چه سؤال جالبی!!! دوست داری بخونی...؟؟؟
سوال – من جوانی بیست و یک ساله هستم که دلم همیشه با خداست و نمازم را هم به موقع می خوانم . ولی بعضی مواقع گناه می کنم و آن موقع از همه چیز ناامید می شوم . به خودم می گویم که چرا هم نماز می خوانم و هم گناه می کنم . مثل اینکه هم پشت سر علی (ع) نماز بخوانی و هم سر سفره ی معاویه ناهار بخوری . من چکار کنم ؟
پاسخ – این جوان عزیز ادبیات زیبایی بکار گرفته است که حاکی از فهم قشنگ او است . یعنی متوجه شده که چه چیزی خوب است و چه چیزی بد است . از آن چیزی که خوب است خوشش می آید و از آن چیزی که بد است بدش می آید . این نشان می دهد که این جوان خیلی از راهها را رفته است . نگوید که چرا من نماز می خوانم و گناه می کنم بلکه بگوید : من که نماز می خوانم سعی کنم که رویکرد خودم را به نماز تقویت کنم . گناه چه لذتی می تواند برای من داشته باشد ؟ یک لذت آنی ، موقت و تخیلی . ممکن است که الان گناه به کام ما شیرین بیاید و بعد می بینید که نمازی که می خوانید و توفیقاتی که نصیب تان می شود .اگر دستگاهی بود که رفتارهای ما را کامپیوتری بررسی می کرد که این نماز یا عمل خیری که انجام دادی چه توفیقاتی را برای تو آورد و آن گناهی که کردی و ظاهرا به کام تو نشست چه توفیقاتی از تو گرفت ؟ و راه تو را چقدر تغییر داد و آثار آنرا مقایسه کنید که یکی آثارش روشنایی و یکی تاریکی است . چرا سراغ کارهای زشتی برویم که وجدان ما می گوید که سراغ این کار نرو ؟ اگر این کار را انجام دادی ، وجدان اخلاقی آنرا محکوم می کند که چرا آنرا انجام دادی ؟