسه کرد به او بگوئیم یرحَمُکم الله و نیز در روایات آمده است بعد از عطسه دعای زیر را بخوانید:

الحمدُللَّه رِبِّ العالمین عَلی کلِّ حالٍ انّی آمَنتُ بِرَبِّکم فَاسمَعُون[2]

2. دندان به خورشید افکندن.

اگر جوانی دندانش را می کشید یا می افتاد آن را با دو انگشت ابهام و وسطی به طرف خورشید می افکند تا خورشید به او دندان بدهد.

3. اگر عدد شتران آنها به 100 می رسید برای کوری چشم حسودان و بدچشمان یکی از چشمان یکی از شتران نرشان را کور می ساختند واگر عدد شتران به هزار می رسید هر دو چشم یکی از شتران را کور می ساختند.

4. برای دفع شیاطین در صورت و نقاط دیگر بدن خود خالکوبی می کردند.

5. اگر گاو ماده آب نمی خورد گاو نر را می زدند.

6. شتر سالمی را داغ می زدند تا دیگری بهبود یابد.

7. شتر را در کنار قبر حبس می کردند تا صاحب قبر هنگام قیامت مرکب داشته باشد.

8. برای تکریم از متوفی، شتر را کنار قبر پی می کردند تا به طرز دردناکی بمیرد.

9. برای رفع نگرانی و ترس هنگام ورود به روستا و یا برای دوری از بیماری وبا و دیو در دروازه روستا و شهر 10 بار صدای الاغ در می آورند و گاهی این کار را با آویختن استخوان روباه به گردن خود توأم می نمودند.

10. اگر در بیابان گم می شدند پیراهن خود را پشت رو می کردند.

11. موقع مسافرت چون از خیانت همسران خود می ترسیدند به شاخه درختی نخی می بستند اگر تا موقع بازگشت نخ به حال خود باقی بود مطمئن می شدند که زن آنها خیانت نکرده و اگر باز می گردید و نخ به حال خود باقی نبود زن را به خیانت متهمّ می کردند.

12. اگر بچه زن باقی نمی ماند باید هفت بار بر مردی که کشته شده قدم بگذارد تا بماند.[3]

13. اعراب جاهلی به 360 خدا اعتقاد داشتند و قرآن در سوره ص آیه 5 به این امر اشاره دارد.

14. فال نیک و بد یکی از خرافه های ریشه داری است که در میان همه اقوام و ملّت ها خصوصاً اعراب جاهلی بوده است. اموری را به فال نیک می گرفتند و دلیل بر پیروزی می دانستند و اموری را به فال بد می گرفتند و دلیل بر شکست و ناکامی می دانستند. کاهنان به منظور پیشگویی و پیش بینی آینده در ابتدای مسافرت ها، پرنده ای را رها می کردند. آن پرنده پس از پریدن اگر به جانب راست حرکت می کرد به فال نیک می گرفتند و به آن «تفّال» می گفتند و اگر به جانب چپ می رفت به فال بد می گرفتند و به آن «تطیر» می گفتند. چرا که سمت راست را پر میمنت و بابرکت می دانستند و سمت چپ را دلیل بر شومی و نحوست می دانستند[4] به نظر می رسد سرچشمه گرایش به فال، عدم دسترسی به واقعیات و ناآگاهی از علل واقعی حوادث است. فال نیک و بد ممکن است اثر طبیعی نداشته باشد ولی دارای اثر روانی است.

15. زنده به گور کردن دختران.[5]

16. احترام ویژه برای حیواناتی که زاد و ولد و خدمتی داشته اند.[6]

17. افتخار به نیاکان و احترام و پیروی بی قید و شرط از عادات و رسوم آنها.[7]

پی نوشت ها

[1] . اسلام و عقاید و آراء بشرى، ص 493

[2] . سفینة البحار، ج 3، ص 515 و ص 514، ماده عطس

[3] . فروغ ابدیت، ج 1، ص 56

[4] . تفسیر نمونه، ج 15، ص 492 و ج 6، ص 316

[5] . نحل/ 58؛ زخرف/ 17

[6] . مائده/ 103؛ در دوران جاهلیت به چهار حیوان احترام ویژه‏اى داشتند: 1. بحیره،(حیوانى که پنج بار زائیده بود، آن را نمى‏کشتند) 2. سائبه(شترى که 12 بچه زائیده بود آن را آزاد مى‏ساختند و حتى کسى سوار بر آن نمى‏شد) 3. وصیله(گوسفندى که دوقلو مى‏زایید و کشتن آن را حرام مى‏دانستند) 4. حام(حیوان نرى که ده بار از آن براى تلقیح استفاده مى‏کردند، و دیگر کسى حق سوار شدن بر آن را نداشت)

[7] . تفسیر نمونه، ج 5، ص 106

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۵/۲۹
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی