مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
يكشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۸، ۰۸:۴۲ ق.ظ

چرا برخی زنان از مقام والای خود...؟؟؟

نتیجه تصویری برای عکس رهبر و ولادت حضرت زهرا

نقش تربیتی مادر

در تاریخ حیات بشر ظلم و ستم بسیاری بر انسانها رفته که تنها برخی از آنها در تاریخ به ثبت رسیده است. مطالعۀ این وقایع در دل انسانهای شریف و پاکدل طوفانی از هیجان و نفرت نسبت به عاملان ستم بر می انگیزد و زمینه ساز حرکت و جنبش برای زدودن و محو آنها از صفحۀ حیات بشر می شود. ولی گمان ما این است که در طول تاریخ به دوگروه بیش از دیگر گروهها ستم شده است: زنان و کودکان و ستمدیدگی این دومی تا حدودی مربوط است به مظلومیت آن اولی، یعنی زن.

او را حق خور و خواب، استراحت و آرامش، آزادی و معاشرت و روابط انسانی دور داشتند، زنده به گورش کردند، به ارابه اش بستند، به شخم زمینی در مزارعش واداشتند و... و این ستمها گاهی آگاهانه و زمانی ناآگاهانه و حتی از سوی پدران و مادران و همسران بوده است.

او را به چشم یک شیء می نگریستند، از تحصیل علم و دانس محرومش می داشتند، کارهای خانواده تنها بر دوش او بوده، پسران و مردان در عین بهره گیری از خدماتش به او با دیدۀ بی اعتنایی می نگریستند، در خانۀ پدر نان برادر را او می پخت، لباسش را او می شست، بسترش را او می گسترانید و درعین حال مورد توجهش نبود.

زن را متعلّق خود می دانستند و در ردیف دارایی به حسابش می آوردند. فلسفۀ ازدواج تعیین یک خدمتگزار برای مرد بود. رابطۀ همسر با او، رابطه با بازیچه، و بهره گیری غریزی بود.

او در اجتماع محرومیت داشت، اسیر قیود و بندهای نسنجیده بود، حق رأی و نظر نداشت، تو سری خوری، ضعیفه بودن و زن بودن، لغات و اصطلاحات مرادف هم بود، تا حدی که اگر برخی در برابر ستمهای احتمالی زن در جامعه با او درگیری پیدا نمی کردند بدان خاطر بود که او را آن قدر پست و کوچک می شمردند که دست بلند کردن به روی زن را ننگ می دانستند.

هیچ کس از زن انتظاری جز خدمتگزاری نداشت و با این همه صاحب مقام در حمله ها و یورشها برای این که زنان به دست مردان مهاجم نیفتند گاهی در معرض قتل عام قرار می گرفتند و یا گاهی به دلایل دیگر از جمله گرسنگی و تعصبهای ناموسی به قتل می رسیدند.

ستم بر زنان سابقۀ تاریخی و جهانی دارد و امری نیست که تنها در یک کشور و جامعه باشد. صاحب نظران و محقّقان بسیاری در این مورد سخن رانده اند و آثار و تألیفات در این زمینه بسیار است. مرحوم علاّمه طباطبایی در جلد چهارم ترجمۀ تفسیر المیزان بحث پر دامنه ای راجع به زنان و جریان حیاتشان در تاریخ عرضه کرده است که مطالعۀ آن را به خوانندگان گرامی توصیه می کنیم.

زن در جهان معاصر

در جهان معاصر وضع زن تغییر کرده و آزادیهایی یافته است، ولی نه به این معنی که در نهایت سروسامانی پیدا کرده و وضع او از نظر ارزش بهتر شده است. فراموش نکنیم که آزادی زنان در دنیای امروز جزئی از نهضت آزادی خواهانه ای است که با انقلاب فرانسه شروع شد و بعدها تغییر شکل یافته و زن بار دیگر از آزادی به انقیاد رسیده است.

زن در دنیای امروز از مهمترین وسایل و ابزارهای استعمار در جهت تخریب و انهدام ارزشهای اصیل فرهنگی، گسترش تسلّط فکری و نابودی شخصیت است. زن امروز بویژه در جهان غرب مانند عروسکی در اختیار تبلیغات و هوشمندان برای فروش کالا یا ارضای شهوات است و این برخلاف تصور عده ای است که فکر می کنند جهان غرب برای زنان و دختران ارزشی قائل است.

تلاشها برای رفع محرومیت

در طول تاریخ حیات بشر کوششهای بسیاری از سوی مطلحان و مخصوصا از جانب ادیان برای احیای حقوق از دست رفته و یا فراموش شدۀ زنان صورت گرفته، ولی این تلاشها کمتر به ثمر رسیده است؛ از آن بابت که مدافعان حقوق زنان، مردان بوده اند، یعنی همان کسی که عمری موجبات استثمارشان را فراهم ساخته و بر او ستم رانده اند. چه بسیار از مردان که نمی خواستند در عرصۀ حیات مزاحم و موی دماغی داشته باشند و یک تنه به پیش روند. بدین نظر زن را رعنا، طنّاز و عشوه گر خواستند و در آنچه که مربوط به جنبۀ رشد و سازندگی شان بود تلاشی از خود نشان ندادند. و شگفت آور این است که این گروه عظیم یعنی زنان هم همّت جانانه ای برای رفع مظالم از خود بروز نداند. اگر بر آنان ستمی روا داشته شده بود، آن را پذیرفته و متحمّل شدند و اگر حقی از آنان پایمال شده بود به دفاع از خود برنخاستند، سر در گریبان زندگی خود و لاک خویش داشتند و با آن پیشامدها ساختند. البتّه عدم امکان و زمینه برای پرورش شخصیت اجتماعی مستقل و نبود فرصت برای کسب علم و رشد، از عوامل دیگر برای درجا زدن در شرایط موجود بود.

همچنین در دنیایی که در آن تعصب قومی باشد و تکیّه به قدرت و توان زیستی، و قالب فکری جامعه زن را ساده لوح بداند، و خود او هم عملا به حرکت و مقاومت برنخیزد، وضع بهتر نخواهد شد.

اسلام و مسألۀ زنان و دختران

توجّهی را که اسلام به زنان و دختران معطوف داشته است در هیچ آیین و مکتبی سراغ نداریم و برای روشهای برخورد اسلام با زنان نظیری را نمی یابیم. اسلام زن را به همان گونه که هست از حقوق و مزایای برخوردار کرد و درعین حال به پدران توصیه کرد که ضمن رعایت عدالت اگر قصد برتری دادن داشته باشند، آن را برای دختران قائل گردند.

اسلام بنای گذشته را در نحوۀ نگرش به زنان و دختران درهم شکست و آثارش را محو و نابود ساخت و دنیایی جدید مبتنی بر پذیرش زنان و دختران و احترام به آنان پایه گذاری نمود. از خوار شمردن آنان مذمّت و از زنده بگور کردن آنها بازخواستی شدید کرد. برخی از اعراب فقدان مؤونه را در کشتن دختران مطرح کردند و مدعی شدند که دختران مصرف کننده اند و توان ادارۀ زندگی شان نیست. خداند در قرآن فرمود

از روزی آنها بیم به خود راه ندهید که خدای روزی رسان است و قتلشان خطایی بزرگ است. لا تقتلوا اولادکم خشیة املاق نحن نرزقهم و ایّاکم ان قتلهم کان خطاء کثیرا.

قبول عضویت دختران

اسلام دختران را از قهر پدران نجات داد، به آنان امنیت زندگی بخشید، استقلال آنها را محترم شمرد، به احترامشان توصیه کرد، به حمایت ایشان تشویق نمود و حتی کفۀ عنایت را به سوی آنان سنگینتر ساخت. به پدران گفت دختران حسنه اند و پسران نعمت، در قیامت به خاطر حسنه پاداش است و به خاطر نعمت سؤال و بازخواست. پیامبر فرمود: "دختران خوب فرزندی هستند، پرمحبت، کمک کار، مونس و همدم، پاک و پاک کننده اند. "و هم فرمود: "کسی که یک دختر را سرپرستی کند، خداوند آن را برایش حجابی از آتش قیامت قرار می دهد و به خاطر دو دختر بهشتی اش می کند و به خاطر سه دختر جهاد و صدقه را از او برداشته است. "

احترام به زن و دختر

اسلام نه تنها والدین را به پذیرش دختران توصیه کرده، بلکه آنان را جدا مورد احترام قرار داده است. از جلوه های این احترام رفتار خود پیامبر است که دست دخترش فاطمه را می بوسید و از این طریق می خواست زنان و دختران را نزد همسرانت و والدین محترم سازد. در قرآن کریم نیز از زنان برجسته ای نام برده شده و عصمت و بزرگواری شان مورد تأیید قرار گرفته است. پیامبر اسلام به هنگام سفر آخرین فردی را که ملاقات می کرد دخترش فاطمه (س)بود و در بازگشت از سفر نیز ابتدا به دیدار فاطمه می شتافت. پیامبر اسلام فرمود به زنان احترام کنند و این احترام را نشانۀ بزرگی افراد دانسته است و نیز فرمود: "افراد بزرگوار و بلند پایه به زنان احترام می گذارد و این فرومایگانند که به زن اهانت می کنند". اسلام به زن با دیدۀ شفقت نگریسته، او را از تأدیۀ مخارج ضروری خانواده معاف داشته و این وظیفۀ سنگین را در مقابل توقعات مرد به عهدۀ او گذاشته است. حتی مرد را مکلف کرده است که اگر زن نخواهد بچه اش را شیر دهد، برای او دایه بگیرد.

مذمّتها در خوار داشتن زن

اینکه پدران و مادران زنان را ضعیف بدانند و یا دختران را مورد مذمت و سرزنش قرار دهند، مورد نکوهش اسلام است. بی احترامی به دختر و عدم رسیدگی به او، نوعی نادیده گرفتن حقوق زن و بی اعتنایی به سرنوشت وی است.

اسلام با حمایتهایی که از زنان به عمل آورد کوشید که اندیشه های مثبت و مفیدی را در ارتباط با آنان نشر دهد. دربارۀ هویت زن، اسلام برخلاف عده ای که سرشت زن را غیر از سرشت مرد می دانند فرمود:

"ما زنان را از جنس مردان آفریدیم، هردو از یک پدر و مادر و از یک جفت هستند. "

اسلام زن را موجودی ظریف، تام الخلقه و مستقل می شناسد، در عین این که ظرافت و نزاهت روح او موردنظر بوده، قوت عقل و همسر و همسنگ بودن او را با مرد نیز در نظر گرفته است.

اسلام قائل است که زن هم انسان است، نقصی در بدن او نیست، چون مرد عقل و شعور و ادراک دارد و در سایۀ عبادت می تواند به کمال قرب الهی برسد و حتی در صورت رعایت تقوا برتر وگرامی تر از مرد باشد که قرآن فرمود:

انّ اکرمکم عند الله اتقیکم.

حقیقت این است که در طول تاریخ در امر تسهیل رشد قشر عظیم زنان مسامحۀ بسیاری صورت گرفته است و بشریت باید غرامت سنگینی را بابت این سهل انگاریها بپردازد.

اگر در جامعه ای فساد، انحطاط، لغزش و انحراف وجود دارد و ملکات و فضایل انسانی رو به زوال است، بخشی از آن بدان خاطر است که دختران دیروز همسران خوب، مادران مؤمن و آگاه و سنگردارانی متعهد امر تربیت نشده اند. پس اگر بخواهیم در جامعه ای رشد و حرکت باشد، ایمان و اعتقاد وجود داشته باشد و شرافت و نجابت حکومت کند، باید برای پرورش دختران و مادرانی سرمایه گذاری کنیم که این صفات و خصایص را در خود پدید آوردند و تثبیت کنند.

ارزش توجه به زن را به هنگامی می توان دریافت که بدانیم آمار مرگ روانی نسل در جامعه چقدر است. انحرافات و لغزشها، جرمها و جنایتها، دست کشیدن از عزّت و شرافت و روی آوردن به پستیها و انحطاطها حکایت از مرگ روانی نسلها دارد. مادران ناآگاه فرزندانی به دنیا می آورند با فطرتی خدا آشنا وگرایش به خیر و حسن، ولی به علت جهل و غفلت خویش، عامل مرگ روانی آنها می شوند و یا فطرتشان را در زیر توده هایی از خاکسترهای گوناگون قرار می دهند. ما امروزه در جامعۀ خود، در کنار زنان عفیفه و آگاه، با زنان متحجّر و سنّتی و یا زنان خودباخته و اسیر کبر و غرور مواجهیم که شخصیت ناساخته و یا ریایی شان دمار از روزگار نسل حاضر برمی آورد و خدای ناکرده جامعۀ آینده را به سراشیبی و انحطاط سوق می دهد. این امر بدان خاطر است که به تربیت صحیح و اسلامی شان توجّهی نشده است و راه نجات باز هم در بازگشت از وضع موجود به وضع مطلوب است.

گمان ما این است که اگر بخواهیم جامعه سروسامان داشته، به سوی رشد در حرکت باشد، چاره ای نیست جز این که به تربیت دختران بپردازیم و حتی امر تربیت آنها را بر پسران مقدم داریم؛ چرا که آنان مسؤولیت سازندگی جامعه و نسل را برعهده خواهند گرفت و رهبران جامعه، متفکران، مخترعان، افراد پاک و مسؤول و مردان و زنان شایسته و عفیف در دامن زنان پرورش خواهند یافت.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۱/۲۷
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی