نقش دو نهاد خانواده و آموزش و پرورش در تعلیم و تربیت دانش آموزان

خانواده، نخستین نهاد اجتماعی است که فرد در آن پا به عرصۀ زندگی می گذارد و اولین پایه های تربیت و تعلیم در آن گذارده می شود. آموزش و پرورش هر کشور، مهم ترین و مؤثرترین نظام پرورش و رشد شخصیت نوجوانان و جوانان است.

خانواده، اولین، مهم ترین و سازنده ترین نهاد جامعه است. جامعه ای که نهاد خانواده در آن سالم باشد و بتواند کارکردهای خود را درست انجام دهد، می تواند در راه و مسیری سازنده حرکت کند. از آن جا که هیچ نهادی نمی تواند کارکردهای خانواده را داشته باشد، باید به فکر تقویت خانواده و تثبیت آن در جامعه بود. مهم ترین کارکرد خانواده، آموزش و پرورش فرزندان است. جامعۀ سالم نیازمند افرادی سالم و با هویت اجتماعی و فردی مناسب است و این دو در نهاد خانواده پی ریزی می شود. از این رو، والدین باید به نقش مهم خود در شکل گیری هویت فرزندان توجه کنند. آن ها زمانی می توانند در تربیت و شکل گیری شخصیت فرزندان شان نقشی مفید و سازنده داشته باشند که:

- نسبت به وظایف خود و نیازهای فرزندان شان آگاهی داشته باشند.

- در خانه و در کنار فرزند، حضور داشته باشند و برای او وقت کافی بگذارند.

- همدم و همبازی فرزند خود باشند.

در این شرایط است که کودکان همدلی، احترام به حقوق دیگران، همکاری و... را یادگرفته، در سطح جامعه به خوبی ایفای نقش می کنند.

دانش آموزان در خانه و بین اعضای خانواده زندگی می کنند و در بطن خانواده روابطی با پدر، مادر، خواهر، برادر و... ایجاد می کنند. خانواده نیز تعلق به اجتماع دارد و متأثر از آن. ولی به عنوان یک نهاد اجتماعی ویژگی هایی برای خود دارد و در صورت ناهمگنی میان ویژگی های خانواده با ویژگی های کلی اجتماع، کارکرد مدرسه با مشکلاتی مواجه می شود.

نقش خانواده در رشد فرزندان بسیار مؤثر و منبع اصلی انتقال مهارت های اساسی، رفتارها، عادت ها و میراث فرهنگی به فرزندان است. در حقیقت آینده و سرنوشت کودکان بستگی به شرایط و طرز عمل خانواده ها دارد.

انواع سنخ های شناختی، فرایندهای رشد تفکر، خودتصوری، روابط گروهی، روابط معلم و شاگرد، فرصت های آفرینندگی و کسب تجارب، به طور عمیق، تحت تأثیر طبقۀ اجتماعی خاصی قرار دارند که کودک در آن متولد شده و رشد یافته است.

بنابراین، خانواده نقش اساسی در تعلیم و تربیت فرزندان و پیشرفت تحصیلی آنان دارد. در همۀ جوامع، خانواده مسئول حفظ نسل و اجتماعی کردن فرزندان است و ایجاد محیط مأنوس و صمیمی و با مهر و محبت به عهدۀ خانواده است. اگر از ابزار عقلانیت، معنویت، محبت، مشارکت و همدلی و مدیریت در خانواده استفاده شود، می توان یک خانوادۀ ایده آل و متعادل را ساماندهی کرد. خانواده در شکل گیری ارزش ها و باورداشت های فرزند نقش اصلی را دارد و بر هر نوع روابطی که فرد با عوامل و نهادهای اجتماعی دیگر از جمله آموزش و پرورش دارد، تأثیر می گذارد. عدم توجه والدین به سالم سازی محیط روانی و عاطفی فرزندان و احیاناً فقدان روابط مناسب میان اعضای خانواده، فرزندان را با کمبودهای شدید عاطفی، روانی و ارتباطی روبه رو می سازد و احتمال این که در آینده دچار مشکلات روحی و روانی و در نهایت شکست تحصیلی و......... شوند، زیاد است.

آموزش و پرورش در دوران جدید توجه عمده به خانواده ها داشته و بنابراین تأثیرات شگرف هم بر ارتقای جایگاه خانواده بر جا گذاشته است. اگر در گذشته تأکید آموزش و پرورش بیشتر بر شناخت استعدادها و ظهور آن ها بود، امروزه کوشش مضاعف در جهت شناخت همه جانبۀ کودکان و نوجوانان و ارتباط آن ها با خانواده ها دارد. بین فرزندان در اجتماع و خانواده های مختلف، تفاوت های زیادی وجود دارد. از نظر رشد فکری، عاطفی و جسمانی، در چگونگی کار و بازی، دلبستگی ها و شیفتگی های کودکان نیز تنوع فراوان وجود دارد. به همین سبب، تلاش های مداوم برای برخورد مؤثرتر با طیف تفاوت های فردی در کلاس های درس و همچنین ایجاد تنوع بیشتر در روش و محتوا در آموزش صورت گرفته است.

نقش واهمیت خانواده در تعلیم وتربیت فرزندان (دانش آموزان) در جای جای سند تحول بنیادین به وضوح آمده است از جمله: در بیانیۀ ارزش های سند تحول بنیادین، "ارتقای جایگاه و نقش تربیتی خانواده و مشارکت اثر بخش آن با نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی"، در اهداف کلان هدف دوم، "ارتقای نقش نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی و خانواده در رشد و تعالی کشور، بسط و اعتلای فرهنگ عمومی و زمینه سازی برای اقتدار و مرجعیت علمی و تکوین تمدن اسلامی  ایرانی در مسیر تحقق جامعۀ جهانی عدل مهدوی با تأکید بر تعمیق معرفت و بصیرت دینی و سیاسی، التزام به ارزش های اخلاقی، وفاداری به نظام جمهوری اسلامی ایران، اعتقاد و التزام عملی به اصل ولایت مطلقۀ فقیه و مردم سالاری دینی، تحکیم وحدت ملی، تقویت روحیۀ علمی، رعایت حقوق و مسئولیت های اجتماعی، ارتقای آداب و آیین زندگی متعالی، بهداشتی و زیست محیطی"، هدف پنجم در زمینۀ نقش مشارکت اولیا در تعلیم وتربیت، "افزایش مشارکت و اثر بخشی همگانی، به ویژه خانواده در تعالی نظام تعلیم وتربیت رسمی عمومی"، به منظور تقویت و توانمند سازی خانواده در امر تربیت فرزندان در هدف های عملیاتی و راهبردها "تقویت بنیان خانواده و کمک به افزایش سطح توانایی ها و مهارت های خانواده در ایفای نقش تربیتی متناسب با اقتضائات جامعۀ اسلامی" آمده و در برنامه ها و سیاست های آموزش و پرورش همواره خانواده حضور دارد. در نتیجه نهاد آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت نقش اساسی در تحکیم و توسعۀ خانواده داراست و این مهم را از طریق انتقال مفاهیم پایۀ فرهنگی، آموزش نقش های شغلی و تخصصی، نوسازی افراد، انتقال مهارت ها و رفتارها انجام می دهد. بنابراین تأمل و دقت مستمر دربارۀ رابطۀ میان این دو نهاد، توسط سیاست گذاران و تصمیم گیرندگان، حائز اهمیت فراوان است و ضرورت دارد حمایت های همه جانبه در این خصوص محقّق شود.

منابع

- اسمیت، فیلیپ، جی (1370). فلسفۀ آموزش و پرورش. ترجمۀ سعید بهشتی. انتشارات آستان قدس رضوی.

- اکرمی (1383). سیدکاظم، تعلیم و تربیت اسلامی از منظر امام خمینی (رحمه الله). شمارۀ 50، سال سیزدهم.

- امیری، صالح (1389). مجموعه مقالات همایش ملی راهبردهای تحکیم نهاد خانواده. تهران: مجمع تشخیص مصلحت نظام، مرکز تحقیقات استراتژیک، چاپ اول.

- برزینکا، (1371). نقش تعلیم و تربیت در جهان امروز. ترجمۀ مهر آفاق بابیوردی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.

- شاپوریان، رضا (1358). نقش پدر و مادر در سازندگی کودک. مجلۀ پیوند، شمارۀ 3.

 - شریعتمداری، علی (1369). روان شناسی تربیتی. تهران: امیرکبیر.

- شعاری نژاد، علی اکبر (1368). روان شناسی رشد. تهران: اطلاعات.

- غنی آبادی، خدیجه سادات (1378). پدر و مادر عزیز آیا به نقش حیاتی خود در شکل گیری شخصیت فرزندتان اندیشیده اید؟، مجلۀ پیوند، شمارۀ 241.

- کریمی، یوسف (1372). روان شناسی اجتماعی. تهران: ویرایش.

- مکوندی، بهنام؛ سلیمانی، علی و لیامی، فاطمه (1377). نقش پدر و مادر در آسیب شناسی روانی کودک و نوجوان. مجلۀ اندیشه و رفتار، شمارۀ 1، سال چهارم.