مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی

۱۱۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

سه شنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ۰۷:۲۸ ق.ظ

چرا برخی فکر می کنند در قیامت پرسشی وجود ندارد؟؟

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی»

 

بحث دو جلسۀ پیشین، راجع به روایتی بود که در آن امام رضا«سلا‌م‌الله‌علیه» از لسان مبارک و نورانی  رسول خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» می‌فرمایند:

«إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ لَا یَزُولُ الْعَبْدُ قَدَماً عَنْ قَدَمٍ حَتَّى یُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعَةِ أَشْیَاءَ عَنْ عُمُرِهِ فِیمَا أَفْنَاهُ وَ عَنْ شَبَابِهِ فِیمَا أَبْلَاه وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ أَیْنَ اکْتَسَبَهُ وَ فِیمَا ذَا أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَیْت‏»[1]

روز قیامت بنده قدم از قدم برنمى‏دارد تا اینکه از چهار چیز از وى سؤال می‌شود: از عمرش که در چه سپرى ساخته؟ و جوانیش در چه راهی صرف کرده؟ و از مالش که از کجا آورده و به چه مصرفی رسانده؟ و از دوستى‏ ما اهل‏ بیت‏.

در یک جلسه، در خصوص سؤال‌های اوّل و دوّم بازپرسی، یعنی چگونگی گذران عمر و جوانی، مطالبی بیان شد. در جلسۀ قبل نیز قدری پیرامون سؤال سوّم بازپرسی صحبت شد و معلوم گردید که مال حرام، مانع عبور انسان از بازپرسی قیامت است و او را از ورود به بهشت محروم می‌سازد.

در ادامۀ مطالب جلسۀ گذشته، باید توجه شود که مال حرام، تنها از طریق کسب نامشروع یا اجحاف در معاملات یا از طریق دزدی به‌دست نمی‌آید؛ بلکه مثلاً کم‏کارى، کوتاهی در انجام وظیفه، و بد کار کردن در محلّ کار نیز خود نوعی دزدی است و مال انسان را حرام می‌کند. مشغول شدن به اموری غیر از آنچه وظیفۀ کارمند یا کارگر است، مثل سرگرم شدن به گوشی تلفن همراه و فرورفتن در فضای مجازی در محلّ کار، سبب حرام خوری همسر و فرزندان افراد می‌شود و در تربیت اخلاقی و آیندۀ دینی و اجتماعی آن فرزندان تأثیرات مخرّبی خواهد داشت.

قرآن کریم در خصوص کم فروشی، که یکی از گناهان بزرگ است، تشر می‌زند و می‌فرماید:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، ‏وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ، الَّذینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ، وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ»[2]؛ واى بر کم فروشان، واى به آنان که موقع گرفتن زیاد می‌گیرند و هنگام فروختن کم مى‌فروشند.

یکی از مصادیق کم‌فروشی، این است که فروشنده، تمام پول کالا را بگیرد و جنس را ناقص یا کمتر از میزان فروخته شده تحویل دهد. امّا باید دانست کم‏ فروشى‏، فقط هنگام فروش جنس محقّق نمی‌شود؛ بلکه کوتاهی در انجام کار، در همۀ مشاغل و تحویل محصول ناتمام نیز مصداق کم‌فروشی است. کسانی که در اداره یا محلّ کار، در انجام وظایف محوّله، سستی می‌ورزند، کار خود را کامل نمی‌کنند، وقت مخصوص انجام فعالیّت را تلف می‌کنند یا با بی‌نظمی و حضور ناقص، به کارفرما لطمه می‌زنند، ولی در پایان ماه، حقوق و دستمزد کامل مطالبه دارند، کم‌فروشی می‌کنند. همچنین معلّم یا استادی که از تدریس درس مورد نظر کم می‌گذارد و به جای تدریس، سخنان نامربوط بر زبان می‌راند یا در کلاس درس حرف‌های سیاسی می‌زند، آن هم در حال کم فروشی است. قرآن کریم می‌فرماید: وای بر کم فروشان!

کوتاهی در رسیدگى به حوائج ارباب رجوع، معطّل کردن پرونده‏‌ها، رشوه‏‌خوارى، پارتى‏‌بازى و حیف و میل در اداره‏‌ها، درآمد برخى کارمندان را حرام و زندگی آنان و فرزندانشان را تباه مى‏‌سازد.

در آخرت نیز سرنوشت افرادی که مال حرام کسب کرده‌اند، معلوم است؛ اگر بدون توبه و جبران از دنیا بروند، در بازپزسی قیامت و قبل از حساب و کتاب، نمی‌توانند پاسخ مناسبی به سؤال دربارۀ نحوۀ کسب مال بدهند و از این‌رو اجازۀ عبور پیدا نمی‌کنند.

پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم» در روایتی فرموده‌اند: کسی که درآمدش از حرام است، هیچ کار خیر و هیچ عبادتی از وی پذیرفته نمی‌شود و در جزای اعمالش، گناه براى او ثبت می‌گردد. باقیماندۀ آن نیز توشۀ جهنّم او خواهد بود.[3]

سؤال دیگری که به دنبال پرسش قبلی، در بازپرسی قیامت از انسان می‌پرسند، این است که مال خود را در چه مصرف کردی؟ انسان باید در پاسخ به این سوال بتواند بگوید که مال حلال خود را در راه حلال مصرف کردم، واجبات مالی نظیر خمس و زکات را به اهلش پرداخت کردم، اهل تجمّل‌گرایی نبودم و به اندازۀ توان به دیگران کمک و انفاق کردم.

شیعۀ امیرالمؤمنین و حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیهما»، باید ساده‌زیست باشد. زندگی یک شیعۀ واقعی باید به اندازۀ ضرورت یا به اندازۀ رفاه باشد، بیش از آن مصرف‌گرایی است و گناه آن بسیار بزرگ می‌باشد. قرآن کریم می‌فرماید: «وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ، فی‏ سَمُومٍ وَ حَمیمٍ، وَ ظِلٍّ مِنْ یحْمُومٍ، لا بارِدٍ وَ لا کَریمٍ، إِنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفینَ، وَ کانُوا یصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظیمِ»[4].

می­­فرماید: در روز قیامت دست چپی‌ها چقدر شوم هستند! زیر دود و هُرم جهنّم به سر می‌برند. چرا؟ برای اینکه مُترف بودند، مصرف‌گرا و تجمّل‌گرا بودند. بعد می­فرماید: مصرف‌گرایی و تجمّل گرایی آنان، موجب گناه روی گناه برای آنها شد.

گناه تجمّل‌گرایی بزرگ است؛ خواه در ازدواج یا میزان مهریه و جهیزیّه باشد، خواه در مجالس عقد و عروسی و ولیمه باشد، خواه در سفرهای تفریحی و زیارتی و خواه در خرید وسایل زندگی و در خوراک و پوشاک باشد. همۀ اقسام تجمّل‌گرایی غلط است و رواج آن در اجتماع از نظر علم اقتصاد خطر دارد.

اسلام می­گوید همه باید ساده‌زیست باشند. البته ساده‌زیستی اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» را از ما انتظار ندارند، ولی پرهیز از تجمّل‌گرایی و مصرف‌گرایی مورد انتظار است.

در تعالیم دینی، علاوه بر اینکه اتراف و تجمّل‌گرایی مذمّت شده، همنشینی با افراد مترف و تجمّل‌گرا، مثل همنشینی با اموات شمرده شده و یکی از اسباب دلمردگی انسان قلمداد شده است. در روایتی، امام صادق«سلام‌الله‌علیه»، از قول پدر گرامی خویش، امام باقر«سلام‌الله‌علیه» و ایشان از قول پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم» می‌فرمایند: «أَرْبَعٌ یُمِتْنَ الْقَلْبَ، الذَّنْبُ عَلَى الذَّنْبِ وَ کَثْرَةُ مُنَاقَشَةِ النِّسَاءِ یَعْنِی مُحَادَثَتَهُنَّ وَ مُمَارَاةُ الْأَحْمَقِ تَقُولُ وَ یَقُولُ وَ لَا یَرْجِعُ إِلَى خَیْرٍ أَبَداً وَ مُجَالَسَةُ الْمَوْتَى فَقِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَا الْمَوْتَى قَالَ کُلُّ غَنِیٍ‏ مُتْرَفٍ‏»[5]

بر اساس این روایت، چهار عامل قلب انسان را مى‏میراند. یکی از آنها گناهِ روی گناه و تکرار گناه است. عامل دوّم، ارتباط با نامحرم و گفتگوی غیر ضروری با جنس مخالف و در نهایت، فرورفتن در غریزۀ جنسی است. سوّم، مجادله و بحث با آدم احمق است، به‌صورتی که هریک حرف خود را بزنند و نتیجه‌ای اخذ نشود. عامل چهارم، همنشینى با مردگان است.

از ایشان سؤال شد مردگان چه کسانی هستند؟ فرمودند: «کُلُّ غَنِیٍّ مُتْرَفٍ‏»؛ افراد ثروتمندی که اهل اتراف و تجمّل‌گرایی هستند. یعنی نشست و برخاست با اشخاص و خانواده‌های تجمّل‌گرا، دل انسان را می‌میراند. کسی که دلش بمیرد، دچار غفلت می‌شود و روی سعادت و رستگاری را نخواهد دید.

شاید اینکه پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم» مترفین را مثل اموات می‌دانند، به‌خاطر این است که آنها سود و منفعتی برای جامعه و اعضای آن ندارند. خودخور، خودگرا و خودمحور هستند و تنها به فکر جمع مال برای خویش و مصرف آن در کارهای بی‌جا و نیز اتلاف اموال در گناه و خوش‌گذرانی هستند.

شیوع تجمّلات و تشریفات در جامعه، به‌ویژه در ازدواج‌ها، سبب رواج تجرّد در جوان‌ها و گریز آنها از ازدواج می‌شود. یعنی تجمّل‌گرایی یک دسته از مردم، مانع ازدواج بسیاری از جوان‌ها می‌شود. آنان که شیوه‌های پر خرج و تجمّلی را در ازدواج، به یک سنّت و روش مبدّل می‌سازند، گناهکارند. گناه کسانی که تا روز قیامت از آن سنّت ناپسند تبعیّت می‌کنند نیز به پای آنها نوشته می‌شود. پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم» می‌فرمایند: «مَنْ‏ سَنَ‏ سُنَّةً سَیِّئَةً کَانَ عَلَیْهِ وِزْرُهَا وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ»[6].

مال حلال انسان باید پس از رسیدگی به خانواده و اطرافیان، صرف دستگیری از فقرا و نیازمندان شود.

قرآن کریم، در ابتدای سورۀ بقره، یکی از ویژگی‌های اهل تقوا را اهتمام آنان به انقاق برمی‌شمرد: «الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاة وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون»‏[7]

طبق آیات و روایات فراوانی، عمل به قانون مواسات، رسیدگی به همنوعان و دستگیری از نیازمندان، لازم است و در وقت احتیاج مردم، واجب است و حقّ آنها شمرده می‌شود.[8]

به‌عنوان نمونه، امام باقر«سلام‌الله‌علیه» در روایتی، دستگیری از برادر مؤمن را در تهیۀ خوراک و پوشاک و رفع گرفتاری و نیز ادای قرض و بدهی، حقّ او می‌دانند: «مِنْ حَقِّ الْمُؤْمِنِ عَلَى أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ أَنْ یُشْبِعَ جَوْعَتَهُ وَ یُوَارِیَ عَوْرَتَهُ وَ یُفَرِّجَ عَنْهُ کُرْبَتَهُ وَ یَقْضِیَ دَیْنَهُ»[9].

بنابراین صرفاً حلال بودن اموال انسان برای عبور ار بازپرسی قیامت کافی نیست و باید نحوۀ مصرف اموال را نیز توضیح دهد. اگر بگوید اموال خود را جمع کردم و در راه خدا انفاق نکردم، اجازۀ عبور به وی نمی‌دهند. قرآن‏کریم به کسانى که اموال اضافۀ خود را هنگام بی‌نیازی انباشته می‌کنند، وعدۀ عذاب داده است: «وَ الَّذینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فی سَبیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ‏»[10].

سؤال چهارم در بازپرسی قیامت، راجع به میزان محبّت اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» است. قرآن کریم، محبّت و مودّت اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» را به‌طور جدی از بندگان خواسته است. خطاب به پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم» می‌فرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏»[11]؛ به بندگان بگو، پاداشی برای رسالتم نمی‌خواهم، مگر مودّت به نزدیکانم.

البته این مودّت برای خود مردم مفید است. چنان‌که در آیۀ دیگری می‌فرماید: «قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَی اللَّهِ»[12]؛ یعنی نتیجۀ این مودّتی که دارید، به خود شما باز می‌گردد. همچنین در آیۀ دیگر مشخص می‌کند که چرا برگشت پاداش رسالت به خود شماست. می‌فرماید: «قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبیلا»[13]؛ یعنی اگر کسی بخواهد به خداوند برسد و سعادت دنیا و آخرت را کسب نماید، باید راه اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» را بپیماید.

اساساً طبق تصریح روایات، هیچ عمل و هیچ عبادتی، بدون محبّت چهارده معصوم«سلام‌الله‌علیهم» از آدمیان پذیرفته نمی‌شود. امام رضا«سلام‌الله‌علیه» می‌فرمایند: «لَا تَدَعُوا الْعَمَلَ الصَّالِحَ وَ الِاجْتِهَادَ فِی الْعِبَادَةِ اتِّکَالًا عَلَى‏ حُبِ‏ آلِ‏ مُحَمَّدٍ ع وَ لَا تَدَعُوا حُبَّ آلِ مُحَمَّدٍ ع وَ التَّسْلِیمَ لِأَمْرِهِمُ اتِّکَالًا عَلَى الْعِبَادَةِ فَإِنَّهُ لَا یُقْبَلُ أَحَدُهُمَا دُونَ الْآخَرِ»[14]؛ مبادا عمل صالح را به بهانۀ محبّت اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» رها کنید و مبادا محبّت ایشان و تسلیم در برابر اوامرشان را به اتکای عبادت و عمل نیکوی خود از دست بدهید؛ زیرا هیچ کدام از این دو، به تنهایی قبول نمی‌شود. 

انس بن مالک در روایتی نقل می‌کند: من، ابوذر، سلمان، زید بن‌ثابت و زید بن‌ارقم نزد پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم»  نشسته بودیم که حسن و حسین«سلام‌الله‌علیهما» وارد شدند. پیامبر گرامی آن دو را بوسیدند. پس از آن، ابوذر برخاست و دست آنها را بوسید. من آرام به او گفتم: آیا پیرمردى از اصحاب رسول الله براى دو بچّه از بنى هاشم بر مى‏خیزد و دست آنان را مى‏بوسد؟

ابوذر گفت: اگر آنچه را که من از پیامبر  شنیدم دربارۀ آنان شنیده بودید، بیش از آنچه من انجام دادم، انجام مى‏دادید. پرسیدم: مگر از ایشان چه شنیدى؟ گفت: شنیدم که به على و حسن و حسین«سلام‌الله‌علیهم» مى‏گفت: «یَا عَلِىُّ وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ رَجُلًا صَلَّى وَ صَامَ حَتَّى یَصِیرَ کَالشَّنِّ الْبَالِى إِذاً مَا نَفَعَ صَلَاتُهُ وَ صَوْمُهُ إِلَّا بِحُبِّکُمْ‏ یَا عَلِىُّ مَنْ تَوَسَّلَ إِلَى اللَّهِ بِحُبِّکُمْ‏ فَحَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ لَا یَرُدَّهُ یَا عَلِىُّ مَنْ أَحَبَّکُمْ وَ تَمَسَّکَ بِکُمْ فَقَدْ تَمَسَّکَ بِالْعُرْوَة الْوُثْقَى»[15]؛ اى على! اگر کسى آن قدر نماز بخواند و روزه بگیرد تا مانند مَشکى خشک شود، نماز و روزه‏اش سودى برایش نخواهد داشت مگر با محبّت و دوستى شما. اى على! هر که به واسطۀ حبّ شما به خداوند متوسّل شود، حقّ او بر خداست که او را رد نکند. اى على! هر که شما را دوست بدارد و به شما متمسّک شود، به دستگیرۀ محکمى چنگ زده است.

انس مى‏گوید: ابوذر از بین ما رفت و من در خصوص صحّت گفتۀ او از پیامبر«صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم» سؤال کردم. ایشان فرمودند: ابوذر راست گفت. به خدا قسم او راست گفت. آسمان بر راست‏گوتر از او سایه نینداخته و زمین نیز راست‏گوتر از او را بر خود حمل نکرده است.

در ادامۀ روایت، پیامبر گرامی«صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم» بخشی از قضایای معراج را برای آن جمع تعریف کرده، اشاره می‌فرمایند که خداوند تعالی در معراج، تک تک ائمّۀ هدی«سلام‌الله‌علیهم» را به ایشان نشان داده و نام آنان را نیز ذکر فرموده است.

پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم» در حدیث ثقلین، تمسّک به اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» را به همراه با تمسّک به قرآن کریم، عامل رستگاری انسان‌ها می‌دانند: «إِنِّى تَارِکٌ فِیکُمُ الثِّقْلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِى أَهْلَ بَیْتِى وَ إِنَّهُمَا لَمْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَىَّ الْحَوْضَ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهما لَنْ تَضِلُّوا»[16]؛ من دو ثقل گران‌بها در بین شما باقی می‌‌گذارم: کتاب خدا، و عترت و اهل‌‌بیتم؛ این دو هرگز از یکدیگر جدا نمی‌‌شوند تا نزد حوض کوثر، بر من وارد گردند. اگر به این دو متمسّک شوید، هیچگاه گمراه نخواهید شد.

تمسّک به اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» مراتبی دارد.[17]محبّت و مودّت ایشان مرتبۀ اوّل از مراتب تمسّک و راهی برای رسیدن به مراتب بعدی تا نیل به رستگاری است. ناگفته پیداست که اکتفا به مرتبۀ اوّل، برای سعادت دنیا و آخرت کافی نیست و شیعۀ حقیقی باید به مراتب والاتر دست یابد.

مرتبۀ بعدی تمسّک به عترت«سلام‌الله‌علیهم»، اطاعت از دستورات آن بزرگواران است. چنانکه قرآن کریم می‌فرماید: «یا‌أَیُّهَا الَّذینَ‌ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ‌أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی‌الْأَمْرِ مِنْکُم»[18].

مقصود قرآن کریم از این آیۀ شریفه، امر بندگان به اطاعت از ائمۀ اطهار«سلام‌الله‌علیهم»، بعد از اطاعت خداوند و رسول گرامی اوست که رستگاری دنیا و آخرت را به همراه خواهد داشت.

اطاعت از اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم»، امری غیر از رعایت تقوا نیست. شخصى به امام صادق«سلام‌الله‌علیه» گفت: گروهى از شیعیان شما هستند که گناه مى‏کنند و مى‏گویند: به خدا امیدوار هستیم. آن حضرت فرمودند: آنها دروغگو هستند، آنان شیعۀ ما نیستند؛ زیرا هرکس به چیزى امیدوار باشد، برایش عمل مى‏کند. بعد فرمودند: «فَوَ اللَّهِ مَا مِنْ شِیعَتِنَا مِنْکُمْ إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ»‏[19]؛ به خدا قسم شیعیان ما کسانى هستند که تقوا دارند.

مرتبۀ والاتر تمسّک به عترت، تشبّه به ایشان است؛ به این معنا که هرکس در حدّ توان آن بزرگواران را سرمشق خود قرار دهد و اعمالش را به اعمال ایشان شبیه سازد. قرآن کریم می‌فرماید: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللهَ کَثِیرًا»[20].

امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» در نامه‌ای به عثمان بن حنیف نوشتند: شما نمی‌توانید مثل من باشید، ولی من را با ورع و تقوای خود کمک کنید: «أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد»[21].

در واقع آن حضرت می‌فرمایند: شما نمی‌توانید مانند عترت زندگی کنید، پس تقوا پیشه کنید و دست کم به خاندان وحی شباهت پیدا کنید. مثلاً اگر کسی نمی‌تواند زندگی زاهدانۀ مولای متقیان را داشته باشد، حداقل باید غذای حرام یا شبهه‌ناک نخورد.  

آنچه به موضوع بحث فعلی مربوط می‌شود، این است که در قیامت و پیش از حساب و کتاب، راجع به مرتبۀ اوّل تمسّک به عترت، یعنی میزان محبّت و مودّت به ایشان، از انسان‌ها بازپرسی می‌شود. اگر کسی پاسخ قانع کننده نداشته باشد، اجازۀ عبور به او نمی‌دهند؛ زیرا چنین کسی در مراتب بعدی تمسّک، به‌خصوص در میزان اعمال صالح نیز نقصان دارد و معلوم است صلاحیّت ورود به بهشت را نخواهد داشت.



[1]. جامع الاخبار، ص 175.

[2]. مطففین، 3-1: «به نام خداوند رحمتگر مهربان‏، واى بر کم‏فروشان، که چون از مردم پیمانه ستانند، تمام ستانند؛ و چون براى آنان پیمانه یا وزن کنند، به ایشان کم دهند».

[3]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 283.

[4]. واقعه، 41 تا 46: «و یاران چپ؛ کدامند یاران چپ؟  در [میان‏] باد گرم و آب داغ.  و سایه‏اى از دود تار.  نه خنک و نه خوش.  اینان بودند که پیش از این ناز پروردگان بودند.  و بر گناه بزرگ پافشارى مى‏کردند.»

[5]. الخصال، ج‏1 ص228.

[6]. الفصول المختارة، ص136.

[7]. بقره،3: (پرهیزکاران) کسانى هستند که به غیب ایمان مى‏آورند؛ و نماز را برپا مى‏دارند؛ و از تمام نعمت‏ها و مواهبى که به آنان روزى داده‏ایم، انفاق‏ مى‏کنند.

[8]. ر.ک: الکافی، ج2، صص 192-169 و ...

[9]. الکافی، ج‏2، ص169. 

[10]. توبه، 34: «و کسانى که زر و سیم را گنجینه مى‏کنند و آن را در راه خدا انفاق نمى‏کنند، ایشان را از عذابى دردناک بشارت ده»

[11]. شوری، 23: «بگو: به ازاى آن [رسالت‏] پاداشى از شما خواستار نیستم، مگر دوستى درباره خویشاوندان‏.»

[12]. سبأ، 47: «بگو: هر مزدى که از شما خواستم آن از خودتان! مزد من جز بر خدا نیست‏.»

[13]. فرقان، 57: «بگو: بر این [رسالت‏] اجرى از شما طلب نمى‏کنم، جز اینکه هر کس بخواهد راهى به سوى پروردگارش [در پیش‏] گیرد.»

[14]. بحار الانوار، ج 75، ص 347.

[15]. کفایة الأثر، ص73-69؛ بحار الأنوار، ج‏36، ص303-301.

[16]. الاحتجاج، ج 2، ص 450.

[17]. ر.ک: سیروسلوک، مقدّمه، فصل 6.

[18]. نساء، 59: اى کسانى که ایمان آورده‏اید، خدا را اطاعت کنید و از فرستادۀ او و صاحبان امرتان (که جانشینان معصوم پیامبرند) اطاعت نمایید.

[19]. إرشادالقلوب(دیلمی)، ج‏1، ص107.

[20]. احزاب، 21: «قطعاً برای شما در رفتار رسول خدا مایه اقتدا و سرمشق زندگی است، برای کسی که به خدا و روز واپسین امید دارد و خدا را بسیار یاد می‌کند.»

[21]. نهج‌البلاغه، نامۀ 45.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۷ ، ۰۷:۲۸
khademoreza kusar
سه شنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ۰۷:۲۵ ق.ظ

عظمت حضرت زهرا علیها سلام در آینه قرآن

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و المعصومین المکرمین».

 

قرآن، تجلی اسما و صفات خداوند

قرآن مجید تجلی اسما و صفات پروردگار مهربان عالم، وحی الله، علم الله و رحمت الله است. طبیعتاً این کتاب باید همان نامحدودی علم، رحمت و احسان پروردگار عالم را داشته باشد. وقتی پیغمبر اکرم(ص) از این کتاب تعریف می‌کردند، تعریفشان به‌اندازهٔ یک صفحه کتاب است و اهل سنت هم این تعریف را بدون کم و زیاد نقل کرده‌اند. آنها در کتاب شانزده جلدی «کنز العمال» و ما هم در جلد دوم کتاب شریف «اصول کافی» باب فضل قرآن که روایت فوق‌العاده‌ای است. هنوز حقایق بعضی از جملات این روایت بعد از 1500 سال کشف نشده است و معلوم هم نیست کشف شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۷ ، ۰۷:۲۵
khademoreza kusar
سه شنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ۰۷:۲۰ ق.ظ

چگونه می توان کنترل درونی داشت؟؟

مکان کنترل، بخشی نسبتاً پایدار از شخصیت و دیدگاه ما از زندگی می باشد. افرادی که دارای متغیر شخصیتی موسوم به مکان کنترل درونی هستند، اعتقاد دارند تقویت هایی که دریافت می‌کنند تابعی از رفتارها یا ویژگی‌های خود آنهاست. افرادی با جهت گیری بیرونی که دارای مکان کنترل بیرونی هستند، فکر می‌کنند که دریافت تقویت آنها در دست مردم دیگر، تقدیر یا شانس است. صرف نظر از ماهیت مکان کنترل بیرونی، افراد دارای جهت گیری بیرونی معتقدند که آنان در برابر این نیروهای بیرونی ناتوان هستند.
مکان کنترل ما تأثیر زیادی بر رفتار ما خواهد داشت. اشخاصی با مکان کنترل بیرونی که معتقدند رفتارها یا مهارت های آنها در تقویت‌هایی که دریافت می‌کنند اثری ندارد، در کوشش برای بهبود موقعیت خود فایده‌ای نمی بینند. آنان به امکان کنترل زندگی خود در زمان حال یا آینده باور چندانی ندارند.
کسانی که دارای جهت گیری درونی هستند، معتقدند که کنترل کاملی بر زندگی خود دارند و مطابق با همین باور رفتار می‌کنند. تحقیق نشان داده است که آنان در تکالیف آزمایشگاهی در سطح بالاتری عمل می‌کنند، کمتر تحت تأثیر کوشش‌های دیگران قرار دارند، ارزش والاتری برای مهارت‌ها و پیشرفت‌های شخصی خود قائل هستند و نسبت به نشانه‌های محیطی که می‌توانند برای هدایت رفتار خود به کار ببرند، هوشیارترند. به علاوه، افراد دارای مکان کنترل درونی،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۷ ، ۰۷:۲۰
khademoreza kusar
سه شنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ۰۷:۱۸ ق.ظ

آیا دنیا متحول است؟؟

روِیَ عَن رسولِ الله صلّی الله علیه و آله و سلّم:
الدُّنْیَا دُوَلٌ فَمَا کَانَ لَکَ أَتَاکَ عَلَى ضَعْفِکَ وَ مَا کَانَ مِنْهَا عَلَیْکَ لَمْ تَدْفَعْهُ بِقُوَّتِکَ وَ مَنِ انْقَطَعَ رَجَاؤُهُ مِمَّا فَاتَ اسْتَرَاحَ بَدَنُهُ وَ مَنْ رَضِیَ بِمَا قَسَمَهُ اللَّهُ قَرَّتْ عَیْنُهُ.[1]
ترجمه حدیث: از رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله) منقول است که فرمود: دنیا متحول است و ثبات و قرار ندارد. آنچه که براى تو مقرّر شده است به تو خواهد رسید، گرچه در نهایت ضعف و ناتوانى باشى؛ و آنچه که به ضرر و زیان تو باشد باز هم به تو خواهد رسید، گرچه در کمال قدرت و نیرومندى باشى و هرگز جلوی آن را نتوانى گرفت. و هر کس که امید خود را از آنچه که از دست رفته قطع کند، بدنش آسایش خواهد داشت و آن کس که راضى باشد به آنچه که خدا روزى او نموده دل و چشمش روشن خواهد شد.
شرح حدیث: «الدُّنْیَا دُوَلٌ». حضرت در ابتدا وضع دنیا را بیان می­فرمایند. دنیا در گردش است. یعنی دنیا هیچ­گاه برای هیچ‏کس ثابت نیست. دنیا هیچ ثبوت و قراری برای هیچ‏کس ندارد. این وضع دنیا است.
«فَمَا کَانَ لَکَ أَتَاکَ عَلَى ضَعْفِکَ». آنچه که خدا تقدیر کرده به تو خواهد رسید گرچه در نهایت ضعف و ناتوانى باشى. چه بسا انسان فکر می­کند که از نظر امور دنیایی توان به دست آوردن فلان منفعت را ندارد، ولی چون مقدّر شده است به او خواهد رسید.
«وَ مَا کَانَ مِنْهَا عَلَیْکَ لَمْ تَدْفَعْهُ بِقُوَّتِکَ» 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۷ ، ۰۷:۱۸
khademoreza kusar

شهید مهدی ابراهیم‌پور فرسنگی، سال ۱۳۴۱ش در کرمان چشم به جهان هستی گشود. تحصیلات خود را در مدرسه بازرگانی تا سال سوم دبیرستان به پایان رساند. مهدی به‏‌همراه پدر کشاورزی می‌کرد. در شانزده سالگی وارد نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. مهدی قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی نیز در مبارزات و حرکت‏‌های مردمی حضوری فعال داشت و اعلامیه پخش می‌کرد، بسیار عاشق حضرت امام خمینی (ره) بود و همیشه در تظاهرات و راهپیمائی‏‌ها شرکت می‌کرد به‏‌گونه‌ای‏‌که در درگیری مسجد جامع از عمال رژیم طاغوت بسیار کتک خورد. مهدی عاشق جبهه بود به‏‌طوری‏‌که حتی خانواده نمی‌توانستند او را از رفتن به جبهه منصرف کنند. یکی دو ماهی یک‏‌بار به خانه می‌آمد. بسیار ساده‏‌زیست بود، به مادیات اهمیت نمی‌داد. می‌گفت: «دوست دارم توشه‌ آخرت را آماده کنم و بعد از مرگ دست‌هایم را بیرون بگذارید تا همه ببینند دستم خالی است.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۷ ، ۰۷:۱۴
khademoreza kusar
سه شنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ۰۷:۱۲ ق.ظ

غلو کنندگان در زمان امام هادی علیه السّلام

سوال

غلات زمان امام هادی ـ علیه السّلام ـ چه کسانی بودند و چه میخواستند و موضع امام در برابر ایشان چه بود؟

پاسخ

غلات از ریشه غلو به معنی تجاوز و گذشتن از اندازه است. در اصطلاح فرقه شناسی اسلامی به کسانی غلات گفته میشود که امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ یا بقیه ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ را تا مقام خدایی بالا برده و گویند که خداوند به عنوان جسم انسانی در این حضرات ظاهر گشته است.(1)
خداوند متعال نیز در قرآن کریم زیاده روی در باورهای دینی و خدا دانستن اولیای الهی را پیروی از هوی و هوس و گمراه شدن از راه راست دانسته و میفرماید:

بگو ای اهل کتاب در دین خود غلو نکنید و غیر از حق، نگوئید و از هوسهای جمعیتی که پیشتر گمراه شدهاند و دیگران را گمراه کردند و از راه راست منحرف گشتهاند پیروی نکنید.(2)
بر اثر برخوردها و راهنماییهای امام باقر و امام صادق ـ علیهما السّلام ـ مدتی کوتاه فعالیتهای غلات فروکش کرد به طوری که وقتی محمد بن بشیر، راه انحرافی غلو را ادامه داد، مردم توجهی به او نکردند، ولی بر اثر جو خفقان زمان امام هادی ـ علیه السّلام ـ و حمایت های پنهانی حکومت عباسی از تفرقه بین شیعیان، غلات دوباره پاگرفته و از طرف دشمن به گرمی مورد استقبال قرار گرفتند.(3) و در این نوشتار به آنچه از کتب روایی و تاریخی در مورد غلات زمان امام هادی ـ علیه السّلام ـ بدست میآید، اشاره میکنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۷ ، ۰۷:۱۲
khademoreza kusar
سه شنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ۰۷:۰۹ ق.ظ

چرا مزد را تعیین نماییم؟؟؟

آثار ناراحتی و خشم در امام رضا پدید آمد و رو آورد به طرف غلامان تا با تازیانه آنها را تأدیب کند. سلیمان جعفری جلو آمد و عرض کرد: «چرا خودت را ناراحت می کنی؟».
امام فرمود:
«من مکرر دستور داده ام که تا کاری را طی نکنید و مزد آن را معین نکنید هرگز کسی را به کار نگمارید، اول اجرت و مزد طرف را تعیین کنید بعد از او کار بکشید. اگر مزد و اجرت کار را معین کنید، آخر کار هم، می توانید چیزی علاوه به اوبدهید. البته او هم که ببیند شما بیش از اندازه ای که معین شده به او می دهید، از شما ممنون و متشکر می شود و شما را دوست می دارد و علاقه ی بین شما و او محکمتر می شود. اگر هم فقط به همان اندازه که قرار گذاشته اید اکتفا کنید، شخص از شما ناراضی نخواهد بود. ولی اگر تعیین مزد نکنید و کسی را به کار بگمارید، آخر کار هراندازه که به او بدهید باز گمان نمی برد که شما به او محبت کرده اید، بلکه می پندارد شما از مزدش کمتر به او داده اید. »
داستان راستان،شهید مطهری،جلد اول

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۷ ، ۰۷:۰۹
khademoreza kusar
سه شنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ۰۷:۰۴ ق.ظ

چه کسانی ناامید از هدایت هستند؟؟؟

آیه شماره 54  از سوره مبارکه مومنون
ناامید از هدایت

 
فَذَرْهُمْ فِی غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِینٍ
آنها را در جهل و غفلتشان بگذار تا زمانی (که مرگشان فرا رسد یا گرفتار عذاب الهی شوند).
بدترین نوع گمراهى، آن است که خداوند انسان را به حال خود واگذارد. «فذرهم»
اختلاف و تفرقه، ورطه‏ ى هلاکت و مایه ‏ى قهر و غضب خدا و رسول است. «فتقطّعوا امرهم... فذرهم فى غَمرَتهم»
گودال بدبختى انسان را خود او حفر مى‏کند. «غَمرَتهم»
منحرفان تفرقه‏ جو، مهلت زیادى ندارند وقهر الهى در انتظارشان است. «حتّى حین»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۷ ، ۰۷:۰۴
khademoreza kusar
دوشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۷، ۱۱:۰۲ ق.ظ

سخنان گهربار امام هادی علیه السّلام

احادیثی از امام هادی علیه السلام

1. فروتنی آن است که با مردم چنان کنی که دوست داری با تو چنان باشند.
(المحجة البیضاء ، ج 5 ، ص 225)

2. برای خداوند بقعه هایی است که دوست دارد در آنها به درگاه او دعا شود و دعای دعاکننده را به اجابت رساند ، و حائر حسین (ع ) یکی از آنهاست .
(تحف العقول ، ص 510)

3. هر کس از خدا بترسد ، مردم از او بترسند ، و هر که خدا را اطاعت کند ، از او اطاعت کنند ، و هر که مطیع آفریدگار باشد ، باکی از خشم آفریدگان ندارد ، و هر که خالق را به خشم آورد ، باید یقین کند که به خشم مخلوق دچار می شود.
(تحف العقول ، ص 510)

4. کسی که چهل روز گوشت نخورد بد خلقی پیدا کند ، و کسی که چهل روز پی در پی نیز گوشت بخورد اخلاقش بد می شود.
(بحار الانوار ، ج 56 ، ص 326)

5 . به راستی که خدا ، جز بدانچه خودش را وصف کرده ، وصف نشود . کجا وصف شود آنکه حواس از درکش عاجز است ، و تصورات به کنه او پی نبرد ، و در دیده ها نگنجد ؟ او با همه نزدیکیش دور است و با همه دوری اش نزدیک . کیفیت و چگونگی را پدید کرده ، بدون اینکه خود کیفیت و چگونگی داشته باشد . مکان را آفریده بدون اینکه خود مکانی داشته باشد . او از چگونگی و مکان بر کنار است . یکتای یکتاست ، شکوهش بزرگ و نامهایش پاکیزه است .
(تحف العقول ، ص 510)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۷ ، ۱۱:۰۲
khademoreza kusar
دوشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۷، ۱۰:۵۹ ق.ظ

اخلاق امام هادی علیه السّلام چگونه بود؟؟؟

امام هادی(ع) نمونه ای از انسان کامل و مجموعه سترگی از اخلاق اسلامی بود. «ابن شهر آشوب» در این باره می نویسد:

«امام هادی(ع) خوش خوترین و راست گوترین مردم بود. کسی که او را از نزدیک می دید، خوش برخوردترین انسان ها را دیده بود و اگر آوازه اش را از دور می شنید، وصف کامل ترین فرد را شنیده بود. هرگاه در حضور او خاموش بودی، هیبت و شکوه وی تو را فرا می گرفت و هرگاه اراده گفتار می کردی، بزرگی و بزرگواری اش بر تو پرده در می انداخت. او از دودمان رسالت و امامت و میراث دار جانشینی و خلافت بود و شاخساری دل نواز از درخت پربرگ و بار نبوت و میوه سرسبد درخت رسالت ...».(1)

امام در تمام زمینه های فردی، اعم از ظاهری و اخلاقی، زبانزد همگان بود. «ابن صباغ مالکی» در این راستا می نگارد:

«فضیلت ابوالحسن، علی بن محمد الهادی(ع) بر زمین پرده گسترده و رشته هایش را به ستاره های آسمان پیوسته است. هیچ فضیلتی نیست که به او پایان نیابد و هیچ عظمتی نیست که تمام و کمال به او تعلق نگیرد. هیچ خصلت والایی بزرگ نمی نماید مگر آنکه گواه ارزش آن در وی آشکار است. او شایسته، برگزیده و بزرگوار است که در سرشت والا پسندیده شده است ... هر کار نیکی با وجود او رونق یافته. او از نظر شکوه، آرامش، پاکی و پاکیزگی بر اساس روش نبوی و خلق نیکوی علوی آراسته شده که هیچ فردی از آفریدگان خدا به سان او نیست و به او نمی رسد و امید رسیدن به او را هم ندارد».(2)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۵۹
khademoreza kusar