دعای روز بیست و یکم چه درسی می دهد؟؟؟
«اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ اِلَی مَرْضَاتِکَ دَلِیلاً وَلَا تَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ عَلَیَّ سَبِیلاً وَاجْعَلِ الْجَنَّةِ لِی مَنْزِلاً وَمَقِیلاً یَا قَاضِیَ حَوَائِجِ الطَّالِبِینَ؛ پروردگارا! در این روز مرا به خشنودیهایت راهنمایی کن و شیطان را بر من مسلط مگردان و بهشت را خانه و آسایشگاهم قرار ده، ای برآوردندة، حوائج جویندگان!»
امام رضا علیه السلام فرمود: «اِنَّ اِبْلِیسَ لَهُ خُرْطُومٌ کَخُرْطُومِ الْکَلْبِ وَاضِعَةٌ عَلَی قَلْبِ ابْنِ آدَمْ یُذَکِّرُهُ الشَّهَوَاتِ وَاللَّذَّاتِ وَیَأتِیهِ بِالْاَمَانِیً وَیَأتِیهِ بالْوَسْوَسَةِ علَی قلْبِهِ یُشَکِّکُهُ فِی رَبِّهِ فَاِذَا قالَ الْعبْدُ: «اَعوذُ بِاللهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ» خَنَسَ الْخُرْطُومُ عَلَی الْکَلْبِ؛[1] شیطان را پوزه ای است مانند سگ که آن را در دل فرزند آدمی می نهد و او را به شهوات و لذتهای نفسانی می اندازد و او را سرگرم آرزوها می کند و در قلب او وسوسه می افکند که در نتیجه، نسبت به آفریدگارش در شک و تردید واقع می شود و هر گاه که آن بنده بگوید: «پناه می برم به خدای شنونده دانا » پوزه سگ به او بر می گردد [و از قلب فرد خارج می شد].»
نقل شده است که: «روزی شیطان به صورت پیرمردی در آمد و نزد حضرت سلیمان علیه السلام رسید. حضرت به او گفت: تو با امت موسی علیه السلام چه می کنی؟ شیطان جواب داد: حبّ دنیا را بر دلهایشان می اندازم. حضرت پرسید: با امت عیسی علیه السلام چه می کنی؟ گفت: آنها را به تثلیث و شرک گرفتار می سازم. پرسید: با امت خاتم چه؟ گفت: آنها را وانمی گذارم تا درهم و دینار را پیش ایشان محبوب تر از «لَا اِلَهَ اِلَّا الله» قرار دهم.»[2]